۱ فروردین ۱۴۰۴ - ۱۶:۳۰
منبع: ویکی شیعه
توصیه هایی طلایی از مولای متقیان

شهادت امام علی(ع)، از رویدادهای قرن اول قمری است که تأثیرات زیاد بر وضعیت شیعیان داشت. شهادت علی(ع) سبب آغاز قتل و آزار شیعیان و موجب فروپاشی سپاهیان امام علی(ع) گشت.

خبرگزاری بین المللی اهل بیت(ع) ابنا_ شهادت امام علی(ع)، از رویدادهای قرن اول قمری است که تأثیرات زیاد بر وضعیت شیعیان داشت. شهادت علی(ع) سبب آغاز قتل و آزار شیعیان و موجب فروپاشی سپاهیان امام علی(ع) گشت. با شهادت امام، گوناگونیِ گرایش‌ها، اختلاف‌نظرها و کینه‌ها میان مردم کوفه نمایان گردید. برخی یاران علی(ع) سپاه کوفه را پس از شهادت امام به گله‌ای تشبیه کردند که چوپان خود را از دست داده و گرگ‌ها از هرسو آن‌ها را می‌ربایند.

گروهی از خوارج پس از مراسم حج جمع شدند و از شرایط مسلمانان گلایه داشتند. در نهایت، سه نفر عهد بستند که علی(ع)، معاویه و عمرو بن عاص را بکشند. ابن‌ملجم تعهد کرد که علی(ع) را بکشد. امام علی(ع) در شب نوزده رمضان میهمان دخترش ام‌کلثوم بود. او پیش از اذان صبح به مسجد کوفه رفت. افراد خوابیده در مسجد، از جمله ابن‌ملجم را برای نماز بیدار کرد و در محراب به نماز ایستاد. ابن‌ملجم در زمان سجده یا بلندشدن از سجده، ضربه‌ای با شمشیر به سرِ امام زد. امام را به خانه بردند و طبیب ماهری به نام اَثیر بن عمرو امام را معاینه کرد. اثیر از تابعان بود و پس از اینکه دریافت ضربه به مغز رسیده، به امام گفت که وصیت کند؛ زیرا زمان زیادی زنده نخواهد ماند.

امام پیش از شهادت دفعات طولانی از هوش می‌رفت. نماز خود را نشسته می‌خواند و وصیت‌هایی خطاب به فرزندانش داشت. امام علی(ع) توسط امام حسن(ع)، امام حسین(ع)، محمد حنفیه و عبدالله بن جعفر غسل داده شد. امام حسن(ع) بر جنازه امام نماز میت خواند. علی(ع) را شبانه دفن کردند. محل دفن امام علی(ع) برای جلوگیری از نبش‌قبر توسط خوارج و دشمنی بنی‌امیه پنهان بود تا اینکه امام صادق(ع) در زمان حکومت بنی‌عباس محل قبر را برای همگان آشکار کرد.

فرازی از وصایای امام علی(ع)

امام حسن (علیه‌السّلام) می‌فرماید: هنگام وفات پدرم نزدیک شد. شروع به وصیت کرده و چنین فرمودند: «این چیزی است که آن‌را علی بن ابی‌طالب، برادر محمد رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم)، و پسر عمو و وصی و همدم او، وصیت می‌نماید: اولین سفارش و وصیت من آن است که خدایی جز الله نیست، و همانا محمد رسول خدا و برگزیده اوست که او را با علم و دانش خود برگزید و بر دیگران فضل و برتری داد. گواهی می‌دهم که خدا مردگان را از قبرها بر خواهد انگیخت و از اعمالشان سؤال خواهد کرد و او از درون سینه‌ها آگاه است.

ای فرزندم حسن (علیه‌السّلام)! تو را وصیت می‌کنم و می‌دانم تو، وصی خوبی برایم خواهی بود، تو را وصیت می‌کنم به آنچه رسول خدا مرا وصیت کرده است. ‌ای فرزندم! هنگامی که از دنیا رفتم (اگر اصحاب من، با تو موافقت نکردند) پیوسته در خانه خود باش و بر گناهان خود گریه کن و دنیا را بزرگ‌ترین مقصود خود قرار نده. ‌

ای فرزندم حسن (علیه‌السّلام) تو را وصیت می‌کنم که نماز را در وقت فضیلتش به جای آوری و زکات را به موقع به اهلش برسانی و در هر چیز که برای تو مبهم و مشتبه است، خاموش باش. و در کارها، میانه‌رو بوده، و حالت خشنودی و غضب، با عدالت رفتار نمایی. و با همسایگان خود، به نیکی رفتار نموده و مهمان را گرامی بداری و بر اهل بلا، ترحم نمایی، و صله ارحام کنی.» آن‌گاه امام به فرزند خود محمد حنفیه فرمودند: «آیا آن چه به این دو برادر وصیت کردم، به خاطر سپردی»؟ عرض کرد! آری. فرمودند: «تو را نیز به همان‌ها، و بزرگداشت و احترام دو برادرت که حق بسیاری بر تو دارند، وصیت می‌کنم. پس از فرمان آن‌ها پیروی کن و بدون نظر آن دو، اقدام به کاری نکن» آن‌گاه به حسن و حسین (علیه‌السّلام) فرمودند: «شما را نیز در حق برادرتان وصیت می‌نمایم، زیرا او جفت و پسر پدر شما است و می‌دانید پدرتان او را دوست می‌دارد.»(7)


۷. شیخ عباس قمی، منتهی الامال، ج۱، ص۱۸۱-۱۸۰

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha