خبرگزاری اهل‌بیت(ع) - ابنا

یکشنبه ۴ آذر ۱۴۰۳
۹:۱۱
در حال بارگذاری؛ صبور باشید
سه‌شنبه
۱۲ اردیبهشت
۱۴۰۲
۷:۳۷:۳۳
منبع:
ابنا
کد خبر:
1361841

در گفتگوی تفصیلی با ابنا؛

شریعتمدار: علی‌رغم مشکلات اقتصادی، جامعه لبنان از مقاومت حمایت می‌کند/ پروژه یا سیاستی که حزب الله با آن مخالف باشد، امکان اجرا در لبنان ندارد

رایزن سابق فرهنگی ایران در لبنان گفت: اگر حزب الله در لبنان دارای اقتدار است به دلیل حمایتی است که از طرف اقشار مختلف لبنان صورت می گیرد، این اقشار در همه طوایف و فرقه های دینی و مذهبی هستند و بخشی از جامعه مسیحیان و اهل سنت و شیعیان همه از حزب الله حمایت می کنند.

آآ

‎به گزارش خبرگزاری اهل بیت(ع) ـ ابنا ـ لبنان کشوری آسیایی در حاشیه دریای مدیترانه است که سابقه تمدنی چندین هزار ساله دارد. این منطقه در گذشته بخشی از شام بود و پس از فروپاشی دولت عثمانی به عنوان کشوری مستقل درآمد. اکثر جمعیت این کشور مسلمان هستند. طوایف متعددی در لبنان سکونت دارند و حدود ۳۰ درصد جمعیت این کشور شیعه هستند.

این کشور همسایه فلسطین اشغالی است و بارها مورد هجوم صهیونیست‌ها قرار گرفته و آسیب‌های انسانی و اقتصادی زیادی را متحمل شده است از سوی دیگر حزب‌الله گروهی سیاسی و نظامیِ شیعه در لبنان است که در سال ۱۹۸۲م به منظور مقابله با اسرائیل و با حمایت جمهوری اسلامی ایران تأسیس شد.

دبیرکل این حزب سید حسن نصرالله است. حزب‌الله در سوریه در حمایت از حکومت این کشور، به مبارزه با نیروهای تکفیری نیز پرداخته است. این حزب همچنین فعالیت‌های فرهنگی، اجتماعی و سیاسی دارد.

عدم توافق بر سر رئیس جمهور و بحران اقتصادی و نقدینگی در لبنان مشکلاتی است که امروز این کشور با آن‌ها دست و پنجه نرم می کند، در این خصوص خبرنگار ابنا با دکتر «محمد مهدی شریعتمدار» نویسنده، پژوهشگر، تحلیل‌گر سیاسی و كارشناس ارشد غرب آسیا، رایزن سابق فرهنگی ایران در لبنان، عضو شورای سیاستگذاری خبرگزاری ابنا، مشاور دبیرکل مجمع جهانی اهل بیت(ع) و مدیرکل کشورهای عربی آفریقایی عربی مجمع به گفتگو نشسته است:

ابنا: بحث ما درباره وضعیت لبنان در عرصه های مختلف است، در ابتدا وضعیت عمومی کشور لبنان را تشریح کنید.

شریعتمدار: لبنان در حال حاضر شاهد توقف در روند سیاسی کشور است. بعد از پایان دوره ریاست جمهوری آقای میشل عون، توافقی برای انتخاب رئیس جمهور جدید صورت نگرفته است و به تبع آن دولت نمی تواند تشکیل جلسه دهد و اتخاذ تصمیم مهم کند و دولت فعلی صرفاً برای پیشبرد امور جاری کشور به حيات خود ادامه مى دهد. مجلس نمایندگان  جلسات خود را تشکیل نمی دهد و نمی تواند تصمیمی اتخاذ کند، زیرا لوایح باید از طرف دولت به مجلس ارسال شود و مجلس آن را بررسی کند.

‎از سوی دیگر مردم از مشکلات شدید اقتصادی رنج می برند و لبنان در منطقه ای که کانون بحران تلقی می شود حضور دارد و تهدیدات امنیتی خارجی و داخلی مثل رژیم صهیونیستی و بقایای داعش باعث می شود که وضعیت نه چندان سامان یافته‌ای در لبنان وجود داشته باشه، البته تلاش ها برای عبور از این بن بست و تجدید روند حیات سیاسی و فعالیت نهادهای قانون اساسی کشور در جریان است که امیدوارم نتیجه بخش باشد.

ابنا: علت عدم توافق احزاب و گروه های لبنان، برای انتخاب رئیس جمهور چیست؟

شریعتمدار: این مسئله به لحاظ تکنیکی مشکلی دارد وبيشتر درون مسیحی است. رئیس جمهور لبنان مسیحی است و باید گروه های مسیحی در انتخاب رئیس جمهور گزینه خود را طرح و توافق کنند تا روند انتخاب وی با اکثریت آرای نمایندگان پارلمان انجام شود. به لحاظ واقعی و ماهوی درست است که رئیس جمهور مسیحی است و مسیحیان معمولاً پیشنهاد می کنند، اما توافق جمعی نیز باید در این انتخاب صورت بگیرد. اساسا دموکراسی در لبنان، دموکراسی توافقی است و تا توافقی صورت نگیرد، هیچ روند دموکراتیکی انجام نمی شود. از طرفی لبنان یک کشور متعدد الادیان و متعدد المذاهب است و همه سازوکارها بر اساس روند فرقه گرایی دینی و مذهبی شکل می گیرد، یعنی باید رئیس جمهور مسیحی، نخست وزیر سنی و رئیس پارلمان شیعه باشد، این روند تقسیم سمت ها و مسئولیت ها تا وزراء، مسئولین، مدیران کل و در همه رده ها بین طوائف مختلف لبنان جریان دارد.

‎جامعه لبنان آموخته است که همواره باید در یک نقطه تعادل حرکت کند و در صورت از بین رفتن تعادل، جامعه به تنش، درگیری و جنگ داخلی کشانده می شود، چنانکه در تاریخ لبنان شاهد وقوع جنگ های داخلی بودیم؛ لذا رسیدن به نقطه تعادل و حفظ آن نیازمند وفاق همگانی است؛ یعنی اگر مسیحیان در مورد رئیس جمهور توافق کنند ـ که هنوز توافق نکرده اند ـ مساله نیازمند آراء سایر طوایف است.

‎فعلا بخشی از مسیحیان علاقه دارند که شخصی مثل فرمانده ارتش، سکاندار ریاست جمهوری باشد. آقای "جبران باسیل" از جریان ملی آزاد مایل است خود یا شخصی را که انتخاب یا تأیید می کند به عنوان رئیس جمهور منصوب شود. بخشی از مسیحیان به همراه حزب الله و نیروهای مقاومت مایل هستند تا آقای "سلیمان فرنجیه" رئیس جمهور شود، اما هنوز هیچ توافقی در مورد کاندیدای نهایی وجود ندارد. به همین دلیل شاهد بحران در لبنان هستیم که حل آن نیازمند زمان است، ولی متأسفانه فرصت اندک است چون در پایان ماه می یعنی ژوئن، دوره ریاست کنونی بانک مرکزی به اتمام خواهد رسید و با توجه به بن بست در قوای سه گانه، مشکلات اقتصادی شدیدی که مردم از آن رنج می برند، همچنین خلأ در مدیریت پولی و ارزی کشور که بر همه مسائل مالی، اقتصادی و معیشتی مردم سایه انداخته و این مشکل با سوء مدیریت بانک مرکزی به وجود آمده است؛ در صورت نبود یا خلأ مدیریت، این مشکل تشدید خواهد شد. همه این مسائل نشان می دهد که جامعه لبنان باید هرچه سریع تر به سمت وفاق در انتخاب رئیس جمهور حرکت کند

ابنا: اهمیت انتخاب رئیس جمهور در لبنان با توجه به تشریفاتی بودن این منصب چیست؟

 شریعتمدار: هر چند نظام سیاسی لبنان پارلمانی است اما منصب ریاست جمهوری آنگونه که تصور می کنیم، تشریفاتی نیست. اولاً رئیس جمهور همچنان که منصب ریاست جمهوری را برعهده دارد همواره نماد حضور مسیحیان در جامعه لبنان تلقی می شود و با توجه به حمایت جامعه مسیحیان در سطح بین المللی از رئیس جمهور لبنان، لذا جایگاه مهمی محسوب می شود.

‎ثانیا، در تعیین قوای نظامی، فرمانده ارتش، توافق در انتخاب نخست وزیر و معرفی وی به پارلمان و حتی اعضای کابینه و وزیران، رئیس جمهور همواره سهمی دارد و معمولا ایجاد تعادل و موازنه قدرت در کابینه لبنان از سوی رئیس جمهور و وزرای انتخابی از سوی او انجام می شود. علاوه بر اینکه رئیس جمهور، رئیس کشور و نماد اقتدار و حاکمیت ملی کشور است. بنابراین آنگونه که در نظام های پارلمانی، منصب ریاست جمهوری تشریفاتی است و هیچ مقام و اختیاراتی ندارد، در لبنان می توان گفت که چنین نیست و اساسا حتى در تعیین مقامی حاشیه ای، همه چیز باید مورد توافق همه اطراف و طوائف باشد، چون همه باید توافق کنند و اگر کسی توافق نکند می تواند بازی را به هم بزند، لذا هر سِمتی هر چند خُرد و کم اهمیت باشد، چون نیازمند توافق است به دلیل ضرورت توافق عمومى، در بزنگاه ها مهم می شود.

ابنا: از دیدگاه حضرتعالی علت مشکلات فعلی لبنان داخلی یا خارجی است؟

شریعتمدار: من فکر می کنم هر دو این ها یکی است، زیرا هر کدام از گروه های داخلی به یک قطب قدرت خارجی وصل هستند؛ اساسا سیاست در جامعه لبنان بدون ارتباط با خارج شدنی نیست. همواره سوریه در این کشور نقش اساسی داشته است و قدرت های منطقه ای مثل عربستان؛ و قدرت های فرامنطقه ای مانند فرانسه و آمریکا نقش جدی در عرصه سیاسی لبنان دارند. حضور رژیم صهیونیستی در منطقه همواره بر سیاست و روند امور این کشور سایه انداخته است. مقاومت در لبنان علیه رژیم صهیونیستی است اما چون در داخل لبنان نیروهایی وجود دارند که با مقاومت مخالف هستند یا همراه رژیم صهیونیستی می باشند یا با ادعای اینکه ما که مشکلی نداریم، پس چرا جنگ ایجاد کنیم، وبايد اجازه داد صلح برقرار شود و آرامش باشد و .... به عناوین مختلف با مقاومت مخالفت می کنند، لذا مقاومت ناچار است در داخل لبنان با برخی نیروهای داخلی چالش هایی داشته باشد.

‎بنابراین تفکیک میان نیروهای داخلی و قدرت های منطقه ای و فرامنطقه ای در لبنان و اثرگذاری آنها تقریبا ناممکن و غیرمعمول است. از دید من این دو کاملا می تواند با هم ارتباط داشته باشد و بدون شک اگر توافقی میان قدرت های منطقه ای و فرامنطقه ای حاصل نشود، شاهد ادامه چالش و بحران در لبنان خواهیم بود.

ابنا: وضعیت گروه های درون پارلمان چگونه است؟

شریعتمدار: تعداد 128 نماینده پارلمان لبنان بین گروه ها و طوایف این کشور تقسیم شده است. در بین مسلمانان؛ شیعیان، اهل سنت، دروزی ها و علوی ها در مجلس هستند. در بین مسیحیان نیز اکثریت با مارونی ها است؛ 18 طایفه مسیحی در لبنان وجود دارد که شامل گروه های کوچک و بزرگ هستند و نمایندگانی در مجلس دارند. همچنین بین طوایف نیز جناح های سیاسی عرض اندام می کنند؛ برای نمونه احزاب "جریان ملی آزاد" به رهبری آقای "جبران باسیل" یا "میشل عون"، حزب "القوات اللبنانیه" به رهبری "سمیر جعجع"، "جریان المرده" به رهبری آقای "سلیمان فرنجیه" و حزب کتائب به رهبری جميل؛ از جامعه مارونی ها در عرصه سیاسی لبنان فعال هستند.

‎در سطح دینی و مذهبی و سطح سیاسی در لبنان اختلاف نظرهایی وجود دارد. طبیعی است که پارلمان لبنان برای دستیابی به حد نصاب لازم برای تثبیت یک امر نیازمند توافق کلی است؛ در برخی موارد حد نصاب پنجاه درصد به علاوه يك آراء لازم است و در بعضی موارد حد نصاب، دو سوم آراء نمایندگان پارلمانی می باشد.

‎از طرف دیگر همواره جامعه لبنان به این سمت حرکت کرده است که هر يك از طوایف مهم، امتیاز "یک سوم ضامن" یا "یک سوم مُعطّل" را داشته باشد. به این معنا که یک سومی را داشته باشند که مانع از تحقق اکثریت دو سوم شود و حضور خود را ضمانت وپروژه طرف مقابل را تعطیل کند. همه این سازوکارها و کش و قوس ها باعث می شود تا پارلمان لبنان صحنه و آئینه تمام نمایی از مشکلات داخل جامعه لبنان باشد. در حال حاضر در پارلمان لبنان این وضعیت وجود دارد. البته انتخابات باید برگزار شود اما چون هنوز تکلیف رئیس جمهور و دولت مشخص نشده است، انتخابات انجام پذیر نیست و اگر مشكل انتخابات مرتفع شود، باید توافقی درباره قانون انتخابات صورت گيرد، زیرا لبنان در طول تاریخ قوانین انتخاباتی متعددی داشته است که هیچکدام دیگری را نسخ نمی کند بلکه نیروهای سیاسی با تلفیق چند قانون یا تعدیل یک قانون، بر قانونی توافق می کنند و بعد از آن انتخابات برگزار می شود.

‎نمونه بارز این وضعيت وضرورت توافق، برگزاری بیش از 10 جلسه برای انتخاب رئیس جمهور است که در ماه های اخیر انجام شده و در برهه ای پنج شنبه هر هفته این جلسات برگزار می شد و اخیرا متوقف شده است؛ به دلیل اینکه آقای "نبیه برّی" گفته است که "تا مذاکره و توافق صورت نگیرد من جلسه مجدد انتخاب رئیس جمهور را برگزار نخواهم کرد." پارلمان نزدیک به 10 جلسه یا بیشتر برای انتخاب رئیس جمهور تشکیل می دهد اما به نتیجه نمی رسد. لذا آنچه در صحنه سیاسی لبنان شاهد هستیم، عیناً در پارلمان نیز منعکس می شود. لبنان نیازمند تشکیل ساختارهای قانون اساسی است تا انتخابات برگزار شود و در صورت برگزاری انتخابات نیز چنین وضعی ایجاد خواهد شد چون پارلمان آینده، نمایی از وضعیت موجود جامعه لبنان خواهد بود.

ابنا: وضعیت دولت آقای نجیب میقاتی چگونه است و ایشان کشور را چگونه اداره می کند؟

شریعتمدار: آقای نجیب میقاتی براساس  توافقی بین همه جریان ها به عنوان نخست وزیر انتخاب شد؛ برای بار اول نیست که وی انتخاب می شود، قبلاً هم انتخاب شده بود. اینکه بگوییم نخست وزیر مطلوبِ جناح جبهه مقاومت یا حزب الله یا برخی از نیروها است یا نه؟ خیر این گونه نیست؛ بالاخره وقتی انتخابْ توافقی می شود، باید هر یک از گروه ها و جناح ها کمی از مواضع خود عقب نشینی کنند، لذا با توجه به اینکه تجربۀ دولت پیشین آقای نجیب میقاتی برای نیروهای  طرفدار مقاومت، تجربه چندانی مطلوبی نبود، اما وی کسی بود که می شد درباره او توافق کرد. می دانید که پیش از ایشان دو یا سه نفر مطرح شدند و حتی "حسان دیاب" برای مدت کوتاهی نخست وزیر شد و نهایتاً درباره نجیب میقاتی توافق صورت گرفت.

‎در حال حاضر دولت آقای میقاتی به اصطلاح عرب ها دولت "تصریف اعمال" به معنای گذران امور جاری است در حد این که حقوق و دستمزد کارکنان پرداخت شود و کارهای عادی وزارت خانه ها ادامه پیدا کند، ولی هیچ تصمیمی اتخاذ نمی شود، هیچ لایحه ای به پارلمان داده نمی شود، هیچ پروژه ای اجرا نمی شود و اساساً جلسات کابینه تشکیل نمی شود یا به ندرت جلسات کابینه تشکیل می شود؛ شاید جلسات کابینه در یک سال اخیر یک یا دو جلسه بیشتر نبوده است.

‎در خصوص وضعیت اقتصادی باید بگویم که اقتصاد لبنان یک اقتصاد غیرمولد، مبتنی بر سودجویی و وابسته به خارج است. در اقتصاد لبنان، فعالیت صنعت در حداقل ممکن است و 85 درصد صنایع، صنایع کوچک در حد کارگاه هستند، 10 درصد صنایع، نیمه متوسط می باشند و تنها پنج درصد، صنعت قابل توجه هستند. این که می گویم صنعت قابل توجه، تلقی نشود که صنایع مهم و مادر مثل فولاد و سیمان هستند، بلكه صنعت در حد بیش از پنج میلیون دلار سرمایه است که البته پنج میلیون دلار را نباید با وضعیت داخلی ايران سنجید. از سوی دیگر بسیاری از صنایع دچار مشکلات هستند و اغلب آنها تعطیل شده است.

‎کشاورزی در لبنان منحصر در چند محصولِ مشخص است که به دلیل مواجهه با مشکلات در سال های اخیر دچار مشکل شده است به ویژه بسته شدن راه سوریه که منفذی برای صادرات کالاهای لبنان به خصوص میوه به سوریه، اردن، عراق و کشورهای خلیج فارس بود، لذا شاهد کاهش صادرات محصولات کشاورزی لبنان مثل سیب و موز و ... هستیم و گاهی یک سال، محصول سیب روی دست باغدار می ماند وگاهى مثلا موز؛ اين وضعيت  باعث کاهش قیمت محصول می شود، چون صنایع تبدیلی در لبنان وجود ندارد تا محصولات را به کمپوت، مربا و کنسانتره تبدیل کنند، لذا موجب تلف برخی از محصولات می شود.

‎به دلیل مسائل سیاسی و امنیتی لبنان در سال های گذشته حجم توریسم و گردشگران خارجی به شدت کاهش پیدا کرده است.

‎ترانزیت به دلیل بحران سوریه از سال ها پیش تعطیل شده است، کالاهای سوریه از طریق خاک لبنان و دریای مدیترانه به کشورهای دیگر صادر می شد و درآمد ترانزیت قابل توجه بود که امروزه به صفر رسیده است. همچنین بانکداری، هواپیمایی و مسائل مربوط به بخش خدمات همه با مشکلات اساسی مواجه شده است. حتی پول سیاسی نیز به حداقل رسیده است؛ همه احزاب و گروه ها، حامی خارجی داشتند و آنها منابع مالی تزریق می کردند که در بازار داخل لبنان گردش مالی ایجاد می کرد و باعث رونق بازار می شد. سابقاً بسیاری از کشورهای منطقه ای و فرامنطقه ای به احزاب، دولت و ارتش لبنان کمک های مالی می کردند و این کمک ها هم به حداقل ممکن رسیده است.

‎فساد مالی بسیار گسترده در لبنان بی داد می کند، خروج سرمایه از لبنان و بحران ارزی چند سال اخیر مزید علت شده است. سپرده های مردم در بانک ها غیرقابل دسترسی است و هر فرد در ماه می تواند 500 دلار کمتر یا بیشتر بگیرد یا مشتریان دلار را با قیمت لیر رسمی یا نیمه رسمی می گیرند. قیمت دلار 1500 لیر بود که الان به صد هزار لیر یا بیشتر هم رسيد.

‎فساد مالی و مشکلات ارزی باعث توقف بسیار جدی در روند اقتصادی و تجارت مردم شده است و بر معیشت مردم سایه افکنده است. نبود برق و سوخت، کمبود مواد غذایی و خالی شدن فروشگاه ها از کالاها، از مشکلات دیگر لبنان است؛ چون کالاها از خارج وارد می شوند و نیازمند ارز است در حالی که ارز وجود ندارد یا قیمت ها خیلی بالا است. افزایش قیمت ها و تورم به حدی رسیده است که نه تنها خانواده های فقیر بلکه خانواده های نسبتاً متمکن لبنان هم در بالکن خانه، خاک ریخته اند و سیب زمینی، گوجه و خیار می کارند. در لبنان بحران سوخت وجود دارد و در برخی از شهرها و روستاها به سیستم سوخت هیزم برگشته اند و در جنوب لبنان از هیزم برای پخت غذا استفاده می کنند.

‎پول ملی لبنان حدود 60 تا 70 برابر تضعیف شده است، ما در ایران شاهد کاهش ارزش پول بودیم اما مقدار آن کم بود و توانمندی های داخلی بسیاری از نیازهای ما را تامین می کند در حالی که در لبنان همه چیز از خارج وارد می شود. به عبارت دیگر همه محصولات از گندم و سوخت تا دارو و ... وابسته به دلار است. لبنان بین 80 تا صد و خورده ای میلیارد دلار بدهی دارد. جمعیت لبنان چهار میلیون نفر است و گفته می شود که هر نوزاد لبنانی با سی یا چهل هزار دلار بدهی به دنیا می آید چون اگر مجموع بدهی لبنان را بر جمعیت کشور تقسیم کنیم، سهم هر شهروند این مقدار می شود.

‎علاوه بر مشکلاتی که گفته شد، توقف کمک های اقتصادی خارجی باعث شده که جامعه لبنان با بحران واقعا بسیار جدی در حوزه اقتصادی رو به رو شود و تا مشکل سیاسی حل نشود و رویه ای برای مبارزه با فساد نباشد، مشکلات لبنان همچنان ادامه خواهد داشت. البته مبارزه با فساد بسیار دشوار است، چون صاحبان قدرت عمدتا رهبران و دست اندرکاران فساد هستند و هر کدام بخشی از اقتصاد مثل برق، گاز و ... را در تیول خود دارند. اخیرا جریان مقاومت و حزب الله در بحث مبارزه با فساد از طریق نماینده های خود در پارلمان اقداماتی انجام داده اند اما به نظر می رسد تا رسیدن به نتیجه مطلوب راه درازی در پیش است.

ابنا: درباره جایگاه حزب الله در جامعه لبنان بگویید.

شریعتمدار: مقاومت اسلامی در لبنان یا حزب الله توانست معادلات سیاسی را نه تنها در داخل لبنان بلکه در منطقه به هم بزند. موازنه قدرت در منطقه از دید آمریکا برتری مطلق رژیم صهیونیستی بوده است  و در تمام جنگ های موسوم به جنگ های اعراب و اسرائیل، رژیم صهیونیستی برتری نظامی خود را به اثبات رساند و موجب شکست ارتش های عربی و بلکه اتحادى از ارتش های عربی شد، یعنی ارتش های سوریه، عراق و مصر که عمدتا در جنگ ها حضور داشتند.

‎مقاومت اسلامی لبنان، آغازگر و پایه گذار راه و مسیری بود که برای اولین بار توانست در مواجهه های نظامی، رژیم صهیونیستی را وادار به پذیرش شکست کند و در آزادسازی لبنان در سال 2000 برتری حزب الله را شاهد بودیم. اکثر خاک لبنان توسط رژیم صهیونیستی اشغال شده بود، نوار مرزی و بسیاری از روستاهای جنوب لبنان بیش از 20 سال در اشغال رژیم صهیونیستی بود یا نوارى در جنوب لبنان به یک نیروی نظامی حائل بین لبنان و فلسطین اشغالی واگذار شده بود که حافظ منافع و امنیت رژیم صهیونیستی از حملات احتمالی مبارزان لبنانی و فلسطینی از داخل خاک لبنان باشد. با مقاومت حزب الله در سال 2000 برای اولین بار رژیم صهیونیستی وادار به عقب نشینی شد و در جنگ 33 روزه برای اولین بار رژیم صهیونستی طعم شکست را چشید. همچنین حزب الله لبنان در مبارزه با تکفیری ها در داخل لبنان، سوریه و عراق، نقش بسیار مهمی را ایفا کرد و معادله قدرت را در منطقه علیه اسرائیل و پروژه های آمریکایی بر هم زد. پروژه آمریکا در منطقه این بود که از طریق داعش، بی ثباتی و ناامنی ایجاد کند، کشورهای منطقه تجزیه شوند و بازآرایی و نوعی سایكس پیکوى دوم در منطقه اجرا شود اما جریان مقاومت در منطقه که عمده ثقل آن بر دوش حزب الله بود، این نقشه را به شکست کشاند. در داخل لبنان، مقاومت از نیروی نظامی استفاده نمی کند، چون مقاومت اسلامی خود را یکی از نیروهای سیاسی لبنان می داند و معتقد به همزیستی با سایر نیروهای سیاسی و ایجاد وفاق و تعادل در جامعه لبنان است.

‎حزب الله لبنان به عنوان یک حزب سیاسی، امروزه نیروی سیاسی اثرگذاری است و می توان گفت که هیچ اقدامی در لبنان بدون موافقت حزب الله انجام نمی شود. شاید حزب الله نتواند همه منویات و پروژه های خود را به اجرا برساند، اما هیچ پروژه یا سیاستی که حزب الله با آن مخالف باشد، امکان اجرا در لبنان ندارد. امروز توافق و وحدتی که بین حزب الله و جنبش امل در صحنه سیاسی، پارلمان، انتخابات شهرداری ها و در سطح گفتمان سیاسی و کنش اجتماعی وجود دارد از دستاوردهای مدیریت فوق العاده سید حسن نصرالله است. این عوامل باعث شده که شاید برای نخستین بار در طول تاریخ، امروزه جریان شیعی در لبنان به اقتداری که شاهد آن هستیم برسد. وقتی که از جریان شیعی سخن می گویم، منظور من یک جریان مذهبی نیست، امروز شیعه طلایه دار مقاومت در منطقه علیه رژیم صهونیستی و پروژه های آمریکایی و تکفیری ها است. اگرچه حزب الله عمدتاً از نیروهای شیعه تشکیل شده است اما صرفاً شیعیان در آن حضور ندارند، گروههايى از نیروهای اهل سنت و مسیحیان در "سرایا المقاومه" یا گردان های مقاومت که حزب الله آن را راه اندازی کرده است، حضور دارند. بنابراین می توان گفت که نیروی مقاومت اسلامی در داخل لبنان به لحاظ سیاسی و در کل منطقه به لحاظ راهبردی و میدانی، توانست معادلات سیاسی و موازنه قدرت مورد نظر آمریکا را بر هم بزند و برتری نظامی رژیم صهیونیستی در مواجهه با حزب الله امروز تبدیل به افسانه شده است؛ رژیم صهیونیستی نه تنها در مواجهه با حزب الله لبنان بلکه در مواجهه با مقاومت اسلامی فلسطین(حماس) و جهاد، در جنگ های سه گانه يا چهار گانه شکست خورد. یعنی رژیم صهیونیستی امروز حتی از رویارویی با نیروهای اسلامی فلسطین در نوار غزه هم ناتوان است تا چه برسد به حفظ برتری نظامی و موازنه قدرت در منطقه. البته حزب الله در عرصه های دیگر مثل دفاع از مردم یمن و دفاع از جبهه مقاومت فلسطین حضور دارد و همبستگی و همکاری فوق العاده ای بین حزب الله و نیروهای فلسطینی وجود دارد. بنابراین امروز حزب الله از یک نیروی سیاسی داخلی لبنان که اثرگذارترین نیروی سیاسی تلقی می شود، فراتر رفته و به یک نیروی اثرگذار در معادلات منطقه تبدیل شده است، لذا باید این را به فال نیک گرفت.

‎جمهوری اسلامی ایران بعد از پیروزی انقلاب و تجربه جنگ تحمیلی تلاش کرد تا در سه جهت گام بردارد، یک: قدرت سازی و ایجاد قدرت، و امروز جمهوری اسلامی ایران از قدرت بازدارندگی فوق العاده ای برخوردار است. دوم: ایجاد پیمان منطقه ای که امروز ما آن را محور مقاومت می نامیم و در این محور مقاومت، حزب الله نقش زیادی بر عهده دارد. سه: مواجهه با تهدیداتی که در منطقه علیه جمهوری اسلامی ایران و محور مقاومت وجود دارد. در این سه کاری که جمهوری اسلامی با قدرت کامل انجام داد و موجب تقویت اقتدار و امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران و مردم ایران شد، مقاومت اسلامی لبنان نقش بسیار جدی دارد. حتی با دید منافع امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران می توان گفت که وجود محور مقاومت و حضور جدی حزب الله لبنان در این محور علاوه بر نقش منطقه ای و نقش مبارزه با آمریکا و رژیم صهیونیستی، برای امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران بسیار موثر بوده است.

ابنا: فعالیت های حزب الله در وضعیت فعلی که مردم لبنان با مشکلات عدیده ای دست و پنجه نرم می کند، چیست؟

شریعتمدار: اگر حزب الله در لبنان دارای اقتدار است به دلیل حمایتی است که از طرف اقشار مختلف لبنان صورت می گیرد، این اقشار در همه طوایف و فرقه های دینی و مذهبی هستند و بخشی از جامعه مسیحیان و اهل سنت و شیعیان همه از حزب الله حمایت می کنند. لذا بدون شک فشار اقتصادی به مردم لبنان برای حزب الله حالت خوشایندی نیست و حزب الله تلاش بسیاری کرده است تا فشار اقتصادی را کاهش دهد؛ به عنوان مثال در زمینه سوخت و کمک به اقشار فقیر و ایجاد سازوکارهایی برای رساندن کالا با قیمت پایین مثل ایجاد فروشگاه ها و دادن کارت های خاص که به مردم تخفیف داده می شود و ... حزب الله لبنان کارهای زیادی انجام داده است. البته دادن کارت تخفیف، مختص نیروهای حزب الله و شیعیان نیست بلکه مسیحیان نیز می توانند از کارت ها و کمک های حزب الله استفاده کنند. حزب الله به مراکز خاص مثل دارالایتام ها، خیریه ها، بیمارستان ها و تامین نیازهای آنان به خصوص در زمینه سوخت کمک های زیادی کرده است؛ این کمک ها با این هدف ارائه می شود تا آثار فشار اقتصادی بر مردم کاهش پیدا کند؛ حتی بعد از جنگ 33 روزه اقدام سریعی که حزب الله برای بازسازی مناطق آسیب دیده انجام داد، زبانزد همه بود، مدیریت فوق العاده ای انجام شد که هم بازسازی سریع تر صورت بگیرد و هم در زمان بازسازی، اسکان موقت خانواده هايى که خانه هایشان تخریب شده بود، با دقت و سرعت هر چه تمام تر انجام شد.

‎جامعه لبنان، جامعه ای است که قدر مقاومت را می داند. جامعه لبنان، جامعه ای است که حملات زمینی و هوایی، بمباران و اشغال سرزمین‌شان از سوی رژیم صهیونیستی را تجربه کرده است، در برهه ای از زمان لبنان نمی توانست کوچک ترین تصمیمی برخلاف منافع رژیم صهیونیستی اتخاذ کند و حتی برخی از نیروهای داخلی هم در این جهت حرکت می کردند؛ این ها در خاطره ملی مردم لبنان وجود دارد، مقاومت اسلامی در لبنان باعث شده است که برای نخستین بار لبنانی ها احساس غرور کنند، احساس کنند که نیرویی در برابر دشمن حامی آنها است. بنابراین جامعه لبنان تا حدود زیادی مشکلات موجود را تحمل می کند و آن را فدای دفاع از مقاومت نمی کند. مقاومت تلاش می کند که این مشکلات را کاهش دهد و حزب الله در عرصه سیاسی در جهت برون رفت از بن بست کنونی نقش جدی ایفا می کند. لذا می توان گفت که علی رغم همه مشکلات، جامعه لبنان همچنان از حزب الله حمایت جدی می کند.

ابنا: ممنون از اینکه وقت ارزشمند خود را در اختیار ما گذاشتید.

.................................................

پایان پیام/ 167