خبرگزاری بین المللی اهل بیت علیهم السلام- ابنا: نهج البلاغه، گنجینهای گرانبها از حکمت و معرفت است که سرشار از اندیشههای ژرف و روشنگر امیرالمؤمنین علی (ع) میباشد. این مجموعه ارزشمند، علاوه بر جنبههای سیاسی و اجتماعی، به ابعاد مختلف معرفت بشری نیز پرداخته و راههای گوناگونی را برای شناخت خداوند متعال ارائه میدهد. شناخت خداوند، از دیرباز تاکنون، هدف اصلی و والای انسان بوده و تلاش برای رسیدن به این شناخت، محور اصلی بسیاری از اندیشههای فلسفی و عرفانی قرار گرفته است. در این گفتار، به بررسی اجمالی برخی از راههای خداشناسی که در خطبههای نهج البلاغه آمده است، میپردازیم.
امیرالمؤمنین علی (ع)، با زبانی شیوا و رسا، ابعاد مختلف شناخت خداوند را تبیین میفرماید. ایشان به جای ارائه یک روش منفرد، راههای متعددی را برای رسیدن به این شناخت والا پیشنهاد میکنند که با توجه به ظرفیتهای مختلف انسانی، قابل دسترس و فهم میباشند. از تفکر در آفرینش تا تأمل در ذات انسان و بررسی آثار و شواهد موجود در جهان هستی، همه در نهج البلاغه به عنوان راههایی برای شناخت خداوند معرفی میشوند. این روشها به ما کمک میکنند تا از طریق عقل، قلب و تجربه، به شناختی ژرف از خالق هستی برسیم. در ادامه به بررسی برخی از این راهها میپردازیم.
۱_تفکر در آفرینش جهان
خطبه اول نهج البلاغه با ستایش بیکران خدا شروع میشه. امام علی (ع) میفرماید: خدا آنقدر بزرگ است که هیچ کس نمیتواند کاملا وصفش کند، نه با حرف، نه با شمارش نعمتهاش، و نه با هیچ تلاش دیگری. فکر و فهم ما به قدرتش نمیرسد. خدا همیشه بوده و خواهد بود، بدون هیچ آغاز و پایانی. با قدرت خودش همه چی را آفرید و با رحمتش، دنیا را اداره میکند.(۱)
بعد در ادامه امام علی (ع) در مورد شناخت خدا صحبت میکنند. میفرمایند: اول دین، شناخت خداست. برای شناختش باید به یگانگیش ایمان داشته باشید و فقط به اون ایمان داشته باشید. نباید به خدا صفات مخلوقات رو نسبت بدی، چون این کار یعنی خدا رو محدود کردید و نشناختید. خدا با همه چی هست ولی یکی از اونا نیست، همهکاره است بدون اینکه نیاز به وسیله داشته باشه، همه جا رو میبیند و همیشه تنهاست.(۲)
بعد از اینها، امام علی (ع) به آفرینش جهان اشاره میکند. خدا بدون برنامهریزی و آزمایش، جهان رو آفرید. همه چیز را سر جایش گذاشت و به هر چیزی غریزه خاص خودش رو داد. خدا از اول همه چی را میدانست، قبل از اینکه آفریده بشود. بعد آسمانها و زمین را آفرید. آب را روی بادهای قوی گذاشت و بادها رو طوری کنترل کرد که آبها را به هم نریزد. بعد از اینهمه تلاطم، هفت آسمان رو درست کرد؛ آسمانهای پایین مثل موجهای مهار شده، و آسمانهای بالا مثل یه سقف محکم. بعد هم آسمانها رو با ستارهها و خورشید و ماه زینت داد.
۲_ تفکر در شگفتی خلقت فرشتگان(۳)
فرشتگان و کارهایشان در آسمانها:
خداوند آسمانها را آفرید و آنها را با فرشتگان گوناگون پر کرد. هر گروه از فرشتگان، به عبادت و اطاعت خدا مشغولند:
برخی از فرشتگان همیشه در حال سجدهاندو هرگز سر برنمیدارند.
گروهی دیگر همیشه در رکوعاند (خمشده در عبادت) و قیام نمیکنند.
برخی در صفهایی منظم ایستادهاند و هرگز پراکنده نمیشوند.
عدهای پیوسته خدا را تسبیح میگویند و هرگز خسته یا خوابآلود نمیشوند. عقل آنها خطا نمیکند، بدنهایشان ضعیف نمیشود و هیچگاه چیزی را فراموش نمیکنند.
وظایف مختلف فرشتگان:
بعضی از فرشتگان امین وحی الهیاند و پیامهای خدا را به پیامبران میرسانند.
گروهی محافظان بندگان خدا هستند.
برخی دروازهبانان بهشتاند و از آن مراقبت میکنند.
تعدادی از فرشتگان آنقدر بزرگاند که پاهایشان در پایینترین جای زمین است و سرهایشان از آسمان هم بالاتر رفته. آنها حملکنندگان عرش الهیاند و با فروتنی، چشمهایشان را به زیر افکندهاند و بالهای خود را جمع کردهاند.
فرشتگان و شناخت خدا:
فرشتگان هرگز خدا را به شکل چیزی تصور نمیکنند و او را شبیه به هیچ مخلوقی نمیدانند. خدا را در مکان خاصی محدود نمیکنند و برای توصیف او از چیزهای دنیایی مثال نمیزنند. آنها همیشه خدا را با عظمت و بزرگی میپرستند.
۳_تفکر در آفرینش آدم
خداوند از خاکهای مختلف زمین (سخت، نرم، شور، شیرین) گِل درست کرد، آب به آن اضافه کرد تا چسبنده شود. بعد از این گِل، اندام انسان را ساخت و آن را خشک کرد تا محکم شود. وقتی بدن انسان کامل شد، خدا از روح خود در آن دمید و انسان زنده شد، با قدرت فکر کردن و توانایی کنترل دیگر موجودات.
به انسان اعضای بدن، حواس (چشایی، بویایی، بینایی) و عقل داد تا خوب و بد را تشخیص دهد. انسان ترکیبی از چیزهای مختلف است: گرمی، سردی، تری، خشکی و...
بعد خدا به فرشتگان دستور داد به آدم سجده کنند. همه فرشتگان سجده کردند، جز شیطان که از خودش مغرور شد و گفت: «من از آتش ساخته شدهام و آدم از خاک؛ پس من بهترم!» به همین دلیل، خدا او را از رحمت خود دور کرد، اما برای آزمایش انسانها، به شیطان تا مدتی معین مهلت داد تا فریبدهنده باشد.
۴_تفکر در محل اسکان اولیه آدم(بهشت)
خداوند آدم رو تو یه خانهی قشنگ و راحت جا داد، جایی که امن و آرام بود. به آدم هشدار داد که شیطان دشمن توست و مراقب او باشد. اما شیطان از دیدن زندگی خوب آدم تو بهشت و همنشینی با خوبان حسودیش شد و آدم را فریب داد.
آدم که اولش مطمئن و قاطع بود، حرفهای شیطان را باور کرد و ناگهان شادی و آرامشش تبدیل به ترس و نگرانی شد. وقتی فهمید گول خورده، پشیمان شد. (۴)
اما خداوند مهربان و رحیم درِ توبه را به روی آدم باز کرد. بهش رحمت داد و قول داد که دوباره به بهشت برمیگرداند. بعد هم آدم را فرستاد به زمین، جایی پر از سختی و آزمایش، تا آنجا زندگی کند، ازدواج کند و بچهدار بشود.
پی نوشت:
۱-خطبه ۱_نهج البلاغه_ ترجمه محمد دشتی(أَنْشَأَ الْخَلْقَ إِنْشَاءً وَ ابْتَدَأَهُ ابْتِدَاءً بِلَا رَوِیَّةٍ أَجَالَهَا وَ لَا تَجْرِبَةٍ اسْتَفَادَهَا وَ لَا حَرَکَةٍ أَحْدَثَهَا وَ لَا هَمَامَةِ نَفْسٍ اضْطَرَبَ فِیهَا أَحَالَ الْأَشْیَاءَ لِأَوْقَاتِهَا وَ [لَاءَمَ] لَأَمَ بَیْنَ مُخْتَلِفَاتِهَا وَ غَرَّزَ غَرَائِزَهَا وَ أَلْزَمَهَا أَشْبَاحَهَا عَالِماً بِهَا...)
۲-همان
۳-خطبه ۱- ثُمَّ فَتَقَ مَا بَیْنَ السَّمَوَاتِ الْعُلَا فَمَلَأَهُنَّ أَطْوَاراً مِنْ مَلَائِکَتِهِ مِنْهُمْ سُجُودٌ لَا یَرْکَعُونَ وَ رُکُوعٌ لَا یَنْتَصِبُونَ وَ صَافُّونَ لَا یَتَزَایَلُونَ وَ مُسَبِّحُونَ لا یَسْأَمُونَ لَا یَغْشَاهُمْ نَوْمُ الْعُیُونِ وَ لَا سَهْوُ الْعُقُولِ وَ لَا فَتْرَةُ الْأَبْدَانِ وَ لَا غَفْلَةُ النِّسْیَانِ
۴-خطبه ۱- ثُمَّ أَسْکَنَ سُبْحَانَهُ آدَمَ دَاراً أَرْغَدَ فِیهَا [عِیشَتَهُ] عَیْشَهُ وَ آمَنَ فِیهَا مَحَلَّتَهُ وَ حَذَّرَهُ إِبْلِیسَ وَ عَدَاوَتَهُ فَاغْتَرَّهُ عَدُوُّهُ نَفَاسَةً عَلَیْهِ بِدَارِ الْمُقَامِ وَ مُرَافَقَةِ الْأَبْرَارِ فَبَاعَ الْیَقِینَ بِشَکِّهِ وَ الْعَزِیمَةَ بِوَهْنِهِ وَ اسْتَبْدَلَ بِالْجَذَلِ وَجَلًا وَ [بِالاعْتِزَازِ] بِالاغْتِرَارِ نَدَماً ثُمَّ بَسَطَ اللَّهُ سُبْحَانَهُ لَهُ فِی تَوْبَتِهِ وَ لَقَّاهُ کَلِمَةَ رَحْمَتِهِ وَ وَعَدَهُ الْمَرَدَّ إِلَی جَنَّتِهِ وَ أَهْبَطَهُ إِلَی دَارِ الْبَلِیَّةِ وَ تَنَاسُلِ الذُّرِّیَّةِ.
نظر شما