۶ خرداد ۱۴۰۴ - ۱۷:۰۴
یادداشت | تأملی بر جایگاه امام جواد(ع) و پیام ایشان برای جوانان امروز

تأمل در زندگی امام جواد(ع) می‌تواند نسل امروز را ترغیب کند تا نقش خود را در جامعه بازنگری کنند، هویت دینی خود را بازسازی کنند و اعتماد به نفس خود را احیا کنند.

خبرگزاری اهل‌بیت(ع) ـ ابنا: یکی از پدیده‌های متمایز در تاریخ امامت شیعه، انتصاب امام محمد تقی علیه‌السلام، معروف به امام جواد(ع)، به مقام امامت در سن بسیار جوانی است؛ رویدادی که از جنبه‌های مختلف در تاریخ اسلام هم منحصربفرد و هم تأمل‌برانگیز است. امام جواد(ع) در حدود شش یا هفت سالگی امامت را بر عهده گرفتند که واکنش‌های متفاوتی را هم در جامعه شیعه و هم در بستر سیاسی گسترده‌تر عباسیان برانگیخت.

در میان برخی شیعیان، به‌ویژه آنهایی که دور از مدینه زندگی می‌کردند، سؤالاتی مطرح شد که آیا یک کودک خردسال می‌تواند مسئولیت عظیم امامت را بر عهده بگیرد؛ جایگاهی با این اهمیت عمیق دینی و اجتماعی؟ در این فضا، هنجارهای فکری و اجتماعی که سن بالا را با بلوغ فکری و علمی برابر می‌دانستند، با پارادایم متفاوتی که سنت شیعه ارائه می‌داد، در تضاد بود؛ پارادایمی که امامت را انتصابی الهی مبتنی بر علم، عصمت، و تعیین صریح الهی (نص) می‌داند، نه صرفاً قراردادهای اجتماعی یا انتظارات تجربی.

از سوی دیگر، رژیم عباسی این وضعیت را فرصتی مناسب برای تضعیف جایگاه امام یا حداقل کاهش نفوذ سیاسی ایشان از طریق استراتژی‌های حساب‌شده می‌دید. به عنوان مثال، خلیفه مأمون، ازدواج دخترش را با امام جواد(ع) ترتیب داد، ظاهراً برای ایجاد پیوند دوستی، اما در واقع برای قرار دادن امام جوان تحت نظارت و کنترل. با این حال طولی نکشید که دانش، بینش، و شخصیت بی‌نظیر امام، حتی در کودکی، تردیدها را برطرف کرد و جایگاه الهی ایشان را تقویت نمود. نمونه بارز این امر، مناظره علمی تاریخی بین امام و یحیی بن اکثم، قاضی‌القضات دربار عباسی بود. در این مناظره، امام در پاسخ به یک سؤال پیچیده فقهی، دانش عمیق و چندلایه خود را نشان دادند، و روشن ساختند که امامت یک تشریفات موروثی یا جایگاه نمادین نیست، بلکه یک رتبه الهی است، و دارنده آن دارای علم لدنی است. این امر تأییدی بر یک باور اصلی شیعه بود: همانطور که حضرت عیسی(ع) از گهواره سخن گفت و پیامبری خود را اعلام کرد، یک امام نیز می‌تواند به حق در کودکی ردای رهبری الهی را بر دوش کشد.

امام جواد(ع) به‌عنوان الگویی برای جوانان معاصر

از منظر فرهنگی و اجتماعی، زندگی و سیره امام جواد(ع) می‌تواند به عنوان الگویی آموزشی قدرتمند برای جوانان امروز عمل کند. جوانی و نوجوانی، با انرژی و نشاط خود، هنگامی که با ایمان، دانش، و رفتار اخلاقی همراه شوند، می‌توانند تأثیر عمیقی داشته باشند. شخصیت امام جواد(ع) این حقیقت را به نمایش می‌گذارد که جوانان، قادر به رهبری در عرصه‌های فکری و معنوی هستند، و حتی می‌توانند با حکمت و استدلال اصولی در برابر قدرت‌های بزرگ بایستند.

این پیام به‌ویژه در دنیای امروز که جوانان گاهی به دلیل کمبود تجربه یا بی‌اعتمادی جامعه، به حاشیه رانده می‌شوند، اهمیت دارد. امام جواد(ع) به‌عنوان یک نمونه بی‌زمان هستند که نیاز به دادن فرصت‌های واقعی به جوانان، ارتباط دادن آنها با آموزه‌های اصیل، و نهادینه کردن اعتماد به توانایی‌های آنها در سیستم‌های آموزشی و اجتماعی را نشان می‌دهد.

در سطح شخصی، زندگی امام جواد(ع) درس‌های عملی متعددی ارائه می‌دهد. سادگی، وقار، صبر ایشان تحت فشار سیاسی، و تربیت شاگردان، همگی عناصری از زندگی ایشان هستند که می‌توانند یک جوان مسلمان را راهنمایی کنند. جوانی که به رشد معنوی و اخلاقی متعهد است، می‌تواند از این امام بزرگوار بیاموزد که پیشرفت و اثرگذاری به سازش با قدرت بستگی ندارد، بلکه به شناخت نقش خود در پرتو ایمان و دانش است. به عبارت دیگر، امام جواد(ع) به همه جوانان آموختند که قدرت واقعی نه در سن یا جایگاه، بلکه در صداقت، بینش، و ارتباط با مسیر الهی نهفته است.

در نتیجه، تأمل در زندگی امام جواد(ع) می‌تواند نسل امروز را ترغیب کند تا نقش خود را در جامعه بازنگری کنند، هویت دینی خود را بازسازی کنند و اعتماد به نفس خود را احیا کنند. از طریق مثال ایشان، جوانان می‌توانند درک کنند که حتی در عصر عدم قطعیت و چالش، می‌توان مسیری از وضوح، کرامت و مشارکت معنادار را دنبال کرد؛ مسیری که از درک عمیق می‌گذرد و به مسئولیت‌پذیری منجر می‌شود.

برخورد تحول‌آفرین قاسم بن عبدالرحمن

یکی از حوادث اثرگذار، که در منابع تاریخی و حدیثی شیعه حفظ شده و نشان‌دهنده اقتدار معنوی و دانش امام جواد(ع) در سنین جوانی است، داستان قاسم بن عبدالرحمن است. قاسم، از پیروان فرقه زیدیه، در بغداد با صحنه‌ای روبرو شد که باورهای قبلی او را به چالش کشید. در حالی که در خیابان‌های شهر قدم می‌زد، شاهد جمعیتی بود که برای دیدن امام جواد(ع) گرد آمده بودند، که این امر در ذهن او تردید ایجاد کرد؛چگونه اطاعت از کسی که اینقدر جوان است، می‌تواند واجب باشد؟

اما در همان لحظه، بدون اینکه کلمه‌ای از او بشنود، امام آیه‌ای از قرآن را تلاوت کرد که دقیقاً با افکار درونی قاسم مطابقت داشت: «آیا سزد که ما یک بشری از جنس خودمان را پیروی کنیم؟ در آن صورت، ما در گمراهی و جنون خواهیم بود.» (قرآن/ سوره قمر/ آیه ۲۴).

هنگامی که قاسم بی‌صدا امام را به جادوگری و ذهن‌خوانی متهم کرد، امام این آیه را تلاوت کرد: آیا از میان ما فقط بر او وحی نازل شده است؟! او بسیار دروغگو و پر افاده و متکبر است» (قرآن/ سوره قمر/ آیه ۲۵).

این تجربه قاسم را عمیقاً تحت تأثیر قرار داد و او را به ترک دیدگاه‌های قبلی خود و پذیرش امامت امام جواد(ع) سوق داد.

این روایت نه تنها گواهی تاریخی بر دانش الهی امام جواد(ع) ارائه می‌دهد، بلکه به‌عنوان دلیلی روشن بر مشروعیت امامت در جوانی عمل می‌کند. در سطحی عمیق‌تر، این روایت تأکید می‌کند که مفهوم امامت صرفاً عقلانی یا تجربی نیست. علاوه بر دلایل نقلی و علمی، تجربیات معنوی و برخوردهای شهودی نیز نقش حیاتی در درک آن ایفا می‌کنند. 

داستان قاسم بن عبدالرحمن بازتاب سفر بسیاری از حقیقت‌جویان است که وقتی در معرض نور اقتدار الهی قرار می‌گیرند، باورهای خود را بازنگری کرده و حقیقت را درک می‌کنند. این صفحه‌ای زنده از تاریخ ولایت است که به زیبایی اتحاد عقل و قلب را در شناخت امام جواد(ع) به تصویر می‌کشد.

محمد حائری شیرازی

پژوهشگر علوم و معارف قرآن و حدیث

..........................

پایان پیام/

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha