۱۹ خرداد ۱۴۰۴ - ۲۳:۵۳
روز درخواست و دعا(عرفه)

نیایش ابزاری است برای نادیده گرفتن ابزارهای دنیایی. نیایش ابزاری برای عزلت و کناره گیری است.

خبرگزاری بین المللی اهل بیت علیهم السلام_ابنا:  بر اساس مبانی حکمت متعالیه، انسان نه تنها محتاج خداست، بلکه عین احتیاج است و بلکه هویتی غیر از احتیاج ندارد؛ این سخن، بر وفق مضامین قرآنی و روایی است: «یَا أَیُّهَا النَّاسُ أَنتُمُ الْفُقَرَاء إِلَی اللَّهِ وَاللَّهُ هُوَ الْغَنِیُّ الْحَمِیدُ»
چنین موجودی با چنین حقیقتی، اگر بخواهد صداقت را رعایت کند، باید اظهارکننده‌ی همین حقیقت باشد؛ هدف اصلی نیایش اظهار همین حقیقت هست. انسان با نیایش، صادقانه و به دور از هرگونه نفاق، وابستگی‌اش را اعلام می‌کند و فقر خودش را علنی می‌کند. نیایش، غبار غفلت و زنگار خودپسندی و غرور را از صفحه‌ی دل و جان می‌زداید، حجاب‌های متعدد «من و ما» را کنار می‌زند، دیده‌ی حق‌بین دل را به سیمای محبوب می‌دوزد و روح نشاط و امید را در کالبد پویندگان کوی دوست می‌دمد.پس هرکس که اهل عقلانیت و حقیقت است، نیایش‌گرتر است، و به همین دلیل است که حکیمان و فیلسوفان، نیایش‌کننده‌تر از سایرین هستند.

۲. استجابت نیایش‌گر توسط هستی و خدا: اثر تکوینی نیایش

ابراز صادقانه‌ی هر حقیقتی، تاثیر تکوینی خودش را به همراه دارد؛ به همین دلیل است که معصوم علیه‌السلام فرمود: «النجاة فی الصدق». انسان‌ تا زمانی که صداقت می‌ورزد، با حقیقت همراهی می‌کند و همین همراهی با حقیقت، سبب همراهی تمام ارکان هستی با او می‌شود. اظهار صادقانه‌ی فقر و وابستگی به خداوند، سبب همراهی او با همه‌ی هستی و از جمله خداوند می‌شود. به همین دلیل است که خدای متعال در قرآن کریم، نتیجه‌ی دعا را «استجابت» معرفی می‌کند و به بندگانش اینگونه نوید می‌دهد که قطعاً در پس دعا، استجابت خدا خواهد بود. استجابت، صرفا یک واکنش ساده نیست، بلکه پاسخی سرشار از التفات و توجه ویژه است که فقط نصیب انسان نیایش‌گر می‌شود. همچنین، استجابت خدا، نشانه‌ای از همراهی کل هستی با انسان نیایش‌گر است. «چون که صد آمد، نود هم پیش ما است.»

۳. فلسفه نیایش؛ خواسته‌های انسان و خواسته‌ی خدا

همانگونه که گفته شد، هدف اصلی نیایش، اظهار صادقانه‌ی فقر از سوی انسان است، و نتیجه‌ی اظهار فقر، برقراری ارتباط دوسویه میان انسان و خداست. انسان دعا می‌کند و خدا استجابت. 
ولی مقرر نیست که خدای متعال آنگونه پاسخ بدهد که بنده ضعیف به صلاح می‌داند؛ بنده ضعیف، بنده ضعیف است و خواسته‌هایش هم ضعیف است و چه بسا آنچه می‌خواهد، به مصلحت او نیست؛ خدای حکیم در پاسخ به دعای انسان، باید حکمت را رعایت کند، نه خواسته‌ی انسان را. هرچند همین رعایت کردن مصلحت انسان، پاسخی پر از لطافت  است به نیایش صادقانه‌ی انسان.
 

۴. فلسفه‌ی نیایش/ فایده‌ی نیایش

فلسفه‌ی نیایش و پرستش، غیر از فایده‌ی آن است؛ هدف اصلی نیایش، در اظهار فقر و وابستگی به خدا است؛ اما نیایش فوائدی دارد که نباید با هدف دعا خلط شود؛ به عنوان مثال، شخص نیایش‌کننده به آرامش می‌رسد؛ به قول سعدی: «گفته بودم چو بیایی غم دل با تو بگویم/ چه بگویم که غم از دل برود چون تو بیایی». 
همچنین، شیوع دعا و نیایش در جامعه، سبب تعالی آن جامعه است؛ به تعبیر الکسیس کارل:
«فقدان نیایش در میان ملتی برابر با سقوط آن ملت است! اجتماعی که احتیاج به نیایش را در خود کشته است معمولاً از فساد و زوال مصون نخواهد بود.»
اما هدف اصلی دعا، رسیدن به آرامش نیست؛ بنابراین، هرچند این سخن درست است که انسان‌های نیایش‌گر، انسان‌های دارای آرامش‌اند، اما این سخن نادرست است که بگوییم هدف از نیایش، رسیدن به آرامش است.
 

۵. دعا و نیایش؛ مخدّر یا پیش‌ران؟

برخلاف گمان نادرست برخی، نیایش ابزاری برای کنار گذاشتن دنیا نیست؛ همچنین، نیایش ابزاری برای نادیده گرفتن ابزارهای دنیوی نیست؛ همچنین، نیایش مسیری برای عزلت و کناره‌گیری از جامعه و بی‌اعتنایی به مشکلات آن نیست؛ برخلاف این گمان‌های نادرست، نیایش مسیری برای متصل‌شدن به قدرت و اراده بی‌نهایت است؛ انسان نیایش‌گر به هنگام نیایش، «یک به‌علاوه بی‌نهایت» می‌شود و معلوم است که چنین توانی، شکست‌ناپذیر است؛ دقیقا به همین دلیل است که ایمان، قدرتی دارد که می‌تواند در مقابل همه‌ی قدرت‌های محدود و غیر الهی استقامت نموده و آنها را شکست دهد.


به قلم: سید احمد غفاری

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha