۱۶ بهمن ۱۴۰۳ - ۱۱:۳۶
منبع: ابنا
از گرینلند تا غزه؛ تأثیر نگاه سوداگرانه ترامپ بر سرنوشت فلسطین

ترامپ مسائل جهانی را از دریچه معاملات اقتصادی می‌بیند و این نگاه در سیاست‌هایش درباره فلسطین نیز مشهود است. حمایت ترامپ از سیاست‌های رژیم صهیونیستی، نادیده گرفتن حقوق فلسطینیان و پیشنهاد اخراج آنان از سرزمینی مادری خود و استقرار در کشورهای عربی همسایه، روند دیپلماسی را مورد تهدید قرار می‌دهد.

به گزارش خبرگزاری بین‌المللی اهل‌بیت(ع) ـ ابنا ـ سیاست خارجی ترامپ در قبال مسائل جهانی همواره رنگ و بوی تجاری و استعماری داشته است. این رویکرد منفعت‌طلبانه و معاملاتی در مسائلی مانند خلیج مکزیک، کانال پاناما و گرینلند کاملا مشهود است. ترامپ به جای بررسی این مسائل از جنبه‌های تاریخی، انسانی و حقوقی، آنها را به عنوان فرصت‌های اقتصادی و معاملاتی در نظر می‌گیرد.

به عنوان مثال، او در سال ۲۰۱۹ با اشاره به این که خرید گرینلند از دانمارک یک فرصت تجاری برای برای ایالات متحده است، پیشنهاد خرید این منطقه را به کپنهاگ ارائه کرد. او همچنین از وضعیت استقلال کانال پاناما انتقاد کرد و آن را یک «معامله بد» برای کشورش خواند؛ با اشاره ضمنی به این موضوع که این کانال حدود یک قرن پیش توسط آمریکا ساخته شده و در زمان کارتر قرارداد واگذاری و استقلال آن بین دولت‌های دو کشور به امضا رسیده است. حتی در سیاست‌های مرتبط با خلیج مکزیک و مسائل مرزی، رویکرد ترامپ بیشتر بر کنترل منابع و منافع اقتصادی متمرکز بوده است.

واکنش‌های بین‌المللی به سیاست‌های استعماری و تهاجمی ترامپ به شدت منفی بوده است. به طوری که جامعه بین‌المللی این مواضع ترامپ را نقض آشکار قوانین و مقررات بین‌المللی می‌داند. این نگاه تجاری و استعماری به سرزمین‌ها و ملت‌های دیگر در سیاست‌های ترامپ در قبال فلسطین نیز دیده می‌شود. پیشنهاد او برای اخراج فلسطینیان از غزه و استقرار آنان در سایر کشورها مانند مصر و شبه‌جزیره سینا، مشابه رویکردهای استعماری او به سایر مسائل بوده و واکنش‌های شدید بین‌المللی را برانگیخته است.

این مقایسه نشان می‌دهد که ترامپ نه تنها در مسائل سیاسی و جغرافیایی، بلکه در بحران فلسطین نیز به دنبال حل و فصل چالش‌ها از طریق معاملات و خارج از چارچوب‌های قانونی و انسانی است. به طوری که گویی این سرزمین‌ها صرفا املاکی هستند که می‌توان بر سر آن‌ها معامله کرد، نه خانه‌هایی که در خود، تاریخ و هویت مردمانی را جای داده‌اند.

این نگاه تجاری و امپریالیستی به مناطق جغرافیایی، که حقوق مردم را همیشه در اولویت‌های بعدی قرار می‌دهد، به وضوح در همه سیاست‌های ترامپ دیده می‌شود.

این دیدگاه که به فلسطین و مردم آن به عنوان مسئله‌ای قابل معامله نگاه می‌کند، موجب بی‌اعتمادی هرچه بیشتر فلسطینیان به سازوکارها و فرآیندهای دیپلماتیک شده است. ترامپ و جریان‌های مشابه او با اتخاذ سیاست‌های جانبدارانه و معاملاتی، عملا این پیام را منتقل می‌کنند که مذاکرات نه بر اساس عدالت و انصاف، بلکه به نفع قدرت‌های بزرگ به پیش می‌رود.

تأثیر رویکرد معاملاتی و تاجرمآبانه ترامپ بر نگاه فلسطینیان به مذاکرات

رویکردهای سیاسی ترامپ و سیاستمداران مشابه او، تأثیر قابل‌توجهی بر نگرش فلسطینیان نسبت به مذاکرات برای حل‌وفصل منازعات داشته است؛ منازعاتی که دهه‌ها بین فلسطینیان و اشغالگران صهیونیست ادامه دارد. از جمله این تاثیرات می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:

الف. تشدید بی‌اعتمادی فلسطینیان به فرآیندهای سیاسی

وقتی ایالات متحده و رژیم صهیونیستی اقداماتی یک‌جانبه را بدون در نظر گرفتن واقعیتی به نام فلسطین پیش می‌برند، فلسطینیان احساس می‌کنند که دیپلماسی دیگر یک گزینه قابل اتکا نیست. از جمله این سیاست‌های یک‌جانبه می‌توان به انتقال سفارت آمریکا از تل‌آویو به بیت‌المقدس یا حذف بند مربوط به حق بازگشت آوارگان فلسطینی به سرزمین‌های خود از دستور کار مذاکرات اشاره کرد.

ب. افزایش حمایت عمومی از انتفاضه‌های جدید و گرایش مردم فلسطین به مقاومت مسلحانه

فضای یادشده، یعنی تاجرمآبی ترامپ و بی‌توجهی به قوانین بین‌المللی، موجب شده است که گروه‌های فلسطینی مانند حماس و جهاد اسلامی این استدلال خود را با قدرت بیشتری بیان کنند که تنها چیزی که می‌تواند به طور واقعی تغییراتی ایجاد کند، مقاومت و عملیات‌هایی مانند طوفان الاقصی است؛ نه مذاکراتی که به سازش منتهی می‌شود.

در واقع، در شرایطی که حتی کشورهایی که پیش از این حامی راه‌حل دو دولتی بودند، سکوت کرده یا با سیاست‌های صهیونیست‌ها همسو شده‌اند، نسل جوان فلسطینی به راه‌حل‌های رادیکال‌تر متمایل می‌شود؛ مسئله‌ای که احتمال تکرار عملیات ۷ اکتبر یا آغاز انتفاضه‌ای جدید را افزایش می‌دهد.

در نتیجه، سیاست‌های معاملاتی و سلطه‌جویانه ترامپ، توانایی بازیگران منطقه‌ای و بین‌المللی برای متقاعد کردن افکار عمومی فلسطین برای چشم‌پوشی از مبارزه مسلحانه و اعتماد به بازیگران خارجی برای اجرای راه‌حل‌های دیپلماتیک را خنثی می‌کند.

در این رابطه به طور خاص می‌توان به تجربه تاریخی فلسطینیان از بی‌نتیجه بودن مذاکرات و در مقابل آن، روند تحولات پس از عملیات طوفان الاقصی اشاره کرد. از نتایج این عملیات این بود که پس از آن تعداد زیادی از زندانیان فلسطینی از زندان‌های رژیم آزاد شدند و این رژیم برای نخستین بار در تاریخ منطقه نتوانست از طریق عملیات نظامی مردم فلسطین را آواره کند. این امر زمینه برای گسترش نفوذ گفتمان مقاومت در کرانه باختری را نیز فراهم کرده است.

**************

واکنش طعنه‌آمیز وزیر امور خارجه ایران به پیشنهاد ترامپ برای اخراج فلسطینیان به کشورهای منطقه: چرا صهیونیست‌ها به گرینلند نروند؟

در واکنش به پیشنهاد ترامپ برای اخراج فلسطینیان از غزه و استقرار آنان در کشورهای همسایه، سید عباس عراقچی،وزیر خارجه جمهوری اسلامی ایران، پیشنهاد کرد که صهیونیست‌ها به گرینلند منتقل شوند. این پیشنهاد در واقع یک طعنه دیپلماتیک و تاکتیک سیاسی بود که چندین پیام را در بر داشت:

1. افشای رویکرد استعماری غرب

از آنجا که ترامپ تصور می‌کند گرینلند را می‌توان خریداری کرد، ایران نیز از همین منطق استفاده کرد و پیشنهاد داد که صهیونیست‌ها می‌توانند به گرینلند مهاجرت کنند و فلسطین به صاحبان واقعی آن، یعنی فلسطینیان، بازگردد.

2. بی‌اعتبار کردن پیشنهاد ترامپ مبنی بر اخراج فلسطینیان

این مقایسه نشان داد که اگر از دیدگاه آمریکایی‌ها و اروپایی‌ها، پیشنهاد انتقال صهیونیست‌ها به گرینلند غیرمنطقی است، اخراج فلسطینیان به مراتب غیرقابل قبول‌تر و بی‌اساس‌تر خواهد بود. چرا که فلسطینیان بومی این سرزمین هستند و در آن ریشه‌های تاریخی دارند. اما رژیم صهیونیست یک موجودیت جعلی و ساختگی محسوب می‌شود که بخش عمده‌ای از آن را مهاجران اروپایی، آفریقایی و آسیایی تشکیل می‌دهند. این افراد حتی سرزمین اصلی خود را جای دیگری می‌دانند و تنها برای بهره‌مندی از امتیازات اقتصادی و وعده رفاه و ثروت به اراضی اشغالی فلسطین آمده‌اند.

3. محکومیت سیاست جابجایی جمعیتی رژیم صهیونیستی

رژیم صهیونیستی که خود بر پایه مهاجرت یهودیان از سراسر جهان به اراضی فلسطینی شکل گرفته است، اکنون فلسطینیان را از سرزمین مادری خود بیرون می‌راند.

اگرچه پاسخ ایران به طرح انتقال جمعیتی ترامپ بیشتر یک طعنه سیاسی بود، اما اشاره به این نکته دارد که سیاست‌های معاملاتی ترامپ تا چه اندازه یک‌جانبه و غیرمنطقی هستند.

پیشنهاد ایران برای همه‌پرسی میان همه ساکنان اصلی فلسطین

ایران سال‌هاست که راه‌حل مسئله فلسطین را برگزاری همه‌پرسی عمومی با حضور ساکنان اصلی فلسطین، اعم از مسلمان، مسیحی و یهودی می‌داند. این پیشنهاد همچنان بخشی از سیاست رسمی جمهوری اسلامی است. اما حمایت فزاینده غرب از سیاست‌های آپارتایدگونه رژیم صهیونیستی علیه فلسطینیان و نقض تمامی قوانین و کنوانسیون‌های بین‌المللی توسط رهبران این رژیم در جنگ اخیر غزه، همراه با مواضع سلطه‌جویانه اخیر ترامپ، هرگونه راه‌حل دیپلماتیک را غیرممکن ساخته است.

بنابراین، هرچند جمهوری اسلامی ایران پیشنهاد خود مبنی بر همه‌پرسی در فلسطین را همواره بیان کرده و از آن عقب‌نشینی نمی‌کند، اما بیم آن می‌رود که با توجه به تحولات میدانی، میدان‌های نبرد آینده فلسطین را رقم زنند و نه سازوکارهای دیپلماتیک. در واقع باید گفت اگر در واکنش به سیاست‌های آپارتایدگونه رژیم صهیونیستی و سلطه‌جویانه دولت جدید آمریکا به سرکردگی ترامپ، انتفاضه‌ای جدید شکل گیرد یا جنگی در مقیاس گسترده‌تر رخ دهد، گزینه‌های سیاسی و دیپلماتیک به حاشیه رانده خواهند شد.

**************
پایان پیام/ 345