۳۱ فروردین ۱۴۰۴ - ۰۹:۳۲
فضائل حمزه سید الشهداء (ع)

حضرت حمزه جایگاه والایی دارد. وی از حامیان شجاع دین اسلام و جان بر کفان رکاب پیامبر خدا بود و به پاس رشادت‏هایش در جنگ اُحد، ملقّب به «سید الشهدا» شد.

خبرگزاری بین المللی اهل بیت علیهم السلام _ ابنا: پیامبر درباره او و حضرت علی‏ (ع) ‏گفته است: «بهترین برادرانم، علی و بهترین عموهایم، حمزه است».(1) در این متن با گوشه ‏ای از شخصیت آن شهید بزرگ آشنا می‏ شویم:

پیش‏تاز ایمان‏

حمزه، فرزند عبدالمطّلب و عموی پیامبر اسلام بود. وی چهار سال پیش از واقعه «اصحاب فیل» در مکه به دنیا آمد.

او توانست به آیین پاک و حنیف حضرت ابراهیم وفادار بماند و به کارهای نیک و جوانمردی و حمایت از مظلوم و مبارزه با زورگویان بپردازد و پاکدامن و غیور، زندگی کند.

وقتی دعوت مقدس پیامبر اسلام آغاز شد و مردم به تدریج آیین توحید و پیام قرآن را می ‏پذیرفتند، حمزه نیز به حقانیت دین خدا و دعوتِ حضرت محمد (ص) ‏آگاه شده بود، اما آشکار کردن ایمان و اعتقاد خود را در آن محیط به مصلحت نمی‏ دید و منتظر روزی بود که زمینه فراهم شود و شیفتگی و دلدادگی‏ اش را به اسلام و پیامبر خدا نشان دهد و آشکارا از دین حق پشتیبانی کند.

او که در اجتماعات مشرکان حضور می‏ یافت، از نقشه‏ ها، حرف ‏ها و تصمیم ‏های آنان بر ضد پیامبر آگاه می‏ شد و در دل، به حمایت از حضرت رسول مصمّم ‏تر می‏ گشت. هر چه از عمر اسلام می‏ گذشت و تعداد مسلمانان بیشتر می ‏شد، دشمنی مشرکان هم افزایش می ‏یافت.

پیامبر در راه حق و صراط مستقیم الهی خویش مصمّم و استوار بود و همین عزم راسخ و اراده قاطع، در نظر حمزه بسیار ارزش‏مند بود. چند سالی از بعثت پیامبر گذشته بود که زمینه علنی کردن ایمان و عقیده‏ اش فراهم شد. برخی مسلمان شدن او را در سال دوم و برخی در سال ششم بعثت دانسته ‏اند.(2)

ماجرا و داستان مسلمان شدن او بسیار شورانگیز است:

روزی پیامبر از نزدیکی «صفا» می‏ گذشت. ابوجهل به آزار آن حضرت پرداخت و به ایشان اهانت و جسارت کرد. در همین اثنا، حمزه از راه رسید. هنگامی که از ماجرا آگاه شد، در پی ابوجهل رفت و با کمان خود چنان بر سر او زد که فرقش شکافت و خون جاری گشت.

حاضران، رفتار حمزه را به حساب روحیه جوانمردی و حمایت از مظلوم گذاشتند و گفتند: تو که مسلمان نیستی، چرا از آزار محمد (ص) ‏این گونه بر آشفته شدی!؟ حمزه زبان گشود و اسلام خود را آشکار کرد و گفت:

«من مسلمانم و به یکتایی خدا و نبوت پیامبر گواهی می ‏دهم. به خدا سوگند، دست از ایمانم نخواهم کشید؛ اگر قدرت دارید، مرا از این راه باز دارید!»(3)

حمزه چنان با صلابت و شجاعت این سخنان را گفت که مشرکان جرئت هیچ گونه پاسخ گویی یا عکس‏ العملی نیافتند. مسلمان شدن حمزه و حمایت آشکار او، اوضاع را دگرگون ساخت و جبهه پیروان پیامبر را تقویت کرد.(4)

مهاجری مخلص‏

در پی افزایش فشارهای مشرکان به پیروان پیامبر، گروهی به حبشه هجرت کردند. مدتی بعد، رسول خدا تصمیم گرفت به مدینه هجرت کند. گروهی از مسلمانان یثرب که به حج آمده بودند، با پیامبر خدا در «منا» دیدار کردند و هم پیمان شدند که اگر او و مسلمانان به مدینه هجرت کنند، از آنان حمایت نمایند.

حضرت حمزه، در ایجاد زمینه برای پیمان، پاسداری از پیامبر و پوشیده ماندن این دیدار پنهانی از مشرکان، نقشی فعال داشت. سرانجام پس از یکی دو سال، زمینه مهاجرت فراهم شد. پیش از هجرت پیامبر، گروهی به یثرب (مدینه) کوچ کردند که حمزه هم در میان آنان بود. وی در مدینه به انتظار آمدن رسول خدا لحظه شماری می‏ کرد.(5)

حماسه آفرین جنگ بدر

نخستین برخورد نظامی میان مسلمانان و کفار قریش، در سال دوم هجری پیش آمد. کنار چاه ‏های «بدر»، نیروهای مسلمان با سپاه ابوسفیان رو در رو قرار گرفته و در نهایت درگیر شدند.

حضرت حمزه در صحنه ‏های مختلف جنگ بدر، رشادت ‏های عظیمی از خود نشان داد؛ از جمله در مرحله ‏ای از نبرد که به صورت تن به تن انجام می ‏شد، «حمزه» با یکی از دلیران قریش به نام «شیبه» جنگید و او را به هلاکت رساند.

پس از چند نبرد تن به تن دیگر، حمله عمومی آغاز شد و حمزه، با دلاوری تمام به قلب سپاه دشمن می ‏تاخت و با کشتن آنان حماسه‏ های مکرّر می‏ آفرید. در جنگ بدر که با پیروزی مسلمانان به پایان رسید، رشادت‏ های حمزه و علی ابن ابی طالب‏ (ع) نقش اصلی را در پیروزی داشت.

مجموعه فضایل‏

رسول خدا می‏ فرماید: در روز قیامت، چهار پرچم به من داده می‏ شود: پرچم «حمد» را خودم به دست می‏ گیرم، پرچم «لا اله الا الله» را به دست (ع) می ‏دهم، پرچم «الله اکبر» را به دست حمزه می‏ سپارم و پرچم «سبحان الله» را به دست جعفر طیّار می ‏دهم؛ آن گاه در برابر امت خویش می ‏ایستم تا از آنان شفاعت کنم.(6)

پیامبر خدا به حمزه بسیار علاقه داشت و حتی شیفته نام او بود. مردی که صاحب فرزندی شده بود، خدمت پیامبر آمد و پرسید: نام او را چه بگذارم؟ فرمود: نامش را «حمزه» بگذار که محبوب‏ ترین نام ‏ها نزد من است.

پیامبر به حضرت حمزه لقب «سید الشهدا» داده بود تا آن که حادثه کربلا پیش آمد و امام حسین ‏(ع) ‏به این لقب معروف شد.

رسول گرامی اسلام برای حمزه چنان احترامی قائل می‏ شد که پس از شهادتش، وقتی از جبهه اُحد به شهر مدینه برگشت، هم خودش گریان بود و هم دستور داد خانواده ‏های انصار به خانه حمزه بروند و برای او گریه و سوگواری کنند.(7)

همچنین به مسلمانان توصیه می ‏فرمود: به زیارت قبر حضرت حمزه بروند. خودش نیز به کنار مدفن شهدای اُحد و قبر حضرت حمزه می‏ رفت و بر آنان سلام می‏ داد.

حضرت زهرا (ع) ‏نیز هر دو سه روز یک بار، به زیارت قبر حمزه شهید می‏ رفت و بر سر مزار او می‏ گریست.(8)

زیارت قبر آن شهید، یادآور حماسه ‏های ایمانی و جهادهای عظیم مردانی است که عشق به خدا داشتند و برای اعتلای «کلمه الله» جان باختند و جاوید شدند.

از پیامبر اکرم روایت است که فرمود: «هر کس مرا زیارت کند، ولی عمویم حمزه را زیارت نکند، بر من جفا کرده است».(9) این است که زیارت حاجیان در مدینه پیامبر با شهدای اُحد، پیمان خون و میثاق وفاداری است.

حمزه سید الشهدا، الگوی ایمان، جهاد، سرمشق فداکاری و فرهنگ شهادت ‏طلبی بود. امروز هم همه جای زمین، میدان اُحد است و هر سرزمینی، صحنه درگیری سپاه حق با باطل. و هر که در این راه جان دهد، رهپوی خط روشن حمزه قهرمان است.


پی نوشت ها و منابع:

1) بحارالانوار، ج 22، ص 274.

2) اسد الغابه، ج 2، ص 46؛ اعیان الشیعه، ج 6، ص 243.

3) اعیان الشیعه، همان.

4) سیره ابن هشام، ج 1، ص 312.

5) مغازی واقدی، ج 1، ص 9.

6) بحارالانوار، همان، ص 273.

7) تاریخ طبری، ج 2، ص 210.

8) مغازی واقدی، همان، ص 313؛ اعیان الشیعه، همان، ص 246.

9) سفینة البحار، ج 1، ص 337.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha