۱۳ آبان ۱۴۰۴ - ۱۴:۱۰
نقش خواجه نصیرالدین طوسی در احیای تمدن اسلامی بعد از غارت مغول

خواجه نصیر الدین طوسی از دانشمندان قرن هفتم می باشد و در دورانی که مغول همه آثار اسلامی و کتابخانه ها را نابود می کردند، نقش بسزایی در جلوگیری از این امر و احیای تمدن اسلامی داشته است. از جمله خدمات او بعد از غارت مغول عبارت است از: انجام کارهای علمی و فرهنگی و نگارش کتابهای ارزشمند، جلوگیری از به آتش کشیدن کتابخانه بزرگ حسن صباح در قلعه الموت به دست مغولان، نجات جان دانشمندان، مسلمان شدن مغولها و جلوگیری از تهاجم آنان به کشورهای مسلمان، تاسیس رصدخانه و تجهیز کتابخانه بزرگ در مراغه.

خبرگزاری بین‌المللی اهل‌بیت(ع) ـ ابنا: خواجه نصیر الدین طوسی از دانشمندان قرن هفتم می باشد. او در دانشهای مختلف اسلامی آثار ارزشمندی به جا گذاشت و در زمانه ای که مغول همه آثار تمدن اسلامی و کتابخانه ها را نابود می کردند، نقش بسیار مهمّی در احیای تمدن اسلامی داشته است.

او در مقام یک عالم محقق، متولی امور علمای مسلمان و مشاور هلاکو خان، با «اقدامات ایجابی» مثل پایه گذاری «مکتب علمی مراغه»، تالیف کتابهای اثر گذار، حمایت از علمای مسلمان، سامان دهی موقوفات مسلمین، تاسیس مدارس علمی و دینی، تاسیس کتابخانه و رصد خانه و «اقدامات سلبی»، مثل جلوگیری از خشونت علیه علمای مسلمان و تخریب آثار تمدن اسلامی، خدمات بسیار بزرگی به اسلام و مسلمین کرد.

خواجه از کودکی با تلاش فراوانی به کسب علوم پرداخت و برای این امر به شهرهای زیادی از جمله نیشابور و قم و اصفهان سفر کرد و در نهایت به عراق رفت. سالهایی که خواجه برای تحصیل در «عراق» به سر می برد اخبار پراکنده و ناگواری از تجاوز قوم «مغول» به ایران به گوش می رسید. در این دوره شهرهای مختلف ایران مورد تاخت و تاز مغول قرار گرفت. در این میان شهر «نیشابور» آنچنان مورد تهاجم قرار گرفت که نه تنها مردمان بلکه حیوانات خانگی آن شهر هم از تیغ خونین متجاوزان در امان نبودند و کتابخانه بزرگ این شهر نیز بکلی در آتش سوخت.

این اخبار دردناک که قلب هر مسلمانی را اندوهگین می ساخت خواجه نصیر را بر آن داشت تا برای کمک به هموطنان و خانواده خویش راهی ایران شود. طوسی پس از رسیدن به نیشابور صحنه های دلخراش خون و آتش و ویرانی را مشاهده کرد و با اضطراب بسیار به سوی خانه ای که زادگاهش بود رفت، اما کسی را در آن خانه نیافت.

خواجه با راهنمایی یکی از همسایگان اطلاع پیدا کرد که مادر و خواهرش برای نجات جان خود به شهر قائن رفته اند. او نیز نزد خانواده خویش رفت و پس از چندی سکونت در آنجا به تقاضای والی شهر، امام جماعت یکی از مساجد شد و احترام ویژه ای به دست آورد.

خواجه نصیرالدین پس از چند ماه سکونت در قائن، به دعوت «ناصر الدین عبدالرحیم بن ابی منصور» که حاکم «قلعه قهستان» بود و نیز مردی فاضل و دوستدار فلاسفه بود، به همراه همسرش به قلعه اسماعیلیان دعوت شد و مدتی آزادانه و با احترام ویژه ای در آنجا زندگی کرد. او در مدت اقامت خود کتاب «طهاره العراق» تالیف «ابن مسکویه» را به درخواست میزبانش به زبان عربی ترجمه کرد و نام آن را «اخلاق ناصری» نهاد و در همین ایام «رساله معینیه» در موضوع علم هئیت، به زبان فارسی نگاشت.

ناسازگاری اعتقادی خواجه با اسماعیلیان و نیز ظلم و ستم آنان نسبت به مردم وی را بر آن داشت تا برای کمک گرفتن، نامه ای به خلیفه عباسی در بغداد بنویسد. در این میان حاکم قلعه از ماجرای نامه باخبر شد و به دستور او خواجه نصیر بازداشت و زندانی گردید. پس از چندی خواجه به قلعه الموت منتقل شد، ولی حاکم قلعه که از دانش محقق طوسی اطلاع پیدا کرده بود با او رفتاری مناسب در پیش گرفت. نصیر الدین طوسی حدود ۲۶ سال در قلعه های اسماعیلیه به سر برد اما در این دوران لحظه ای از تلاش علمی باز ننشست و کتابهای متعددی را تالیف کرد.

از آنجا که وجود اسماعیلیان حاکمیت و قدرت سیاسی مغولان را به خطر می انداخت، هلاکوخان در سال ۶۵۱ هـ ق با اعزام لشکری به قهستان آنجا را فتح کرد. حاکم قلعه پس از مشورت با خواجه نصیر، علاوه بر تسلیم کامل قلعه، از مغولان اطاعت کرد و چندی پس از آن در سال ۶۵۶ هـ ق تاج و تخت اسماعیلیان در ایران برچیده شد. از این رو خواجه نزد خان مغول احترام و موقعیت ویژه ای یافت. مقام علمی و ارزش فکری نصیرالدین طوسی موجب شد تا هلاکو، او را در شمار بزرگان خود دانسته، نسبت به حفظ و حراست از جان وی کوشا باشد و او را در همه سفرها به همراه شیخ دارد. (۱)

او با مهارت‌ و استادی‌ و متانت‌ و سخنان‌ حکیمانه‌ در عقل‌ هولاکو رسوخ‌ کرد و آن‌ خون‌ آشام‌ بدکردار را واداشت‌ که‌ به‌ جای‌ خرابکاری‌ و کشتار خلق‌ خدا به‌ اصلاح‌ امور اجتماعی‌ و پیشبرد فرهنگ‌ و فنون‌ بپردازد و از کسی‌ که‌ مظاهر تمدن‌ را خراب‌ می کرد شخصی‌ بسازد که‌ کاخ‌ تمدن‌ را برافرازد و در پیشبرد و ترقی دادن‌ علم‌ سر از پا نشناسد. ‌خواجه‌ سرانجام‌ کار را به‌ جایی‌ رسانید که‌ هولاکو را برانگیخت‌ تا شخصی‌ به‌ بلاد عربی‌ بفرستد و دانشمندانی‌ را که‌ از ترس‌ مغول‌ و حمله‌ خرابکارانه‌ آنها فرار کرده‌ بودند و به‌ اربل‌ و موصل‌ و جزیره‌ و شام‌ رفته‌ بودند، تشویق‌ کند و آنها را به‌ ایران‌ بازگرداند و نیز از دانشمندان‌ آن‌ بلاد گروهی‌ را به‌ مراغه‌ بیاورد. (۲)

مهمترین نقش خواجه، پس از همراهی او باهولاکو آغاز شد. تمامی همّت او آن بود تا بتواند میراث تمدن اسلامی را از تهاجم مغولان در امان نگاه دارد. مغولان نیز که از آغاز به نقش دانشمندان مسلمان ایرانی برای حل و فصل مشکلاتشان در جهان اسلام آگاه بودند، سخت از این موقعیت بهره بردند. به هر دلیل بود، سخن خواجه در دربار مغول به تمام معنا پذیرفته می شد.

خواجه نصیر پس از فتح بغداد به عنوان مسؤول امور اوقاف تعیین شد. با توجه به اهمیت اوقاف، درآمد حاصل از آن و نیز نقشی که این دستگاه عظیم در اداره مراکز آموزشی و عبادی داشت، می توان به اهمیت کار خواجه نصیر پی برد. در آن روزگار، تقریبا تمامی مدارس، مخارج خود را از موقوفات تأمین می کردند. بدین ترتیب، دست خواجه برای حمایت از مدارس و اساتید و علما باز شد. (۳)

خواجه که در آن ایام دارای مقام و صاحب نفوذ شده بود، از این موقعیت استفاده کرد و خدمات بسیاری به تمدن و فرهنگ اسلام و کشورهای مسلمان کرد، که برخی از آنها عبارت اند از:

۱. انجام کارهای علمی و فرهنگی و نگارش کتابهای ارزشمند: برخی از کتابهای او عبارتند از: تجریدالعقاید، شرح اشارت بو علی سینا، قواعد العقاید، اخلاق ناصری یا اخلاق طوسی، آغاز و انجام، تحریر مجسطی، تحریر اقلیدس، تجریدالمنطق، اساس الاقتباس، ذیج ایلخانی، آداب البحث، آداب المتعلمین، روضة لقلوب، اثبات بقاء نفس، تجرید الهندسه، اثبات جوهر، جامع الحساب، اثبات عقل، جام گیتی نما، اثبات واجب الوجود، الجبر و الاختیار، استخراج تقویم، خلافت نامه، اختیارات نجوم، رساله در کلیات طب، ایام و لیالی، علم المثلث، الاعتقادات، شرح اصول کافی، کتاب الکل و ...(۴)

همه کتابهای خواجه از بهترین آثار زمان خود به شمار می رود؛ چنانکه به عنوان مثال تنها بر کتاب «تجرید الاعتقاد» او حدود متجاوز از سیصد شرح و تعلیق نوشته اند و احتمال نمی رود هیچ کتابی اینگونه مورد توجه اعلام فن کلام و حکمت قرار گرفته باشد. (۵)

۲. جلوگیری از به آتش کشیدن کتابخانه بزرگ حسن صباح در قلعه الموت به دست مغولان.

۳. نجات جان دانشمندان و علمایی همچون ابن ابی الحدید(شارح نهج البلاغه) و برادرش موفق الدوله و عطاملک جوینی که بی رحمانه مورد غضب و خشم مغولان قرار گرفته بودند.

۴. جذب و حل شدن قوم مغول در فرهنگ و تمدن اسلامی به دست خواجه، به گونه ای که موجب شد مغولان به اسلام روی آورند و از سال ۶۹۴ ق اسلام دین رسمی ایران قرار بگیرد. خواجه با دانش خود، قلوب امیران مغول را برای پذیرش اسلام گشود. پس از مرگ هلاکو و زمامداری فرزند اوّل وی، فرزند دوم او اسلام آورد، و همه امراء و سپاهیان در پیروی از او اسلام آوردند. (۶)

۵. جلوگیری از تهاجم آنان به کشورهای مسلمان.

۶. تاسیس رصدخانه مراغه در سال ۶۵۶ ق، با همکاری جمعی از دانشمندان.
محقق طوسی برای این هدف فخرالدین مراغی را به اطراف و نقاط مختلف گسیل داشت تا دانشمندان را به مهاجرت به مراغه دعوت و تشویق کند و به قول استاد مصری عبدالمتعال صعیدی، خواجه توانست آنچه را که مغول پایمال کرده بودند، بار دیگر احیا کند. (۷)

۷. افتتاح مدارسی در بغداد برای علوم فلسفه و نجوم و طب، فقه و حدیث، که هزینه این مراکز از اوقاف اسلامی تأمین شد. (۸)

۸. احداث و تجهیز کتابخانه بزرگ در مراغه. (۹) این کتابخانه که بنا به نقل شماری از مورخان، دارای چهارصد هزار مجلدکتاب بوده، نشان می دهد که در آنجا یک دانشگاه به تمام معنا ایجاد شده بود.

خواجه نصیر تا هیجدهم ذی حجه سال ۶۷۲ که زنده بود، یکسره به فعالیت های علمی مشغول بود و می توان گفت که در طی نزدیک به دو دهه، حساس ترین نقش را در حمایت از فرهنگ و میراث اسلامی عهده دار بود. (۱۰)


پی نوشت:

(۱). رک: گلشن ابرار، جمعی از پژوهشگران حوزه علمیه قم، زیرنظر پژوهشکده باقرالعلوم(علیه السلام) سازمان تبلیغات اسلامی، نشر معروف، قم، ۱۳۸۵، ج ۱، ص ۱۸۹ تا ۱۹۶.

(۲). مجمع‌ الاداب فی معجم الألقاب، کمال الدین أبو الفضل عبد الرزاق بن أحمد المعروف بابن الفوطی الشیبانی، چاپ‌ هندوستان، ۱۳۵۹ ه، ص ۲۵۶.
(۳). رک: تاریخ ایران اسلامی (از یورش مغولان تا زوال ترکمانان)، دفتر سوم، جعفریان، رسول، مؤسسه فرهنگی دانش و اندیشه معاصر، ص ۲۱ به بعد.
(۴). رک: احوال و آثار خواجه‌ نصیر الدین طوسی، مدرس رضوی، محمد تقی، بنیاد فرهنگ ایران، تهران، ۱۳۵۴ ه.
(۵). رک: أصول المعارف، فیض کاشانی، دفتر تبلیغات اسلامی، قم، ۱۳۷۵ ش، چاپ سوم، ص ۱۲.
(۶). راهنمای حقیقت، سبحانی، جعفر، ‌ نشر مشعر، تهران، ۱۳۸۷ ش، چاپ پنجم، ص ۷۲؛ به نقل از: اعیان الشیعة، سیّد محسن الأمین العاملی، تحقیق: السیّد حسن الأمین، دار التعارف للمطبوعات، بیروت، ۱۴۰۶ ه، ج ۱، ص ۱۹۷- ۲۰۶، بخش مستدرک.
(۷). راهنمای حقیقت، همان.
(۸). همان.
(۹). رک: فوات الوفیات، محمد بن شاکر الکتبی (متوفّی ۷۶۴ ه)، دار صادر، بیروت، ج ۳، ص ۲۴۷؛ گلشن ابرار، همان، ص ۱۹۷.
(۱۰). تاریخ ایران اسلامی، همان.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha