خبرگزاری بین المللی اهل بیت (ع) ابنا- عده ای از فیلسوفان، متکلمان و سیاستمداران برای کسب و تامین آزادی ملت های مختلف بسیار کوشیدند، ولی با سوء استفاده ارباب سیاست و پول، آزادی انسانی به آزادی حیوانی و جنسی تبدیل گشت.
آزادی یکی از بزرگترین و عالیترین ارزش های انسانی است و به تعبیر دیگر جزء معنویات انسان است معنویات انسان یعنی چیزهایی که مافوق حد حیوانیت اوست.
آزادی برای انسان ارزشی مافوق ارزش های مادی است؛ انسان هایی که بویی از انسانیت برده اند حاضرند با شکم گرسنه و تن برهنه و در سخت ترین شرایط زندگی کنند ولی در اسارت یک انسان دیگر نباشند، و آزاد زندگی کنند.
استاد مطهری مصیبت تمدن اخیر را ایجاد محدودیت های اجتماعی مخصوصا محدویت در آزادی فکری می داند و تبلیغات مکرر رسانه ها را عامل مسخ انسان ها و از خود بیگانگی آن ها معرفی می کند.
دیدگاه غرب در منشا آزادی
در غرب ریشه و منشا آزادی را تمایلات و خواهش های انسانی می دانند و آنجا که از اراده انسان سخن می گویند در واقع فرقی میان تمایل و اراده قایل نمی شوند. از نظر فلاسفه غرب انسان موجودی است دارای یک سلسله خواست ها و می خواهد که اینچنین زندگی کند همین تمایل منشا آزادی عمل او خواهد بود.
پاسخ به دیدگاه غرب
ولی این دیدگاه با توجه به دو قطبی و دو بعدی بودن انسان کاملا مردود شمرده می شود؛ انسان غیر از غرایز دانی حیوانی، فطریات عالی انسانی را نیز داراست و همین فطریات عالی آدمیان منشا آزادی های متعالی بشریت می باشد.
آدمی یک سلسله استعدادهای مترقی و عالی دارد که ملاک انسانیت اوست تفکر منطقی انسان و نه هر چه که نامش تفکر است تمایلات عالی او نظیر تمایل به حقیقت جویی، تمایل به خیر اخلاقی، تمایل به جمال و زیبایی، تمایل به پرستش حق و... این ها از مختصات و ملاک های انسانیت است.
بشر به حکم این که در سرشت خود دو قطبی آفریده شده یعنی موجودی متضاد است و به تعبیر قرآن کریم مرکّب از عقل و نفس یا جان و تن است، محال است بتواند در هر دو قسمت وجودی خود از بی نهایت درجه آزادی برخوردار باشد رهایی هر یک از دو قسمت عالی و سافل وجود انسان، مساوی است با محدود شدن قسمت دیگر.
آزادی و مساوات دو ارزش انسانی است که با یکدیگر متعارض می باشند اگر افراد آزاد باشند مساوات از بین می رود و اگر بخواهد مساوات کامل برقرار شود ناچار باید آزادی ها را محدود کرد... آزادی به فرد تعلق دارد و مساوات به جامعه.
به طور کلی «ملاک شرافت و احترام آزادی انسان این است که انسان در مسیر انسانیت باشد، انسان را در مسیر انسانیت باید آزاد گذاشت نه انسان را در هر چه خودش انتخاب می کند و لو بر ضدّ انسانیت باشد.»
اراده بشر تا آنجا محترم است که با استعدادهای عالی و مقدسی که در نهاد بشر است هماهنگ باشد و او را در مسیر ترقی و تعالی بکشاند اما آنجا که بشر را به سوی فنا و سستی سوق می دهد و استعدادهای نهانی را به هدر می دهد احترامی نمی تواند داشته باشد.
قلمرو و دامنه آزادی
راسل می گوید: قدرت منع و جلوگیری دیگران می گوید که من به خاطر منافع خودم می خواهم منافع دیگران را به خطر اندازم آن ها به خاطر منافع خودشان با دیگران اتّفاق خواهند کرد و جلوی مرا خواهند گرفت و من ناچار تسلیم خواهم شد و اجباراً منافع خصوصی خود را با منافع عمومی هماهنگ خواهم کرد.
به عقیده «میل» هیچ چیز مگر زیان فرد دیگر یا جامعه و به عقیده «لاک» مصلحت فرد و مصلحت جامعه یعنی اکثریت؛ ملاک محدودیت آزادی نمی تواند باشد.
پس از توجه نمودن به آرا و نظرات اندیشمندان مغرب زمین دیدگاه استاد مطهری روشن می شود که تنها عامل محدودیت دامنهی آزادی، مصلحت انسانیت می باشد.
از نظر امام خمینی آزادی تا جایی پذیرفته است که با مصلحت در تغایر نباشد، مصلحت نظام، اسلام و مردم، سه مصداق اصلی اند که در اندیشه امام خمینی به عنوان محدوده آزادی به آن ها توجه شده است.
البته تشخیص درست این مصالح و موضوعات آن برای محدود کردن دایره آزادی های فردی و اجتماعی، چنان که امام خمینی تاکید کرده است، نیازمند دقت نظر است و تنها در پرتو کارشناسی های دقیق امکان پذیر است.
نظر شما