به گزارش خبرگزاری بینالمللی اهلبیت(ع) ـ ابنا ـ حجتالاسلام روحالله شیرزاد، معاون پژوهش و تحقیقات پژوهشکده امر به معروف و نهی از منکر، در گفتگو با خبرگزاری ابنا با تبیین جایگاه عفاف و حجاب در عرصه مطالبهگری اجتماعی و فرهنگی، تأکید کرد که نگاه تقلیلگرایانه به این مقوله و محدود کردن آن به یک تکلیف فردی یا صرفاً پوشش ظاهری، مانع فهم دقیق و اثرگذاری اجتماعی آن شده است و برای ارزیابی درست، باید عفاف و حجاب را از سطح رفتار فردی به سطح کنشگری فعال اجتماعی و حق عمومی ارتقا داد.
وی با بیان اینکه در ادبیات نوین مطالبهگری، عفاف و حجاب باید بهمثابه یک «حق اجتماعی» بازتعریف شود، اظهار کرد: مطالبهگری در این حوزه در واقع مطالبه برای امنیت روانی و آرامش عمومی جامعه است. جامعهای که در آن محرکهای افراطی کنترل شود، از سلامت روانی بالاتری برخوردار خواهد بود و در چنین نگاهی، کنشگران عفاف و حجاب نه محدودکننده آزادی، بلکه مدافعان سلامت روان جامعه محسوب میشوند. به گفته وی، فلسفه اجتماعی حجاب معطوف به انتقال تمرکز از بدن به انسانیت و اندیشه است و مطالبهگری در این عرصه، اعتراض به فرهنگی است که ارزش زن را به مؤلفههای ظاهری تقلیل میدهد.
حجتالاسلام شیرزاد با اشاره به تحلیلهای جامعهشناختی انتقادی، عفاف و حجاب را پادزهری در برابر منطق سرمایهداری دانست و تصریح کرد: نظام سرمایهداری تلاش دارد بدن انسان را به کالا تبدیل کند تا در چرخه تبلیغات و مصرف بهکار گرفته شود. در این چارچوب، عفاف و حجاب یک کنش ضد کالاییسازی و ضد استعماری است و زن محجبه، عنصری منفعل نیست، بلکه کنشگری فعال و آگاه است که با انتخاب پوشش خود، نظم مادیگرایانه حاکم بر فرهنگ جهانی را به چالش میکشد و از بازگشت به ارزشهای اصیل انسانی دفاع میکند.
معاون پژوهش و تحقیقات پژوهشکده امر به معروف با آسیبشناسی جهتگیری مطالبهگری در جامعه افزود: یکی از خطاهای رایج، محدود کردن مطالبهگری به تذکرهای فردی و خیابانی است، در حالی که مطالبهگری مؤثر باید لایهبندی شود و متوجه ساختارهایی باشد که زمینه بیعفتی را تولید میکنند. تمرکز بر معماری، سینما، صنعت مد، سیاستگذاریهای فرهنگی و عملکرد نهادهای مسئول، بسیار مهمتر از تمرکز صرف بر رفتار فردی است. به گفته وی، مطالبهگری واقعی یعنی پرسشگری از نهادهای آموزشی و فرهنگی درباره ترک فعلها و ناکامیها در اقناع نسل جدید نسبت به فلسفه عفاف و حجاب.
وی با تأکید بر اینکه عفاف پیششرط حضور سالم و مؤثر در اجتماع است، اظهار کرد: برخلاف تبلیغات فمینیستی رادیکال، رعایت عفاف نهتنها مانع حضور اجتماعی زن نیست، بلکه مجوز ورود امن و کرامتمحور به اجتماع است. رعایت حریمهای اخلاقی، تعاملات زن و مرد را از جنسیتزدگی خارج میکند و آن را به تعاملات تخصصی و انسانی ارتقا میدهد. از این منظر، مطالبه عفاف مطالبهای برای افزایش کارآمدی، تمرکز و بهرهوری در محیطهای کاری و اجتماعی است.
حجتالاسلام شیرزاد با اشاره به آسیبهای موجود در مطالبهگری عفاف و حجاب گفت: تقلیل کل مفهوم عفاف به اندازه پوشش و نادیده گرفتن عفاف در گفتار، نگاه و مناسبات اقتصادی، و همچنین استفاده از ادبیات خشن و دوقطبیساز، دو آسیب جدی در این حوزه است. وی تأکید کرد که جایگاه واقعی عفاف و حجاب در مطالبهگری، دفاع از کرامت انسان در برابر کالاییسازی بدن است و این مطالبهگری باید از رویکرد صرفاً سلبی و تدافعی خارج شده و به سمت ارائه الگوی ایجابی و عقلانی از زن مسلمان حرکت کند.
معاون پژوهش و تحقیقات پژوهشکده امر به معروف در ادامه، نقش نهادهای متکفل در ترویج و حمایت از عفاف و حجاب را نیازمند یک نظام تقسیم کار ملی دانست و تصریح کرد: تداخل نقشها و ورود نهادها به حوزههای غیرتخصصی، از مهمترین آسیبهای فعلی است. به گفته وی، دولت باید نقش تسهیلگر را ایفا کند و با حمایت از صنعت مد و لباس عفیفانه، نظارت بر محیطهای اداری و الزام پروژههای کلان به پیوست فرهنگی، زیرساختهای عفتورزی را فراهم سازد. ستاد امر به معروف باید نقش راهبری و حمایتی داشته باشد و با آموزش عمومی، حمایت حقوقی از آمران و مطالبهگری از مسئولان، هزینه اجتماعی امر به معروف را کاهش دهد. نیروی انتظامی نیز باید بهعنوان آخرین حلقه، بر مقابله با شبکههای سازمانیافته فساد و تأمین امنیت روانی جامعه تمرکز کند و نه برخوردهای فراگیر با عموم مردم.
وی حوزه علمیه را مغز متفکر این منظومه دانست و افزود: حوزه نباید مجری باشد، بلکه باید تولیدکننده نظریه، محتوا و زبان مشترک میان نهادها شود. ترجمه فقه عفاف به سیاستگذاری عمومی، آموزش رابطان تخصصی در نهادها و ایفای نقش دیدهبان فرهنگی، از جمله وظایف حوزه در تقویت هماهنگی نهادی است.
حجتالاسلام شیرزاد در بخش دیگری از سخنان خود، با تبیین مفهوم «کرامت زن» در اندیشه حضرت فاطمه زهرا سلاماللهعلیها، گفت: تفاوت این نگاه با برداشتهای غربی، تفاوتی ماهوی و برخاسته از تفاوت در انسانشناسی و غایتشناسی است. در اندیشه غربی، کرامت زن غالباً بر استقلال فردی و برابری کارکردی استوار است، در حالی که در مکتب فاطمی، کرامت امری ذاتی و مبتنی بر عبودیت و تقرب الهی است. زن برای باکرامت بودن نیازی به شبیه شدن به مرد ندارد و زنانگی خود یک ظرفیت ویژه برای رشد معنوی محسوب میشود.
وی با اشاره به جایگاه بدن و پوشش در این دو نگاه تصریح کرد: در مدرنیته، بدن زن اغلب به سرمایه تبدیل میشود، اما در سیره حضرت زهرا سلاماللهعلیها، بدن حرم است و حجاب نه محدودیت، بلکه مصونیت راهبردی به شمار میآید. ایشان با حفظ حداکثری حریم، در بزنگاههای اجتماعی و سیاسی، حضوری اثرگذار و تعیینکننده داشتند و این نشان میدهد که در منطق فاطمی، حریم شرط حضور مؤثر است، نه مانع آن.
معاون پژوهش و تحقیقات پژوهشکده امر به معروف با اشاره به نقش خانواده در اندیشه فاطمی گفت: در حالی که در نگاه غربی، خانه و مادری گاه مانع پیشرفت تلقی میشود، در اندیشه حضرت زهرا سلاماللهعلیها، خانواده کانون انسانسازی و میدان جهاد تربیتی است. کرامت زن در این منطق، هویتی است نه کارکردی؛ زن محترم نیست چون کار میکند یا دیده میشود، بلکه چون انسان است و حامل امانت الهی است.
وی در پایان خاطرنشان کرد: سیره حضرت زهرا سلاماللهعلیها ثابت میکند که میتوان در عین عفاف حداکثری، کنشگر اجتماعی و سیاسی بود و کرامت زن را نه در عرضه بدن، بلکه در تعالی روح و عقلانیت اجتماعی معنا کرد.
......................
پایان پیام
نظر شما