۱۲ تیر ۱۴۰۴ - ۱۷:۲۱
نامه‌های نهج‌البلاغه ۱۴/ رعایت اصول اعتقادی در نبردهای تحمیلی

نامه چهاردهم نهج‌البلاغه، مجموعه‌ای از دستورات سیاسی، نظامی، اجتماعی و اخلاقی در نبرد با دشمنان است که امام علی(ع) آن را برای فرماندهان لشکر خود ارسال کرده است. مجموعه این دستورات، نشانگر اولویت داشتن تدبیر در آغاز هر جنگ و رعایت اصول اعتقادی در نبردهای تحمیلی است.

به گزارش خبرگزاری بین‌المللی اهل‌بیت(ع) ـ ابنا ـ در منابع روایی، نامه ۱۴ نهج البلاغه یا متون مشابه با آن، در زمان‌ها و مکان‌های مختلف نقل شده است. این نشانگر آن است که حضرت علی (ع) با این عبارت یا عبارات مشابه، بارها در هنگام اعزام نیرو برای نبرد، بر این موضوع تأکید داشته‌اند که باید در قبل، حین و بعد از جنگ، اصول انسانی و اعتقادی در نبردها مورد توجه قرار گیرد. به‌ویژه آنکه حضرت در این عبارات، بارها تأکید داشته‌اند که نباید آغازگر نبرد بود. به این ترتیب، می‌توان اصول بیان شده در این نامه‌ها را «اصول اعتقادی در هنگام جنگ‌های تحمیلی» دانست.

سند این نامه، قبل از تدوین نهج البلاغه را می‌توان در کتاب تاریخ طبری، صفینِ نصر بن مزاحم، فروع کافیِ مرحوم کلینی، مروج الذهبِ مسعودی و ابن اعثم کوفی یافت.

امام علی (ع) در بخش اول این نامه با تأکید بر اینکه هیچ‌گاه نباید شروع‌کننده‌ی جنگ بود، علت این موضوع را نیز بیان می‌کنند: «لَا تُقَاتِلُوهُمْ حَتَّی یَبْدَءُوکُمْ، فَإِنَّکُمْ بِحَمْدِ اللَّهِ عَلَی حُجَّةٍ، وَ تَرْکُکُمْ إِیَّاهُمْ حَتَّی یَبْدَءُوکُمْ حُجَّةٌ أُخْرَی لَکُمْ عَلَیْهِمْ.» (با آنان جنگ را شروع نکنید تا آنان جنگ را آغاز کنند. سپاس خدا را که حجت با شماست و اگر واگذارید تا آنان جنگ را آغاز کنند، این هم حجتی دیگر است به سود شما و زیان ایشان.)

روشن است کسی که استدلال‌های مستحکم و دلایل روشن برای باورهای خود دارد، نیازی به اعمال زور و استفاده از ابزار قدرت برای استقرار آن‌ها ندارد. اما اگر دشمن، شرایطی را ایجاد کرد که انسان چاره‌ای جز نبرد نداشت و به‌عبارتی جنگ بر او تحمیل شد، طبیعی است که در این صورت باید با قدرت با دشمنان مواجه شد؛ همان‌گونه که حضرت در خطبه‌ها و نامه‌های متعدد خود بر آن تأکید داشته‌اند.

اما اگر دشمن، در این جنگ تحمیلی، دچار شکست شد، نباید دچار غرور شد و باید این را دانست که پیروزی از جانب خداوند است: «إِذَا کَانَتِ الْهَزِیمَةُ بِإِذْنِ اللَّهِ.» (اگر دشمن به اذن خداوند دچار شکست شد) و تاوان تجاوزهای خود را پرداخت، با بررسی همه‌جانبه شرایط و مشروط به آمادگی دائمی برای دفع تجاوز احتمالی، دیگر نباید نبرد را ادامه داد. زیرا هدف انتقام‌گیری نیست، بلکه هدف «رفع فتنه» و «بیچارگی دشمن» است که در هر مرحله از نبرد که یقین به این دو موضوع حاصل شد، دلیلی بر ادامه‌ی نبرد وجود ندارد.

امام علی (ع) نیز با اشاره به همین نکته در این فرمان نظامی فرموده‌اند: «فَلَا تَقْتُلُوا مُدْبِراً وَ لَا تُصِیبُوا مُعْوِراً.» (کسی را که پشت کرده و می‌گریزد، نکشید و آن را که از پای افتاده است، آسیب نزنید.) دشمنی که گریخته یا، به بیان امروزی، بی آنکه به اهداف اعلام شده‌ی خود رسیده، آتش‌بس را پیشنهاد داده است، یعنی توانی برای ادامه‌ی نبرد ندارد.

دقت در کلمه‌ی «معور» نشانگر آن است که این واژه معنایی فراتر از «رعایت حال مجروحان دشمن» در جنگ دارد. «معور» در اصل از ریشه‌ی «عار» و «عور» بر وزن «غور» به معنای عیب و نقاط آسیب‌پذیر به کار رفته و معور به کسی گفته می‌شود که توانایی دفاع از خود را ندارد و در برابر حمله‌ی مخالفان آسیب‌پذیر است. پس اگر نقاط مدیریتی، راهبردی و فرماندهی دشمن، مورد حمله قرار گرفت به گونه‌ای که او ناتوان از پاسخ شد و دیگر نگرانی از حملات و خدعه‌ی نظامی او وجود نداشت، باید جوانمردانه دست از نبرد کشید تا افراد کمتری، ولو از دشمنان، آسیب ببینند.

  

سید علی‌اصغر حسینی/ ابنا

..........................

پایان پیام

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha