به گزارش خبرگزاری بینالمللی اهلبیت(ع) ـ ابنا ـ روز اعلام غدیر و جانشینی امیرالمؤمنین(ع)، روزی است که کفّار مأیوس شدند از اینکه بتوانند دین مبین اسلام را قلع و قمع کنند.
بیش از ۱۴۰۰ سال از ظهور اسلام و همچنین واقعه غدیر خم می گذرد و هرچه زمان بیشتر می گذرد اهل فن و معرفت، فلسفه و چرایی غدیر را بیشتر درک و فهم می کنند بویژه اینکه امروزه و در اوضاع کنونی جهان و هیمنه استکبار، استعمار و استبداد داخلی در جوامع بشری ضرورت نیاز به امام جامعه و نیاز به ولی و راهبر و رهبر بیشتر از هر زمان احساس می شود.
چرا که در دنیای زر و زور و تزویر امام و ولی امر مسلمین می تواند پرچمدار و امام جامعه اسلام و مسلمانان، هدایت جامعه را به سوی فلاح و رستگاری در دست بگیرد چنان که در قضیه غدیر خم و اعلام خلافت و جانشینی امیر المومنین علیّبنابیطالب (علیه السّلام) خداوند تعابیر بسیار بلند و پر مغزی را در قرآن کریم می فرماید «اَلیَومَ یَئِسَ الَّذینَ کَفَروا مِن دینِکُم»؛ یعنی در روز هجدهم ذیالحجّهی سال دهم هجری، روز اعلام غدیر و جانشینی امیرالمؤمنین، روزی است که کفّار مأیوس شدند از اینکه بتوانند دین مبین اسلام را قلع و قمع کنند؛ همچنین حضرت علی (علیه السلام) در صفّین در خطبهای حادثهی غدیر را برای اصحاب شرح میدهند و می گویند پیغمبر این جور گفت و این جور ایستاد و مانند اینها، بعد گفت «قُم یا عَلیّ»، علی جان بلند شو؛ من بلند شدم، دست من را گرفت و گفت که خدا ولیّ ما است، من را ولیّ شما قرار داده و هر کسی که من ولیّ او و مولای او هستم، این علی مولای او است؛ این را خود امیرالمؤمنین ذکر می کند.
برای غدیر و خلافت و جانشینی امیر مومنان علی(ع) هم در قران کریم و هم در روایات اهل بیت و امامان معصوم (علیهم السلام) و همچنین در طول قرنهای مختلف علمای شیعه و سنی دلایل، ویژگی ها و مطالب مختلفی بیان شده است از جمله علما و اندیشمندانی که در دوره معاصر به فلسفه، چرایی و ویژگی ها و آثار و پیامدهای جانشینی امیر المومنین علی (علیه السلام) در روز غدیر خم پرداخته است حضرت آیت الله خامنه ای است.
ایشان در طول ۴۵ سال اخیر در مناسبت ها، دیدارها، سخنرانی ها و جلسات درس به گوشه ای از آثار و برکات و فلسفه جانشینی مولای متقیان امیر مومنان به عنوان امام و وصی رسول گرامی اسلام پرداخته است.
«احمد عارفخانی» نویسنده کتاب اندیشه های سیاسی مقام معظم رهبری و پژوهشگره حوزه سیاست و فرهنگ در ادامه، بیست ویژگی روز غدیر خم از دیدگاه رهبر انقلاب را در قالب یک یادداشت ارائه کرده است.
غدیر، روزی است که کفّار مأیوس شدند
در موضوع عید غدیر که عید غدیر روز اعلام خلافت امیرالمؤمنین علیّبنابیطالب (علیه السّلام) است، یک تعبیر قرآنی در این روز خیلی چشمگیر و حسّاس است؛ آن تعبیر هم این است که در [آیات] اوّلِ سورهی مائده میفرماید: اَلیَومَ یَئِسَ الَّذینَ کَفَروا مِن دینِکُم؛ یعنی در روز هجدهم ذیالحجّهی سال دهم هجری، روز اعلام غدیر و جانشینی امیرالمؤمنین، روزی است که کفّار مأیوس شدند از اینکه بتوانند دین مبین اسلام را قلع و قمع کنند؛ تا آن روز هنوز همچنان امیدوار بودند که بتوانند این کار را بکنند؛ امّا آن روز دیگر مأیوس شدند. اَلیَومَ یَئِسَ الَّذینَ کَفَروا مِن دینِکُم فَلا تَخشَوهُم وَ اخشَون؛ [میفرماید] حالا دیگر هیبت کفّار، شما را مرعوب نکند؛ به ظواهر و کارها و خودنماییهایی که کفّار میکنند اهمّیّتی ندهید؛ مراقب رفتارتان در مقابل پروردگار عالم باشید؛ [مفهوم] آیه این است. چرا کفّار مأیوس شدند؟ این به خاطر تداوم «حاکمیّت سیاسی اسلام» است. (۱)
هیچ تردیدی در واقعهی غدیر نمیشود داشت
[عید غدیر] عید بسیار مهمّی است. حادثهی غدیر جزو حوادث و وقایع تردیدناپذیر است؛ حالا در جزئیّات و گوشهکنارههایش در طول تاریخ بعضی از نویسندگان و تاریخنویسان و امثال اینها سعی کردهاند یک تردیدهایی ایجاد بکنند -که همهی اینها پاسخ داده شده- لکن در اصل این واقعه و اینکه رسول مکرّم (صلّی الله علیه و آله و سلّم) در این حادثه امیرالمؤمنین را با این عنوان «مَن کُنتُ مَولَاهُ فَهَذَا عَلیٌّ مَولَاه» معرّفی کرد هیچ تردیدی نیست و این جزو وقایع تردیدناپذیر است؛ نه اینکه حالا این را ما بگوییم؛ این را علمای بزرگ اهل سنّت، نویسندگان، روشنفکران [میگویند]. مثلاً آن نویسندهی معروف مصری محمّد عبدالغنی حسن که یکی از تقریظنویسهای بر الغدیرِ علّامهی امینی است، از جملهی چیزهایی که میگوید [این است که] «هیچ تردیدی در واقعهی غدیر نمیشود داشت»؛ [بنابراین عید غدیر] یکی از مسائل مهم است. (۲)
عید غدیر هم از همان قرون اوّل اسلامی یک عید رایج بوده است
مواردی در تاریخ هست که مرحوم علّامهی امینی (رضوان الله علیه) در الغدیر ذکر میکنند که در فلان جا نوشته این حادثه اتّفاق افتاد «و کان ذلک یوم الغدیر» یا مثلاً «یوم ثامن عشر من ذیالحجّه»؛ یعنی موارد متعدّدی را در تاریخ اسلام، از همان صدر اوّل، در [دوران] خلفای فاطمی در مصر، در جاهای دیگر، به عنوان عید غدیر ذکر کردهاند. مرحوم علّامهی امینی این روایت غدیر را از ۱۱۰ نفر از صحابه نقل میکند؛ یعنی روایات متعدّدی با سندهای معتبر وجود دارد که به ۱۱۰ نفر از صحابه میرسد. (۳)
احتجاجات خود امیرالمؤمنین هم خیلی مهم است
این چیز مهمّی است که این عدّهی قابل توجّه از صحابه این حدیث را و این حادثه را نقل کردهاند. علاوه بر این، احتجاجات خود امیرالمؤمنین هم خیلی مهم است؛ یعنی امیرالمؤمنین، آن زبان صادق، آن بیان ناطق عنالله در موارد متعدّدی در مقابل مخالفین خودش، به ماجرای غدیر احتجاج کرده؛ از جمله امیرالمؤمنین (علیه الصّلاة و السّلام) در صفّین یک خطبهای برای اصحاب خودشان میخوانند و آنجا شرح میدهند حادثهی غدیر را و میگویند پیغمبر این جور گفت و این جور ایستاد و مانند اینها، بعد گفت «قُم یا عَلیّ»، علی جان بلند شو؛ من بلند شدم، دست من را گرفت و گفت که خدا ولیّ ما است، من را ولیّ شما قرار داده و هر کسی که من ولیّ او و مولای او هستم، این علی مولای او است؛ این را خود امیرالمؤمنین ذکر میکند. (۴)
غدیر یکی از نعمتهای بزرگ خدای متعال بود
حقیقتاً غدیر و معرّفی امیرالمؤمنین (علیهالسّلام) بهعنوان ولیّ امر امّت اسلامی و جانشین پیغمبر، یکی از نعمتهای بزرگ خدای متعال بود؛ یعنی همچنان که خود اصل نبوّت و رسالت، منّت الهی و نعمت بزرگ الهی است که «لَقَد مَنَّ اللهُ عَلَی المُؤمِنینَ اِذ بَعَثَ فیهِم رَسولًا مِن اَنفُسِهِم»، در مورد ولایت امیرالمؤمنین هم حقیقتاً یک نعمت بزرگ و یک منّت بزرگی بود: «خَلَقَکُمُ اللهُ اَنوَاراً فَجَعَلَکُم بِعَرشِهِ مُحدِقینَ حَتّی مَنَّ اللهُ عَلَینا بِکُم فَجَعَلَکُم فی بُیُوتٍ اَذِنَ اللهُ اَن تُرفَع» تا آخر؛ حقیقتاً نعمت بزرگی است. خب ولایت امیرالمؤمنین و مسئلهی ولایت، یک جا در قرآن -در سورهی مائده- مایهی یأس کفّار است: اَلیَومَ یَئِسَ الَّذینَ کَفَروا مِن دینِکُم؛ آن روزی که مسئلهی ولایت مطرح شده، آن روزی است که به نصّ قرآن «یَئِسَ الَّذینَ کَفَروا مِن دینِکُم»، مایهی یأس کّفار است. (۵)
عید غدیر عیداللهالاکبر و از همهی اعیاد بالاتر است
اینکه در بعضی از تعبیرات گفته شده است که عید غدیر عیداللهالاکبر و از همهی اعیاد بالاتر است، علّت این و وجه این چیست؟ خب، در قرآن کریم آیاتی هست که به غیر از مسئلهی غدیر به مسئلهی دیگری قابل تطبیق نیست. همین آیهی معروف «الیَومَ یَئِسَ الَّذینَ کَفَروا مِن دینِکُم فَلا تَخشَوهُم وَ اخشَونِ اَلیَومَ اَکمَلتُ لَکُم دینَکُم وَ اَتمَمتُ عَلیکُم نِعمَتی وَ رَضیتُ لَکُمُ الاِسلامَ دیناً» که در اوایل سورهی مائده است، با غیر مسئلهای در وزن و اهمّیّت و اندازهی مسئلهی غدیر، قابل تطبیق نیست؛ فقط یکچنین مسئلهای است که میتواند تعبیر «الیَومَ یَئِسَ الَّذینَ کَفَروا مِن دینِکُم» دربارهاش بیاید. آنکسانی که در مضمون این آیات خدشه کردهاند، حرفهایی میزنند، مطالبی گفتهاند، مخالفین و کسانی که قضیّهی غدیر را قبول ندارند این آیه را به نحوی تأویل کردهاند لکن این بخش از آیه قابل تأویل نیست. امروز روزی است که دشمنان -کفّار- از دین شما مأیوس شدند. چه چیزی مگر بر دین اضافه شد که دشمن را مأیوس کرد؟ آن احکامی که در این آیه، در اوّل سورهی مائده، قبل و بعد از این فِقره آمده است، مگر چقدر اهمّیّت دارد؟ این تعبیر دربارهی نماز نیامده است، دربارهی زکات نیامده است، دربارهی جهاد نیامده است؛ دربارهی هیچ یک از احکام فرعی الهی نیامده است که «اَلیَومَ یَئِسَ الَّذینَ کَفَروا مِن دینِکُم»؛ پس این یک قضیّهی دیگری است؛ غیر از این احکام فرعی است. آن قضیّه چیست؟ قضیّهی رهبری جامعهی اسلامی؛ قضیّهی نظام حکومت و امامت در جامعهی اسلامی. بله، ممکن است تخلّف کنند -کما اینکه کردند؛ چند قرن بنیامیّه و بنیعبّاس و امثال اینها با نام امامت و خلافت و مانند اینها، پادشاهی کردند؛ سلطنت کردند- [امّا] این لطمهای نمیزند به فلسفهی غدیر. (۶)
ماجرای تعیین غدیر، ماجرای تعیین ضابطه است
ماجرای تعیین غدیر، ماجرای تعیین ضابطه است، تعیین قاعده است. یک قاعدهای در اسلام درست شد؛ پیغمبر اکرم در ماههای آخر عمر، این قاعده را وضع کرد؛ آن قاعده چیست؟ قاعدهی امامت؛ قاعدهی ولایت. جوامع بشری از دیرباز حکومت داشتند؛ بشر انواع و اقسام حکومتها را تجربه کرده است؛ اسلام این حکومتها را، این نوع قدرتمندیها و قدرتمداریها را قبول ندارد؛ امامت را قبول دارد. این قاعدهی اسلام است؛ غدیر این را بیان میکند ... قاعدهی حکومت و اقتدار و قدرتمداری در جامعهی اسلامی، با غدیر معیّن شد و پایهگذاری شد؛ اهمّیّت غدیر این است. اهمّیّت غدیر فقط این نیست که امیرالمؤمنین را معیّن کردند؛ این هم مهم است امّا از این مهمتر این است که ضابطه را معیّن کردند، قاعده را معیّن کردند؛ معلوم شد که در جامعهی اسلامی، حکومت سلطنتی معنا ندارد، حکومت شخصی معنا ندارد، حکومت زَر و زور معنا ندارد، حکومت اشرافی معنا ندارد، حکومت تکبّر بر مردم معنا ندارد، حکومت امتیازخواهی و زیادهخواهی و برای خود جمع کردن و افزودن معنا ندارد، حکومت شهوترانی معنا ندارد؛ معلوم شد که در اسلام اینجوری است. (۷)
«وَ اِن لَم تَفعَل فَما بَلَّغتَ رِسالَتَه»
خب، وقتی غدیر اینقدر اهمّیّت دارد، آنوقت آن آیهی شریفهی دیگر که «یاَیُّهَا الرَّسولُ بَلِّغ مآ اُنزِلَ اِلَیکَ مِن رَبِّکَ وَ اِن لَم تَفعَل فَما بَلَّغتَ رِسالَتَه»، معنایش روشن میشود. [میفرماید] اگر این حکم را ابلاغ نکنی، اصلاً رسالتت را انجام ندادهای. پیغمبر ۲۳ سال است دارد مجاهدت میکند -آن مجاهدات مکّه، آن مجاهدات مدینه، آن جنگها، آن فداکاریها، آن گذشتها، آن سختگیریهای بر خود، آن هدایت عظیم بشری که آن بزرگوار انجام داده است، اینها همه در این مدّت انجام گرفته- این چه حادثهای و چه عارضهای است که اگر نباشد، همهی اینها [گویی] نیست «وَ اِن لَم تَفعَل فَما بَلَّغتَ رِسالَتَه»، این نمیتواند چند حکم فرعی باشد؛ این یک چیزی فراتر از اینها است؛ آن چیست؟ امامت است. اوّلامام کیست؟ خود پیغمبر. امام صادق (علیهالسّلام) در منا فرمود: اِنَّ رَسولَ اللهِ کانَ هُوَ الاِمام؛ پیغمبر، امام اوّل است؛ «ثُمَّ مِن بَعدِهِ عَلیِّبنِاَبیطالِب» و بعد بقیّهی ائمّه. (۸)
یک مسئلهی مسلّم تاریخی و اسلامی است
مسئلهی غدیر مسئلهی بسیار مهمّی است در تاریخ اسلام. اوّلاً اصل این حادثهی عجیب و مهم و این بیان شریف که «مَن کُنتُ مَولاه فَهذا عَلیٌّ مَولاه»، چیزی نیست که فقط شیعه آن را نقل کرده باشد؛ این جزو مسلّمات است. آنکسانی که خواستهاند اشکال کنند، ایراد کنند، اصل صدور این بیان را مورد تردید قرار ندادهاند، [بلکه] رفتند سراغ تأویل و توجیه و معناکردن این جمله اصل حادثه، یک مسئلهی مسلّم تاریخی و اسلامی است؛ شبهههایی هم که در معنای این جمله به ذهن بعضی از نورسیدگان و نوکیسهگان فکری و معرفتی امروز میرسد، همان حرفهایی است که هزار سال است این حرفها مطرح بوده، جوابهای آنها بهوسیلهی علمای بزرگ داده شده و جای کمترین شبههای در اصل این مسئله و حادثه و معنای جملهی رسول اکرم که سؤال کرد از مردم «اَلَستُ اَولی بِکُم مِن اَنفُسِکُم» - که اشاره به آیهی قرآن بود که «اَلنَّبِیُّ اَولی بِالمُؤمِنینَ مِن اَنفُسِهِم» - و بعد از آن این جمله که «مَن کُنتُ مَولاه فَهذا علیٌّ مَولاه» [نیست]؛ [در] اصل این مسئله جای هیچ تردیدی نیست. آنچه در مورد محتوای این جملهی تاریخی و شریف و پر مغز بایستی بیان بشود [اینکه]، غیر از نصب امیرالمؤمنین به خلافت و امامت بعد از نبیّ اکرم و وصایت پیغمبر - که معنای رایج و شایع این جمله است - یک مضمون مهمّ دیگری در این بیان وجود دارد که نباید مورد غفلت قرار بگیرد و آن، پرداختن اسلام به امر حکومت و امر سیاست امّت و اهمّیّت این موضوع از نظر اسلام است. (۹)
خود مسئلهی غدیر میتواند وحدتآفرین باشد
غدیر حادثهی مهمی است؛ یک حادثهی اصولی است؛ ناظر به توجه اسلام به مهمترین رکن تشکیل نظام اسلامی و جامعهی اسلامی است. یعنی مسئلهی امامت و مسئلهی ولایت و زنده نگهداشتن غدیر، به یک معنا زنده نگهداشتن اسلام است. مسئله فقط مسئلهی شیعه و معتقدین به ولایت امیرالمؤمنین (علیهالسّلام) نیست. اگر ما مردم شیعه و مدعی پیروی از امیرالمؤمنین حقیقت غدیر را درست تبیین کنیم، هم خودمان درک کنیم، هم به دیگران معرفی کنیم، خود مسئلهی غدیر میتواند وحدتآفرین باشد. بحث اعتقاد قلبی و اتصال یک نحلهی دینی و مذهبی به یک اصل اعتقادی، یک بحث است؛ شناخت مسئله، بحث دیگری است. اسلام عالیترین مسئله در باب تشکیل جامعهی اسلامی و نظام اسلامی و دنیای اسلامی را در مسئلهی غدیر متجلی کرده است. امیدواریم که ما به معنای واقعی کلمه، به دنبال مفهوم و مضمون و معنای حقیقی غدیر و ولایت باشیم؛ که این را شما جوانها باید در ذهنتان داشته باشید و انشاءاللّه در طول زندگی دنبال کنید. (۱۰)
این عید متعلق به همهی مسلمانان، بلکه، متعلق به همهی کسانی است که برای بهروزی انسان دل میسوزانند
عید غدیر اگرچه شاخص فرقهی امامیهی شیعه است، ولی در واقع با مفهوم و محتوا و مضمون گستردهای که این حادثه دارد، این عید متعلق به همهی مسلمانان، بلکه با توضیحی که عرض خواهم کرد، متعلق به همهی کسانی است که برای بهروزی انسان دل میسوزانند. ما شیعیان این اعتقاد راسخ را که متکی به دلیل متقن و غیر قابل تردید است، دربارهی امیرالمؤمنین علیبنابیطالب (علیهالسّلام) داریم. این حدیث متواتر - یعنی حدیث روز غدیر - را که همهی محدثین بزرگ اسلام، از شیعه و سنی نقل کردهاند، مستند این عقیدهی متقن میدانیم. پیغمبر اکرم در یک روز گرم و در یک نقطهی حساس، در مقابل چشم مردم، علیبنابیطالب (علیه الصّلاة و السّلام) را به عنوان امام مسلمین پس از خود و ولی امر امور اسلام معین کرد و به مردم معرفی کرد؛ «من کنت مولاه فهذا علیّ مولاه». این عطف به آیات متعددی است که ولایت پیغمبر از سوی خدای متعال تثبیت شده است؛ «انّما ولیّکم اللَّه و رسوله» و آیات متعدد دیگر. میفرماید: آن کسی که من ولی او هستم، این علی ولی اوست. هر معنائی که ولایت در مورد پیغمبر دارد، همان معنا در مورد امیرالمؤمنین با این نصب پیغمبر و معرفی پیغمبر محقق است. این یک دلیل محکم و مستندِ غیر قابل تردید است. در این خصوص، بزرگان بحث کردهاند. لازم نیست وارد بحثهای اعتقادی بشویم؛ این مسلّم است. (۱۱)
مسئلهی امامت، یک مسئلهی مخصوص مسلمانها یا مخصوص شیعیان نیست
ماجرای غدیر فقط نصب یک جانشین برای پیغمبر نبود. غدیر دو جنبه دارد: یکی جنبهی نصب جانشین است. جنبهی دیگر قضیه، توجه دادن به مسئلهی امامت است؛ امامت با همان معنائی که همهی مسلمین از این کلمه و از این عنوان میفهمیدند. امامت یعنی پیشوائی انسانها، پیشوائی جامعه در امر دین و دنیا؛ این یکی از مسائل اصلی در طول تاریخ طولانی بشر بوده است. مسئلهی امامت، یک مسئلهی مخصوص مسلمانها یا مخصوص شیعیان نیست. امامت یعنی یک فردی، یک گروهی بر یک جامعهای حکمرانی میکنند و جهت حرکت آنها را در امر دنیا و در امر معنویت و آخرت مشخص میکنند. این یک مسئلهی همگانی است برای همهی جوامع بشری. (۱۲)
مسئلهی غدیر، مسئلهی ایجاد یک شاخص است، یک معیار و میزان است
عید غدیر را فرمودهاند: «عید اللَّه الاکبر»؛ از همهی اعیاد موجود در تقویم اسلامی این عید بالاتر است؛ پرمغزتر است؛ تأثیر این عید از همهی این اعیاد بیشتر است. چرا؟ چون تکلیف امت اسلامی در زمینهی هدایت، در زمینهی حکومت، در این حادثهی غدیر معیّن شده است. حرفی نیست که بر طبق توصیهی پیامبر اعظم در غدیر عمل نشد - پیغمبر هم طبق بعضی از روایتها خبر داده بود که عمل نخواهد شد - اما مسئلهی غدیر، مسئلهی ایجاد یک شاخص است، یک معیار و میزان است. تا آخر دنیا مسلمانان میتوانند این شاخص را، این معیار را جلوی خودشان قرار بدهند و تکلیف مسیر عمومیِ امت را معیّن کنند. اینی که پیغمبر اکرم حساسترین زمان را برای اعلام مسئلهی ولایت انتخاب کرد، این انتخابِ پیغمبر نبود، انتخابِ خدای متعال بود. از طرف پروردگار وحی رسید که: «بلّغ ما انزل الیک من ربّک». نه اینکه پیغمبر مسئلهی امامت و ولایت را از سوی پروردگار قبلاً نمیدانست؛ چرا، از اولِ بعثت برای پیغمبر مسئله روشن بود. بعد هم حوادث گوناگون این بیست و سه سال، آنچنان این حقیقت را عریان کرد و آشکار کرد که جای تردیدی باقی نمیگذاشت؛ اما اعلان رسمی باید در حساسترین زمان اتفاق میافتاد و به دستور پروردگار اتفاق افتاد: «بلّغ ما انزل الیک من ربّک و أن لم تفعل فما بلّغت رسالته»؛ یعنی این یک رسالت الهی است که باید بگوئی. (۱۳)
از روز عید قربان تا روز عید غدیر، در واقع یک مقطعی است متصل و مرتبط با مسئلهی امامت
از روز عید قربان تا روز عید غدیر، در واقع یک مقطعی است متصل و مرتبط با مسئلهی امامت. خدای متعال در قرآن یاد میفرماید: «و اذ ابتلی ابراهیم ربّه بکلمات فأتمّهنّ قال انّی جاعلک للنّاس اماما»، ابراهیم از طرف پروردگار منصوب شد به امامت. چرا؟ چون از عهدهی امتحانهای دشوار برآمد. مبدأ این را میشود روز عید قربان به حساب آورد، تا روز عید غدیر که روز امامت امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب است. این هم به دنبالهی امتحانات سخت بود. امیرالمؤمنین طول حیات مبارکش را با امتحان - امتحانهائی که از آن سرافراز بیرون آمده است - گذرانده؛ از سیزده سالگی یا یازده سالگی و قبول نبوت تا لیلةالمبیت، یک جوان فداکار و فانی در پیغمبر که آماده است جان خود را فدای پیغمبر بکند - عملاً این را در ماجرای هجرت پیغمبر به اثبات میرساند - و بعد هم آن امتحانهای بزرگ در بدر و احد و حنین و خیبر و بقیهی جاها. این منصب والا، دنبالهی این امتحانهاست؛ لذا دلها متوجه شده است به اینکه بین عید قربان و عید غدیر یک ارتباط است. بعضی هم این را «دههی امامت» نامیدهاند و نام مناسبی است. (۱۴)
اسلام به مسأله ی مدیریت جامعه به چشم اهمیت نگاه میکند
مسأله ی غدیر و تعیین امیرالمؤمنین (علیه الصّلاةوالسّلام) به عنوان ولی امر امت اسلامی از سوی پیامبر مکرم اسلام (صلّی الله علیه واله وسلّم) یک حادثه ی بسیار بزرگ و پُرمعناست؛ در حقیقت دخالت نبی مکرم در امر مدیریت جامعه است. معنای این حرکت که در روز هجدهم ذی الحجه سال دهم هجرت اتفاق افتاد، این است که اسلام به مسأله ی مدیریت جامعه به چشم اهمیت نگاه می کند. این طور نیست که امر مدیریت در نظام اسلامی و جامعه ی اسلامی، رها و بی اعتنا باشد. علت هم این است که مدیریت یک جامعه، جزو اثرگذارترین مسائل جامعه است. تعیین امیرالمؤمنین هم - که مظهر تقوا و علم و شجاعت و فداکاری و عدل در میان صحابه ی پیغمبر است - ابعاد این مدیریت را روشن می کند. معلوم می شود آنچه از نظر اسلام در باب مدیریت جامعه اهمیت دارد، اینهاست. (۱۵)
مسألهی غدیر در محتوا و روح حقیقی خود فقط متعلق به شیعیان نیست بلکه به همهی دنیای اسلام تعلق دارد
اگرچه ارتباط قلبی ما شیعیان با واقعهی غدیر، ارتباط مستحکم و برجستهای در دنیای اسلام است، ولی حقیقت این است که مسألهی غدیر در محتوا و روح حقیقی خود فقط متعلق به شیعیان نیست بلکه به همهی دنیای اسلام تعلق دارد. چون حادثهی غدیر برخاسته از روح و مضمون حقیقی اسلام است. اینکه خدای متعال به پیغمبر اکرم - با آن همه مجاهدتها - حدود هفتاد روز قبل از وفاتش بفرماید که «یا ایّها الرسول بلّغ ما انزل الیک من ربّک و ان لم تفعل فما بلغت رسالته» (۱۶)
اسلام شیوه و نسخهی امامت را به بشریّت ارائه میکند
امامت، یعنی همان اوج معنای مطلوب ادارهی جامعه در مقابل انواع و اقسام مدیریّتهای جامعه که از ضعفها و شهوات و نخوت و فزونطلبیِ انسانی سرچشمه میگیرد. اسلام شیوه و نسخهی امامت را به بشریّت ارائه میکند؛ یعنی اینکه یک انسان، هم دلش از فیض هدایت الهی سرشار و لبریز باشد، هم معارف دین را بشناسد و بفهمد - یعنی راه را درست تشخیص دهد - هم دارای قدرت عملکرد باشد - که «یا یحیی خذ الکتاب بقوّة» - هم جان و خواست و زندگی شخصی برایش حائز اهمیت نباشد؛ اما جان و زندگی و سعادت انسانها برای او همه چیز باشد؛ که امیرالمؤمنین در کمتر از پنج سال حکومت خود، این را در عمل نشان داد. شما میبینید که مدّت کوتاهِ کمتر از پنج سال حکومت امیرالمؤمنین، به عنوان یک نمونه و الگو و چیزی که بشریّت آن را هرگز فراموش نخواهد کرد، در طول قرنها همچنان میدرخشد و باقی مانده است. این نتیجهی درس و معنا و تفسیر واقعهی غدیر است. (۱۷)
روز غدیر امتداد خطّ همه رسالتهای الهی و اوج این خطّ روشن و نورانی در طول تاریخ است
به حادثه تاریخی و عظیم غدیر که ما امروز آن را عید گرفتهایم، نباید فقط به چشم یک خاطره فرقهای نگاه کرد. غدیر در حقیقتِ معنای خود، مخصوص شیعه نیست. اگرچه شیعیان به میمنت نصب مولای متّقیان به مقام امامت و ولایت، در این روز عید میگیرند و شکرگزاری میکنند؛ اما در حقیقت، روز غدیر امتداد خطّ همه رسالتهای الهی و اوج این خطّ روشن و نورانی در طول تاریخ است. اگر به مضمون رسالتهای الهی نگاه کنیم، میبینیم که در طول تاریخ نبّوتها و رسالتها، این خطّ روشن دست به دست گشته، تا به نبیّ مکرم خاتم رسیده و در پایان حیات آن بزرگوار، تجسّم و تبلور آن به شکل حادثه غدیر خود را نشان داده است. (۱۸)
قضیه غدیر، یک قضیه مسلم است. مشکوک نیست؛ فقط شیعیان نیستند که آن را نقل کردهاند
در مورد اصل واقعه غدیر، خوب است همه افرادی که به مسائل تاریخ اسلام علاقهمندند، بدانند که قضیه غدیر، یک قضیه مسلم است. مشکوک نیست؛ فقط شیعیان نیستند که آن را نقل کردهاند؛ بلکه محدثان سنی - چه در دورههای گذشته و چه در دورههای میانی و بعدی - این ماجرا را نقل کردهاند؛ یعنی همین ماجرایی که در سفر حجةالوداع پیامبر اکرم در غدیر خم اتفاق افتاد. از کاروان بزرگ مسلمانان که در این سفر با پیامبر حج گزارده بودند، بعضی جلو رفته بودند. پیامبر پیکهایی را فرستاد تا آنها را به عقب برگردانند و ایستاد تا آنهایی که عقب ماندهاند، برسند. اجتماع عظیمی در آنجا تشکیل شد. بعضی گفتهاند نود هزار، بعضی گفتهاند صدهزار و بعضی هم گفتهاند صدوبیست هزار نفر در آن اجتماع حضور داشتند. (۱۹)
روز عید غدیر «عید ولایت» نامیده میشود
روز عید غدیر «عید ولایت» نامیده میشود. نامگذاری درستی است؛ روزی است که مفهوم ولایت اسلامی به وسیله پیامبر اکرم صلیاللَّهعلیهوآلهوسلّم یک مصداق روشن و عینی پیدا کرد. (۲۰)
نگارند :احمد عارفخانی. نویسنده کتاب اندیشه های سیاسی مقام معظم رهبری و پژوهشگره حوزه سیاست و فرهنگ
منابع
۱.بیانات در دیدار مردمی در آستانه انتخابات ریاست جمهوری چهاردهم در سالروز عید غدیر. ۰۵/۰۴/۱۴۰۳.
۲. بیانات در آخرین دیدار رئیسجمهور و هیئت دولت دوازدهم. ۰۶/۰۵/۱۴۰۰ .
۳.(همان).
۴.(همان).
۵. بیانات در دیدار رئیسجمهور و اعضای هیئت دولت. ۰۷/۰۶/۱۳۹۷.
۶. بیانات در دیدار اقشار مختلف مردم به مناسبت عید غدیر. ۳۰/۰۶/۱۳۹۵.
۷.(همان).
۸..(همان).
۹.بیانات در دیدار اقشار مختلف مردم بهمناسبت عید غدیر. ۲۱/۰۷/۱۳۹۳ .
۱۰.بیانات در دیدار دانشآموزان و دانشجویان. ۱۰/۰۸/ ۱۳۹۱ .
۱۱.بیانات در جمع ۱۱۰ هزار بسیجی در روز عید غدیر. ۰۴/۰۹/۱۳۸۹.
۱۲.(همان).
۱۳. بیانات در دیدار مردم به مناسبت عید غدیر .۱۵/۰۸/۱۳۸۸ .
۱۴. بیانات در دیدار جمع کثیری از بسیجیان کشور. ۰۴ /۰۹/۱۳۸۸.
۱۵. بیانات در دیدار مردم پاکدشت. ۱۰/۱۱/۱۳۸۳.
۱۶. بیانات در دیدار کارگزاران نظام. ۰۱/۱۲/۱۳۸۱ .
۱۷. بیانات در دیدار زائران و مجاوران حرم مطهر رضوی. ۱۲/۱۲/۱۳۸۰.
۱۸.(همان).
۱۹.بیانات در اجتماع بزرگ زائران و مجاوران حضرت رضا(ع).۰۶/۰۱/۱۳۷۹.
۲۰. بیانات در دیدار کارگزاران نظام. ۲۷/۰۱/۱۳۷۷.
......................
پایان پیام / ۳۴۸
نظر شما