خبرگزاری بینالمللی اهلبیت(ع) _ ابنا: در واقعه کربلا و پس از آن، در خطبههای کوفه و شام، خرد و شجاعت حضرت زینب سلاماللهعلیها چنان جلوهگر شد که ایشان را بهحق «عقیله بنیهاشم» نامیدند؛ بانویی که با سخن خود، نهضت عاشورا را زنده نگاه داشت و پیام خون شهیدان را تا همیشه تاریخ به گوش جهانیان رساند. (۱)
خردمند واقعی کسی است که نهتنها از موهبت عقل برخوردار است، بلکه آن را در مسیر درست به کار میگیرد. صرف داشتن عقل، نشانه کمال انسان نیست؛ چرا که ارزش عقل در بهکارگیری و عمل به مقتضای آن است.
سه خصوصیت فرد خردمند و هوشمند
پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله در توصیف فرد عاقل میفرماید: اَلا وَ اِنَّ اَعْقَلَ النّاسِ عَبْدٌ عَرَفَ رَبَّهُ فَاَطاعَهُ وَ عَرَفَ عَدُوَّهُ فَعَصاهُ وَعَرَفَ دارَ اِقامَتِهِ فَاَصْلَحَها وَ عَرَفَ سُرْعَةَ رَحیلِهِ فَتَزَوَّدَ لَها(۲)؛ بدانید که عاقلترین فرد کسی است که: خدا را بشناسد و از او پیروی و اطاعت کند. دشمنان خدا را بشناسد و از آنان نافرمانی کند، جایگاه ابدی خود را بشناسد و آن را آباد کند و بداند به زودی به آنجا سفر خواهد کرد و برای آن، توشه بردارد.
۱- خدا را بشناسد و از او اطاعت کند:
شناخت خداوند، آغاز راه بندگی است، اما بهتنهایی کافی نیست. خدای متعال را باید هم شناخت و هم اطاعت کرد؛ زیرا حقیقت ایمان آنگاه معنا مییابد که به عبادت، بندگی و پایداری در اطاعت بینجامد.
حضرت زینب کبری سلاماللهعلیها نمونه والای این معرفت و بندگی است. امام سجاد علیهالسلام میفرماید: شب عاشورا، در آن هنگامه خوف و اضطراب، چشمم به عمهام زینب بود؛ دیدم که در دل شب، رو به درگاه پروردگار ایستاده، به نماز و نیایش مشغول است. (۳)
و باز میفرماید: عمهام زینب در شب یازدهم محرم نیز، با آن همه خستگی و اندوه، نماز شبش را ترک نکرد؛ هرچند از شدت ضعف نتوانست بایستد، آن را نشسته بهجا آورد. (۴)
حال ما چگونهایم؟ ما گاه با اندک سختی، نظم عبادتمان بر هم میریزد. اگر مشکلی در زندگیمان پیش آید، یا مصیبتی ببینیم، گاهی حتی نماز واجبمان سست میشود، چه رسد به نماز شب و عبادتهای مستحبی.
اما حضرت زینب سلاماللهعلیها، در حالیکه داغ دو فرزند، پنج برادر، و برادرزادههایی چون علیاکبر و قاسم را بر دل داشت، و مسئولیت سنگین سرپرستی زنان و کودکان کاروان اسیران بر دوشش بود، با آن همه رنج توهین و بیاحترامی سپاه دشمن، و با حضور در کوفه و دربار یزید، باز هم عبادت و مناجاتش ترک نشد.
۲- دشمن شناسی و نحوه مقابله با او:
دومین نشانه انسان خردمند و هوشمند، دشمنشناسی است؛ اینکه بداند دشمن کیست و چگونه باید با او روبهرو شود. در قرآن کریم، خداوند تنها به پرستش خود فرمان نمیدهد، بلکه میفرماید: فَاعْبُدُوا اللَّهَ وَاجْتَنِبُوا الطَّاغُوتَ(نحل، ۳۶)؛ خدا را بپرستید و از طاغوت دوری کنید.
پس عبادت حقیقی، تنها در رکوع و سجود خلاصه نمیشود؛ بلکه در شناخت طاغوت و دوری از او معنا مییابد.
از جلوههای روشن دشمنشناسی، بصیرت و هوشمندی عقیله بنیهاشم حضرت زینب کبری سلاماللهعلیها است؛ چنانکه در خطبههای کوفه و شام، با درک دقیق شرایط و مخاطب، به زیباترین شکل ممکن با دشمن سخن گفت.
وقتی کاروان اهلبیت وارد کوفه شد، حضرت زینب علیهاالسلام میدانست که مردم این شهر اهلبیت را میشناسند؛ زیرا بیست سال پیش، در دوران حکومت امیرالمؤمنین علیهالسلام، در کنار آنان زندگی کرده بودند. پس مشکل آنان جهل نبود، بلکه غفلت بود. در روایت آمده است: جاهل را باید آگاه ساخت، و غافل را باید بیدار کرد.
ازاینرو، زینب کبری در کوفه، نه به معرفی خود پرداخت و نه به بیان نسب و جایگاهش؛ بلکه با بیانی کوبنده، وجدانهای خفته را بیدار کرد و فرمود: بِئْسَ مَا قَدَّمَتْ لَکُمْ أَنْفُسُکُمْ؛ چه بد توشهای برای آخرت خود فراهم کردید!
و سپس مردم را به شدت توبیخ کرده و فرمود:
ای مردم کوفه، ای مردمان حیلهگر و پیمانشکن! گریه میکنید؟ اشک چشمانتان خشک نشود و نالههایتان آرام نگیرد! بسیار بگریید و کمتر بخندید، که خود را به ننگی آلودهاید که تا ابد پاک نخواهد شد. وای بر شما! آیا میدانید چه جگری از رسول خدا دریدهاید و چه زنان با وقاری از خاندان او را به کوچه و بازار کشاندهاید؟ چه خونی از پیامبر بر زمین ریختید و چه حرمتی از او شکستید؟
این خطبه، تجلی خرد و دشمنشناسی حضرت بود؛ چراکه سخنش نه از احساس، بلکه از بصیرت و آگاهی از روح جامعه کوفه سرچشمه میگرفت.
اما همین بانوی بزرگوار، هنگامی که در مجلس ابن زیاد حاضر شد و آن مرد با گستاخی گفت: الحمد لله الذی فضحکم و قتلکم و اکذب احدوثتکم! (۵)
حضرت با آرامشی شگفتانگیز و استواری مثالزدنی پاسخ داد:
ستایش خدایی را که ما را به محمد گرامی داشت و پاکیزه گردانید، نه آنگونه که تو میگویی؛ رسوایی برای فاسقان است.
این پاسخ نهتنها جسارت ابن زیاد را خاموش کرد، بلکه عظمت و عزت اهلبیت را در برابر همه نمایان ساخت.
همچنین در مجلس یزید در شام، حضرت زینب علیهاالسلام بار دیگر نشان داد که چگونه مطابق با نوع دشمن و شرایط سخن میگوید. در برابر تکبّر و غرور یزید، با تلاوت آیاتی از قرآن، حق را آشکار ساخت و پرده از جهل و نیرنگ او برداشت:
وَلَا تَحسَبَنَّ الَّذِینَ قُتِلُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ أَمْوَاتًا، بَلْ أَحْیَاءٌ عِندَ رَبِّهِم یُرْزَقُونَ(آلعمران، ۱۶۹) با این آیه جایگاه شهدای کربلا را تبیین نمود. سپس فرمود: وَلَا یَحسَبَنَّ الَّذِینَ کَفَرُوا أَنَّمَا نُملِی لَهُم خَیْرٌ لِأَنفُسِهِم، إِنَّمَا نُملِی لَهُم لِیَزْدَادُوا إِثْمًا، وَلَهُم عَذَابٌ مُّهِینٌ(آلعمران، ۱۷۸) یعنی: ای پسر معاویه! گمان نکن که چون خدا به کافران مهلت داده، آنان را دوست دارد؛ نه، مهلت میدهد تا پیمانه گناهشان پر شود و عذابشان سنگینتر گردد.
این است بصیرت و دشمنشناسی زینب کبری علیهاالسلام؛ که در هر مجلس و برابر هر دشمن، سخنی متناسب با شرایط و نیرنگ او بر زبان میآورد و حق را با صلابت و روشنی بیان میکرد.
امروز نیز پیروان راه زینب باید چنین باشند؛
دشمن را بشناسند، شیوه دشمنی او را درک کنند و مطابق با نوع حمله او پاسخ دهند.
اگر دشمن شبهات اعتقادی میافکند، باید با علم و برهان پاسخ داد؛
اگر در عرصه سیاست و رسانه دشمنی میورزد، باید با آگاهی، استدلال و روشنگری در برابر او ایستاد.
دشمنشناسی، شرط پایداری در ایمان و اساس هر حرکت خردمندانه است.
۳- تشخیص دار اقامت و آمادهشدن برای زندگی جاودانه
یکی از ویژگیهای انسان خردمند، تشخیص دار اقامت خود و سرمایهگذاری درست در آن است. هر فرد عاقلی میداند که باید در کجا "خانه" خود را بنا کند: در دنیا یا در آخرت؟ انسان خردمند، چند پرسش اساسی از خود میپرسد:
در این دنیا صاحبخانه هستم یا مهمان؟ در دنیا دائم هستم یا موقت؟ در دنیا غریب هستم یا آشنا؟ ما دنیا را مطابق میل خود شکل میدهیم یا دنیا ما را؟
تفاوت بسیار است. اگر صاحبخانه باشیم، آرامش و تسلطی ویژه داریم و کارها را مطابق منزل خود انجام میدهیم. اما اگر مهمان باشیم، باید ادب میهمانی رعایت کنیم و همه چیز موقت است. امیرالمؤمنین علیهالسلام میفرمایند: الدنیا دار الضیافه؛ دنیا خانه میهمانی است و ما در آن تنها عبور میکنیم، اما در آخرت، صاحبخانهایم.
انسان خردمند میداند که زندگی دنیا محدود و فانی است، و تنها سرمایهگذاری در دار باقی، سودمند است. دنیا جای غریبهاست. ما در اینجا غریبهایم و باید مسیر را با آگاهی طی کنیم، نه اینکه در دنیا ساکن شویم و دلبسته. حقیقت این است که دنیا خود را با ما وفق نمیدهد؛ ما باید خود را با دنیا منطبق کنیم. جلوی مرگ، پیری و بیماری را نمیتوان گرفت، اما در بهشت، جایی که صاحبخانهایم، همه چیز مطابق خواسته و میل انسان فراهم است. قرآن میفرماید: فِیهَا مَا تَشْتَهِیهِ الْأَنْفُسُ(زخرف، ۷۱)؛ در آنجا هر چه دل آدمی بخواهد، فراهم است.
انسان خردمند، محل اقامت دائمی خود را میشناسد و سرمایهگذاری اصلی خود را در آنجا انجام میدهد؛ نه در خانهای موقت و گذرا، بلکه در سرای ابدی و جاودان.
حضرت زینب کبری سلاماللهعلیها، نمونه برجسته خردمندی در تشخیص دار اقامت و سرمایهگذاری درست بودند. ایشان به خوبی میدانستند دنیا دار گذر و عبور است و سرای اصلی و پایدار، آخرت است. همین دیدگاه بود که موجب شد حتی در شرایط دشوار پس از عاشورا، با داغ فرزندان و برادران و تحمل سختیهای اسارت، تلاش و انرژی خود را صرف اصلاح جامعه، بیان حقایق و هدایت مردم به سوی حقیقت کند، نه دلبستن به دنیا و امور زودگذر آن.
در کوفه و شام، وقتی مردم درگیر حوادث و هیاهوی دنیا بودند، زینب کبری علیهاالسلام با صبر، هوشیاری و تدبیر، سرمایه اصلی خود و اهل بیت را در آخرت و پایداری ایمان و عدالت گذاشتند و تمام گفتار و رفتارشان را مطابق با این دیدگاه شکل دادند. ایشان نه تنها خود را مالک دنیای زودگذر نمیدانستند، بلکه با بینشی عمیق، نشان دادند که انسان خردمند، دار اقامت دائمی خود را میشناسد و تمامی تلاش و برنامهریزی خود را در مسیر ابدیت سرمایهگذاری میکند.
پینوشت:
۱-(محدث قمی، منتهی الآمال، ج۲، ص۶۴)
۲-(اعلام الدین، ص۳۳۷، ح۱۵)
۳-(بحارالانوار، ج۴۵، ص۸۶)
۴-(همان)
۵-(تاریخ طبری، ج۵، ص۴۵۷)
نظر شما