خبرگزاری بین المللی اهل بیت(ع) - ابنا: دهه بیست با کنار گذاشته شدن رضاخان از قدرت، در سال هزار و سیصد و بیست ، آغاز شد و با جریان مصدّق در سال هزار و سیصد و سی به پایان رسید.
در این دهه خطر کمونیسم در ایران، به ویژه پس از واقعه ی آذربایجان بالا گرفت.
قدرت حاکمه برای مقابله با این خطر، میدان را برای برخی فعالیت های دینی باز کرد. در همین دهه نخستین مدرسه جدید دینی به نام "دارالتعلیم دیانتی" در مشهد تاسیس شد.
مدیریت آن را میرزا حسین تدین، بر عهده داشت که اهل کرمان و ساکن مشهد بود.
وقتی من رئیس جمهور بودم، به دیدنم آمد. این مدرسه را گروهی از مومنان خیّر تاسیس کردند که یکی از آن ها شیخ غلامحسین تبریزی، هم درس و هم مباحثه ی شیخ محمد خیابانی در تبریز ، و یکی از علمای موفق در امر تبلیغ بود.
این مدرسه یک دبستان کامل شامل سال اول تا ششم بود. شش ساله بودم که وارد این مدرسه شده ام و مرا در کلاس اول نشاندند. برادرم را که ده ساله بود هم در کنار دانش آموزان سال چهارم نشاندند.
خاطرم هست که من در سه سال اول احساس عقب افتادگی در دروس را داشته ام ، سپس در سال های چهارم و پنجم و ششم شاگرد اول شده ام ، علت این دگرگونی، برای من روشن نبود ولی چند سال پیش حقیقت را کشف کردم
یادم آمد که سال چهارم در ردیف جلوی کلاس درس نشستم و دیگر آنچه را معلم روی تخته سیاه می نوشت، می دیدم و در نتیجه آنچه را می گفت ، درمی یافتم.
در سه سال پیش از آن دور از تخته سیاه می نشستم و به سبب ضعف بینایی ، نوشته های روی تخته سیاه را نمی دیدم. در نتیجه درس معلم را هم نمی فهمیدم
هنوز آن روز درخشان را که دریای دروس بر رویم گشوده شد به یاد دارم.
زنگ اول آن روز درس حساب داشتیم و من توسط معلم خیلی تشویق شدم
(این یک نکته آموزشی و تربیتی است من در زمان تصدّی ریاست جمهوری ، در مصاحبه ای به مناسبت افتتاح سال تحصیلی جدید ، معلمان را به آن توجه داده ام)
در این مدرسه در تجوید قرآن کریم و تلاوت آن با صدای خوش زبانزد بودم.
در مراسم دبستان و مراسم استقبال از شخصیت هایی که به مدرسه می آمدند قرآن تلاوت می کردند. از جمله، در حضور: آیت الله سید ابوالقاسم کاشانی قرآن خواندم.
ایشان در اواخر دهه بیست به مشهد آمد یعنی سال هزار و سیصد و بیست و نه یا هزار و سیصد و سی هجری شمسی و مدرسه به استقبال ایشان رفت.
من در آن هنگام دوازده ساله بودم. هنوز به یادم مانده که آقای کاشانی، با عده ای از علما نشسته بود اما چهره آن علما در ذهنم روشن نیست ، چون چشمم ضعیف بود /
همچنین در آغاز ورود آیت الله حاج آقا حسن قمی به مشهد ، پس از وفات پدرش در حضور ایشان نیز ، قرآن خواندم.
برخی از موسسان مدرسه مقلّد پدر ایشان بودند. آقای قمی به مدرسه آمد ما به صف ایستاده بودیم من و یکی از شاگردان جلو آمدیم و قرآن و برخی محفوظات دینی خود را خواندیم من از ایشان جایزه گرفتم و هنوز هم به یادم هست که کتاب تعلیمات دینی تالیف سید حسام الدین فال اسیری شیرازی بود. بعدها این نویسنده را دیدم که به مشهد تبعید شده بود و گه گاه به نزد پدرم می آمد
منابع:
1.کتاب خون دلی که لعل شد. نویسنده:رهبر معظم انقلاب حضرت سید علی حسینی خامنه ای ، مترجم: :محمدحسین باتمان غلیچ ،گردآورنده:محمد علی آذر شب ، ناشر:انتشارات انقلاب اسلامی
2. ایران صدا
نظر شما