۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۴ - ۱۲:۰۴
نامه‌های نهج‌البلاغه ۸/ نامه‌ای برای مقابله با فرصت‌سوزی‌های سیاسی

فرصت‌سوزی سیاسی، یک ترفند قدیمی برای مبهم ماندن رابطه یک شخصیت با حق است. شخص منافق در این زمان، منتظر تغییرات در شرایط آینده می‌ماند تا با توجه به منافع خود، و بدون توجه به وضعیت حق، تصمیم‌گیری کند. نامه هشتم امام علی(ع) نامه‌ای تاریخی برای مقابله با این فرصت‌سوزی‌ها توسط معاویه است.

به گزارش خبرگزاری بین‌المللی اهل‌بیت(ع) ـ ابنا ـ نامه هشتم نهج‌البلاغه، نامه‌ای به «جریر بن عبدالله بجلی» است. جریر به‌عنوان یکی از صحابه پیامبر(ص)، حامل نامه‌ای از امیرالمومنین(ع) برای دریافت بیعت معاویه با ایشان بود اما معاویه که پنهانی با عناصر اصلی جنگ جمل در ارتباط بود، به بهانه‌های مختلفی، از پاسخ دادن به نامه اجتناب می‌کرد تا وضعیت میدان جمل روشن شود. این تاخیر که بیش از ۴ ماه به طول انجامید، در نهایت به صدور نامه‌ای - یا توبیخ‌نامه‌ای دوستانه - برای «جریر» منجر شد تا او جواب نهایی را از معاویه دریافت کند.

این نامه قبل از سید رضی در کتاب «واقعه صفین» نوشته نصر بن مزاحم و «عقد الفرید» تالیف ابن عبد ربه آمده است. در همین منابع، ارتباط میان نامه ششم به عنوان اولین نامه حضرت به معاویه، نامه هفتم و نامه هشتم بیان شده و برخی دو نامه هفتم و هشتم  را یک نامه دانسته‌اند که سید رضی، بخش‌هایی از آن را به عنوان نامه هفتم و هشتم در نهج‌البلاغه نقل کرده است.

در نامه هشتم نهج‌البلاغه آمده است: « و من کتاب له(ع) إلی جریر بن عبدالله البجلی لَمّا أرسله إلی معاویة: أَمَّا بَعْدُ، فَإِذَا أَتَاکَ کِتَابِی فَاحْمِلْ مُعَاوِیَةَ عَلَی الْفَصْلِ وَ خُذْهُ بِالْأَمْرِ الْجَزْمِ، ثُمَّ خَیِّرْهُ بَیْنَ حَرْبٍ مُجْلِیَةٍ أَوْ سِلْمٍ مُخْزِیَةٍ؛ فَإِنِ اخْتَارَ الْحَرْبَ فَانْبِذْ إِلَیْهِ، وَ إِنِ اخْتَارَ السِّلْمَ فَخُذْ بَیْعَتَهُ، وَالسَّلَام. نامه‌ای از آن حضرت(ع) به جریر بن عبدالله البجلی هنگامی که او را نزد معاویه فرستاده بود: اما بعد. چون نامه من به تو رسد، معاویه را وادار که کارش را با ما یکسره کند و بخواه که به طور جزم تصمیم بگیرد. آنگاه مخیّرش کن میان جنگی که مردم را از خانه‌هایشان براند یا صلحی که به خواری بپذیرد. اگر جنگ را اختیار کرد، همانند خودش عمل کن و اعلان جنگ نمای و اگر صلح را اختیار کرد، از او بیعت بستان. والسلام».

معاویه بعد از شنیدن این نامه، از مردم شام برای خود بیعت گرفت و بدین ترتیب اعلان جنگ با امیرالمومنین(ع) کرد و «جنگ صفین» شکل گرفت.

در منابع تاریخی یک جمله یکسان هم از سوی امیرالمومنین(ع) و هم از سوی معاویه در مورد «جریر بن عبدالله بجلی» نقل شده است: هم معاویه گفته است که آن چنان جریر را معطل کرده‌ام که در هنگام مراجعت از ماموریت خود، یا فریب‌خورده شناخته شود یا گناهکار، و هم در سخنی که از امیرالمومنین(ع) نقل شده، ایشان می‌فرمایند: جریر آن مقدار معطل کرد یا فریب‌خورده یا گناهکار [و همکار معاویه]. جریر بعد از بازگشت به شهر خود، دیگر هیچگاه مورد اعتماد مردم و حکومت قرار نگرفت و تا سال‌ها، در انزوای سیاسی قرار گرفت و به شهر «قرقسیا» رفت. برخی از منابع تاریخی عدم حمایت مردم قرقیسا از امیرالمومنین(ع) در جنگ صفین را از نتایج حضور وی در این شهر دانسته‌اند. معاویه در زمان معطل کردن نماینده امیرالمومنین(ع) در شام، توانست گروه‌های مختلف شام و شهرهای اطراف را به بهانه خونخواهی عثمان متحد سازد و از آنان برای جنگ با امام علی(ع) بیعت بگیرد.

اگر بخواهیم نگاهی امروزی به این نامه داشته باشیم باید بگوییم که معطل کردن سیاست‌ها، اقدامات و تصمیم‌گیری‌ها به اقدامات دشمن و دل سپردن به زمانبندی‌های نامشخص در مذاکرات و گفتگوهای سیاسی، علاوه بر ناامیدکردن دوستان داخلی، موجب تقویب دشمنان خارجی می‌شود و حاصل آن نیز تلاش مضاعف نیروهای انقلابی برای ابهام‌زدایی در میان نیروهای داخلی و کوشش بیشتر برای مقابله با نیروهای متحد شده دشمن است. نمونه‌های فراوانی از این موضوع را می‌توان در طول تاریخ انقلاب اسلامی یافت.


منابع:

کتاب: شرح نهج‌البلاغه ابن ابی‌الحدید معتزلی

کتاب: پیام امام، شرح نهج‌البلاغه آیت‌الله العظمی مکارم شیرازی

کتاب: نبرد صفین، نصر بن مزاحم

سید علی‌اصغر حسینی/ ابنا

----------------------

پایان پیام

برچسب‌ها