خبرگزاری بینالمللی اهلبیت (ع) ـ ابنا: شکی نیست که ختم نبوت و نزول قرآن که با ظهور پیامبر اکرم (ص) تحقق یافت، نخستین نشانه پایان تاریخ بهشمار میرود (1) از طرفی پایان تاریخ حادثه قیامت کبری اتفاق خواهد افتاد (2) ازاینرو، بعثت پیامبر نشانه نزدیکی قیامت است. چنانکه رسول اکرم (ص) فرمودند: زمان برانگیخته شدن من و زمان وقوع قیامت مانند ایندو است: آنگاه دو انگشت خود را کنار هم قرار دادند (3) تبیین این امر با دلایلی نیز همراه است؛
شهادت قرآن کریم
در آیه «فَهَلْ یَنْظُرُونَ إِلَّا السَّاعَةَ أَنْ تَأْتِیَهُمْ بَغْتَةً فَقَدْ جاءَ أَشْراطُها؛ آیا آنها جز این انتظاری دارند که قیامت ناگهان برپا شود، آنگاه ایمان بیاورند، درحالیکه هماکنون نشانههای آن آمده است» (محمد/18)، "اشراط" جمع"شَرَط" به معنی علامت است و"اشراط الساعة" اشاره به نشانههای نزدیک شدن قیامت دارد که اتفاق افتاده است (4) ازاینرو، مفسران مقصود از نشانههای قیامت را بعثت پیامبر (ص) دانستهاند که نسبت به عمر جهان، فاصله بسیار کمی تا قیامت دارد. به این ترتیب قرآن کریم، بعثت را از علائم قیامت شمرده است.
بشارت پیامبر اکرم (ص)
رسول خدا (ص) بهعنوان آخرین منادی و مبشّر قیامت، همه مخلوقات عالم را به قیام قیامت بشارت داده و نیز فرمودند: «بعثت انا و الساعة کهاتین، و جمع بین السبابة و الوسطی» (5) یعنی بعثت من و قیامت از نظر فاصله مثل فاصلهی این دو انگشت است و با آمدن من، آخرالزمان که مقدمه قیامت است، شروع میشود. بر اساس این شهادت، بعثت، مبدأ دوران قیامت و از علایم نزدیکی آن حادثه است (6).
شباهت معجزه پیامبر اسلام (ص) با یکی از وقایع قیامت
معجزهی شقالقمر بهدست پیامبر اکرم (ص) انجام شد (7) این معجزه از علائم نزدیکی قیامت است؛ بنابراین، بعثت رسول اکرم (ص) نیز از نشانههای نزدیکی قیامت است.
نزدیک بودن بعثت پیامبر اکرم (ص) و روز قیامت کبری
نزدیکی و دوری امری نسبی هستند و با محاسبه باقیمانده دنیا در مقایسهی با گذشتهی آن روشن میشود که آنچه از عمر دنیا باقی مانده، قابل ملاحظه نیست؛ بر این اساس، زمان پیامبر (ص) نسبت به سایر انبیای الهی به حادثه قیامت نزدیکتر است. چنانکه روزی بعد از عصر، نزدیک غروب آفتاب در خطبهای فرمودند «والذی نفس محمد (ص) بیده مثل ما مضی من الدنیا فیما بقی منها الا مثل ما مضی من یومکم هذا فیها بقی منه، و ما بقی منه الا الیسیر؛ سوگند به کسی که جانِ محمد (ص) به دست او است آنچه از دنیا گذشته نسبت به آنچه باقی مانده، مانند مقداری است که امروزِ شما گذشته، نسبت به آنچه باقی مانده است و میبینید که جز مقدار کمی باقی نمانده است» (8). به این ترتیب بعثت از علایم نزدیکی قیامت محسوب میشود.
ختم نبوت همراه بعثت
دوران نبوّت رسول خدا (ص) از هنگام بعثت تا دامنه قیامت ادامه دارد، به این معنا که پیامبر ما پیامبرِ آخرالزّمان یا واپسینْ فرستادهی دوران جهان است و طومار نبوت و رسالت برچیده شده و دیگر پیامبری تا قیامت نخواهد آمد. با توجه به اینکه آخرالزمان دروازهی ورود به قیامت است، مبعوث شدن پیامبر آخرالزمان، نشانه انتهای عمر جهان و نزدیکی قیامت محسوب میشود.
بعثت و ظهور غیبیترین بُعد هستی
بعثتِ پیامبراسلام (ص) آخرین مرحله از سیرِ تکاملی شریعت است که با ظهورِ باطن نبوت یعنی ولایت همراه میگردد (9) و با گذر زمان، بیش از پیش آشکار میشود (10) تا اینکه در قیامت، غیبیترین بُعدِ وجودی پیامبر اسلام و باطنیترین حقایق توحیدی که همان ولایت تامّه است، ظهور خارجی مییابد (11) بهاینترتیب آخرالزمان با بعثت حضرت آغاز، سپس قیامت واقع خواهد شد؛ با این بیان هم میتوان نتیجه گرفت، بعثت نشانه نزدیکی قیامت است.
ارتباط و خصوصیات مشترک بین دو حادثه
به دلیل ارتباطی که بین واقعه قیامت و امر بعثت برقرار است و خصوصیات مشترکی که دارند، این دو حادثه به یکدیگر نزدیک شمرده میشوند؛ تلاش پیامبران برای فراهم نمودن اهدافی است مانند؛ پایان دادن به اوهام کفار و مشرکین، آزادی انسانها از قیدوبندهای ناروا، ساختن اوضاع سیاسی اجتماعی جهان، استیلای حکومت الهی بر زمین و جوامع انسانی، اقامه قسط و عدل در سراسر جهان، برقراری حکومت واحد جهانی و اجرای سیاستِ مدیریت و حاکمیت مطلقه الهی بر عالم (12) این اهداف در قیامت بهطور کامل عملی خواهند شد، در واقع ایجاد آمادگی و زمینهسازی برای روزِ قیامت از اهداف و آثار بعثت است و روز مبعوث شدن نبی، نقطه آغازْ برای حرکت به سمت روزی است که آیات خدا در کمال ظهورْ ظاهر شود، کسی جز حق، سلطنت نداشته و ولایتِ در حق هم تنها و تنها در دست خداوند متعال باشد، برایناساس میتوان گفت بعثت پیامبر (ص) نشانه نزدیکی روز قیامت است (13).
بعثت علاوه بر نشانه نزدیکی قیامت، از مراتبِ روزِ قیامت محسوب میشود؛ زیرا سیر نظام دنیوی متوجه به سوی روزی است که در آن روز، سلسله روابط اعتباری به کلی از بین میرود، همه چیز در ارتباط با خالق خود نمایان میشود و آیات خدا به تمام معنای ظهور، ظاهر خواهند شد (14).
پینوشت
1. مکارم شیرازی، ناصر (1386) پیام قرآن، ج 6، نهم، تهران: دار الکتب الإسلامیة، ص 20. «اسلام آیین جهانی و آخرین دینی است که خداوند متعال در دوره و عصر پایان تاریخ به بشر عرضهکردهاست» علی اصغر رضوانی (1384) شیعه شناسی و پاسخ به شبهات، ج1، دوم، تهران: نشر مشعر، ص 352.
2. طوسی، خواجهنصیرالدین (1363) تصورات یا روضة التسلیم، اول، تهران: نشر جامی، ص 149.
3. صافی گلپایگانی، لطفالله (1397) منتخبالاثر، ترجمه محسن احمدی، ج3، اول، قم: عطر عترت، ص 15.
4. مکارم شیرازی، ناصر (1386) پیام قرآن، ج 6، نهم، تهران: دار الکتب الإسلامیة، ص 20.
5. صدر الدین شیرازی، محمد بن ابراهیم (1383) شرح أصول الکافی، ج3، تهران: مؤسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی، ص122
6. مکارم شیرازی، ناصر (1374) تفسیر نمونه، ج21، اول، تهران: دار الکتب الإسلامیة، ص 449-460.
7. مصباح، محمدتقی (1393) معارف قرآن راه و راهنماشناسی، ویراست جدید، اول، قم: مؤسسه آموزشی پژوهشی امام خمینی رحمهالله، ص 259.
8. مکارم شیرازی، ناصر (1374) تفسیر نمونه، ج21، اول، تهران: دار الکتب الإسلامیة، ص: 449-460؛ طباطبایی، محمدحسین (1374) ترجمه تفسیر المیزان، ترجمه: موسوی همدانی، ج 29، سوم، قم: جامعه مدرسین، ص: 344.
9. اردبیلی، عبدالغنی (1381) تقریرات فلسفه امام خمینی(ره)، ج2، اول، تهران: مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(ره)، ص 247.
10. این مطلب در قاعدهی فلسفی «النَّهایات هِی الرّجوعُ الَی البدایات» مطرح است. آشتیانی، جلالالدین (1381) شرح بر زاد المسافر، سوم، قم: دفتر تبلیغات اسلامی، ص208.
11. طاهر زاده، اصغر (1390) آخرالزمان؛ شرایط ظهور باطنیترین بعد هستی، اول، اصفهان: لب المیزان، ص 22.
12. مصباح، محمدتقی (1393) معارف قرآن راه و راهنماشناسی، ویراست جدید، اول، قم: مؤسسه آموزشی پژوهشی امام خمینی رحمهالله، ص 142-119.
13. طباطبایی، محمدحسین (1374) ترجمه تفسیر المیزان، ترجمه: موسوی همدانی، ج 2، سوم، قم: جامعه مدرسین، ص 162؛ همان، ج8، ص 15.
14. بشر با آغاز بعثت بهتدریج مراحل شکوفایی خود را گذرانده، استعدادهای عالی و الهی خود را مییابد، بیش از پیش آشنا به رازِ خلقت، حکمتِ آفرینش و نیز درکِ آیات آفاقی و انفسی شده است، سرانجام با رسیدن جهانِ هستی به قیامت و آخرت، جهت گیریهای انبیاء و اولیاء ثمر داده و حقیقتْ در عالیترین درجه، متجلی خواهد شد. طاهر زاده، اصغر (1390) معاد بازگشت به جدّیترین زندگی، چهارم، اصفهان: لب المیزان، ص 146 و145.
نظر شما