به گزارش خبرگزاری بینالمللی اهلبیت(ع) ـ ابنا ـ در پی آتشبس موقت میان ایران و اسراییل که با دخالت مستقیم آمریکا برقرار شده است، تحلیلگران به بررسی ابعاد این توافق و پیامدهای آن برای امنیت ملی ایران پرداختهاند. این آتشبس، اگرچه به عنوان فرصتی برای تجدید قوا و بازنگری در استراتژیهای نظامی و اقتصادی ایران تلقی میشود، اما واقعیتهای موجود نشان میدهد که این توافق پایدار نخواهد بود. ضعفهای نظامی، نفوذ اطلاعاتی و چالشهای اقتصادی از جمله مسائلی هستند که ایران باید به آنها توجه کند تا بتواند در این شرایط بحرانی به امنیت و ثبات دست یابد.
در ادامه یادداشتی می خوانیم با عنوان: چه باید کرد؟
نوشته : دکتر صادق الحسینی
واقعیتهایی که باید بپذیریم و درسهایی که گرفتیم:
۱.این آتشبس موقت خواهد بود. اسراییل تابهحال به هیچکدام از آتشبسهایی که متعهد شده عمل نکرده، آخرینش آتشبس با حماس بود. اسراییل آتشبس را نیاز داشت تا پدافندش که خسته شده و نیاز به مهمات داشت را بصورت کامل احیا کند. ایران هم نیاز داشت چون آسمانش در دست دشمن بود. پس اولین واقعیتی که باید قبول کنیم اینست که این آتشبس موقت است. نباید خام شد.
۲. ایران از زمانی که موازنه قدرت در منطقه از مزیت نظامیش (نیروی زمینی) خارج شد و مرز دسترسی زمینی به اسراییل (سوریه) را از دست داد، بعلت ضعف در پدافند و نیروی هوایی، عملا هم مرز هوایی با اسراییل شد! هم مرزی که با توجه به قدرت برتر تکنولوژیک و نظامی اسراییل که از آمریکا سرچشمه میگیرد عملا آسمان ما را برای اسراییل باز کرد. اسراییل برتری کامل هوایی دارد و بدون پدافند و استراتژی ترکیبی خلاقانه از سوی ما، کاملا دست برتر را سالهای آینده خواهد داشت.
۳.ساخت پهپاد در داخل تا ترور بیش از ۲۰ فرمانده ارشد نظامی کشور بیش از پیش نشان داد که نفوذ جدی اطلاعاتی و امنیتی در بالاترین سطوح در ایران وجود دارد. بخشی از موفقیت این نفوذ بعلت ۱۰ میلیون فقیر جدیدی است که در ۱۳ سال گذشته به جمعیت فقرای ایران اضافه شدهاند و عملا به یک هدف ساده برای دشمن برای استخدام تبدیل شدهاند و بخشی دیگر در بالاترین سطوح نظامی و سیاسی و اداری است که امکان حرکت و عملیات این بخش عملیاتی را فراهم کردند.
۴.چیزی که میدانستیم برایمان به ایمان تبدیل شد: ایران و نظام سیاسی ایران هیچ دوستی جز مردم ایران ندارد. اگر مردم را بعلت عملکرد غلط اقتصادی، فرهنگی و سیاسی از دست بدهد همه چیزش را از دست داده و به موضوع طمع بیگانگان تبدیل میشود. هنگامی که مشارکت در انتخابات ریاست جمهوری به ۴۰٪ (در دور اول) و در مجلس شهرتهران به کمتر از ۱۵٪ رسیده خود گویای مرگ سیاست (مقاله مفصل مرگ سیاست را در این لینک بخوانید) در ایران است و سیاست که مرد، خشونت و طمع خارجی آغاز میشود. چون همیشه شکاف بین مردم و حکومت پر خواهد شد! حال همانطور که پیشتر گفتیم یا سیاست این شکاف را پر میکند یا خون و البته خیانت.
۵.کسی که بخواهد با شما بجنگد بهانهش را پیدا میکند. غنیسازی و انرژی هستهای برای اسراییل یک بهانه بود! چون میدانستند ایران بمب نمیسازد و تا آن نقطه فاصله دارد!
همه فهمیدند که امنیت چقدر مهم است.
۶.امنیت پایدار شرط لازم رشد اقتصادی است. و امنیت بدون داشتن قدرت دفاع از خود ممکن نمیشود. از سوی دیگر هیچ چیز جز توسعه و افزایش درآمد مردم و کاهش جدی فقر نیمتواند ایران را برای دفاع از خود قوی کند. یعنی امنیت و توسعه دو روی یک سکه و لازم و ملزوم همند. هیچ کدام بدون دیگری ممکن نیست!
۷.نهادهای بینالمللی از جمله آژانس بینالمللی انرژی هستهای یک ابزار در دست قدرتهای جهانی هستند. حقوق بینالملل و اخلاق از اساس در این دنیا کار نمیکنند!
۸. قدرت نظامی اسراییل با قدرت نظامی آمریکا و البته سه کشور اروپایی قابل تفکیک نیست. در لحظه بحران کاملا حمایتش میکنند. این قدرت تقریبا نصف قدرت نظامی جهان است. بودجه نظامی این ۵ کشور در سال گذشته تقریبا ۱.۳ تریلیون دلار بوده در حالیکه کل بودجه نظامی جهان در این سال ۲.۷ تریلیون دلار بوده و بودجه نظامی ایران در بهترین حالت فقط ۷ میلیارد دلار بوده! یعنی حدود تقریبا فقط نیم درصد!!

بخش دوم : حال چه باید کرد؟
۱. پدافند از نان شب واجبتر است: بدون فوت وقت سریعا باید سامانههای پدافندی ایران تجهیز و نصب شود. از روسیه یا چین به هر قیمتی که شده باید پدافند کامل به علاوه نیروی هوایی روزآمد خریداری شود. این از نان شب برای ایران واجبتر است. چینیها ادعا کردند در سال ۲۰۲۱ این پیشنهاد را به ایران دادهاند اما پاسخی از ایران نگرفتهاند! شک نکنید که نفوذیها نگذاشتند آن مذاکرات به نتیجه برسد. سریعا ورق را برگردانید. اگر پدافند ایران سریعا درست نشود اسراییل بارها و بارها باز به ما حمله خواهد کرد.
۲. پاک کردن نفوذ: یک فرد قابل اعتماد و مسلط و باهوش و جا افتاده که اکنون هیچ مسئولیتی هم ندارد با اختیارات تام مسئول پروژه ردیابی نفوذ در ایران شود. این پروژهای نیست که توسط سیستم فعلی قابل انجام باشد. تندروهایی که روی افزایش شکافهای بین مردم و حکومت (شکاف معیشت، شکاف حجاب و شکاف فیلترینگ) در این مدت پافشاری کردند خدمت بزرگی به دور شدن مردم از نظام سیاسی کردند آنها را کامل بررسی کنید.
۳.انجام اصلاحات اقتصاد و سیاسی بزرگ: بعلت تنهایی استراتژیک ایران، مردم پاشنه آشیل امنیت ایرانند. مردم میخواهند اقتصاد خوبی داشته باشند و زندگی کنند. به هر ترتیب که شده باید با اصلاحات پردامنه و سریع اقتصادی، ریل اقتصاد ایران را عوض کنید.
اصلاحات انرژی و ارزی و تجاری را با تمرکز بر دادن کل این رانتها که نون در اختیار عده معدودی است، بصورت مساوی به همه مردم کلید بزنید که مردم را قدرتمند کنید و اصلاحات را ممکن سازید. همچنین سریعا با اصلاحات در روندهای سیاسی کشور، گروههای ناراضی اصلی جامعه ایران (زنان، جوانان و فقرا) را با دادن نمایندگی موثر به آنها در روند سیاسی به خود نزدیک کنید و اجازه دهید شکافها با سیاست و نه با خون و خیانت پر شوند. خط قرمز ایران باید این باشد که در هیچ انتخاباتی نباید کمتر از ۷۰٪ مردم بصورت واقعی شرکت کنند که اگر چنین شد یعنی اشتباه بزرگی کردهایم که البته امنیت کشور را هم دچار خدشه خواهد کرد.
۴. شکایت علیه اسراییل: از صبح امروز، بهترین تیم حقوقی ممکن در جهان را پیدا منید و این تهاجم را در دادگاههای بینالمللی بصورت جدی پیگیری حقوقی بکنید. اصلا نباید این امکان فشار را دستکم گرفت. همچنین خسارات مادی تمام افرادی که در این مدت خسارت دیدند را بدون فوت وقت و با دست و دلبازی جبران کنید. اسراییل باید متجاوز شناخته شده و محکوم شود.
۵. استراتژی ابهام: در سرنوشت ذخایر غنیشده باید استراتژی ابهام را پیش گرفت و از فرصت باقیمانده تا اسنپ بک برای بازی با این ذخایر استفاده کرد. مشت خود را براحتی برای آژانس باز نکنید. از این امتیاز برای جلوگیری از اسنپبک و برای مذاکره با امریکا استفاده کنید.
۶.بنیان سیاست خارجی جدید: باید امنیت و توسعه در یک بستر به عنوان اهداف کلیدی ایران در دو دهه آتی تعریف شده و هر اقدامی که خلاف این دو باشد نباید انجام شود. نمیشود با سیاست خارجی منزوی و با عدم انجام اصلاحات اقتصادی و سیاسی توسعه و امنیت را برقرار کرد. حال که به خوبی میدانیم تنها نیم درصد بودجه نظامی کشورهای روبروی خودمان هستیم اولا پیمان نظامی و دفاعی با کشوری هستهای باید ببندیم که در لحظه بحران به ما کمک کند. ثانیا بودجه نظامی ایران را باید افزایش دهیم. ثالثا سیاست خارجی خود را از مقابله مستقیم با آمریکا باید به سیاست هوشمندانهتری ارتقا دهیم. سیاستی که بارها بر آن پافشاری کردهام. سیاستی که سعدی در مواجهه با دشمن بزرگتر توصیه میکند و آن صبر استراتژیک است که در کوتاه مدت تا زمانی که به اندازه کافی قوی نشدهای حتی با دشمنی که بزرگتر از توست باید دوستی کنی تا آسیبی به تو نرسد، فرصت دشمنی همیشه وجود دارد: «عدو را به فرصت توان کند پوست/پس او را مدارا چنان کن که دوست» بنابراین سیاست خارجی ایران از این پس به جز موازنه مثبت نمیتواند باشد. باید منافع کشورهای خارجی در ایران را تعریف کرده و بصورت انبوه ایجاد کنیم. عدم حمله به نیروگاه بوشهر که روسها در آنجا مشغول بودند بهترین مثال در این زمینه است که حضور نیروهای خارجی دست دشمن را میبندد.
امیدوارم این بحران سبب تغییر جهت اساسی و جدی گرفتن موارد پیش گفته یا مواردی که اندیشمندان حوزههای مختلف خواهند گشت و نوشت بشود و هیچگاه مصداق این شعر ملکالشعرای بهار نشویم که میگوید:
«روزگارت چنان بمالد گوش
که زند مغز استخوانت جوش
شوی از کوب آسمان شیدا
درد پیدا و زخم ناپیدا»
..............................
پایان پیام/
نظر شما