به گزارش خبرگزاری اهلبیت(ع) ـ ابنا ـ نشست «یهودشناسی بر اساس آیات 4 تا 8 سوره اسراء»، با ارائه حجت الاسلام و المسلمین دکتر «مرتضی صانعی» عضو هیأت علمی مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره) برگزار شد.
متن بیانات دکتر صانعی با اندکی تلخیص به شرح زیر است:
بسم الله الرحمن الرحیم
ادبیات قرآن درباره قوم یهود به گونهای است که شاید در میان ادیان و جریانهای مختلف، هیچ دشمنی، دشمنتر از قوم یهود نسبت به اسلام و مسلمین وجود نداشته است. به دلیل اینکه با ظهور اسلام، شاهد آزار و اذیت یهودیها نسبت به پیامبر(ص) و مسلمانان بودیم و دشمنی آنها پنهان نبود. البته استثنایی وجود دارد که در آیات قرآن آمده است که برخی از اهل کتاب همواره در یاد خدا بودند، آیات خداوند را تلاوت کرده و در دل شب سجده میکردند؛ این اهل کتاب شامل قوم یهود هم میشد. یعنی در میان قوم یهود، افرادی دنبال طاغوت و استکبار نبودند؛ امروزه هم از بین آنها، جریانهایی مخالف دولت غاصب صهیونیستی هستند. این گونه نیست که ما مسلمانان و برخی جریانهای فکری دنیا، مخالف رژیم جعلی اسرائیل باشیم بلکه از خود قوم یهود افرادی وجود دارند که نسبت به این جنبش و جریان، مخالفت میکنند. به دلیل اینکه برخلاف کتاب مقدس یهودیها که وعده کرده، باید ماشیح بیاید و حکومت دینی تشکیل دهد، امروزه اسرائیل برخلاف متون دینی یهودیت، حکومتی را تشکیل داده که مورد قبول حتی یهودیهای اصیل نیست.
سوره اسراء با آیۀ «سُبْحَانَ الَّذِي أَسْرَى بِعَبْدِهِ لَيْلاً مِّنَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ إِلَى الْمَسْجِدِ الأَقْصَى الَّذِي بَارَكْنَا حَوْلَهُ لِنُرِيَهُ مِنْ آيَاتِنَا» آغاز میشود و سورهای است که جریان معراج پیامبر اسلام(ص) را بیان میکند.
*بنیاسرائیل دو مرتبه در زمین طغیان و فساد میکند
آیات بعد درباره اتفاقات در بین بنیاسرائیل است، اما اینکه حادثهها مربوط به چه زمانی است، بین مفسران اختلافنظر وجود دارد. به نظر من مفسرینی که با قوم یهود و ادبیات ادیانی آشنا بودند، در تفسیر این آیات دقت بیشتری داشتند. خداوند در آیه چهارم سوره اسراء خطاب به بنیاسرائیل میفرماید: «وَقَضَيْنَا إِلَىٰ بَنِي إِسْرَائِيلَ فِي الْكِتَابِ لَتُفْسِدُنَّ فِي الْأَرْضِ مَرَّتَيْنِ وَلَتَعْلُنَّ عُلُوًّا كَبِيرًا». ما به بنیاسرائیل در کتابشان وعده دادیم. جالب است که «فی التوارة» نفرموده است، معلوم است که منظور از «فی الکتاب» همین کتابی است که در زمان نزول قرآن در دست یهودیها و دست ما بوده است. لذا نبی مکرم اسلام(ص) در جریان محاجّهها و گفتوگوها با یهودیها به همین کتابی که امروز دست ما است، استناد میکردند. در این کتاب چه آمده است؟ «لَتُفْسِدُنَّ فِي الْأَرْضِ مَرَّتَيْنِ». شما قوم بنیاسرائیل دو مرتبه طغیان و فساد میکنید. «وَلَتَعْلُنَّ عُلُوًّا كَبِيرًا» و درجه برتریخواهی و زیادهخواهی شما به اوج میرسد. مفسران در خصوص این آیه اختلافنظر فراوانی دارند.
خداوند در آیه 5، وعده را هم بیان میکند «فَإِذَا جَاءَ وَعْدُ أُولَاهُمَا بَعَثْنَا عَلَيْكُمْ عِبَادًا لَنَا أُولِي بَأْسٍ شَدِيدٍ فَجَاسُوا خِلَالَ الدِّيَارِ». جالب است که در آیه هفتم ادامه میدهد: «إِنْ أَحْسَنْتُمْ أَحْسَنْتُمْ لِأَنْفُسِكُمْ ۖ وَإِنْ أَسَأْتُمْ فَلَهَا ۚ فَإِذَا جَاءَ وَعْدُ الْآخِرَةِ لِيَسُوءُوا وُجُوهَكُمْ وَلِيَدْخُلُوا الْمَسْجِدَ كَمَا دَخَلُوهُ أَوَّلَ مَرَّةٍ» همانگونه که در اولین وعده به بیتالمقدس حمله و ویران شد، در نوبت دوم هم به شما حمله و بیتالمقدس ویران میشود. اینجا بین مفسران اختلاف زیادی وجود دارد که منظور از فسادها و دو مرتبه حملهای که به این قوم میشود چیست؟
*دیدگاه مفسران درباره دو فساد بنی اسرائیل
به نظرم مهمترین مفسّری که بسیار میشود به دیدگاههای او استناد کرد و تفسیر او را به عنوان مرجع پذیرفت، علامه طباطبایی در تفسیر المیزان است. علامه طباطبایی، حمله اول را حملۀ بخت النصر (نبوکدنصر) مطرح میکند و حمله دوم را مربوط به قیصر رُم میداند. اما علامه طباطبایی تعبیری دارد که به صد سال قبل از میلاد مربوط میشود. مرحوم طبرسی در تفسیر خود میگوید که فساد اول درباره کشتن حضرت زکریای نبی و جمعی دیگر از انبیاء است و حملهای که اتفاق میافتد به حمله بخت النصر مرتبط است. ایشان فساد دوم را شورش بین یهودیها میداند و حمله دوم را تهاجم قیصر رُم معرفی میکند.
سید قطب در تفسیر فی ظلال القرآن، این دو حادثه به بعد از نزول قرآن و زمان اسلام مربوط میداند. از دیدگاه وی، حادثه اول فسادهایی است که بنیاسرائیل در زمان پیامبر(ص) داشتند و مسلمانان بر آنها حمله کردند. او همچنین، حمله دوم را در زمان نازیها توسط آلمانها و دولت هیتلر معرفی میکند.
تفسیر ابوالفتوح رازی، حمله اول را حمله بخت النصر و حمله دوم را قیصر رم معرفی میکند اما نه آنگونه که علامه طباطبایی میفرماید بلکه شاهزاده ایشان یعنی تیتوس حمله میکند اما استنادی درباره سال حمله او ندارد.
*تخریب معبد سلیمان در دو حادثه
بنابراین در دو حادثهای که قطعاً اتفاق افتاده، هیکل و معبد سلیمان تخریب شده است. البته حضرت داوود معبد بنیاسرائیل را ساخت اما معبدی که وی ساخت، مختصر و کوچک بود. لذا حضرت سلیمان وقتی که به حکومت رسید، معبد بزرگی بنا کرد که به هیکل سلیمان معروف است. هیکل سلیمان در بیتالمقدس قرارد دارد و محل نزاع بین مسلمانان و صهیونیستها است. البته اعتقاد یهودیها این است که داود و سلیمان پادشاه بوده و به آن دو پیامبر نمیگویند.
*قوم بنیاسرائیل اسیر در دست فرعونیان
بنیاسرائیل در دست فرعونیها و قبطیها اسیر بودند و خدا حضرت موسی را بر آنها نازل کرد تا از دست فرعون نجات دهد. خداوند دو وعده به آنان داد؛ اول اینکه من شما را از دست فرعونیان نجات میدهم و وعده دوم این بود که من شما را به ارض موعود میبرم. در خصوص محل ارض موعود اختلافنظر وجود دارد اما قدر متیقن، سرزمین کنعان است. قرار بود حضرت موسی، بنیاسرائیل یعنی دوازده سبط حضرت یعقوب را به کنعان ببرد اما در چهل سال آوارگی از دنیا رفت و بنیاسرائیل با حضرت یوشع جانشین وی به کنعان رفتند. وقتی که قوم بنیاسرائیل در کنعان مستقر شد، داوران بنیاسرائیل بیش از دویست سال بر اینها حکمرانی کردند و تمام هدف انبیای بنیاسرائیل این بود که این قوم به دام مشرکین گرفتار نشود.
اگر تعبیر «فَضَّلْنَا عَلَى الْعَالَمِينَ» در قرآن آمده است، منظور برتری بنیاسرائیل بر امتهای دیگر به این معنا است که قوم بنیاسرائیل در کنار اقوام مشرک زندگی میکردند و تنها قومی که به ندای حضرت موسی پاسخ داد، بنیاسرائیل بود. از طرف دیگر تعبیر «فَضَّلْنَا عَلَى الْعَالَمِينَ» و وعده ارض موعود به بنیاسرائیل، به شرطی است که در مسیر خدا و خطی که حضرت موسی و انبیای بعد از ایشان ترسیم کردهاند، قرار گیرند و در غیر این صورت به آنان گفته شده بود که از ارض موعود اخراج میشوید.
*رواج فسادهای مختلف در بین قوم بنیاسرائیل
این قضیه در منابع بنیاسرائیل آمده است که فساد جنسی، فساد اخلاقی و فسادهای مختلف در بین بنیاسرائیل رواج پیدا کرد و به اوج خود رسید. حضرت اشعیای نبی به آنها گفت: «چرا خدا را نافرمانی میکنید؟ از این کارها دست بردارید. خدا اگر شما را به ارض موعود آورده، شرط و شروط گذاشته است. اگر موحّد بمانید خدا تضمین میکند که در ارض موعود میمانید.» یکی از فسادهایی که در قرآن درباره بنیاسرائیل آمده، این فساد است که اشعیای نبی را کشتند.
ارمیای نبی هم به آنان میگوید: «از تمرد و فساد دست بردارید، فساد بلایی سر شما میآورد که از بین میروید و معبد شما نابود میشود.» بنیاسرائیل ارمیای نبی را زندانی کردند. اولین فساد آنان همین کشتن و زندانی کردن انبیای الهی است. بنیاسرائیل همانطور که با حضرت موسی کنار نیامدند و چهل سال خون دل بر پیامبر خدا کردند، با انبیای الهی هم کنار نیامدند.
*حمله بخت النصر به اورشلیم و نابودی بنیاسرائیل
وعده الهی این است که اگر شما فساد کنید عذاب نازل میشود، و عذاب اول این بود که «بَعَثْنَا عَلَيْكُمْ عِبَادًا لَنَا أُولِي بَأْسٍ شَدِيدٍ». من بندگانم را برمیانگیزانم تا در مقابلتان بایستند و شما را نابود کنند. این رویداد توسط بخت النصر اتفاق افتاد و بخت النصر از بابل به اورشلیم حمله کرد. برخی ادعا میکنند که بخت النصر انسان بدی بوده است اما از آیۀ «عِبَادࣰا لَّنَآ أُوْلِي بَأۡسࣲ شَدِيدࣲ» برداشت میشود که احتمالاً وی انسان خوبی بود. چون در مقابل ظلم و ستم و فساد بنیاسرائیل ایستاد.
بر اساس منابع یهودی، ده سبط شمالی بنیاسرائیل قتلعام شدند و دو سبط جنوب بنیاسرائیل توسط بخت النصر به بابل کوچانده شدند، چون آنان اساساً بابلی بودند. بخت النصر در سال 568 قبل از میلاد، اورشلیم را تصرف و معبد را نابود کرد. این اولین وعدهای است که خدا مطرح میکند. بخت النصر معبد بنی اسرائیل را نابود کرد، ده سبط شمالی اینها را کشت و دو سبط آنان را از اورشلیم به بابل کوچاند. چرا؟ به خاطر فساد این قوم. یعنی دیگر حق ندارید در ارض موعود بمانید.
*بازگشت دوباره بنیاسرائیل به اورشلیم
باقیماندۀ بنیاسرائیل هفتاد سال در منطقه خوب و آباد بابل ماندند. کوروش به خاطر کشورگشایی نیاز به حمایت داشت و برای اینکه بتواند حمایت بنیاسرائیل را جلب کند، به آنها گفت که آزاد هستید، هر کس میخواهد بماند و هر کس خواست به اورشلیم برگردد. کوروش به شخصیتی به نام عزرا از قوم بنی اسرائیل میگوید که اینها را با خودت به اورشلیم ببر. کوروش عاشق چشم و ابروی بنیاسرائیل نبود بلکه به دنبال کشورگشایی بود. کوروش این کار را کرد تا اینها تحت سلطه حکومت وی و ایران باشند.
امروزه یهودیتی که وجود دارد، یهودیت عزرائی است نه یهودیت موسوی. چون عزرا در بازگشت به اورشلیم، از طرف کوروش مأمور میشود تا کتابهای یهودیت را تهیه و تدوین کند. لذا در تمام قسمتهای عهد عتیق، نسبت به انبیا ناسزا میبینیم؛ به حضرت ابراهیم نسبت دروغ داده میشود، به حضرت داود نسبت زنا داده میشود، به حضرت لوط نسبت لواط داده میشود و ... اما جالب است که نسبت ناروایی به عزرا داده نشده است. چون تحت مدیریت وی این کتابها آماده شد.
*آبادانی دوباره معبد سلیمان
جالب است که یهودیت از این تاریخ به ثباتی میرسد. خداوند در آیه ششم اسراء میفرماید: «ثُمَّ رَدَدْنا لَكُمُ الْكَرَّةَ عَلَيْهِمْ وَ أَمْدَدْناكُمْ بِأَمْوالٍ وَ بَنينَ وَ جَعَلْناكُمْ أَكْثَرَ نَفيرا». یعنی بعد از اینکه بنیاسرائیل به اورشلیم برگشتند، ما به اینها اجازه دادیم زندگی کنند و به آنان با ثروت و فرزند کمک کردیم. بنیاسرائیل اینجا دیگر دوازده سبط نیست بلکه یک سبط و آن قوم یهودا است. قوم یهودا وقتی وارد اورشلیم شد، معبد را به رهبری عزرا ساختند. معبد سلیمان که توسط بخت النصر ویران شده بود، در این دوره آباد میشود.
بعد از مدتی دو مرتبه بنیاسرائیل دنیازده شدند و به سمت فساد رفتند. انبیایی که در این دوره حضور دارند، حضرت یحیی و حضرت زکریای نبی هستند. از سوی دیگر وعدهای که به بنیاسرائیل داده است یعنی «و فضلنا علی العالمین» و ارض موعود، دیگر شامل این گروه نمیشود، به دلیل اینکه اینها یهودیت هستند و یهودیت را از این تاریخ به بعد یهودیت میگویند. آنان بعد از هفتاد سال آوارگی به اورشلیم برگشتد، معبد را ساختند و قوم یهود شدند. چون یک نسل از آنان مانده بود که آن نسل یهودا است. لذا به اینها قوم یهود میگویند.
قرآن میگوید که اینها دو فساد کردند، در فساد اول اشعیای نبی را کشتند و حضرت ارمیا را تبعید کردند. حضرت زکریا و حضرت یحیی به یهودیها گفتند: «از کارهایتان دست بردارید، آیا یادتان نیست که آباء و اجداتان توسط یک پادشاه عادل مورد هجوم قرار گرفتند و نابود شدید؟ آیا نمیخواهید درس عبرت بگیرید؟ یادتان باشد که چگونه از ارض موعود اخراج شدید، آیا میخواهید دو مرتبه از آن اخراج شوید؟» اما یهودیها به سخنان حضرت زکریا و حضرت یحیی گوش نکردند و آن دو را به شهادت رساندند. چه فسادی بالاتر از اینکه یهودیها، پیامبران خدا را بکشند؟!
*ظهور حضرت مسیح و حمله دوم به اورشلیم
در سال اول میلادی، حضرت مسیح از بین یهودیها به عنوان پیامبر ظهور میکند. یهودیها میگویند که ماشیح اصلی ایشان است اما بعدها متوجه میشوند که حضرت عیسی ماشیح نیست لذا ایشان را به صلیب میکشند. از این رو، تمام دعواهای مسیحیها و یهودیها به خاطر به صلیب کشیده شدن حضرت عیسی است.
قرآن میگوید که به خاطر فسادهای یهودیها، یک حمله دیگر برای آنها تدارک دیده شد و در حملهی دوم، یهودیها نابود و تار و مار شدند. شهزاده تیتوس رومی به آنان حمله کرد، اورشلیم را به آتش کشید، تمام یهودیها را کشت و معبدی که ساخته بودند را بار دیگر نابود کرد. شاهزاده تیتوس گفت که جای شما اینجا نیست.
در ادامه سوره اسراء، خداوند خطاب به یهودیها میفرماید: «عَسى رَبُّكُمْ أَنْ يَرْحَمَكُمْ». اگر در صف انبیای الهی قرار گیرید و دست از شیطنت بردارید، امید است که شما مورد رحمت قرار گیرید. «وَ إِنْ عُدْتُمْ عُدْنا» خداوند میفرماید: اگر بخواهید دوباره عدوان و شیطنت کنید و به بهانهی هولوکاست و کشتار یهودیها، جریان صهیونیسم را تشکیل دهید و در دل فلسطین جا خشک کنید و آنجا را برای خودتان مأوا قرار دهید، «وَ إِنْ عُدْتُمْ عُدْنا» اگر برگردید برمیگردیم و اگر تمرد کنید، دوباره عذاب میکنیم. این آیه ناظر به امروز است. یهودیها به سراغ روش آباء و اجداشان برگشتند.
*فلسطین برای صهیونیستها جهنم خواهد شد
مژدهی قرآن این فراز از آیه است که «وَ جَعَلْنا جَهَنَّمَ لِلْكافِرينَ حَصيرا»، امروز سرنوشت صهیونیسم و اسرائیل روشن است و مصداق این آیه است که «وَ إِنْ عُدْتُمْ عُدْنا وَ جَعَلْنا جَهَنَّمَ لِلْكافِرينَ حَصيرا» یعنی این سرزمین را برای شما جهنم میکنیم. مطمئن باشید به لطف الهی این سرزمینی که اشغال کردند، برای آنان جهنم خواهد شد. لذا جبهه مقاومت اجازه نخواهد داد، استکبار جهانی با پوشش رژیم جعلی اسرائیل هر غلطی که میخواهد در بین امت اسلامی انجام دهد. این آیۀ الهی، آیه حق است. امروزه صهیونیسم هزاران کودک و نوجوان را به خاک و خون میکشید، چه فسادی از این بالاتر؟ چه اتفاقی باید بیفتد؟ قرآن میگوید: «وَ جَعَلْنا جَهَنَّمَ لِلْكافِرينَ حَصيرا». به لطف و مدد الهی، جبهه مقاومت زنده است. فرماندهان ما را ترور کردند و فکر میکردند با ترور و شهادت حاج قاسم، جبهه مقاومت تعطیل میشود اما خون جدیدی به جبهه مقاومت تزریق شد و معادلاتشان را به هم زد.
امروزه هیچ دولتی در کره زمین در ترور به گَرد اسرائیل نمیرسد. چرا؟ چون اساساً موضوعیت رژیم جعلی اسرائیل بر ترور است. اسرائیل هویت ندارد تا بجنگند و جنگ یک ساله آنها را بیچاره کرده است. لذا به کشورهای خود و اروپا برمیگردند. در اسرائیل بحران ایجاد شده است و صهیونیستها به هم میگویند که قرار نبود بجنگیم و قرار ما ترور بود! امروزه مهمترین کشور تروریسم دولتی در جهان، رژیم جعلی اسرائیل است. از سوی دیگر نقطه ضعف مهم صهیونیستها اسارت است. لذا هر چه مقاومت از آنها اسیر داشته باشد، بسیار اهمیت دارد.
.....................................
پایان پیام/ 167