به گزارش خبرگزاری اهل بیت(ع) ـ ابنا ـ در آستانه سالروز شهادت امام صادق علیهالسلام، به همت خبرگزاری ابنا و پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، نشست علمی «امام صادق(ع) و نهضت علمی جهان اسلام» با ارائه حجت الاسلام والمسلمین دکتر «محمدصفر جبرئیلی» عضو هیأت علمی گروه کلام اسلامی و الهیات جدید پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی و حجتالاسلام والمسلمین دکتر «غلامرضا پیوندی» مدیرگروه فقه و حقوق پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی در سالن جلسات خبرگزاری ابنا برگزار شد.
متن کامل بیانات اساتید در پی میآید:
حجت الاسلام والمسلمین دکتر «محمدصفر جبرئیلی» در ابتدای این نشست اظهار داشت:
بسم الله الرحمن الرحیم
ایام شهادت حضرت امام جعفر بن محمد الصادق(ع) را به مخاطبان ارجمند تسلیت عرض میکنم. با طرح مباحثی دربارهی نقش و جایگاه امام صادق(ع) در نهضت علمی در عصر حضور در خدمت دوستان هستیم. البته طبیعی است این نقشی که بناست صحبت کنیم، ولو اینکه در عصر حضور است، اما استمرار آن تا امروز هم ادامه دارد.
من در حوزهی مباحث فکری و اعتقادی نکاتی را عرض میکنم و برادر ارجمندمان در حوزهی مسائل فقهی بیاناتی را ارائه خواهند داد. قبل از اینکه درباره نقش امام در حوزهی مسائل اعتقادی مطالبی عرض کنم، یک دستهبندی از شرایط امام ناظر به مسائل فکری عرض میکنم.
*زندگی و زمانه امام صادق(ع)
از جمله مقدماتی که لازم است عرض کنم این است که امام صادق(ع) سال 83 متولد شدند و سال 148 شهید شدند. از این تاریخ برمیآید که قبل از خودشان، دو امام را درک کردند، 12 سال با امام سجاد(ع) بودند؛ یعنی امام سجاد(ع) که سال 94 یا 95 شهید میشوند، امام صادق(ع) یک نوجوان 12 ساله هستند. بعد از 94 تا 114 به مدت 19 سال در خدمت پدرشان هستند. لذا امام صادق(ع) زمانی که به امامت میرسند، یک انسان 34 ساله هستند. امامت ایشان هم 33-34 سال طول کشید. به همین دلیل امام صادق(ع) نسبت به امامان دیگر عمر بیشتری داشته و عنوان شیخ الائمه برای حضرت اطلاق میشود.
دوم اینکه امام صادق(ع)، 12 خلیفه را دیدند که از این تعداد، 10 خلیفه از خلفای اموی و 2 خلیفه از خلفای عباسی هستند. اینها را عرض میکنم برای اینکه ترسیم شود امام در چه فضایی بودند و بتوانیم نقش امام را تبیین کنیم. امام کسی است که 12 خلیفه با 12 رویکرد و نگاه را دیده است. 5 خلیفهی اموی قبل از امامت ایشان حضور دارند، 5 خلیفهی اموی در دوران امامت حضرت در قید حیات هستند و 2 خلیفهی عباسی در دوران امامت حضرت هستند. این نکته هم جالب است که دوران امامت حضرت، مقارن با دو خلیفهی مقتدر است. آن دو خلیفه یکی هشام بن عبدالملک و دیگری منصور عباسی است که ما اقتدار و کارهای هر دو را در تاریخ خوانده و دیدهایم. حتی مسعودی در مروج الذهب میگوید که هشام بن عبدالملک از معاویه هم برتریهایی داشت. میخواهم اینها را عرض کنم که بدانیم رقبای سیاسی و کسانی که به ظاهر کار در دست آنها بوده، چه کسانی بودند و امام در آن فضا نقشآفرینی کرده است. این مقدمهی دوم بود.
*قیامهای عصر امام صادق(ع)
مقدمهی سوم شاید تا حدی انحصاری است که در زمان امام صادق(ع)، قیامها و مبارزههای زیادی از درون خاندان اهل بیت(ع) مطرح و اجرایی شد. قیام زید بن علی، قیام حسنیها، قیام نفس زکیه، قیام ابومسلم خراسانی، خود بنی عباس که بنی امیه را از بین بردند و به قدرت رسیدند، در زمان امام صادق(ع) رخ داد. لذا میبینیم که یک فضای بههم ریختهای در آن زمان وجود داشت. اینها را عرض میکنم که بعد بگویم امام در چنین فضایی اوضاع را مدیریت و تدبیر کردند. ما متأسفانه از ائمه(ع) صحبت میکنیم ولی کمتر فضاها را تحلیل میکنیم. لذا یکی از کارهای خیلی خوب برای تبیین حیات ائمه(ع)، مطالعه کتاب انسان 250 سالهی حضرت آیتالله خامنهای است. در کنار این، کتاب همرزمان حسین(ع) اثر مقام معظم رهبری است که توصیه میکنم جوانان آن را مطالعه کنند. این مقدمهی سوم بود.
مقدمهی چهارم؛ در زمان امام صادق(ع) در مدینه و عراق دانشمندان بزرگی بودند که چند مورد را نام میبرم. حسن بصری را داریم که میدانیم یکی از بزرگان تأثیرگذار در اندیشههای کلامی جهان اسلام است. همچنین واصل بن عطا، عمرو بن عبید، ابوحنیفه، مالک بن انس، ابوهاشم عبدالله بن محمد حنفیه و ابوالجارود را داریم که یکی از بزرگان زیدی است. میخواهم عرض کنم که امام در چه زمانی تدبیر و نقشآفرینی میکند.
*جریانها و فرقههای عصر امام صادق(ع)
مقدمهی پنجم جریانها و فرقههای عصر امام صادق(ع) است. در زمان امام بیشترین جریانهای فکری و فِرَق چه فقهی و چه کلامی ـ که در حوزهی مطالعات اجمالی بنده است ـ وجود داشتند؛ فرقههایی مثل قدَریه، معتزله، اصحاب رأی، اصحاب اثر، اباضیه، مرجئه، خوارج، جبرگرایان و ...، اینطور نیست که هیچ مدرسهای نباشد و امام آمده و مدرسهای راه انداختند، این که چیزی نیست. نخیر، مدارس و مکاتب دیگر و تابلوهای زیادی هست، افراد زیادی حرف میزنند، آنجا است که امام صادق(ع) میآیند و حرف صحیح و مبانی درست را مطرح میکنند؛ در فضایی که غالیان و مذاهب مختلفی هستند.
برخلاف دوران قبل که چنین چیزی نداریم، در پرتوی تعالیم اسلام، در پرتوی احادیث پیامبر(ص)، در پرتوی آیات قرآن و ضرورتهای دیگر، مسلمانان رشد و پیشرفت کردند و قدمهای جدی برداشته شده است. در مدینه، 7 یا 9 فقیه جاندار حضور دارند که مرجع فقهی جهان اسلام هستند. امام صادق(ع) هم در مدینه هستند، اینطور نیست که هیچکسی نیست و امام حرفی میزند. دانشمندانی مثل حسن بصری، واصل بن عطا، عمرو بن عبید بودند. خود شیعیان غیر از کوفه و مدینه، در شهرهایی از ایران مثل قم، خراسان و یمن، رشد مضاعفی داشتند، و اوضاع مثل سابق نیست. این چند نکته را به عنوان مقدمه عرض کردم تا بدانیم امام صادق(ع) در چه اوضاعی حضور داشتند و نقشآفرینی ایشان در چه شرایطی بود.
*ارزش جنبش علمی امام صادق(ع)
شهید آیت الله مطهری در یادداشتهای خود نکتهی ارزشمندی دارند. چون مجموعه آثار شهید مطهری دو گونه است. یکسری آثار نوشتاری و گفتاری است اما ایشان یکسری یادداشتهایی داشتند که بعد از شهادت وی کار خوبی کردند و آنها را چاپ کردند. در جلد 9 یادداشتها که راجع به امامت است و طبق حروف الفباست، استاد شهید مطهری نکتهی جالبی دارند و آن این است که میفرمایند: دو جنبش در تفکر اسلامی و در احیای اسلام و دین اسلام نبوی(ص) تأثیرگذار است. یکی جنبش حسینی و قیام امام حسین(ع) است که اگر نبود همه میدانیم که چه میشد. الان همه تحقیق کردهاند و به این نتیجه رسیدهاند؛ البته خیلی وقت است که میدانیم، آن اوایل هم مسلمانان میدانستند ولی میخواهم عرض کنم مشخص است که اگر قیام حسینی نبود، چه میشد و قیام چه خدمتی به جامعهی بشریت و جامعهی اسلامی کرد. مرحوم مطهری میفرمایند که دومین جنبش، جنبش علمی امام صادق(ع) است. لذا جنبش علمی امام صادق(ع) را باید در کنار قیام حضرت امام حسین(ع) قرار دهیم.
احمد امین مصری در ضحی الاسلام نکتهای دارد. احمد امین مصری از کشور مصر است. ایشان معاصر ما است، به این معنا که نزدیک به 100 سال است که فوت شده است. او در حوالی سالهای 1370 قمری فوت شده و الان 1446 هستیم. وی مجموعه آثاری دارد که یک دوره تفکر اسلامی را از عصر پیامبر(ص) تا زمان خودمان در یک مجموعه آثار نوشته است. اولین کتاب او ضحی الاسلام است که یک جلد است. او در ضحی الاسلام تعبیری دارد و میگوید: «عصرٌ له لونٌ علمیٌ خاص»، عصر امام صادق(ع) یک عصر پرنشاط از جهت علمی است که مقدمات آن را عرض کردم.
پس به یاد داشته باشیم که عصر امام، عصر نشاط علمی است و یکی از کسانی که اتفاقاً در این نشاط علمی تأثیرگذار است خود امام صادق(ع) است. من این مقدمات را عرض کردم و میخواهم بگویم که امام در آن فضا چقدر حضور پررنگی دارد. اوضاع به گونهای است که حاکمیت از دیگران حمایت میکند و امام و اصحاب ایشان در تنگنا هستند، اما تدابیر خوبی که حضرت امام باقر(ع) شروع کرد و حضرت امام صادق(ع) آن را ادامه داد، جریان نهضت علمی رشد کرد و امام توانست قدمهای جدی بردارد.
*امام صادق(ع) و تربیت شخصیتهای علمی
قطعاً در زمان امام صادق(ع)، یکی از کارهای لازمی که حضرت احساس کرد باید انجام دهد، تربیت شخصیتهای علمی در حوزههای خاص است. امام شاگردی دارد که ممحض در کلام است، شاگردی دارد که ممحض در فقه و فقاهت است و ... محمد بن مسلم هم متکلم و هم فقیه است ولی فقه او قویتر است. کسی دچار مشکلی شد، نزد ابوحنیفه آمد و گفت: «عروس من حامله است، از دنیا رفته و فرزندی در رحم دارد که تکان میخورد. ماندهایم که چه کنیم؟» ابوحنیفه گفت: «نزد محمد بن مسلم برو. محمد بن مسلم از محمد بن علی(ع) و جعفر بن محمد(ع) چیزهایی یاد گرفته است.». شب بود، محمد بن مسلم میگوید که من آزاد نبودم و حکومت مرا ممنوع کرده بود. روی پشتبام استراحت میکردم. در را زدند، پشت در رفتم و گفتم: کیست؟ صدای خانمی بود. در را باز کردم و دیدم که خانمی با اضطراب آمده است. گفتم: خانم، من محدود و ممنوع هستم، کسی نباید به خانهی من بیاید. تو چطور و برای چه آمدی؟ وی قضیه را تعریف کرد و گفت: ابوحنیفه من را فرستاده تا حکم آن را از شما بپرسم. محمد بن مسلم حکم را به او گفت که از امام باقر علیهالسلام شبیه همین سؤال را کردند، حضرت فرمودند: «باید شکم میت را شکافت و بچه را بیرون آورد، تو نیز همین کار را بکن.» ابوحنیفه به آن زن گفته بود که محمد بن مسلم هر جوابی به تو داد، بیا و به من هم بگو. آن زن هم جواب را به ابوحنیفه میگوید. محمد بن مسلم میگوید: من یک روز در حدی که میتوانستم ضروریات زندگیام را انجام دهم، بیرون رفتم و گفتم که به حلقهی ابوحنیفه هم بروم و بنشینم. رفتم و نشستم و دیدم که ابوحنیفه با آبوتاب همین قضیه را مطرح میکند که اگر خانم حاملهای اینطور شد، حکمش این و آن است. محمد بن مسلم گفت که من در جلسه، یک سرفهای کردم. ابوحنیفه گفت: «اللهم عفواً، دعنا نعیش.» خداوندا لغزش ما را ببخش، رهایمان کن و بگذار زندگیمان را کنیم. این قضیه در رجال کشی آمده است.
*بیت امام صادق(ع) محل رفت و آمد افراد مختلف بود
میخواهم بگویم که اینها این تأثیرپذیری را از ائمهی هدی یا شاگردان ائمه(ع) دارند. فردی میگوید: ما به مدینه رفتیم و گفتیم که به خانهی امام صادق(ع) سری بزنیم. خب امام صادق(ع) وزانت و جایگاهی دارد، هم از نظر علمی، هم از نظر سیاسی و اجتماعی و هم از نظر وراثت، از اولاد پیامبر(ص) و از اشراف و سادات است. میگوید که گفتیم به منزل امام برویم و یک احوالی بپرسیم و سری بزنیم. رفتیم و دیدیم که منزل امام پر است «و البیت غاضٌ بأهله»، جمعیت به در خانه میآیند و میروند. ساعتهایی بوده که مردم میآمدند و از بیانات امام استفاده میکردند. تمام کسانی هم که میآمدند شیعه نبودند، بلکه افراد مختلفی در این طرف و آن طرف بیت بودهاند. خصوصاً اینها گاهی به جاهای مختلف میرفتند و مسئلهای میپرسیدند و پاسخ گرفته نمیشد لذا انگشتها به سمت خانهی امام صادق(ع) میرفت و به خانهی ایشان میرفتند.
*تبیین صحیح اسلام از اقدامات علمی امام صادق(ع) بود
امام در چه مسائلی بیشتر نقشآفرین بودند و امام(ع) چه نقشی را در مسائل فکری ایفا کردند؟ من در چند جمله فهرست را عرض میکنم و بحثم را تمام میکنم. اقدامات علمی امام، یکی تبیین و تبلیغ صحیح اسلام پیامبر(ص) بود. همین تعبیری که امروز با عنوان اسلام نبوی داریم. در مقدمات عرض کردم که در آن دوره، قرائتهای مختلفی از اسلام ارائه میشد. اینجا امام صادق(ع) به عنوان امام، حجت الله و کسی که از سنت پیامبر(ص) اطلاع درست دارد، کسی که قرآن را دارد، در محضر قرآن است و فهم قرآن در اختیار اوست، مباحث مختلف اسلام را تبیین میکند. البته این حرف درستی است که همه میتوانند قرآن را بفهمند و میفهمیدند، اما فهم صحیح در اختیار امام است. لذا یکی از رسالتهای امام، تبیین و تبلیغ درست اسلام است که نمونههای زیادی را میتوانیم بیان کنیم.
نکتهی دومی که مدنظر امام بود، تبلیغ و بیان احکام دین بر شیوهی فقاهت است که امروز ما به آن مکتب اهل بیت(ع) میگوییم. خب در آن دوره، فقهای مختلفی بودند و حرفهای مختلفی میزدند، در اینجا امام باید فقه اسلامی را به عنوان مکتب اهل بیت(ع) بیان میکردند. در همان زمان در کنار تابلوهایی که پیدا شد، تابلوی خانهی امام صادق(ع) و ائمهی اهل بیت(ع) به عنوان مکتب جعفری بود که اگر فرصتی باقی ماند بود، توضیح میدهم.
*ایجاد تشکیلات منظم و تربیت شاگردان از سوی امام صادق(ع)
کار دیگری که امام صادق(ع) انجام داد ایجاد تشکیلات منظم بود. این تشکیلات منظم امام در حوزهی علمی است و مشهور است که امام 4000 شاگرد داشتند. البته مخاطبین ارجمند عنایت دارند که 4000 شاگرد به این معنا نیست که امام در جایی مینشستند و 4000 شاگرد میآمدند. چون بعضی میگویند که جا و راه کجا بود و چطور امکان دارد؟ جواب این است که امامت امام صادق(ع) 34 سال طول کشید. قبل از آن هم امام باقر(ع) بودند و شاگردان امام باقر(ع) خدمت امام صادق(ع) میرسیدند. لازم نیست که امام یک جا جلسهی درسی داشته باشند. نخیر، بعضیها 10 سال در مدینه ماندند و از خدمت امام استفاده کردند، بعضی 4 سال ماندند، بعضی 1 سال ماندند، بعضی 1 ماه ماندند و بعضیها در سفرهای مختلف خدمت امام میرسیدند. فردی میگوید: من به مسجد جامع کوفه رفتم و دیدم که 900 نفر در آنجا میگویند که شنیدیم که جعفر بن محمد(ع) اینطور میگوید. مسجد جامع کوفه هم مسجد بزرگی است. عرضم درباره تشکیلات منظمی است که امام صادق(ع) در حوزههای مختلف و به ویژه در حوزهی دانش ایجاد کرد.
کسی از شام آمد و به امام صادق(ع) گفت: میخواهم با شما مناظره کنم. امام فرمودند: خیلی خوش آمدی، ولی با شاگردان من مناظره کن، اگر بر اینها غالب شدی، با من مناظره خواهی کرد. آن آقا با اصحاب امام طرح بحث کرد و هر کدام به گونهای جواب وی را دادند و دید که اصلاً نیاز نیست با خود امام صحبتی کنند و گفتوگو با شاگردان امام کافی است. در حوزههای مختلفی که او بحث کرد، هر کدام از شاگردان امام پاسخش را دادند. جالب است که جلسه تمام شد، آن آقا شکست خورد. امام صادق(ع) یک به یک به اصحاب فرمود: آفرین، تو غالب شدی، ولی به یاد داشته باش که روش تو درست نبود، در فلان جا از قیاس استفاده کردی. آفرین، تو غالب شدی، روشت خوب بود، اما فلان بخش تو ناقص بود. آفرین، آفرین و آفرین گفت تا به هشام بن حکم رسید و هشام را به صورت کلی تأیید کرد که هم روش، هم ورود و هم خروج تو خوب بود. منظورم این است که این تشکیلات منظم علمی امام صادق(ع) بود.
آخرین جمله هم تربیت نیرو بود که در همان راستای تشکیلات منظم است. شما زمانی میتوانید تشکیلات منظمی داشته باشید که نیرو تربیت کرده باشید. تربیت نیرو به عنوان مکتب خاص، از امام سجاد(ع) شروع شد، در زمان امام باقر(ع) گسترش پیدا کرد و در زمان امام صادق(ع) نهادینه شد. این تعبیر، تعبیر درستی است، اشکالی ندارد، واقعاً امام توانست دانشگاه جعفری(ع) را احیاء کند؛ دانشگاهی که آثار و برکات آن هنوز هم باقی است. ما بعدها در بغداد شیخ مفید داریم که میتواند حرف خودش را بر فِرَق دیگر بزند و آرام آرام یک جریان غالبی راه بیندازد و دیگران به حاشیه بروند؛شیخ مفید از کجاست؟ شیخ مفید امتداد جریانی است که امام صادق(ع) شروع کرد. اگر سید مرتضی، خواجه نصیر و امروز علامه طباطبایی هستند، همهی اینها امتداد جریان فکری است که به رهبری امام جعفر صادق(ع) شروع شد؛ ائمهی دیگر ادامه دادند تا به اینجا رسیده است.
در ادامه این نشست حجتالاسلام والمسلمین دکتر «غلامرضا پیوندی» اظهار داشت:
بسم الله الرحمن الرحیم
درباره بحث امام صادق(ع) در حوزهی نهضت علمی، اجازه میخواهم که من هم نکتهای را به عنوان مقدمه عرض کنم. ما اگر بخواهیم به نقش یک امام بپردازیم، باید فضای زندگی آن حضرت را نگاه کنیم چون شرایط سیاسی، اجتماعی و اصولاً کلیّت فضای زندگی حضرت نگاه درستی برای تحلیل مباحث به ما ارائه میدهد.
نکتهی مهمی که راجع به امام صادق(ع) همه به آن اذعان کردهاند، دورهای است که بنی امیه رو به انقراض است و عباسیانی که روی کار میآیند، کارشان را با شعار اهل بیت(ع) شروع کردند. این تأثیرگذاری و نقش اهل بیت(ع) در فضای اجتماعی آن زمان را نشان میدهد. دورهی امامت امام صادق(ع) تقریباً از سال 114 شروع میشود و تا سال 148 ادامه دارد و امامت حضرت حدود 34 سال طول میکشد ولی ایشان قبل از آن هم حضور دارند و نهضت علمی از قبل شروع شده است. به عبارت دیگر امام باقر(ع) مقدماتش را فراهم کرده، بخشی از آن جلو رفته و به دوران امام صادق(ع) رسیده که اوج نهضت علمی حضرات معصومین در این دوره شکل گرفته است. اینکه ما با عنوان مکتب جعفری معروف شدهایم را باید با همین مبنا دنبال کنیم.
*نهضت علمی امام صادق(ع)
بعضی از گفتهها اینطور نشان میدهد که آن زمانی که حضرت این نهضت علمی را آغاز کردند یک شرایط عادی و مساعدی بوده و کسی با ایشان کاری نداشتند، در حالی که اینطور نبود. البته یک گشایشی ایجاد شد و همین گشایش باعث شد که مراجعات به حضرت زیاد شود. روایاتی که از حضرت نقل شده، اکثراً سؤالاتی است که دیگران مطرح میکنند و حضرت در پاسخ به آنها طرح مباحث میکردند. این دو حاکمی که جناب استاد فرمودند یعنی منصور دوانیقی و هشام بن عبدالملک، به شدت اهل بیت(ع) و حتی شیعیان را در تنگنا قرار میدادند و یاران حضرت و شاگردان تربیت شدهی ایشان با مشقات زیاد، این تراث را حفظ و به بعدیها منتقل کردند. این نکتهی مهمی است، یعنی در دورهی امام صادق(ع) و سالهای متمادی که ایشان شاگردانی را تربیت میکردند و فعالیت علمی و فرهنگی داشتند، دوران خفقان و سخت، کم نبوده است.
نکتهی مهم دیگری که به نظرم خیلی مهم است این است که در این دورانی که انقلابها و قیامهای زیادی رخ داد، خیلیها به حضرت مراجعه کردند و حتی به ایشان پیشنهاد تشکیل حکومت کردند ولی حضرت نپذیرفتند و به کار و وظیفهی علمیشان ادامه دادند. به نظرم این نکته برای جامعهی امروز ما درسآموز است و آن هم این است که شما اگر بخواهید یک تشکیلات و حکومتی را اداره کنید، بدون نیروی انسانی قوی چنین چیزی ممکن نخواهد شد؛ نیروی علمی دقیقی که از همه جانب به صورت صحیح تربیت شود، تا بتواند یار امام باشد. ما در مباحث مربوط به ظهور حضرت حجت(عج) هم داریم که حضرت، یاران خاصی را در کنار خودشان دارند برای اینکه بتوانند مأموریت نهضت جهانی را انجام دهند.
*اکثر روایات ما از امام صادق(ع) صادر شده است
اولین نکتهای که به عنوان بحث فقهی عرض میکنم این است که در مجامع روایی، اکثر روایات ما در رتبهی اول از امام صادق(ع) است. البته روایات ایشان در حوزهی کلام و اخلاقیات هم هست. دین را سه بخش تقسیم میکنیم، بخش اول دین را اعتقادات و باورها قرار میدهیم، بخش دوم دین را فقه، احکام و باید و نبایدها قرار میدهیم و بخش سوم دین، اخلاقیات است. اگر دین را به این سه بخشی که رایج و معروف است تقسیم کنیم، حضرت در هر سه حوزه روایات فراوانی دارند. هم در حوزهی مباحث اعتقادی و باوری، و هم در حوزهی اخلاقیات مباحث زیادی دارند که من فکر میکنم آن نهضت علمی که حضرت در حوزهی اخلاقیات دارند، نمونهاش حدیث معروف عقل و جهل است که حدیث بسیار مهمی است و کتابهای زیادی فقط راجع به یک حدیث حضرت صادق(ع) نوشته شده است. اما در حوزهی فقه، احادیث امام خیلی پررنگ است. یعنی وقتی شما وارد مباحث فقهی میشوید بابی در فقه نیست، مگر اینکه به روایتی از امام صادق(ع) استناد میشود. این مسئله، در برخی از حوزههای فقهی بسیار پررنگتر است. حتی من دیدم که اهل سنت هم به آن استناد کردند و اگر اشتباه نکنم ابوحنیفه نقل میکند که اگر امام صادق(ع) نبود، مردم احکام حج را بلد نبودند. حتی اهل سنت به این نکته استناد کردهاند و گفتهاند که اگر نهضت علمی امام صادق(ع) نبود، احکام و دقائق حجی که منظور پیامبر(ص) بود، به مردم نمیرسید و مردم نمیدانستند که در حج چه باید انجام دهند. این اعترافی است که یکی از رهبران مذاهب اهل سنت مطرح میکند.
*جایگاه علمی شاگردان امام صادق(ع)
عمدهی شاگردان امام صادق(ع)، مثل زراره، محمد بن مسلم، ابوبصیر، مفضل بن عمر، عبدالله بن ابی یعفور، عبدالله بن مسکان و ... اکثراً از کوفه بودند که به مدینه میآمدند. جالب این است که به مدینه میآمدند و مدتها میماندند. مطالب را از امام میآموختند، یادداشت میکردند، این مطالب در آنها نهادینه میشد و تربیت میشدند که اوج قلهی فقاهت شاگردان امام صادق(ع)، افرادی مثل زراره و محمد بن مسلم است. حتی برخی از شاگردان امام، بیشتر در حوزههای دیگر متخصص هستند، مثل ابان بن تغلب که در حوزهی ادبیات عرب متخصص است و جزء شاگردان خاص حضرت در این حوزه است.
استاد جبرئیلی از آن شامی نقل کردند که خدمت امام میآید و میگوید که من میخواهم با شما مناظره کنم و ابتدا میخواهم در بحثهای ادبی بحث کنم، حضرت او را به ابان بن تغلب ارجاع میدهد. وی میگوید: نه، من میخواهم با شما بحث کنم. امام میفرمایند: عیبی ندارد، شما با ایشان بحث کنید و اگر غلبه پیدا کردید، با هم گفتوگو میکنیم. لذا بحث ادبی را ابان بن تغلب انجام میدهد. در برخی از نقلها دیدم که ابان بن تغلب 30 هزار حدیث از امام یاد گرفته است و خودش میگوید که من جمع کردم و به دیگران هم منتقل نمودم. این نشان دهندهی این نکته است که در عصر امام صادق(ع) نیروها و تراث علمی به وجود آمد که الان آثار آن را میبینیم و امروزه فقهای ما بالاتفاق میگویند که اگر نهضت علمی امام صادق(ع) نبود، در فقه، کلام و خیلی از حوزهها دست ما خالی بود. این قضیه، حکمتی که امام به دنبال آن بودند و حتی حکومت را قبول نکردند را نشان میدهد که به چه علت بود. ابومسلم خراسانی که قیام کرد، آمد و به امام پیشنهاد داد که شما اهل بیت(ع) حکومت را به دست بگیرید؛ امام نمیپذیرند و به سراغ تربیت شاگرد میروند. لذا مرحوم شیخ طوسی و بسیاری از بزرگان نقل کردهاند که 4000 نفر در دانشگاه امام صادق(ع) در علوم مختلف تربیت شدند.
*امروزه باید به صورت تخصصی در حوزههای مختلف کار کنیم
داخل پرانتز نکتهای را عرض کنم و آن این است که ما امروز میتوانیم از این شیوه و سیرهی حضرت درس بگیریم و حوزههای علمی را به حوزههای تخصصی ببریم. یعنی امروز روزی نیست که ما فکر کنیم یک نفر میتواند تمام علوم را یاد بگیرد. به تعبیر برخی از بزرگان، دوران علامه شدن گذشته است و امروز باید به صورت تخصصی روی حوزههای مختلف کار کنیم و حتی فقه را شعبهبندی کنیم و در شعبههای مختلف متخصصین را تربیت کنیم. نکتهی مهم دیگر این است که هر کسی که به سراغ امام میآمد اگر بحث فقهی داشت، به زراره و محمد بن مسلم ارجاع میداد، اگر بحث کلامی داشت به هشام ارجاع میداد و ... بحثهای مختلف را به شاگردان ارجاع میدادند و آنان را دائماً رصد میکردند. یعنی دائماً ارتقاء شاگردان را مدنظر قرار میدادند.
الان اگر ما بخواهیم روایات فقهی را در حوزههای مختلف در باب طهارت، در باب صلاة و در باب عبادات به طور کلی و در حوزهی معاملات دستهبندی کنیم، مجموعهی روایاتی که ما داریم تقریباً میتوان گفت که 60-70 درصد از امام باقر(ع) و امام صادق(ع) است و بقیهی آنها از ائمهی دیگر است.
من به کتابی به نام با عنوان «الامام الصادق(ع) و المذاهب الاربعه» از یکی از علمای عراق اشاره میکنم که به نظرم اثر خوب و ارزشمندی است و در چهار جلد نوشته است. نویسنده، کلیهی خدماتی که امام صادق(ع) به فقه اهل سنت کرده را بیان کرده است. ما معتقدیم اساساً آنچه که ما امروزه از احکام دین و اسلام در جهان اسلام داریم، آن اسلام نابی که حضرت استاد فرمودند که باید معرفی شود، مرهون قیام امام حسین(ع) و نهضت علمی امام باقر(ع) و امام صادق(ع) است. به دلیل شرایطی که وجود داشت، اوج نهضت علمی به زمان امام صادق(ع) برمیگردد. البته اگر این شرایط برای امام سجاد(ع) هم بود، همان کار را انجام میدادند، «کلهم نورٌ واحد»، اما شرایط، شرایطی نبود که امام سجاد(ع) بتوانند این کار را انجام دهد، لذا مجبور میشود معارف را از طریق دعا بیان کند. امام باقر(ع) نهضت علمی را آغاز میکنند ولی به نهایت نمیرسد و در دوران امام صادق(ع) به اوج خودش میرسد.
*رهبران مذاهب اهل سنت، شاگردان امام صادق(ع) بودند
مطلب جالب دیگر این است که بسیار زیاد نقل شده که ابوحنیفه، مالک بن انس و رهبران مذاهب اهل سنت در حوزهی فقه، شاگرد امام صادق(ع) بودند. تعبیر معروفی از ابوحنیفه وجود دارد که «لو لا السنتان لهلک النعمان»، این تعبیر را همه نقل کردهاند که اگر نبود آن دو سالی که من در حضور امام صادق(ع) بودم، چیزی برای ارائه نداشتم. این هم مطلب دیگری است که به نظرم در بحث نهضت علمی امام صادق(ع) در حوزهی فقه میتوان به آن پرداخت. اگر شما به سایت جامع الاحادیث نور مراجعه کنید، از مجموع 393-394 هزار حدیث، بیش از 138 هزار روایت از امام صادق(ع) است. یعنی حدود یکسوم روایات از وجود نازنین امام صادق(ع) است و بخش عمدهای از این روایات در حوزهی مباحث فقهی، کلامی، تفسیری و اخلاقی است. شما کافی، وسائل، من لا یحضر را ببینید، مملو از روایات امام صادق(ع) است.
در عصر فعالیت فقهای اهل سنت، امام صادق(ع) حضور جدی در میان مکاتب و مذاهب اهل سنت دارند. این به این معنا نیست که بقیهی ائمه(ع) فعال نبودند ولی ظهور و بروز امام صادق(ع) بیشتر است؛ به دلیل آن نهضت علمی که حضرت آغاز کردند، شبکه درست کردند و بحثها را نظاممند کردند؛ بحثهای کلامی و فلسفی بسیار پیچیدهای که وجود داشت مثل بحث امامت و بحثهای مختلفی که بود. در حوزهی فقه هم که عرض کردم.
برای اینکه ما قدر و منزلت حضرت صادق(ع) و یاران ایشان را بدانیم، در تاریخ آمده است که تربیت شدگان مکتب امام صادق(ع) با مرارت و سختی تراث اهل بیت(ع) را حفظ میکردند. من در تاریخ دیدم که زراره شهر به شهر آواره بود. وی در یک دوره از زندگیاش تحت تعقیب بود و یا زندگی محمد بن مسلم را جناب استاد فرمودند. اینها شهر به شهر آوارگی میکشیدند تا بتوانند تراث حدیثی شیعه که از امام صادق(ع) و امام باقر(ع) به طور خاص و از ائمهی معصومین(ع) بود را به ما برسانند. بسیاری از روایاتی که ما از پیامبر(ص) و امیرالمؤمنین(ع) در حوزهی فقه داریم، از مجرای امام صادق(ع) بوده است؛ من به یک نمونهی آن اشاره کردم که بحث حج بود؛ اهل سنت معتقدند که اگر امام صادق(ع) مباحث حج را از پیامبر(ص) نقل نمیکردند، ما بلد نبودیم به احکام و مقررات حج بپردازیم.
بیشترین روایات درباره زیارت امام حسین(ع)، از امام صادق(ع) است
نکتهی دیگری که به عنوان نکتهی پایانی این بخش عرض کنم که شاید جنبهی فقهی ندارد ولی به نظرم خیلی مهم است، این است که وقتی شما وارد حوزهی بحثهای مربوط به مسائل اجتماعی و یا بحثهای احیاء نهضت امام حسین(ع) و یا به عبارت دیگر زنده نگه داشتن مکتب امام حسین(ع) میشوید، میبینید که بیشترین روایات در باب زیارات و تأکید بر زیارت امام حسین(ع)، از امام صادق(ع) است. مهمترین زیاراتی که ما دربارهی امام حسین(ع) داریم، منقول از امام صادق(ع) و امام باقر(ع) است. همچنین زیارت وارث، منقول از امام صادق(ع) است.
میخواهم این نکته را بگویم که حضرت امام صادق(ع) در دورهی خود به طور خاص مجالسی را برای اقامهی عزای سیدالشهداء(ع) برپا میکردند و تأکید فراوانی بر این کار داشتند. حتی حضرت این تعبیر را دارند که اگر کسی در طول عمرش بارها و بارها به حج برود ولی به زیارت امام حسین(ع) نرود، به حضرت سیدالشهداء(ع) جفا کرده است. لذا برخی از فقهای ما در آثار خود بابی با عنوان وجوب زیارت امام حسین(ع) دارند و اکثر روایاتی که در باب وجوب به آن استناد کردهاند از امام صادق(ع) است. البته مرحوم صاحب وسائل بابی به نام وجوب کفایی زیارت امام حسین(ع) دارد. اکثر روایاتی که در کامل الزیارات از مرحوم ابن قولویه داریم، از امام صادق(ع) و امام باقر(ع) است. لذا تراثی که ما امروزه در اختیار داریم مرهون زحمات همهی ائمه(ع) و مخصوصاً امام صادق(ع) است. امیدواریم بتوانیم از این مکتب درس بگیریم، برای جامعهی امروز الگو بگیریم و نهضت علمی را کماکان ادامه دهیم.
همچنین حجت الاسلام والمسلمین دکتر «محمدصفر جبرئیلی» گفت:
از بیانات دوست عزیز و ارجمندم حاجآقا پیوندی استفاده کردیم. حضرت استاد نکتهای را فرمودند که چرا امام صادق(ص) حکومت را نپذیرفتند؟ چون خواستند نیرو تربیت کنند. البته این خوب و درست است ولی یک تکملهای به حرف حضرت استاد دارم. اگر امام حکومت را نپذیرفتند، فقط به خاطر این نبود که نیرو تربیت کنند، بلکه واقعیت این است که شرایط آن نبود. اگر امام این کار را میکرد، یک حکومت ابتری راه میافتاد، خیلی زود با شکست مواجه میشد و در طول تاریخ این میماند که ببینید شما نتوانستید و نشد. امام دید که زمان، زمان او نیست و با توجه به مقتضیات امکان آن را ندارد. بله، یک دلیلش هم فقدان نیرو بود، ولی واقعیت این است که تمام علت آن نیست.
من مخاطبان ارجمند را به کتاب انسان 250 ساله و همرزمان حسین(ع) ارجاع میدهم. مقام معظم رهبری در دو اثر، تحلیل خوبی ارائه دادهاند. البته تحلیل که میگویم اینطور نیست که در یک صفحه بگویم که کدام صفحه است. ایشان در جاهای مختلف آوردهاند که چرا ائمه(ع) حکومت تشکیل ندادند. رهبر معظم انقلاب بحث میکند و 5-6 دلیل میآورد که چرا ائمه(ع) و به طور خاص امام صادق(ع) نامهی ابومسلم را قبول نکردند و فرمودند: برو. چون ابومسلم قبلاً به جاهای دیگر هم رفته بود و اینطور نیست که از ابتدا به امام معرفت داشته باشد. امام میدانستند که او به جاهای دیگر هم رفته و به دیگران هم وعده داده و حرفهایی زده است. لذا این بحث که چرا امام صادق(ع) حکومت تشکیل ندادند و ما را از حکومتهای جائر و بیسواد نجات ندادند، بحث خاصی دارد که یک نکته همان است که جناب استاد پیوندی گفتند.
*نقش امام صادق(ع) در نهضت علمی چه بود؟
من به همان عنوان بحثم برگردم که نقش امام در مباحث علمی و نهضت علمی بود. بله، همین است که اگر این شرایط برای حضرت امام سجاد(ع) مهیا بود، همان کاری را میکردند که امام صادق(ع) کردند. ما همین حرف را هم برای نهضت امام حسین(ع) میزنیم که اگر امام هادی(ع) هم به جای امام حسین(ع) بود، همان کاری را میکرد که امام حسین(ع) انجام داد، ولی خب بر اساس شرایط عمل میکردند. اصحاب امام صادق(ع) 2129 نفر بودند، حضرت استاد نام بردند که امام اصحاب علمی در حوزههای مختلف داشتند.
یک ویژگی که در زمان امام صادق(ع) بود و در بحث نهضت علمی اثر دارد، این است که امام جلسات نظاممند داشتند، تعبیری که استاد پیوندی هم به کار برد. بسیاری از شاگردان امام صادق(ع) از همان ابتدا بر اساس تأکید ایشان، مطالب و آموزههای دریافتی از امام را در قالب کتاب و رساله مینوشتند و این بیانگر سمتوسوی پویش علمی و تعلیمی آن حضرت است، چنانکه محمد بن مسلم 4 سال در خدمت امام باقر(ع) و امام صادق(ع) بهرهی علمی برد و 30 هزار حدیث از آن حضرت روایت کرده است. واقعاً تراث امام صادق(ع) فقط برای شیعه نیست و به صورت مستقیم و غیرمستقیم به تفکر اهل سنت رفت. لذا برخی این کار را کردهاند و به راحتی میتوان این کار را کرد و تراث ائمه(ع) را در فقه و در کلام اهل سنت میتوانیم پیدا کنیم. خیلیها شنیدند و دیدند که عجب حرف خوبی است، بردند ولو اینکه به اسم امام صادق(ع) مطرح نشد، اما حرف ایشان مطرح شد. حمران بن اعین یک دور قرآن را نزد امام باقر(ع) فرا گرفته است. این دور قرآن اینطور نبوده که فقط قرآن را بخواند و برود. معلوم میشود که از امام تفاسیری را شنیده است.
همچنین زراره مدتهای مدیدی در خدمت امام بود. در مورد زراره آمده است که از امام صادق(ع) مسئلهای را پرسیدم، امام تا خواستند جواب دهند، زراره لوحی را همراه خود داشت که باز کرد و بیانات امام را نوشت. یعنی میخواهم عرض کنم که نگارش، نوشتن و حفظ هم از زمان امام صادق(ع) شروع شد و در زمان ائمهی بعد هم ادامه پیدا کرد که نمونههای زیادی میتوانیم مثال بزنیم.
*فراوانی احادیث امام صادق(ع) در کتب روایی شیعه
نکتهی دیگری که عرض میکنم در حوزهی کلام است. حضرت استاد به نرمافزار نور استناد دادند، خود من این کار را کردهام و احادیث الکافی را به خاطر کار و درس و بحثی که داشتم شمردهام، روایات توحیدی و روایات امامتی امامها را استقراء کردهام که چند تا است. در بخش توحید الکافی، 35 باب و 218 حدیث است. از این 218 حدیث، 120 حدیث متعلق به امام صادق(ع) است. امام صادق(ع) در تمام 35 باب حدیث دارند، غیر از 2 باب که دلیل خاص دارد که حدیثی ندارند. در حالی که از امام باقر(ع) 25 حدیث، از امام رضا(ع) 22 حدیث، از امام کاظم(ع) 10 حدیث، از حضرت امیر(ع) 12 حدیث، از امام هادی(ع) 5 حدیث، از امام جواد(ع) 8 حدیث، از امام سجاد(ع) 3 حدیث و از امام حسن عسکری 3 حدیث است. این نشان میدهد شرایطی بود که امام توانست اینطور عمل کند که در این روایات 120 روایت از امام صادق(ع) است.
در امامت هم همین شمارش را عرض کنم که نقش امام صادق(ع) را بدانیم. من روایات امامتی را در الکافی عرض میکنم، آن هم نه تمام مباحث امامت، بلکه بخشی از مباحث امامت که در آن مورد بحث من بوده است. در کتاب الحجة، 130 باب، 1015 حدیث از باب 1 تا 107، 286 روایت از امام صادق(ع) و 150 از امام باقر(ع) است. شاید اگر واقعاً بخواهیم درصد هم بگیریم، امام صادق(ع) به تنهایی یک طرف هستند و ائمهی هدی(ع) در طرف دیگر قرار دارند. امام رضا(ع) 44 حدیث، امام کاظم(ع) 30 حدیث، امام هادی(ع) 13 حدیث، حضرت امیر(ع) 10 حدیث، امام جواد(ع) 9 حدیث و امام حسن عسکری(ع) 5 حدیث دارند.
در بصائر هم همین شمارش انجام شده و در آنجا از 1872 حدیثی که دارد، موارد تکراری را حذف کردیم، 728 حدیث از امام صادق(ع) و 349 حدیث از امام باقر(ع) و بعد هم ائمهی بعدی هستند.
*شیعه به عنوان یک مکتب و مدرسه از زمان امام صادق(ع) نهادینه شد
نهضت علمی شرایط را به امام صادق(ع) اجازه داد و ایشان تدبیر و مدیریت کرد، به گونهای که مکتب ما در زمان امام صادق(ع) جا افتاد و لذا به ما شیعهی جعفری میگفتند. این تعبیر من نیست، تعبیر خود امام است و این هم درست است که به ما بگویند که امام صادق(ع) رئیس مذهب است. بله، مذهب شیعه متصل به پیامبر(ص) است، بنیان تشیع در زمان پیامبر(ص) است و ظهور و بروز آن در سقیفه است، کسانی که گفتند: «لا نبایع الّا علیاً»؛ ولی ما به عنوان یک مکتب و مدرسه چه زمانی نهادینه شدیم؟ زمان حضرت امام صادق(ع).
ابان بن تغلبی که به نیکی از او یاد شد، در رجال نجاشی در صفحهی 114 دارد که «أ تدری من الشیعه؟»، ابان به کسی گفت: میدانی شیعه کیست؟ گفت: شیعه کسانی هستند که بعد از پیامبر(ص) وقتی اختلاف شد، زیر چتر علی بن ابیطالب(ع) رفتند. «الشیعه الذین إذا اختلف الناس عن رسول الله(ص) اخذوا بقول علی(ع) و إذا اختلف الناس عن علی(ع)»، بعد از امیرالمؤمنین(ع) اقوال مختلف شد، شیعه چه کسانی هستند؟ «اخذوا بقول جعفر بن محمد(ع)»، این حرفی است که ابان بن تغلب دارد.
محمد بن مسلم قضیهای نقل میکند که عبدالله بن شریح که در مکه یا مدینه قاضی است به اینها گفت: «أنتما جعفریان فاطمیان». یعنی واژهی جعفری در آنجا برای ما جا افتاد و نهادینه شد.
روایتی هم در الکافی، جلد 2، صفحهی 635، حدیث 5 در کتاب العشره هست که امام فرمود: اینطور و آنطور باشید و با مردم اینطور تعامل کنید، حدیث مفصل است، اینطور باشید تا بگویند «هذا جعفریٌ»؛ این جعفری است و نشان داده شود و من هم خوشحال شوم و بعد بگویند: «و قیل هذا أدب جعفر»، مردم بگویند که ببین، جعفر بن محمد(ع) چطور شیعیان، شاگردان و پیروانش را تربیت کرده است.
*بسیاری از روایات امام صادق(ع) هم در تقیه ماند اما حفظ شد
خواستم با این روایات و مطالب عرض کنم که اوج نهضت علمی در زمان امام صادق(ع) بود. نکتهی استاد پیوندی نکتهی درستی است، بسیاری از روایات امام صادق(ع) هم در تقیه ماند، اما حفظ شد و حفظ کردند. زمان امام رضا(ع) شیعیان و اصحاب حضرت گفتند: آقا، اصحاب جعفر بن محمد(ع) روایاتی را نقل کردهاند و نوشتهاند و به دست ما رسیده است. آیا نقل اینها جایز است؟ ما اینها را نقل کنیم و گسترش دهیم؟ امام فرمود: بله. در جایی امام ضابطهای دادند و فرمودند: هر کدام با قرآن و سنت پیامبر(ص) هماهنگ است، بله. یعنی همهی این روایات در زمان امام صادق(ع) مجال پخش پیدا نکردند.
محمد بن مسلم یا فرد دیگر به امام باقر(ع) عرض کرد که آقا، من از شما آنقدر حدیث شنیدهام ولی مجاز به گفتن نیستم. حضرت فرمودند: هر گاه اینطور شدی به بیابانی برو، سرت را در چالهای کن و داد بزن: «حدثنی محمد بن علی(ع)». چون او نمیتوانست بگوید، امام اینطوری گفتند: برای اینکه آرام شود و این حرفها گفته شود.
لذا ما ضمن احترام به همگان خدا را شکر میکنیم در مکتبی نفس میکشیم که امتداد مکتب باقری و جعفری است. اینها هم امتداد مکتب پیامبر اسلام(ص) هستند.
صحابی امام صادق(ع) آمد و بحثی را گزارش داد و گفت: آقا، درست است؟ حضرت فرمودند: احسنت، آفرین «هکذا، هذا نزل به جبرئیل». بعضی چیز دیگری فکر کردند، جبرئیل بر امام صادق(ع) نازل نمیشود و نیازی نیست. امام صادق(ع) فرمودند: جبرئیل که برای جدّم آورده است، این حرفی که تو میگویی همان حرفی است که جبرئیل برای جدّ من پیامبر بزرگوار اسلام(ص) آورده است که اسلام محمدی و اسلام نبوی است.
در پایان حجتالاسلام والمسلمین دکتر «غلامرضا پیوندی» عنوان کرد:
جناب استاد به نکاتی اشاره کردند، من سعی میکنم نکات دیگری را عرض کنم.
نکتهی اول اینکه من بر کتاب انسان 250 ساله تأکید میکنم، چون تفاوت آن کتاب با بقیهی کتابها این است که وقتی انسان میخواند به انسان ایده میدهد. معلوم است که پشت این بیانات یک فکر منسجمِ همهجانبه است و در حوزههای مختلف علمی، اجتماعی، سیاسی، فقهی و حقوقی مباحث مختلفی وجود دارد. وقتی شما سرگذشت ائمه(ع) را مطالعه میکنید، در حوزهی کلام و حوزههای مختلف به انسان یک ایده و فکر میدهد و این خیلی مهم است. هر کتابی قابلیت این خصوصیت را ندارد.
روایات زیادی از امام صادق(ع) در فقه اکبر و اصغر داریم
در این قسمت بحث میخواهم راجع به واژهی فقه مقداری صحبت کنم. در روایات ما بحث فقه آمده است، اما فقه به معنای فهم عمیق است. در زبان عربی اصطلاحاً به یک فهم دقیق و عمیق، فقه میگویند، حالا هر چیزی باشد. لذا ما در حوزهی فقه باید فقه را به دو بخش تقسیم کنیم. این معنایی که عرض میکنم تقریباً میتوانیم تمام حوزههای علمی را بر این مدار تعریف کنیم و آن این است که ما یک فقه اکبر و یک فقه اصغر داریم. فقه اصغر همین فقه رایج، و احکام و مقررات است. همین رسالههای عملیه، باید و نباید و مقررات حقوقی است که اینها فقه اصغر میشوند و در این بخش، نقش امام صادق(ع) بسیار پررنگ است. عرض کردم که شاید حدود 60-70 درصد روایات ما به امام صادق(ع) برمیگردد. البته من خیلی آمار دقیقی ندارم، ولی شمارشی که جناب استاد در قسمت قبل فرمودند کاملاً نشاندهنده است. اگر شما کافی را ببینید، بخش عمدهای از روایات از امام صادق(ع) و البته بعد از ایشان امام باقر(ع) است. یعنی رتبهی اول برای امام صادق(ع) و در رتبهی بعد برای امام باقر(ع) است.
مطلب مهمی که میخواهم عرض کنم این است که این فقه اصغر در واقع یک بخشی از علم دینی ما است. اگر ما فقه اکبر را در نظر بگیریم، آن زمان حوزهی کلام، حوزهی مباحث عرفانی، معنوی، بحثهای اخلاقی و همهی اینها در حوزهی فقه اکبر قرار میگیرد. در واقع امام صادق(ع) مجموعهی فقه به معنای فقه اکبر را برنامهریزی کردند و شاگرد تربیت کردند. البته این نکته را هم بگویم که شاگردان ایشان در عین اینکه در یک علم متخصص درجه یک بودند، در بقیهی علوم هم صاحب اطلاعات بودند و اینطور نبود که شما بگویید زراره یک شخصیت فقیه نامدار درجه یک در زمان خودش است، اما در کلام، تفسیر و مباحث دیگر چطور است؟ نه، زراره در حوزهی کلام هم حرف برای گفتن دارد.
وقتی ما از تخصص حرف میزنیم به این معنا نیست که بگوییم من فقط فقه اصغر به معنای فقه احکام را بلدم بلکه باید کلام بدانم. اگر فقیه، علوم مختلف را نداند، نمیتواند استنباط و اجتهاد کند. این نکتهی مهمی است که باید مدنظر ما باشد. در یاران حضرت هم اینطور است. بنابر روایتی، حدود 4000 نفر از حضرت روایت نقل کردند، محدث بودند و یا از شاگردان خاص حضرت در حوزههای مختلف ـ حتی در علوم طبیعی مثل شیمی ـ بودند.
میخواهم این روایت را از امام صادق(ع) به مخاطبین هدیه دهم که در کتاب کافی، جلد 1، صفحهی 33 آمده است که حضرت میفرماید: «لَا خَیْرَ فِی مَنْ لَا یَتَفَقَّهُ مِنْ أَصْحَابِنَا یَا بَشِیرُ إِنَّ الرَّجُلَ مِنْهُمْ إِذَا لَمْ یَسْتَغْنِ بِفِقْهِهِ احْتَاجَ إِلَیْهِمْ فَإِذَا احْتَاجَ إِلَیْهِمْ أَدْخَلُوهُ فِی بَابِ ضَلَالَتِهِمْ وَ هُوَ لَا یَعْلَمُ»؛ حضرت فرمود: از اصحاب ما کسی که فهم از دین ندارد - فقه در اینجا به معنای عام کلمه است - خیری ندارد، چرا؟ چون میگوید که اگر شما در دین بصیرت پیدا نکنید، مجبور میشوید نیازهایتان را با دیگران رفع کنید و وقتی با دیگران رفع کنید وارد گمراهی خواهید شد؛ اموری را از آنها اخذ خواهید کرد که از اسلام واقعی که پیامبر اکرم(ص) آورد و امیرالمؤمنین(ع) و ائمهی معصومین(ع) امتداد دادند، بازمیمانید.
در روایت دیگر باز امام صادق(ع) میفرماید که شیطان از هیچ چیزی خوشحالتر نمیشود، مگر زمانی که یک فقیه از دنیا میرود. یعنی وقتی یک فقیه از دنیا میرود، دوست داشتنیترین زمان برای ابلیس است. «مَا مِنْ أَحَدٍ یَمُوتُ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ أَحَبَّ إِلَی إِبْلِیسَ مِنْ مَوْتِ فَقِیهٍ»، «إِذَا مَاتَ الْمُؤْمِنُ الْفَقِیهُ ثُلِمَ فِی الْإِسْلَامِ ثُلْمَةٌ لَا یَسُدُّهَا شَیْءٌ» که این حدیث، حدیث معروفی است.
*امام صادق(ع) الگوسازی کردند
نکتهی پایانی را به عنوان یک برداشتی از کلمات امام صادق(ع) عرض کنم و آن این است که به نظرم یکی از بحثهای جالبی که حضرت انجام دادند این بود که الگوسازی کردند و معیارهای مختلفی به ما دادند. برای نمونه امام صادق(ع) حدیث معروفی دارند که «امْتَحِنُوا شِیعَتَنَا عِنْدَ مَوَاقِیتِ الصَّلَاةِ»، شیعیان ما را در چند چیز امتحان کنید، حضرت اینجا معیار میدهد. میفرمایند که اگر میخواهید در مکتب تشیع نفس بزنید، قلم بزنید، معیار اول شما نماز است. نماز معیار مهمی است که حضرت به عنوان یک مسئلهی مهم مطرح میکند. نکتهی دومی که حضرت در همین روایت میفرمایند: «وَ إِلَی أَسْرَارِنَا کَیْفَ حِفْظُهُمْ لَهَا» اسراری که در مکتب اهل بیت(ع) وجود دارد، باید حفظ شود. اگر اشتباه نکنم محمد بن مسلم است که میگوید: من آنقدر از شما حرف شنیدهام و مطلب یاد گرفتهام، سینهام منفجر میشود، حضرت میفرمایند: برو و در یک جای دورافتاده چاهی بکَن و در آنجا دائم بگو: «حدثنی جعفر بن محمد(ع)» یا «حدثنی حضرت امام باقر(ع)».
امام صادق(ع) در ادامه میفرماید: «وَ إِلَی أَمْوَالِهِمْ کَیْفَ مُوَاسَاتُهُمْ لِإِخْوَانِهِمْ فِیهَا»، به نظرم یکی از رمزهای اصلی عصر ظهور حضرت حجت(عج) هم به این برگردد که شما شیعه بودن ما را به این امتحان کنید که اینها چقدر به هم کمک میکنند، چقدر مواسات دارند، و چقدر من میتوانم به دیگران در زندگی دینیام تکیه کنم؟ البته در روایت دیگر هم آمده است که کسی به نام محمد بن عجلان نزد امام صادق(ع) میآید و میگوید که بر امام وارد شدم و امام از من پرسیدند که برادران و دوستانت چگونه افرادی هستند؟ آنها را توصیف کن. میگوید که من از آنها تمجید کردم و گفتم که آدمهای بسیار خوبی هستند. امام صادق(ع) پرسید: اغنیا و سرمایهداران در میان قوم تو چگونه با فقرا دیدار میکنند؟ ثروتمندان شما چقدر از داراییهای خودشان به فقرا کمک میکنند؟ او گفت که این مسئله زیاد رایج نیست. حضرت فرمود: چگونه آنها گمان میکنند که شیعهی ما هستند! یعنی خیال نکنید که شیعهی ما هستید.
این روایت را هم از امام باقر(ع) و هم از امام صادق(ع) داریم که حضرت میفرمایند: وقتی بین آنها رفتی زندگی کنی، طوری زندگی کن که هر گاه تو را میبینند بگویند که خدا جعفر بن محمد(ع) را رحمت کند، اینها مکتب جعفری هستند. اینها اساسی است که ما باید از مکتب امام صادق(ع) یاد بگیریم.
امیدواریم که خدا به همهی ما توفیق دهد که اولاً به درستی بفهمیم و به درستی مباحث و معارف اهل بیت(ع) را انتقال دهیم.
............................................
پایان پیام/ 167
نظر شما