۲۶ آبان ۱۴۰۴ - ۰۸:۲۲
آیا ذوالقرنین، همان کوروش است؟

مورخان درباره تاریخ زندگانی و خصلتهای اخلاقی کورش کبیر، اختلاف نظرهای فراوانی دارند. امّا از آنجا که زندگی کورش از نظر تاریخی، به ویژه در فتوحاتش، شباهت زیادی با فردی به نام «ذوالقرنین» دارد، این «فرضیه» قوّت گرفته، که او همان ذوالقرنین است که فردی صالح و خداپرست بود و حکومتی وسیع تشکیل داد. بر این اساس، صحت انتساب کتیبه موجود به کورش - که مطالب شرک آلود دارد - زیر سوال می رود.

خبرگزاری بین‌المللی اهل‌بیت(ع) ـ ابنا: مورخان درباره تاریخ زندگانی و خصلتهای اخلاقی و سفرهای کورش کبیر، اختلاف نظرهای فراوانی دارند. برخی برای او شخصیتی پیامبرگونه قائل شده اند و بعضی او را تا حد پادشاهی خونخوار پایین آورده اند.
این اختلاف نظرها، به دلایلی از قبیل نوع نگرشها و تعلقات قلبی پژوهشگران و همچنین کمبود منابع و مخلوط بودن واقعیت و افسانه در آنها و نیز تردید در فهم درست منابع مکتوب باستانی و کتیبه‌ ها، به وجود آمده و امری طبیعی به نظر می رسد که منجر شده تا چهره واقعی این شخصیت در هاله ای از ابهام فرو رود. بنابر این ما نمی توانیم نظری قطعی درباره او ایراد کنیم.


امّا از آنجا که زندگی کورش از نظر تاریخی، به ویژه در فتوحاتش، شباهت زیادی با فردی به نام ذوالقرنین ـ که در قرآن از او یاد شده است ـ دارد؛ می توان این «فرضیه» و «احتمال» را مورد بررسی قرار داد که ممکن است این دو نام متعلق به یک نفر باشد.


در ابتدا، به شخصیت ذوالقرنین می پردازیم. قرآن مجید داستان را از اینجا شروع می کند که گروهی، از پیامبر(صلی الله علیه و آله) درباره ذوالقرنین سوال کردند. (۱) در ادامه بدون اینکه مصداقی برای ذوالقرنین تعیین کند، درباره او مطالبی بیان می کند که از آنها می توان فهمید این شخص دارای صفات ممتازی بوده است، از جمله:
۱ ـ خداوند اسباب پیروزی ها را در اختیار او قرار داد.
۲ ـ او سه لشگرکشی مهم داشت: نخست به غرب، پس از آن به شرق و سرانجام به منطقه ای که در آنجا یک تنگه کوهستانی وجود داشته است؛ و در هر یک از این سفرها با اقوامی برخورد کرد.
۳ ـ او مرد مؤمن، موحّد و مهربانی بود و از طریق عدل و داد، منحرف نمی شد و به همین جهت، مشمول لطف خاص پروردگار بود. او یار نیکوکاران، دشمن ظالمان و ستمگران بود و به مال و ثروت دنیا علاقه ای نداشت.
۴ ـ او هم به خدا ایمان داشت و هم به روز رستاخیز.
۵ ـ او سازنده یکی از مهمترین و نیرومندترین سدّها است، سدّی که در آن به جای آجر و سنگ از آهن و مس استفاده شد [و اگر مصالح دیگری نیز در ساختمان آن به کار رفته باشد، تحت الشعاع این فلزات بوده است] و هدف او از ساختن این سدّ، کمک به گروهی مستضعف در مقابل ظلم و ستم قوم یاجوج و ماجوج، بوده است.


حال به ادلّه این قول که ذو القرنین، کورش کبیر بوده است، می پردازیم.


مبتکر این نظریه «ابوالکلام آزاد» (۲) است. نظریه او به طور فشرده بر دو اصل استوار می باشد:
نخست اینکه: سوال کنندگان درباره این مطلب از پیامبر اسلام(صلی الله علیه و آله) ـ طبق روایاتی که در شان نزول آیات نازل شده است ـ یهود بوده اند و یا قریش به تحریک یهود، بنابراین، باید ریشه این مطلب را در کتب یهود پیدا کرد.


در کتاب «دانیال» - از کتب معروف یهود - فصل هشتم، می خوانیم:
«در سال سلطنت بَلْ شَصَّر به من که دانیالم رویایی مریی شد، بعد از رویایی که اولاً به من مریی شده بود و در رویا دیدم و هنگام دیدنم چنین شد که من در قصر «شُوشان» که در کشور «عیلام» است بودم و در خواب دیدم که در نزد نهر «اُولای» هستم و چشمان خود را برداشته نگریستم و اینک قوچی در برابر نهر، بایستاد و صاحب دو شاخ بود و شاخ هایش بلند بود و یکی از دیگری بلندتر و بلندترین آنها آخر بر آمد و آن قوچ را به سمت «مغرب» و «شمال» و «جنوب»، شاخ زنان دیدم و هیچ حیوانی در مقابلش مقاومت نتوانست کرد و از این که: احدی نبود که از دستش رهایی بدهد لهذا موافق رای خود عمل می نمود و بزرگ می شد...».(۳)


پس از آن در همین کتاب از «دانیال» چنین نقل شده: «جبرییل بر او آشکار گشت و خوابش را چنین تعبیر نمود: قوچ صاحب دو شاخ که دیدی ملوک «مداین و فارس» است [یا ملوک ماد و فارس است]».
یهود از بشارت رویای «دانیال» چنین دریافتند که دوران اسارت آنها با قیام یکی از پادشاهان ماد و فارس و پیروز شدنش بر شاهان «بابل»، پایان می گیرد و از چنگال بابلیان آزاد خواهند شد.


چیزی نگذشت که «کورش» در صحنه حکومت ایران ظاهر شد و کشور ماد و فارس را یکی ساخت و سلطنتی بزرگ از آن دو پدید آورد و همان گونه که رویای «دانیال» گفته بود که: «آن قوچ شاخ هایش را به غرب و شرق و جنوب می زند، «کورش» نیز در هر سه جهت فتوحات بزرگی انجام داد. یهود را آزاد ساخت و اجازه بازگشت به فلسطین به آنها داد».


جالب این که: در «تورات» در کتاب «اشعیا» فصل ۴۴ شماره ۲۸ چنین می خوانیم: «آنگاه در خصوص کورش می فرماید که شبان من اوست و تمامی مشیتم را به اتمام رسانده به «اورشلیم» خواهد گفت که بنا کرده خواهی شد».
این جمله نیز قابل توجه است که در بعضی از تعبیرات «تورات»، از «کورش» تعبیر به عقاب مشرق و مرد تدبیر که از مکان دور خوانده خواهد شد آمده است. (۴)


اصل دوم اینکه: در قرن نوزدهم میلادی در نزدیکی «استخر» در کنار نهر «مرغاب» مجسمه ای از کورش کشف شد که: تقریباً به قامت یک انسان است و او را در صورتی نشان می دهد که دو بال همانند بال عقاب از دو جانبش گشوده شده و «تاجی بر سر دارد که دو شاخ، همانند شاخ های قوچ در آن دیده می شود».


از تطبیق مندرجات، تورات با مشخصات این مجسمه، این احتمال در نظر این دانشمند کاملاً قوت گرفت که نامیدن «کورش» به «ذو القرنین» (صاحب دو شاخ) از چه ریشه ای مایه می گرفت و همچنین، چرا مجسمه سنگی کورش دارای بال هایی همچون بال عقاب است.


و به این ترتیب، بر گروهی از دانشمندان مسلّم شد که: شخصیت تاریخی ذو القرنین از این طریق کاملاً آشکار شده است.
آنچه این نظریه را تایید می کند: اوصاف اخلاقی است که در تاریخ برای کورش نوشته اند.


هردوت، مورخ یونانی می نویسد: «کورش فرمان داد تا سپاهیانش جز به روی جنگجویان شمشیر نکشند و هر سرباز دشمن که نیزه خود را خم کند او را نکشند و لشگر کورش فرمان او را اطاعت کردند به طوری که توده ملت، مصایب جنگ را احساس نکردند».


و نیز «هردوت» درباره او می نویسد: «کورش، پادشاهی کریم، سخی و بسیار ملایم و مهربان بود، مانند دیگر پادشاهان به اندوختن مال حرص نداشت بلکه، نسبت به کرم و عطا حریص بود، ستم زدگان را از عدل و داد برخوردار می ساخت و هر چه را متضمن خیر بیشتر بود، دوست می داشت».


و نیز مورّخ دیگر «ذی نوفن» می نویسد: «کورش پادشاه عاقل و مهربان بود و بزرگی ملوک با فضایل حکماء در او جمع بود، همتی فایق و جودی غالب داشت، شعارش خدمت به انسانیت و خوی او بذل عدالت بود و تواضع و سماحت در وجود او جای کبر و عجب را گرفته بود».


جالب اینکه: این مورخان اهل یونان بودند و می دانیم، مردم یونان به نظر دوستی به «کورش» نگاه نمی کردند؛ زیرا با فتح «لیدیا» به دست کورش، شکست بزرگی برای ملت یونان فراهم گشت.
طرفداران این عقیده، می گویند: اوصاف مذکور در قرآن مجید درباره ذو القرنین با اوصاف کورش تطبیق می کند.


از همه اینها گذشته، کورش سفرهایی به شرق، غرب و شمال انجام داد که در تاریخ زندگانیش به طور مشروح آمده است و با سفرهای سه گانه ای که در قرآن ذکر شده، قابل انطباق می باشد:
نخستین لشگر کشی کورش به کشور «لیدیا» که در قسمت شمال «آسیای صغیر» قرار داشت صورت گرفت و این کشور نسبت به مرکز حکومت کورش جنبه غربی داشت.


هر گاه نقشه ساحل غربی آسیای صغیر را جلو روی خود بگذاریم خواهیم دید: قسمت اعظم ساحل در خلیجک های کوچک غرق می شود، مخصوصاً در نزدیکی «ازمیر» که خلیج، صورت چشمه ای به خود می گیرد.
قرآن می گوید: «ذو القرنین در سفر غربیش احساس کرد خورشید در چشمه گل آلودی فرو می رود».
این صحنه، همان صحنه ای بود که «کورش» به هنگام فرو رفتن قرص آفتاب (در نظر بیننده) در خلیجک های ساحلی مشاهده کرد.


لشگرکشی دوم کورش به جانب شرق بود، چنان که «هردوت» می گوید: «این هجوم شرقی کورش بعد از فتح «لیدیا» صورت گرفت، مخصوصاً طغیان بعضی از قبایل وحشی بیابانی کورش را به این حمله واداشت».


تعبیر قرآن «حَتّی اِذا بَلَغَ مَطْلِعَ الشَّمْسِ وَجَدَها تَطْلُعُ عَلی قَوْم لَمْ نَجْعَلْ لَهُمْ مِنْ دُونِها سِتْر» (۵) اشاره به سفر کورش به منتهای شرق است که مشاهده کرد، خورشید بر قومی طلوع می کند که در برابر تابش آن، سایبانی ندارند اشاره به این که آن قوم بیابان گرد و صحرانورد بودند.


کورش لشگرکشی سومی داشت که به سوی شمال، به طرف کوه های «قفقاز» بود، تا به تنگه میان دو کوه رسید و برای جلوگیری از هجوم اقوام وحشی، با درخواست مردمی که در آنجا بودند در برابر تنگه، سدّ محکمی بنا کرد.


این تنگه در عصر حاضر تنگه «داریال» نامیده می شود که: در نقشه های موجود میان «ولادی کیوکز» و «تفلیس» نشان داده می شود، در همانجا که تاکنون دیوار آهنی موجود است، این دیوار همان سدّی است که کورش بنا نموده؛ زیرا اوصافی که قرآن درباره سدّ ذو القرنین بیان کرده، کاملاً بر آن تطبیق می کند. (۶)، (۷)


در اینجا این سوال پیش می آید که کتیبه کورش و انتسابش به او چه می شود؟ پاسخ اینست که با توجه به خصوصیاتی که در قرآن برای ذوالقرنین بیان شده است، محتویات این کتیبه ـ که مطالبی شرک آلود نیز در آن آمده است ـ نمی تواند متعلق به او باشد؛ و از آنجا که از نظر تاریخی نیز به دلیل عدم وجود شواهد قطعی، شک و تردیدهایی در این انتساب وجود دارد، ممکن است گفته شود این کتیبه متعلق به پادشاه دیگری می باشد.


در هر صورت، درست است که در این «نظریه» نیز نقطه های ابهامی وجود دارد، ولی فعلاً می توان از آن به عنوان «بهترین نظریه» درباره «تطبیق ذو القرنین بر رجال معروف تاریخی» نام برد.


پی نوشت:

(۱). «یَسْیَلُونَکَ عَنْ ذِی الْقَرْنَیْنِ»؛ (از تو درباره ذو القرنین سوال می کنند). (سوره کهف، آیه ۸۳).

(۲). او در گذشته وزیر فرهنگ هند بوده است و کتابی نوشته، که به فارسی نیز ترجمه شده است و به نام «ذو القرنین یا کوروش کبیر» انتشار یافته است، و بسیاری از مفسران و مورخان معاصر، این نظریه را با لحن موافق در کتاب‌های خود مشروحاً آورده‌ اند.
(۳). کتاب «دانیال»، فصل هشتم، جمله های ۱ تا ۴.
(۴).کتاب «اشعیا»، فصل ۴۶، شماره ۱۱.
(۵). سوره کهف، آیه ۹۰.
(۶). برای توضیح بیشتر به کتاب «ذو القرنین یا کوروش کبیر»، و همچنین «فرهنگ قصص قرآن» مراجعه شود.
(۷). گرد آوری از کتاب: تفسیر نمونه، آیت الله العظمی مکارم شیرازی، دار الکتب الإسلامیه، چاپ بیست و ششم، ج ۱۲، ص ۵۸۶.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha