خبرگزاری بین المللی اهل بیت (ع) _ابنا: حضرت ابراهیم (ع) در سرزمینی زندگی میکرد که مردمش به جای خدا، با سنگ وچوب وبتهای بیجان حرف می زدند و دعا می کردند. ایشان از همان کودکی به دنبال حقیقت بود و با خودش فکر میکرد: “آیا این مجسمههای سنگی و چوبی میتوانند خدای واقعی باشند؟ ” او به این نتیجه رسید که تنها خدای مهربان شایسته پرستش است. یک روز، وقتی مردم شهر برای جشن به خارج از شهر رفته بودند، حضرت ابراهیم با خودش گفت وقت مناسبی است و وارد جایی شد که بتها را اونجا نگه می داشتند و همه آنها را شکست، اما تبر را روی شانه بزرگترین بت گذاشت.
وقتی مردم برگشتند و دیدند بتها شکسته شدهاند، از او پرسیدند: “چه کسی این کار را کرده است؟ ” حضرت ابراهیم با آرامش پاسخ داد: “این کار را بت بزرگ انجام داده است! اگر میتوانند صحبت کنند، از خودشان بپرسید. ” مردم به فکر فرو رفتند و فهمیدند که بتها حتی نمیتوانند خودشان را نجات بدهند، چه برسد به اینکه به دعاهای اینا جواب بدهند.
توجه داشته باشید در داستان بالا از ثقل کلام و بکار بردن عبارات و مفاهیم سنگین پرهیز شده است، در مراحل ابتدایی آشنایی کودکان با داستانهای قرآنی و آموزهای دینی، لازم نیست از مفاهیم با عمق بالا و خارج از سطح درک کودک شروع کنیم. کلمات باید ساده و بدون ابهام لفظی و معنایی ادا شوند تا ارتباط اولیه شکل بگیرد و متناسب با رشد ذهن کودک کمکم بار معنایی الفاظ و محتوا را افزایش دهیم. استفاده از داستانهای قرآنی برای انتقال ارزشهای اسلامی به فرزندان، یکی از مؤثرترین روشهای تربیتی است. قرآن کریم سرشار از داستانهایی است که نه تنها سرگرمکننده، بلکه حاوی درسهای اخلاقی، اعتقادی و عملی هستند.
در اینجا چند روش برای استفاده از این داستانها در تربیت فرزندان ارائه میشود:
۱. انتخاب داستانهای مناسب با سن و درک کودک: برای کودکان کوچکتر، داستانهایی با زبان ساده و تصویری انتخاب کنید. مثلاً داستان حضرت موسی و عبور از دریا یا داستان حضرت یونس در شکم ماهی. برای کودکان بزرگتر و نوجوانان، داستانهایی با مفاهیم عمیقتر مانند داستان حضرت یوسف، حضرت ابراهیم یا اصحاب کهف را انتخاب کنید.
۲. روایت داستان با شور و اشتیاق: داستان را با صدای گرم و پراحساس بخوانید و از تغییرات لحن و صدا برای شخصیتهای مختلف استفاده کنید. از تصاویر، کتابهای مصور یا انیمیشنهای اسلامی برای جذابتر کردن داستان استفاده کنید.
۳. تأکید بر درسهای اخلاقی و عملی: پس از روایت داستان، به طور واضح درسهای اخلاقی و عملی آن را توضیح دهید. مثلاً از داستان حضرت یوسف میتوانید درسهایی مانند صبر، عفو و توکل بر خدا را استخراج کنید. از کودکان بخواهید که خودشان درسهایی که از داستان گرفتهاند را بیان کنند.
۴. ارتباط دادن داستان با زندگی روزمره: نشان دهید که چگونه درسهای داستان در زندگی روزمره قابل اعمال است. مثلاً از داستان حضرت ابراهیم و قربانی کردن، میتوانید درس ایثار و اطاعت از خدا را به کودکان یاد دهید. از کودکان بخواهید که مثالهایی از زندگی خودشان بیاورند که در آنها میتوانند از درسهای داستان استفاده کنند.
۵. تکرار و مرور داستانها: داستانها را به طور منظم تکرار کنید تا مفاهیم آنها در ذهن کودکان تثبیت شود. از کودکان بخواهید که داستانها را برای دیگران بازگو کنند، این کار نه تنها به حفظ داستان کمک میکند، بلکه اعتماد به نفس آنها را نیز افزایش میدهد.
۶. استفاده از فعالیتهای عملی: پس از روایت داستان، فعالیتهای عملی مانند نقاشی، نمایشنامه، یا بازیهای نقشآفرینی مرتبط با داستان انجام دهید. مثلاً پس از داستان حضرت نوح، میتوانید با کودکان یک کشتی کاغذی بسازید و درباره اهمیت اطاعت از خدا صحبت کنید.
۷. نمونههای عملی در خانواده: خودتان به عنوان الگو، ارزشهای اسلامی را در زندگی روزمره رعایت کنید. کودکان بیشتر از آنچه میگویند، آنچه میبینند را یاد میگیرند. مثلاً اگر درباره اهمیت نماز صحبت میکنید، خودتان نیز نمازتان را به موقع و با حضور قلب بخوانید.
۸. استفاده از سوالات باز: پس از روایت داستان، از کودکان سوالات باز بپرسید که آنها را به تفکر و تحلیل وادارد. مثلاً "فکر میکنی چرا حضرت ابراهیم حاضر شد پسرش را قربانی کند؟ " این سوالات به کودکان کمک میکند تا مفاهیم عمیقتر داستان را درک کنند و آنها را به زندگی خود مرتبط سازند. با استفاده از این روشها، میتوانید از داستانهای قرآنی به عنوان ابزاری قدرتمند برای انتقال ارزشهای اسلامی به فرزندان خود استفاده کنید و آنها را در مسیر تربیت اسلامی هدایت نمایید.
نظر شما