۲۱ مهر ۱۴۰۴ - ۲۲:۱۱
چرا آئین مسیحیت همه ذاتا گناهکارند؟

آئین مسیحیت همه انسان‌ها را ذاتا گناهکار می‌داند؛ چراکه مبدأ پیدایش گناه مربوط به والدین اوّل ماست و به این دلیل هیچ کس بدون گناه نمی‌باشد. با گناه آدم(ع)، گناه داخل جهان گردید و با گناه، مرگ نصیب همه گردید و عیسی مسیح(ع) جان خود را فدا کرد تا گناهان بشر بخشیده شود. بنابراین نسل بشر یک نسل گناهکار است و این گناه ارثی و بی‌دلیل است و به همه جهان نیز سرایت کرده است!

خبرگزاری بین‌المللی اهل‌بیت(ع) ـ ابنا: یکی از ارکان آئین مسیحیّت که مورد مناقشه بسیار واقع شده این مطلب است که همه انسان‌ها ذاتاً گناهکارند. تمام افراد انسان را گناهکار ذاتی دانستن، گناهی که از پدر و مادر اوّلی خود به ارث برده‌اند و سپس احتیاج به یک نجات‌دهنده (لقبی است که بیش از همه به مسیح(علیه السلام) اطلاق می‌کنند) پیدا کردن و آن گاه آمدن یک تن بی‌گناه که از فرزندان آدم گناهکار نیست، بلکه فرزند خدای پدر است و بعد تحمّل انواع شکنجه‌ها برای شست و شوی این گناه ذاتی از فرزندان آدم.
ولی آنها تأکید می‌کنند که تنها کسانی نجات خواهند یافت و از گناه پاک خواهند شد که عیسی مسیح را منجی خود بپذیرند؛ در کتاب «قاموس مقدّس» در بحث گناه چنین می‌خوانیم: «کتاب مقدّس مبدأ پیدایش گناه را به والدین اوّل ما نسبت می‌دهد، لذا هیچ کس بدون گناه نمی‌باشد».(۱) و در اناجیل موجود نیز چنین می‌خوانیم: «با گناه آدم، گناه داخل جهان گردید و با گناه، مرگ؛ به این ترتیب مرگ نصیب همه گردید از آنجا که همه گناه کردند».(۲)


این قیافه خاصّ مسیحیّت کنونی به قدری واضح است که آن را حتّی در ساده‌ترین نشریات تبلیغاتی خود که به عنوان نخستین دروس برای کسانی که تازه با مسیحیّت آشنا می‌شوند منتشر ساخته‌اند. مثلاً در درس یازدهم از دروس تبلیغات خارجی کلیسای تهران که ذیل عنوان دروس نامه‌نگاری مژده انتشار می‌یابد، بحثی درباره گناه عنوان شده و سپس چنین می‌نویسد: «اینک می‌خواهیم که شما درباره نکات ذیل دقّت، تفکّر و تعمّق نمایید:
۱. همه ما گناه کرده‌ایم ...
۲. خدا قدّوس است و نمی‌تواند بر گناه نظر بنماید ...
۳. اگر گناهان ما بخشیده نشود تا ابد از حضور خدا محروم می‌مانیم.
۴. عیسی مسیح جان خود را فدا کرد تا گناهان بشر بخشیده شود ...
۵. خدا در کلام خود می‌فرماید اگر عیسی مسیح را منجی خود قبول نماییم آمرزیده خواهیم شد ...


خدا فقط یک راه برای آمرزش گناهان بشر معیّن کرده و آن راه این است که ما عیسی مسیح را به عنوان نجات‌دهنده خود قبول کنیم و قلباً تسلیم او شویم و برای نجات از گناه فقط به او تکیه و توکّل نماییم».
سپس در پایان این درس اضافه می کند: «خواننده گرامی اگر شما می‌خواهید از گناهان آمرزیده شوید به آن قربانی که خدا تعیین نموده است یعنی عیسی مسیح تکیه کنید تا نجات ابدی یابید و رستگار شوید».
و به این ترتیب چنانکه ملاحظه شد مسیحیّت کنونی خود را در قیافه یک دستگاه «گناه بخشی»، اعمّ از گناه اوّلی ذاتی و گناهان دیگری که خود انسان بعداً مرتکب شده است نشان می‌دهد و اگر مسأله تعلیم و تربیت بشر و تکامل فضایل معنوی در کار باشد در درجه دوم قرار دارد؛ امّا در مورد تنظیم روابط اجتماعی و اصول زندگی خود را بیگانه نشان می‌دهد.


در هر حال این اعتقاد از جهاتی قابل ایراد است:
۱. نسل بشر یک نسل گناهکار معرّفی شده و این موضوع علاوه بر آنکه ضربه شدیدی به شخصیّت انسان می‌زند، او را به گناه تشویق می‌کند؛ زیرا ارتکاب گناه برای او نوعی بازگشت به فطرت ثانوی است که از پدر و مادر اوّل به ارث برده است.
۲. گناهی که برای بشر تعیین شده یک گناه ارثی و بی‌دلیل است. به فرض که پدر و مادر اوّل، مرتکب گناه شده باشند، به ما چه ارتباط دارد؟ و چرا گناه آنها به همه جهان سرایت کرده؟ و به دنبال آن، مرگ دامنگیر انسان شد که مفهومش این است اگر گناهی نبود مرگی هم در سرنوشت انسان نبود.
صرف نظر از اینکه گناه اوّل نیز چیزی جز خوردن از درخت نیک و بد، یا علم و دانش، که در سفر تکوین تورات مذکور است نبوده و به این ترتیب دانستن نیک و بد، گناهی بزرگ است که سراسر جهان بشریّت را آلوده ساخته و لابد مسیح هم به عقیده آنها برای تطهیر چنین گناهی آمده است.
۳. چگونه ممکن است تنها با قربانی شدن یک تن و شکنجه دیدن او همه از گناه پاک شوند، در حالی که گناه آثار عمیقی در روح و جان و صفات و اخلاق انسان می‌گذارد که باید پیش از هر چیز، آن آثار شست و شو شود.
۴. به این ترتیب، مسیحیّت کنونی حکم یک داروی مخدّر را پیدا می‌کند که تنها اثر آن، تخدیر و تسکین غیر منطقی وجدان ناراحت گناهکاران است!
به عبارت دیگر این تعلیمات مخصوص، وجدان اخلاقی و مذهبی را که عاملی مؤثّر و بزرگ برای جلوگیری از اعمال خلاف و بی‌رویّه انسان است تضعیف کرده، از اثر می‌اندازد و به روح او در برابر مجازات‌های دردناک وجدان مصونیّت می‌بخشد و نفس لوّامه را که اساس تربیت است به کلّی از کار می‌اندازد.
به گناهکاران تأمین می‌دهد که با ایمان به مسیح، بدون چون و چرا نجات خواهند یافت؛ چراکه عیسی قربانی همه ایمان‌آورندگان به او شده است!؟

نتیجه اینکه مذهب که باید عامل اصلاح و تربیت شود، عامل فساد و تباهی خواهد شد و افراد آلوده و فاسد را به فساد و آلودگی هر چه بیشتر تشویق و در معصیت جرأت می‌بخشد.
شاید برای همین رنگ خاصّ مذهبی مسیحیّت کنونی است که برتراندراسل، فیلسوف انگلیسی، در مورد منشأ پیدایش «مذاهب»، از جمله عواملی که ذکر می‌کند همین عامل نجات از گناهانی است که انسان هنگام غلبه شهوات انجام می‌دهد. آنجا که می‌گوید: «عامل سوم که به مذهب بستگی پیدا می‌کند عبارت از اعمالی است که شهوات ویژه انسان به هنگام غلیان و شدّت می‌تواند او را وادار به انجام دادن آنها کند. البتّه این انسان به خوبی می‌داند که پس از اعاده آرامش، از اینکه چنین اعمالی انجام داده است متأسّف خواهد شد».
و کمی بعد از این گفتار اضافه می‌کند: «تصوّر می‌کنم مذهب به صورتی که امروز در کلیسا رواج دارد مانع پیشرفت هر نوع فکر شرافتمندانه و صحیح است!»(۳)، (۴)


پی نوشت ها:

(۱). قاموس کتاب مقدس، هاکس، جیمز، اساطیر، تهران، ۱۳۷۷ شمسی، چاپ اول، ص ۷۵۳.

(۲). کتاب مقدس، انتشارات ایلام، انگلستان، ۲۰۰۲ میلادی، چاپ سوم ص ۱۳۰۱، (رساله پولس به رومیان، باب ۵، جمله‌های ۱۲ ـ ۱۴).
(۳). جهانی که من می شناسم، برتراند راسل، مترجم: عباسی، روح الله، امیرکبیر، تهران، ۱۳۴۵ شمسی، ص ۱۴.
(۴). گردآوری از کتاب: مسیحیت در دنیای کنونی، مکارم شیرازی، ناصر، مدرسه امام علی بن ابی طالب(علیه السلام)، قم، ۱۳۹۰ شمسی، چاپ اول، ص ۷۵.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha