خبرگزاری اهلبیت(ع) ـ ابنا: امروز هشتم شوال مصادف با سالروز فاجعه تخریب حرمهای مطهر ائمه مدفون در بقیع است. به همین مناسبت دکتر مرضیه میناییپور نویسنده و فعال فرهنگی در نوشتاری، به موضوع اختصاص میراث نبوت برای حضرات ائمه معصومین علیهمالسلام پرداخته است:
انبیای الهی، پیشگامان میثاق و صاحبان مواهب الهی
«وَ إِذْ أَخَذَ رَبُّکَ مِنْ بَنی آدَمَ مِنْ ظُهُورِهِمْ ذُرِّیَّتَهُمْ وَ أَشْهَدَهُمْ عَلی أَنْفُسِهِمْ أَ لَسْتُ بِرَبِّکُمْ قالُوا بَلی شَهِدْنا أَنْ تَقُولُوا یَوْمَ الْقِیامَةِ إِنَّا کُنَّا عَنْ هذا غافِلین»[۱]
آن هنگام که ندای ازلی توحیدی بر فطرت تمامی ذریه بنی آدم طنین انداز گشت که «أَ لَسْتُ بِرَبِّکُمْ؟»؛ آیا من پروردگار شما نیستم؟، پاسخ برآمده از وجودِ هر ذره، به میثاقی الهی تبدیل گشت که بر لوح جان هر انسانی حک گردید. در این میان، آنان که در پذیرش میثاق الهی بر دیگران سبقت جستند، برگزیده شدند تا در هنگامه هبوط به عالم امکان، پرچمداران هدایت و پیامآوران نور و رحمت برای امت خویش باشند[۲].
آن پیشگامانِ میثاق همان پیامبران و رسولانی بودند که به پاس سبقت در پذیرش عهدهای الهی، شایسته دریافت مواهب و عطایای بی نظیر الهی شدند تا بدین وسیله از همان بدو خلقت مأموریت خود را به عنوان سفیران میان خالق و مخلوق آغاز نمایند، غبار فراموشی را از فطرت ها بزدایند، بشریت را از ظلمات غفلت و گمراهی، به سوی نور معرفت و عبودیت پروردگار عالمیان رهنمون سازند و از ولایت جبت و طاغوت بازدارند، و با ارایه براهین روشن و نشانههای آشکار، حجت را بر مردمان تمام، و راه هرگونه عذر و بهانه را بر آنان ببندند[۳].
گستره میراث نبوت
آنچه از مواهب الهی به انبیاء اعطا شد، ابعاد وسیعی از ملک و ملکوت را دربرمیگرفت؛ از وحی و اسرار آسمانی، شرایع دین، علم لدنی، علم کتاب و حکمت، علم تأویل احادیث، داوری و قضاوت، و فهم زبان موجودات عالم گرفته تا تمام مناصب و مقامات عالی نظیر مصونیت از هرگونه خطا و لغزش (عصمت)، قدرت تصرف در کائنات و برخورداری از معجزات خارق عادت به اذن الله، ولایت و امامت، هدایت و بشارت و نذارت و شهادت بر امت، و فضایل و کمالات بیشمار دیگر چون سخاوت، شجاعت، رحمت و مهربانی، صبر و استواری و... که هم گواه بر اصطفاء و برگزیدگی آنان از سوی پروردگار یکتا بود، و هم نشانه صدق نبوت و حجیت آنان، و هم دلیل آشکار وجوب تصدیق و اطاعت از ایشان[۴].
انتقال میراث انبیای الهی به اوصیای الهی
نکته بنیادین و نقطه عطف مطلب اینجاست که آن دریای مواهب الهی هرگز با غروب خورشید هر نبی، به افول نگرایید، بلکه به عنوان میراثی گرانسنگ از اصلاب شامخ به ارحام مطهرة، در میان نسلهای برگزیده به امانت سپرده شد، و این سیر در طول قرون و اعصار ادامه یافت تا سرانجام تمام آن مواهب، ویژگیها و مواریثی که در طول تاریخ به هر یک از انبیا و اوصیای پیشین عطا شده بود، به صورت کامل و یکپارچه، نزد صاحبان اصلی و وارثان حقیقی آن، یعنی ائمه معصومین علیهمالسلام از فرزندان پاک خاتم انبیاء، حضرت محمد مصطفی صلیالله علیه وآله وسلم مجتمع گردید، و ایشان به عنوان «میراثداران انبیاء» به عالم معرفی شدند تا همه اقوام عالم و پیروان تمام ادیان، این انوار الهی را که از ازل پیمان بر شناخت و مودتشان گرفته شده بود، به عنوان حجتهای نهایی خداوند بشناسند، و بدانند که این ذوات مقدسه، کلمه واحده و محور توحید حقیقی می باشند، از اینرو تمامی بشریت حول این مرکز ثقل هدایت باید گرد یکدیگر آیند، و با شناخت و تبعیت از این راهنمایان بیبدیل، و تعظیم و تکریم مقام و آثار آنان به مسیر اصلی و هدف غایی آفرینش خویش دست یابند.
ائمه بقیع وارثان انبیاء
در میان میراثداران انبیاء از فرزندان خاتم انبیاء حضرت محمد مصطفی صلیالله علیه وآله وسلم، چهار تن از آنان مسمّی به «ائمه بقیع»؛ حضرات معصومین امام حسن مجتبی، امام سجاد زینالعابدین، امام محمد باقر و امام جعفر صادق صلواتالله علیهم میباشند که نقشی بیبدیل در تبیین این میراث عظیم داشتند.
در فرازهایی از زیارتنامه ائمه بقیع علیهمالسلام چنین میخوانیم: «السَّلَامُ عَلَیْکُم ... وَرَثَةَ الْأَنْبِیَاءِ»[۵]؛ سلام بر شما ای وارثان انبیاء. «بِأَبِی أَنْتُمْ وَ أُمِّی ... اصْطَفَاکُمُ اللَّهُ عَلَی النَّاسِ وَ وَرَّثَکُمْ عِلْمَ الْکِتَابِ ... وَ أَجْرَی فِیکُمْ مَوَارِیثَ النُّبُوَّةِ»[۶]؛ پدر و مادرم فدای شما، خداوند متعال شما را بر مردمان برگزید، شما را وارث علم کتاب کرد و میراث نبوت را در شما جاری ساخت.
امام البقیع، حضرت حسن بن علی المجتبی علیهالسلام
امام حسن مجتبی سلاماللهعلیه به عنوان نخستین سبط خاتم انبیاء حضرت محمد مصطفی صلیالله علیه وآله وسلم و نخستین فرزند شجره طیبه امامت حضرت امیرالمومنین علی علیهالسلام، «وارث خُلُق عظیم و سیادت و سیره محمدی، و وصی علوی» معرفی شدند[۷].
امام البقیع، حضرت علی بن الحسین السجاد علیهالسلام
حضرت علی بن الحسین زین العابدین علیهالسلام نیز ملقب به «ابوالائمة»[۸]، جایگاه محوری امامت را به عنوان «وارثان حقیقی و حافظان اصلی کل میراث نبوت و رسالت در طول تاریخ» تشریح نمودند[۹]. ایشان ضمن اشاره به وجود برخی از این مواریث مانند سلاح رسول خدا صلیالله علیه وآله وسلم نزد خود[۱۰]، با نشان دادن بعضی مواهب همچون فهم زبان تمامی موجودات، زنده کردن مردگان، شفای بیماران[۱۱] و جوان ساختن بانوی سالخوردهای به نام حبابه والبیه که در آن زمان ۱۱۳ سال عمر داشت[۱۲]، به اذن و اراده خداوند متعال، بر حقانیت و اصالت این جایگاه مهر تایید زدند.
امام البقیع، حضرت محمد بن علی الباقر علیهالسلام
حضرت محمد بن علی علیهالسلام ملقب به «بَاقِرُ عِلْمِ الْأَوَّلِینَ وَ الْآخِرِینَ مِنَ النَّبِیِّینَ وَ الْمُرْسَلِین»[۱۳]، اختصاص مفهوم «وارثون» به مقام امامت را به شکلی مستحکم، ضمن بیان تفاسیر آیات و روایات گوناگون تثبیت کردند. به عنوان نمونه در تفسیر آیه مبارکه «ثُمَّ أَوْرَثْنَا الْکِتابَ الَّذِینَ اصْطَفَیْنا مِنْ عِبادِنا» ناظر به وارثان حقیقی نبوت فرمودند: «نَحْنُ الْمُصْطَفون»[۱۴]، «نَحْنُ مُسْتَوْدَعُ مَوَارِیثِ الْأَنْبِیَاء»[۱۵] و «نحن الوارثون»[۱۶]. علاوه بر این، شهادت ثقات و روات مبنی بر حضور برخی انبیا مانند جناب خضر و الیاس نزد آن حضرت، مشاهده کتب و صحف انبیای سالفه و آثار نبوت مانند «خیط اصفر» (نخ زرد) از ماترک آل موسی و آل هارون نزد آن حضرت[۱۷] منجر به تشدید و تحکیمِ تثبیت این معنا در زمان آن حضرت شد.
امام البقیع، حضرت جعفر بن محمد الصادق علیهالسلام
امام جعفر بن محمد الصادق علیهالسلام با تبیین موشکافانه ای از مجموعه میراث نبوی که در اختیار داشتند، ابعاد جامع و بیانتهای آن را آشکار ساختند. آن حضرت در احادیث متعدد، نمونههای برجستهای از مواریث انبیای الهی و اوصیای برگزیده را برشمردند؛ از جمله به پیراهن ابراهیم، الواح و طشت و عصای موسی، زره داود، خاتم سلیمان، اسم اعظم نزد آصف بن برخیا، زره و شمشیر و پرچم و نعل و عمامه و عصای پیامبر خاتم، جفر ابیض و احمر، جامعه، کلیه صحف انبیای گذشته و مصحف مادر گرامی شان حضرت صدیقه طاهره سلاماللهعلیها اشاره فرمودند[۱۸].
افزون بر این، آن امام همام در روایات دیگری به شرح معانی عمیق و بطون این مواریث نیز همت گماشتند؛ به عنوان مثال: میراث علمی که نزد ایشان محفوظ بود را صرفاً دانشی محدود به گذشته تلقی نمیکردند، بلکه آن را علمی زنده و پویا میدانستند که لحظه به لحظه بر ایشان افاضه میشد و دربرگیرنده علم ما کان و ما هو کائن الی یوم القیامة است[۱۹].
همچنین، آنچه از سلاح انبیاء نزد ایشان موجود بود را به منزله «تابوت عهد» در بنیاسرائیل معرفی نمودند که محور امامت و ولایت الهی به شمار می رود[۲۰]. همانطور که وجود تابوت در هر مکان، نشانه مُلک حکومت و نبوت محسوب میشد، سلاح موجود نزد آن بزرگواران نیز نشانی از ملک امامت آنان بود.
در کلامی دیگر، جفر ابیض و احمر را معرفی کرده و فرمودند که «جفر ابیض» (سفید)، شامل زبور داود، تورات موسی، انجیل عیسی، صحف ابراهیم، حلال و حرام و مصحف حضرت فاطمه بوده، و «جفر احمر» (سرخ)، سلاحیست که تنها برای خونخواهی گشوده میشود و صاحب شمشیر (حضرت بقیةالله الاعظم ارواحنا فداه) که در وصفشان آمده است: الْمُنْتَهَی إِلَیْهِ مَوَارِیثُ الْأَنْبِیَاءِ، وَ لَدَیْهِ مَوْجُودَةٌ آثَارُ الْأَصْفِیَاء[۲۱]) آن را برای دادخواهی از دشمنان به کار خواهد گرفت[۲۲].
تعظیم بهشت بقیع به مثابه تعظیم تاریخ توحید و نبوت
آنچه در تبیین نقش بیهمتای ائمه بقیع به عنوان صاحبان حقیقی میراث انبیاء ذکر گردید، به وضوح گویای این حقیقت متعالی است که سرزمین مقدس بقیع به مثابه کانون ثقل میراث انبیای الهی، ظرفیتی تمدنی دارد، خداوند تبارک و تعالی اراده فرموده تا این بقعه مبارکه سهمی عظیم در هدایت مستمر بشریت فارغ از هر نژاد، زبان و مذهبی داشته باشد. از این منظر، اهمیت و ضرورت تعظیم و تکریم ائمه بقیع علیهمالسلام و آثار منسوب به ایشان، در جلوههای گوناگون خود از کسب معرفت به مقام نورانی ایشان و ابراز مودت به ساحت قدسی شان تا اهتمام به حفظ و احیای آثارشان به ویژه بقعه مبارکه شان آشکار میگردد که این تعظیم و تکریم در حقیقت تعظیم تاریخ هزاران ساله توحید و نبوت به شمار میرود.
[۱] . سوره مبارکه اعراف، آیه ۱۷۲
[۲] . قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ علیهالسلام: «أَوَّلُ مَنْ سَبَقَ مِنَ الرُّسُلِ إِلَی بَلَی مُحَمَّدٌ وَ ذَلِکَ أَنَّهُ کَانَ أَقْرَبَ الْخَلْقِ إِلَی اللَّهِ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی ... فَأَوَّلُ مَا أَخَذَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ الْمِیثَاقَ عَلَی الْأَنْبِیَاءِ لَهُ بِالرُّبُوبِیَّةِ وَ هُوَ قَوْلُهُ «وَ إِذْ أَخَذْنا مِنَ النَّبِیِّینَ مِیثاقَهُمْ» فَذَکَرَ جُمْلَةَ الْأَنْبِیَاءِ، ثُمَّ أَبْرَزَ أَفْضَلَهُمْ بِالْأَسَامِی، فَقَالَ وَ مِنْکَ یَا مُحَمَّدُ، فَقَدَّمَ رَسُولَ اللَّهِ لِأَنَّهُ أَفْضَلُهُمْ وَ مِنْ نُوحٍ وَ إِبْرَاهِیمَ وَ مُوسَی وَ عِیسَی ابْنِ مَرْیَمَ، فَهَؤُلَاءِ الْخَمْسَةُ أَفْضَلُ الْأَنْبِیَاءِ وَ رَسُولُ اللَّهِ أَفْضَلُهُمْ، ثُمَّ أَخَذَ بَعْدَ ذَلِکَ مِیثَاقَ رَسُولِ اللَّهِ عَلَی الْأَنْبِیَاءِ بِالْإِیمَانِ بِهِ وَ عَلَی أَنْ یَنْصُرُوا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ ...». تفسیر القمی، ج۱، ص ۲۴۶ و ۲۴۷
عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ علیهالسلام قَال: «... قَالَ أَ لَسْتُ بِرَبِّکُمْ قالُوا بَلی شَهِدْنا أَنْ تَقُولُوا یَوْمَ الْقِیامَةِ إِنَّا کُنَّا عَنْ هذا غافِلِینَ، ثُمَّ أَخَذَ الْمِیثَاقَ عَلَی النَّبِیِّینَ فَقَالَ أَ لَسْتُ بِرَبِّکُمْ وَ أَنَّ هَذَا مُحَمَّدٌ رَسُولِی وَ أَنَّ هَذَا عَلِیٌّ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ قالُوا بَلی فَثَبَتَتْ لَهُمُ النُّبُوَّةُ». الکافی (ط - الإسلامیة)، ج۲، ص ۸
سوره مبارکه آل عمران، آیه ۸۱: «وَ إِذْ أَخَذَ اللَّهُ میثاقَ النَّبِیِّینَ لَما آتَیْتُکُمْ مِنْ کِتابٍ وَ حِکْمَةٍ ثُمَّ جاءَکُمْ رَسُولٌ مُصَدِّقٌ لِما مَعَکُمْ لَتُؤْمِنُنَّ بِهِ وَ لَتَنْصُرُنَّهُ قالَ أَ أَقْرَرْتُمْ وَ أَخَذْتُمْ عَلی ذلِکُمْ إِصْری قالُوا أَقْرَرْنا قالَ فَاشْهَدُوا وَ أَنَا مَعَکُمْ مِنَ الشَّاهِدین». عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّه علیهالسلام قَالَ مَا بَعَثَ اللَّهُ نَبِیّاً مِنْ لَدُنْ آدَمَ إِلَی عِیسَی إِلَّا أَنْ یَرْجِعَ إِلَی الدُّنْیَا فَیَنْصُرَ أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ وَ هُوَ قَوْلُهُ «لَتُؤْمِنُنَّ بِهِ» یَعْنِی رَسُولَ اللَّهِ وَ لَتَنْصُرُنَّهُ یَعْنِی أَمِیرَ الْمُؤْمِنِین. تفسیر القمی، ج۱، ص ۲۵
[۳] . عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیهالسلام: «... ابْتَعَثَ فِیهِمُ النَّبِیِّینَ مُبَشِّرِینَ وَ مُنْذِرِینَ لِیَهْلِکَ مَنْ هَلَکَ عَنْ بَیِّنَةٍ وَ یَحْیی مَنْ حَیَّ عَنْ بَیِّنَةٍ وَ لِیَعْقِلَ الْعِبَادُ عَنْ رَبِّهِمْ مَا جَهِلُوا وَ عَرَفُوهُ بِرُبُوبِیَّتِهِ بَعْدَ مَا أَنْکَرُوا وَ یُوَحِّدُوهُ بِالْإِلَهِیَّةِ بَعْدَ مَا عَنَدُوا». علل الشرائع، ج۱، ص ۱۲۰
عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیهالسلام: أَنَّهُ قَالَ لِلزِّنْدِیقِ الَّذِی سَأَلَهُ مِنْ أَیْنَ أَثْبَتَّ الرُّسُلَ وَ الْأَنْبِیَاءَ؟ فَقَالَ: «إِنَّا لَمَّا أَثْبَتْنَا أَنَّ لَنَا خَالِقاً صَانِعاً مُتَعَالِیاً عَنَّا وَ عَنْ جَمِیعِ مَا خَلَقَ وَ کَانَ ذَلِکَ الصَّانِعُ حَکِیماً مُتَعَالِیاً لَمْ یَجُزْ أَنْ یُشَاهِدَهُ خَلْقُهُ وَ یُلَامِسُوهُ وَ یُبَاشِرَهُمْ وَ یُبَاشِرُوهُ وَ یُحَاجَّهُمْ وَ یُحَاجُّوهُ ثَبَتَ أَنَّ لَهُ سُفَرَاءَ فِی خَلْقِهِ یُعَبِّرُونَ عَنْهُ إِلَی خَلْقِهِ وَ عِبَادِهِ وَ یَدُلُّونَهُمْ عَلَی مَصَالِحِهِمْ وَ مَنَافِعِهِمْ وَ مَا بِهِ بَقَاؤُهُمْ وَ فِی تَرْکِهِ فَنَاؤُهُمْ فَثَبَتَ الْآمِرُونَ وَ النَّاهُونَ عَنِ الْحَکِیمِ الْعَلِیمِ فِی خَلْقِهِ وَ الْمُعَبِّرُونَ عَنْهُ عَزَّ وَ جَلَّ وَ هُمُ الْأَنْبِیَاءُ وَ صَفْوَتُهُ مِنْ خَلْقِهِ حُکَمَاءُ مُؤَدَّبُونَ بِالْحِکْمَةِ مَبْعُوثُونَ بِهَا غَیْرَ مُشَارِکِینَ لِلنَّاسِ فِی شَیْءٍ مِنْ أَحْوَالِهِمْ مُؤَیَّدِینَ مِنْ عِنْدِ الْحَکِیمِ الْعَلِیمِ بِالْحِکْمَةِ ثُمَّ ثَبَتَ ذَلِکَ فِی کُلِّ دَهْرٍ وَ زَمَانٍ مَا أَتَتْ بِهِ الرُّسُلُ وَ الْأَنْبِیَاءُ مِنَ الدَّلَائِلِ وَ الْبَرَاهِینِ لِکَیْلَا تَخْلُوَ أَرْضُ اللَّهِ مِنْ حُجَّةٍ یَکُونُ مَعَهُ عِلْمٌ عَلَی صِدْقِ مَقَالَتِهِ وَ جَوَازِ عَدَالَتِهِ». همان
عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیهالسلام أَنَّهُ سَأَلَهُ رَجُلٌ فَقَالَ: لِأَیِّ شَیْءٍ بَعَثَ اللَّهُ الْأَنْبِیَاءَ وَ الرُّسُلَ إِلَی النَّاسِ؟ فَقَالَ: «لِئَلَّا یَکُونَ لِلنَّاسِ عَلَی اللَّهِ حُجَّةٌ مِنْ بَعْدِ الرُّسُلِ وَ لِئَلَّا یَقُولُوا ما جاءَنا مِنْ بَشِیرٍ وَ لا نَذِیرٍ وَ لِیَکُونَ حُجَّةُ اللَّهِ عَلَیْهِمْ أَ لَا تَسْمَعُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ یَقُولُ حِکَایَةً عَنْ خَزَنَةِ جَهَنَّمَ وَ احْتِجَاجِهِمْ عَلَی أَهْلِ النَّارِ بِالْأَنْبِیَاءِ وَ الرُّسُلِ أَ لَمْ یَأْتِکُمْ نَذِیرٌ قالُوا بَلی قَدْ جاءَنا نَذِیرٌ فَکَذَّبْنا وَ قُلْنا ما نَزَّلَ اللَّهُ مِنْ شَیْءٍ إِنْ أَنْتُمْ إِلَّا فِی ضَلالٍ کَبِیرٍ». همان، ج۱، ص ۱۲۱
[۴] . عَنْ أَبِی بَصِیرٍ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اللَّهِ سلاماللهعلیه: لِأَیِّ عِلَّةٍ أَعْطَی اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ أَنْبِیَاءَهُ وَ رُسُلَهُ وَ أَعْطَاکُمُ الْمُعْجِزَةَ؟ فَقَالَ: «لِیَکُونَ دَلِیلًا عَلَی صِدْقِ مَنْ أَتَی بِهِ وَ الْمُعْجِزَةُ عَلَامَةٌ لِلَّهِ لَا یُعْطِیهَا إِلَّا أَنْبِیَاءَهُ وَ رُسُلَهُ وَ حُجَجَهُ لِیُعْرَفَ بِهِ صِدْقُ الصَّادِقِ مِنْ کَذِبِ الْکَاذِبِ». علل الشرائع، ج۱، ص ۱۲۲
[۵] . فرازی از زیارت مفصل ائمه بقیع سلامالله علیهم اجمعین
[۶] . همان
[۷] . عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ علیهالسلام: «وَ کَانَ الْحَسَنُ أَشْبَهَ النَّاسِ بِرَسُولِ اللَّهِ خُلُقاً وَ سُؤْدُداً وَ هَدْیاً».
«أَتَتْ فَاطِمَةُ بِابْنَیْهَا الْحَسَنِ وَ الْحُسَیْنِ إِلَی رَسُولِ اللَّهِ، فِی شَکْوَاهُ الَّتِی تُوُفِّیَ فِیهَا فَقَالَتْ یَا رَسُولَ اللَّهِ هَذَانِ ابْنَاکَ وَرِّثْهُمَا شَیْئاً فَقَالَ أَمَّا الْحَسَنُ فَإِنَّ لَهُ هَدْیِی وَ سُؤْدُدِی ... وَ کَانَ الْحَسَنُ بْنُ عَلِیٍّ وَصِیَّ أَبِیهِ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ ص عَلَی أَهْلِهِ وَ وُلْدِهِ وَ أَصْحَابِهِ وَ وَصَّاهُ بِالنَّظَرِ فِی وُقُوفِهِ وَ صَدَقَاتِهِ وَ کَتَبَ لَهُ عَهْداً مَشْهُوراً وَ وَصِیَّةً ظَاهِرَةً فِی مَعَالِمِ الدِّینِ وَ عُیُونِ الحِکْمَةِ وَ الْآدَابِ». الإرشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، ج۲، ص ۷
[۸] . از آنجا که امامت در ذریه حضرت اباعبدالله علیهالسلام قرار گرفت، امام سجاد علیهالسلام ملقب به ابوالائمة می باشند.
کنت عند الحسین بن علیّ علیهماالسلام إذ دخل علیّ بن الحسین الأصغر، فدعاه الحسین علیهالسلام و ضمّه إلیه ضمّا، و قبّل ما بین عینیه، ثمّ قال: بأبی أنت ما أطیب ریحک؟ و أحسن خلقک؟ فتداخلنی من ذلک. فقلت: بأبی أنت و امّی یا ابن رسول اللّه صلی اللّه علیه و آله إن کان ما نعوذ باللّه أن نراه فیک فإلی من؟ قال: [إلی] علیّ ابنی هذا، هو الإمام [و] أبو الائمّة. عوالم العلوم و المعارف والأحوال من الآیات و الأخبار و الأقوال (مستدرک سیدة النساء إلی الإمام الجواد)، ج۱۸، ص ۲۳
[۹] . َ قَالَ عَلِیُّ بْنُ الْحُسَیْنِ علیهالسلام: «إِنَّ مُحَمَّداً کَانَ أَمِینَ اللَّهِ فِی أَرْضِهِ فَلَمَّا قُبِضَ مُحَمَّدٌ کُنَّا أَهْلَ الْبَیْتِ وَرَثَتَهُ فَنَحْنُ أُمَنَاءُ اللَّهِ فِی أَرْضِهِ عِنْدَنَا عِلْمُ الْمَنَایَا وَ الْبَلَایَا وَ أَنْسَابُ الْعَرَبِ وَ مَوْلِدُ الْإِسْلَامِ وَ إِنَّ شِیعَتَنَا لَمَکْتُوبُونَ بِأَسْمَائِهِمْ وَ أَسْمَاءِ آبَائِهِمْ نَحْنُ النُّجَبَاءُ وَ نَحْنُ أَفْرَاطُ الْأَنْبِیَاءِ وَ نَحْنُ أَبْنَاءُ الْأَوْصِیَاءِ وَ نَحْنُ الْمَخْصُوصُونَ فِی کِتَابِ اللَّهِ وَ نَحْنُ أَوْلَی النَّاسِ بِکِتَابِ اللَّهِ وَ نَحْنُ أَوْلَی النَّاسِ بِدِینِ اللَّهِ نَحْنُ الَّذِینَ شَرَعَ لَنَا دِینَهُ وَ قَالَ فِی کِتَابِهِ شَرَعَ لَکُمْ یَا مُحَمَّدُ مِنَ الدِّینِ ما وَصَّی بِهِ نُوحاً وَ الَّذِی أَوْحَیْنا إِلَیْکَ یَا مُحَمَّدُ وَ ما وَصَّیْنا بِهِ إِبْراهِیمَ وَ مُوسی وَ عِیسی فَقَدْ عَلَّمَنَا وَ بَلَّغَنَا مَا عَلِمْنَا وَ اسْتَوْدَعَنَا عِلْمَهُمْ نَحْنُ وَرَثَةُ الْأَنْبِیَاءِ وَ نَحْنُ وَرَثَةُ أُولِی الْعَزْمِ مِنَ الرُّسُلِ أَنْ أَقِیمُوا الدِّینَ یَا آلَ مُحَمَّدٍ وَ لا تَتَفَرَّقُوا فِیهِ وَ کُونُوا عَلَی جَمَاعَةٍ کَبُرَ عَلَی الْمُشْرِکِینَ مَنْ أَشْرَکَ بِوَلَایَتِهِ عَلَی مَا تَدْعُوهُمْ إِلَیْهِ مِنْ وَلَایَةِ عَلِیٍّ یَهْدِی إِلَیْهِ مَنْ یُنِیبُ مَنْ یُجِیبُکَ إِلَی وَلَایَةِ عَلِیٍّ». بصائر الدرجات فی فضائل آل محمد صلی الله علیهم، ج۱، ص ۱۲۰
[۱۰] . عَنْ أَبِی حَمْزَةَ الثُّمَالِیِّ، قَالَ: کُنْتُ مَعَ عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ علیهالسلام فِی دَارِهِ وَ فِیهَا عَصَافِیرُ وَ هِیَ تَصُوتُ، فَقَالَ لِی: «أَ تَدْرِی مَا یَقُلْنَ هَؤُلَاءِ الْعَصَافِیرُ؟» فَقُلْتُ: لَا أَدْرِی. قَالَ: «یُسَبِّحْنَ رَبَّهُنَّ وَ یُهَلِّلْنَ، وَ یَسْأَلْنَهُ قُوتَ یَوْمِهِنَّ». ثُمَّ قَالَ: «یَا أَبَا حَمْزَةَ، عُلِّمْنَا مَنْطِقَ الطَّیْرِ، وَ أُوتِینَا مِنْ کُلِّ شَیْءٍ». دلائل الإمامة (ط - الحدیثة)، ص ۲۰۵
[۱۱] . عوالم العلوم و المعارف والأحوال من الآیات و الأخبار و الأقوال (مستدرک سیدة النساء إلی الإمام الجواد)، ج۱۸، ص ۵۷ الی ۶۵
[۱۲] . امام باقر علیهالسلام فرمودند: «إِنَّ حَبَابَةَ الْوَالِبِیَّةَ دَعَا لَهَا عَلِیُّ بْنُ الْحُسَیْنِ فَرَدَّ اللَّهُ عَلَیْهَا شَبَابَهَا وَ أَشَارَ إِلَیْهَا بِإِصْبَعِهِ فَحَاضَتْ لِوَقْتِهَا وَ لَهَا یَوْمَئِذٍ مِائَةُ سَنَةٍ وَ ثَلَاثَ عَشْرَةَ سَنَةً». إعلام الوری بأعلام الهدی (ط - القدیمة)، النص، ص ۲۱۰
[۱۳] . دلائل الإمامة (ط - الحدیثة)، ص ۴۴۹
[۱۴] . تفسیر فرات الکوفی، ص ۱۴۵
[۱۵] . کمال الدین و تمام النعمة ج۱ ص۲۰۶
[۱۶] . تفسیر فرات الکوفی، ص ۶۶۷
[۱۷] . عوالم العلوم و المعارف والأحوال من الآیات و الأخبار و الأقوال (مستدرک سیدة النساء إلی الإمام الجواد)، ج۱۸، ص ۵۰ الی ۹۳
[۱۸] . «إِنَّ عِنْدِی لَسَیْفَ رَسُولِ اللَّهِ وَ إِنَّ عِنْدِی لَدِرْعَ رَسُولِ اللَّهِ وَ إِنَّ عِنْدِی لَرَایَةَ رَسُولِ اللَّهِ وَ لَامَتَه .. إِنَّ عِنْدِی لَرَایَةَ رَسُولِ اللَّهِ الْمِغْلَبَةَ، وَ إِنَّ عِنْدِی أَلْوَاحَ مُوسَی وَ عَصَاهُ وَ إِنَّ عِنْدِی لَخَاتَمَ سُلَیْمَانَ بْنِ دَاوُدَ وَ إِنَّ عِنْدِی الطَّسْتَ الَّتِی کَانَ مُوسَی یُقَرِّبُ فِیهِ الْقُرْبَانَ وَ إِنَّ عِنْدِی الِاسْمَ الَّذِی کَانَ رَسُولُ اللَّهِ إِذَا وَضَعَهُ بَیْنَ الْمُسْلِمِینَ وَ الْمُشْرِکِینَ لَمْ تَصِلْ مِنَ الْمُشْرِکِینَ إِلَی الْمُسْلِمِینَ نُشَّابَةٌ وَ إِنَّ عِنْدِی لَمِثْلَ الَّذِی جَاءَتْ بِهِ الْمَلَائِکَةُ وَ مثَلُ السِّلَاحِ فِینَا کَمَثَلِ التَّابُوتِ فِی بَنِی إِسْرَائِیلَ کَانَتْ بَنُو إِسْرَائِیلَ فِی أَیِّ بَیْتٍ وُجِدَ التَّابُوتُ عَلَی أَبْوَابِهِمْ أُوتُوا النُّبُوَّةَ وَ مَنْ صَارَ إِلَیْهِ السِّلَاحُ مِنَّا أُوتِیَ الْإِمَامَةَ». الإرشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، ج۲، ص ۱۸۷ و ۱۸۸ [إنّما مثل السلاح فینا مثل التابوت فی بنی إسرائیل، کانت بنو إسرائیل أیّ أهل بیت وجد التابوت علی بابهم اوتوا النبوّة، فمن صار إلیه السلاح منّا اوتی الإمامة].
عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیهالسلام قَالَ: «... إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ لَمْ یُعْطِ الْأَنْبِیَاءَ شَیْئاً إِلَّا وَ قَدْ أَعْطَاهُ مُحَمَّداً قَالَ وَ قَدْ أَعْطَی مُحَمَّداً جَمِیعَ مَا أَعْطَی الْأَنْبِیَاءَ وَ عِنْدَنَا الصُّحُفُ الَّتِی قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ "صُحُفِ إِبْراهِیمَ وَ مُوسی" قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاکَ هِیَ الْأَلْوَاحُ؟ قَالَ: نَعَمْ». الکافی (ط - الإسلامیة)، ج۱، ص ۲۲۵
سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ علیهالسلام یَقُولُ: «إِنَّ عِنْدِی الْجَفْرَ الْأَبْیَضَ. قَالَ: قُلْتُ: فَأَیُّ شَیْءٍ فِیهِ؟ قَالَ: زَبُورُ دَاوُدَ وَ تَوْرَاةُ مُوسَی وَ إِنْجِیلُ عِیسَی وَ صُحُفُ إِبْرَاهِیمَ وَ الْحَلَالُ وَ الْحَرَامُ وَ مُصْحَفُ فَاطِمَةَ مَا أَزْعُمُ أَنَّ فِیهِ قُرْآناً وَ فِیهِ مَا یَحْتَاجُ النَّاسُ إِلَیْنَا وَ لَا نَحْتَاجُ إِلَی أَحَد ... وَ عِنْدِی الْجَفْرَ الْأَحْمَرَ قَالَ قُلْتُ وَ أَیُّ شَیْءٍ فِی الْجَفْرِ الْأَحْمَرِ قَالَ السِّلَاحُ وَ ذَلِکَ إِنَّمَا یُفْتَحُ لِلدَّمِ یَفْتَحُهُ صَاحِبُ السَّیْفِ لِلْقَتْل ...». همان، ج۱، ص ۲۴۰
[۱۹] . «کُنَّا مَعَ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ علیهالسلام جَمَاعَةً مِنَ الشِّیعَةِ فِی الْحِجْرِ، فَقَالَ: عَلَیْنَا عَیْنٌ؟ فَالْتَفَتْنَا یَمْنَةً وَ یَسْرَةً، فَلَمْ نَرَ أَحَداً، فَقُلْنَا: لَیْسَ عَلَیْنَا عَیْنٌ. فَقَالَ: وَ رَبِّ الْکَعْبَةِ، وَ رَبِّ الْبَیْتِ، وَ رَبِّ الْقُرْآنِ، لَوْ کُنْتُ بَیْنَ مُوسَی وَ الْخَضِرِ لَأَخْبَرْتُهُمَا أَنِّی أَعْلَمُ مِنْهُمَا، وَ لَأَنْبَأْتُهُمَا بِمَا لَیْسَ فِی أَیْدِیهِمَا، لِأَنَّ مُوسَی وَ اَلْخَضِرَ إِنَّمَا أُعْطِیَا عِلْمَ مَا کَانَ، وَ لَمْ یُعْطَیَا عِلْمَ مَا هُوَ کَائِنٌ حَتَّی تَقُومَ السَّاعَةُ، وَ قَدْ وَرِثْنَاهُ عَنْ رَسُولِ اللَّهِ (صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ)». دلائل الإمامة (ط - الحدیثة)، ص ۲۸۰
[۲۰] . عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ) قَالَ: «إِنَّ اَلسِّلاَحَ فِینَا بِمَنْزِلَةِ اَلتَّابُوتِ فِی بَنِی إِسْرَائِیلَ یَدُورُ اَلْمُلْکُ حَیْثُ دَارَ اَلسِّلاَحُ کَمَا یَدُورُ حَیْثُ دَارَ اَلتَّابُوتُ». تفسیر العیاشی، ج۱، ص ۲۴۹
[۲۱] . المزار الکبیر (لابن المشهدی)، ص ۵۹۰
[۲۲] . سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ علیهالسلام یَقُول: «إِنَّ عِنْدِی الْجَفْرَ الْأَبْیَضَ، قَالَ قُلْتُ: فَأَیُّ شَیْءٍ فِیهِ؟ قَالَ: زَبُورُ دَاوُدَ وَ تَوْرَاةُ مُوسَی وَ إِنْجِیلُ عِیسَی وَ صُحُفُ إِبْرَاهِیمَ وَ الْحَلَالُ وَ الْحَرَامُ وَ مُصْحَفُ فَاطِمَةَ مَا أَزْعُمُ أَنَّ فِیهِ قُرْآناً وَ فِیهِ مَا یَحْتَاجُ النَّاسُ إِلَیْنَا وَ لَا نَحْتَاجُ إِلَی أَحَدٍ حَتَّی فِیهِ الْجَلْدَةُ وَ نِصْفُ الْجَلْدَةِ وَ رُبُعُ الْجَلْدَةِ وَ أَرْشُ الْخَدْشِ وَ عِنْدِی الْجَفْرَ الْأَحْمَرَ، قَالَ قُلْتُ: وَ أَیُّ شَیْءٍ فِی الْجَفْرِ الْأَحْمَرِ؟ قَالَ: السِّلَاحُ وَ ذَلِکَ إِنَّمَا یُفْتَحُ لِلدَّمِ یَفْتَحُهُ صَاحِبُ السَّیْفِ لِلْقَتْلِ فَقَالَ لَهُ عَبْدُ اللَّهِ بْنُ أَبِی یَعْفُورٍ أَصْلَحَکَ اللَّهُ أَ یَعْرِفُ هَذَا بَنُو الْحَسَنِ فَقَالَ: إِی وَ اللَّهِ کَمَا یَعْرِفُونَ اللَّیْلَ أَنَّهُ لَیْلٌ وَ النَّهَارَ أَنَّهُ نَهَارٌ وَ لَکِنَّهُمْ یَحْمِلُهُمُ الْحَسَدُ وَ طَلَبُ الدُّنْیَا عَلَی الْجُحُودِ وَ الْإِنْکَارِ وَ لَوْ طَلَبُوا الْحَقَّ بِالْحَقِّ لَکَانَ خَیْراً لَهُمْ». الکافی (ط - الإسلامیة)، ج۱، ص ۲۴۰
..............................
پایان پیام
نظر شما