۲۲ خرداد ۱۴۰۴ - ۲۰:۰۹
روحانیت در عصر جدید: راهنمای زندگی در دنیای پرهیاهو؟

در گذرگاه پرفراز و نشیب زندگی، همواره نور هدایتی بوده که راه را از بیراهه نشان داده است؛ نور روحانیت. اما این بار، پرسشی نو در ذهن‌ها نقش می‌بندد: آیا این نور، در دنیای پرهیاهوی امروز نیز می‌تواند راهگشا باشد؟ روحانیت و ورود به دنیا، تلاقی سنت و مدرنیته است، پیوندی میان آسمان و زمین. در این سفر، به دنبال پاسخ این سوال خواهیم بود که چگونه می‌توان در عین حفظ اصالت، در دنیای امروز نقش‌آفرینی کرد.

خبرگزاری بین‌المللی اهل‌بیت(ع) ـ ابنا: از آیات قرآن و روایات استفاده می شود که دنیا دارای دو جهت است:

دنیا به عنوان امر حقیقی و واقعی، مانند وجود زمین، کرات آسمانی، وجود انسان، قدرت، علم و حیات او و دیگر موجودات و حقایق نظام عالم مادی. به این لحاظ دنیا نه تنها مذموم و نکوهیده نیست، بلکه نیکو و پسندیده است. پیامبر اکرم(ص) در این باره فرمود: «دنیا مزرعه و کشتزار آخرت است».[۱]

دنیا به عنوان امر اعتباری و غیر واقعی، یعنی دنیا را هدف و نهایت آرزو و آمال قرار دادن و همه چیز را برای رسیدن به آن زیر پا قرار دادن. دنیا به این جهت مذموم و مورد نکوهش است و باعث فراموشی خداوند و آخرت می شود.

آنچه در نظر اسلام، منفی است، روحیه استکباری ناشی از ثروت است، نه خود ثروت، ولی چون غالبا، به صورت ناخواسته ثروت چنین روحیه ای را پدید می آورد، گاهی جمع ثروت نیز مورد نکوهش قرار گرفته است.

توجه به مسائل اقتصاد می تواند وسیله ای برای رسیدن انسان ها به کمالات معنوی و دست یابی به مکارم اخلاقی باشد.

مال و ثروت دارای آثار مثبت و منفی است، که برخی از آنها را بررسی می کنیم: مال و ثروت، مانند ماری است که هم دارای زهر کشنده و هم دارای پادزهر است؛ یعنی ممکن است انسان به وسیلۀ آن مسموم شود و هم ممکن است دفع مسمومیّت نماید. [۲]

بنابراین، همان طور که مال، ناهنجاری هایی را در ظاهر و باطن آدمی، ایجاد می کند، فایده هایی هم دارد که زیان های ناشی از آن را بر طرف می سازد؛ لذا فواید مال به دو دسته تقسیم می شود: دنیوی و اخروی.

فواید دنیوی آن بر کسی پوشیده نیست و جزو بدیهیات است، و از این جهت بیشتر مردم، بخش مهمّ عمر خویش را صرف جمع‌آوری مال و استفادۀ آن می کنند. بر این اساس؛ تنها به ذکر برخی فواید اُخروی(دینی) مال و ثروت بسنده می کنیم:

الف) ثروت وسیلۀ کسبِ آخرت: مال می تواند انسان را در انجام بندگی خدا کمک کند. به عبارت دیگر، انسان به وسیلۀمال، مقدّماتی را فراهم می کند تا راه بندگی خدا بر او آسان شود. امام صادق (ع) می فرماید: آن ثروتی که ترا از ستم باز دارد، بهتر از فقری است که ترا به گناه وا دارد. [۳]

علاوه بر این، عبادت های بزرگی در اسلام تشریع شده است که جز از عهدۀ ثروت مندان برنمی آید؛ مانند جهاد با مال در راه خدا، حجّ و زیارت، خمس و زکات، اطعام مؤمن و برآوردن نیازهای او، قرض الحسنه و ... به عنوان مثال، قرآن دربارۀقرض الحسنه می فرماید: "کیست که به خدا قرض الحسنه دهد، تا خدا بر آن چند برابر بیفزاید"؟ [۴]

ب) کمک به دیگران: ثروت مندان می توانند به همنوعان خود کمک کنند، و با دادن صدقه و بخشش مال، رضایت الهی را کسب نمایند. قرآن کریم در این مورد می فرماید:

"ای کسانی که ایمان آورده اید! از آنچه به شما روزی داده ایم، انفاق کنید".[۵]

این گونه انفاق ها، علاوه بر این که به رفاه حال محرومان کمک می کند، خصلت نیکو و بذل و بخشش را در دل مؤمن ایجاد می کند و صفت ناپسند بخل و حرص را از آن می زداید.

ج) انجام امور خیریّه: اگر ثروت مند، اموال خود را برای رضای خدا در کارهای عامّ المنفعه، مثل ساختن مسجد، پل، بیمارستان و ... مصرف کند، سال ها از دعای خیر مردم، بهره مند می شود و پروندۀ عمل وی حتی پس از مرگش بسته نخواهد شد و برای او حسنه نوشته می شود.

د) تزکیه نفس: انسان می تواند به کمک مال و انفاق آن، در راه خدا، خود را از آتش شعله ور جهنّم حفظ کند، و با صرف مال در راه خیر، باعث تزکیه نفس خویش گردد، خدا به پیامبرش می فرماید:

"از مال های ایشان صدقه بگیر تا به وسیلۀ آن، ایشان را پاک گردانی و بر ایشان درود فرست که دعا و درود تو مایۀآرامش آنها است".[۶]

ه) عزّت نفس: انسانی که از نظر اقتصادی در وضعِ خوبی به سر می برد، و بر اثر تلاش و زحمت، خود را از دیگران بی نیاز می کند، عزّت و شرافت خود را حفظ کرده است.

در این راستا امام صادق(ع) فرمود: "ای بندۀ خدا عزّت خویش را حفظ کن. راوی سؤال کرد، عزّتم چیست قربانت گردم؟ فرمود: صبح زود رفتن به بازار (و کار وتلاش) و در نتیجه گرامی داشتن خود".[۷]

بنابر این، اگر انسان توجه نداشته باشد، و آن گونه که دین اسلام دستور داده است، حرکت نکند، و ثروتِ در اختیارش را در مسیر کمال و به درستی به کار نگیرد، با همۀ خوبی ها و فوایدی که دارد، گاهی مشکل آفرین و فسادآور است. اگر انسان به بیماری(مال دوستی) و (دنیا طلبی) گرفتار شود، و ثروت اندوزی را هدف خود قرار دهد، از کمالات روحی و اخلاقی باز مانده، و باعث ایجاد رذایل اخلاقی فراوانی در نفس او می شود که به چند نمونه اشاره می کنیم:

غفلت از یاد خدا: فلسفۀوجودی انسان، بندگی خدا و با یاد او زیستن است، ولی مال دوستی، انسان را از یاد خدا غافل می کند، و چون طبیعت انسان، به مال گرایش دارد، در جمع و حفظ آن می کوشد. مشغول شدن ذهن و دل به جمع‌آوری و افزودن مال، با عبادت و یاد خدا منافات دارد. قرآن کریم می فرماید:

"ای کسانی که ایمان آورده اید! ثروت و فرزندانتان شما را از یاد خدا باز ندارند و کسانی که چنین کنند، زیان کارند".[۸]

شخص ثروت مند، قدرت انجام گناهان بیشتری را دارد؛ چرا که توانایی مالی و امکانات او بیشتر است، در حالی که انسان فقیر از چنین امکاناتی برخوردار نیست. حضرت علی(ع) می فرماید: "فراوانی مال، انسان پست و سرکش می کند و نابود می گرداند".[۹]

تکبّر: تکبر، یکی از صفات ناپسند اخلاقی است، که در روایات به پست ترین و پایین ترین درجۀبرگشت از حقّ، تعبیر شده است. [۱۰] یکی از موجبات کبر، ثروت مندی است؛ از این رو، این صفت زشت، بیشتر در میان ثروت مندان، رواج دارد. اغنیا نسبت به فقرا تکبّر می ورزند و دل آنان را با گفتار و رفتار متکبّرانه خود می آزارند.

قرآن کریم، مال زیاد را باعث طغیانگری، عیّاشی و گردنکشی در برابر رسولان الهی می‌داند و می فرماید:

"ما هیچ بیم دهنده ای را به قریه ای نفرستادیم، جز آن که توانگران عیّاش آن قریه گفتند: ما به رسالت شما ایمان نمی آوریم".[۱۱]

در هر صورت، اگر چه در طول تاریخ انسان های زیادی؛ نظیر قارون ها و فراعنۀ مصر به دلیل گرفتار آمدن در حب مال دنیا و اسارت در هواهای نفسانی و تکبر و غرور ناشی از آن، جامعه را آلوده و به هلاکت ابدی رسیده اند؛ اما انسان هایی هم بوده اند که به دلیل داشتن کمالات نفسانی، و با استفاده صحیح از ثروت و دارایی هاشان خدمات بزرگی به جامعۀبشری نموده اند. از جملۀ این انسان های کامل می توان به حضرت خدیجه(س) اشاره نمود که با استفاده از ثروتش، خدمات بی شماری به پیشرفت اسلام و تحقق اهداف مبارک پیامبر مکرم اسلام(ص) نمود.

به هر حال، وظایف و مسئولیت های روحانیت، به دلیل حساسیت جایگاه ایشان که نقش ارشاد و تربیت جامعه را بر عهده دارند، به مراتب سنگین تر است. و این قشر عظیم و تأثیرگذار که در مسیر نگاه تیزبین و کنج کاوانۀمردم قرار دارند می بایست، از آلوده شدن به روحیۀ دنیاطلبی و ثروت اندوزی -که از مصادیق ثروت مذموم اند- و خطرات و آسیب های ناشی از آن پرهیز نمایند.

اگر بخواهیم منشوری پر محتوا و کامل در ارتباط با این وظایف و مسئولیت ها جست وجو کنیم، و انتظارات مردم از ایشان را بشناسیم، سیره و روش اهل بیت(ع) بهترین آنها است. اهل بیت(ع) نسبت به محرومان و فقرای جامعه، احساس مسئولیت و ابراز همدردی می کردند و خودشان هم مانند پایین ترین آنان زندگی می کردند، تا احساس حقارت و کمبود در آنها ایجاد نشود. از دیگر خصوصیات بارز معصومین(ع) همدردی و شرکت عملی در غم مستمندان و محرومان بود.

امام علی(ع) که در دورۀ خلافتش بیش از هر زمان دیگر زاهدانه زندگی کرد، بارها به فلسفۀ عمیق چنین کاری تصریح کرده، می فرمود: "خداوند بر پیشوایان حق واجب کرد تا زندگی خود را با طبقۀضعیف تطبیق دهند، تا رنج فقر، مستمندان و محرومان را ناراحت نکند".[۱۲] همچنین، پیروان خویش را از کم لطفی نسبت به محرومان، سخت بر حذر داشته و چنین هشدار می دهد: "برادران ناتوانتان را تحقیر نکنید؛ زیرا هر کس مؤمنی را کوچک شمارد خداوند، آن دو را در بهشت جمع نمی کند مگر این که توبه کند. [۱۳]

بنابر این، بر رهبران دینی و حاکمان و قشر روحانیت است که با الگو گرفتن از اهل بیت(ع)، از هیچ گونه کمکی نسبت به محرومان دریغ نورزند و در حد امکان و توان خود با در نظر گرفتن شرایط زمان و مکان، به منظور همدردی با ایشان، از روی آوردن به تجملات و ثروت اندوزی پرهیز نمایند.


پی‌نوشت ها:

[۱] "الدُّنیا مَزْرَعَةُ الآخِرَة". ورام بن أبی فراس، مسعود بن عیسی، مجموعة ورام، ج ۱، ص ۱۸۳، قم، مکتبة فقیه، چاپ اول، ۱۴۱۰ق.

[۲] فیض کاشانی، حقایق، ص ۱۰۹، دارالکتاب العربی.

[۳] "غِنی یَحْجُزُکَ عَنِ الظُّلْمِ، خَیْرٌ مِنْ فَقْرٍ یَحْمِلُکَ عَلَی الاْثْمِ". کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، محقق، مصحح، غفاری، علی اکبر، آخوندی، محمد، ج ۵، ص ۷۲، تهران، دار الکتب الاسلامیه، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ق.

[۴] "مَنْ ذَالَّذی یُقْرِضُ اللّهَ قَرْضاً حَسَناً فَیُضاعِفَهُ لَهُ اَضْعافاً کَثیرَةً". بقره، ۲۴۴.

[۵] "یااَیُّهَا الَّذینَ امَنُوا اَنْفِقُوا مِمّا رَزَقْناکُمْ". بقره، ۲۵۴.

[۶] "خُذْ مِنْ اَمْوالِهِمْ صَدَقَةً تُطَهِّرُهُمْ وَت زَکّیهِمْ بِها وَصَلِّ عَلَیْهِمْ اِنَّ صَلاتَکَ سَکَنٌ لَهُمْ". توبه، ۱۰۳.

[۷] "یا عبدَاللّهِ احفظْ عزَّکَ. قالَ: وَ ما عزّی جعلْتُ فداکَ؟ قالَ: غدُوُّکَ اِلی سوقِکَ وَا کْرامُکَ نَفْسَکَ ... ". شیخ طوسی، تهذیب الاحکام، محقق، موسوی خرسان، حسن، ج ۷، ص ۴، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ق.

[۸] "یا اَیُّهاالَّذینَ امنوا لا تلْهکمْ اَمْوالُکُمْ وَ لا اَوْلادُکُمْ عَنْ ذِکْرِاللّهِ وَ مَنْ یَفْعَلْ ذلِکَ فَاُولئِکَ هُمُ الْخاسِرُونَ". منافقون، ۹۰.

[۹] "ثَرْوَةُ الْمَالِ تُرْدِی وَ تُطْغِی وَ تَفْنَی ". تمیمی آمدی، عبد الواحد بن محمد، تصنیف غرر الحکم و درر الکلم، محقق، مصحح، درایتی، مصطفی، ص ۳۶۸، قم، دفتر تبلیغات اسلامی، چاپ اول، ۱۳۶۶ش.

[۱۰] مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج ۷۰، ص ۳۹۵، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، چاپ دوم، ۱۴۰۳ق.

[۱۱] "وَ ما اَرْسَلْنا فِی قَرْیَةٍ مِنْ نَذیرٍ اِلاّ قالَ مُتْرَفُوها اِنّا بِما اُرْسِلْتُمْ بِهِ کافِرُونَ". سباء، ۳۴.

[۱۲] "اِنَّ اللّهَ فرَضَ علی اَئِمَّةِ الْحقِّ اَنْ یقدِّروُا اَنفسهمْ بضعفةِ الناسِ کیلا یَتَبَیَّغَ بِالْفَقیرِ فَقْرُهُ". سید رضی، نهج البلاغه، محقق، صبحی صالح، ص ۳۲۵، خطبه ۲۰۹، قم، هجرت، چاپ اول، ۱۴۱۴ق.

[۱۳] "لَا تُحَقِّرُوا ضُعَفَاءَ إِخْوَانِکُمْ فَإِنَّهُ مَنِ احْتَقَرَ مُؤْمِناً حَقَّرَهُ اللَّهُ وَ لَمْ یَجْمَعْ بَیْنَهُمَا یَوْمَ الْقِیَامَةِ إِلَّا أَنْ یَتُوب ". ابن شعبه حرانی، حسن بن علی، تحف العقول عن آل الرسول صلی الله علیه و آله، محقق، مصحح، غفاری، علی اکبر، ص ۱۰۵، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ دوم، ۱۴۰۴ق.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha