۲۲ مرداد ۱۴۰۴ - ۱۶:۴۵
مذمت «سخن چینی» در قرآن

خداوند در ابتداء سوره «همزه» می فرماید: (وای بر هر عیب جوی مسخره کننده ای)؛ «وَیْلٌ لِکُلِّ هُمَزَةٍ لُمَزَةٍ». با توجه به مفهوم وسیع همزه و لمزه که هر گونه غیبت و عیب جوئی را شامل می شود، سخن چینی نیز در مفهوم آیه درج است. لذا یکی از تفسیرهای آیه فوق، به افراد سخن چین اشاره دارد. خداوند به این گونه اشخاص وعده مجازات «حُطَمَه» را داده؛ همان آتشی که از درون انسان سر می زند و تمام وجودش را فرا می گیرد.

خبرگزاری بین‌المللی اهل‌بیت(ع) ـ ابنا:

خداوند در ابتداء سوره همزه می فرماید: (وای بر هر عیب جوی مسخره کننده ای)؛ «وَیْلٌ لِکُلِّ هُمَزَةٍ لُمَزَةٍ». با توجه به مفهوم وسیع همزه و لمزه که هر گونه غیبت و عیب جوئی را شامل می شود، سخن چینی نیز در مفهوم آیه درج است. لذا یکی از تفسیرهای آیه فوق، به افراد سخن چین اشاره دارد. از ابن عباس پرسیدند، خداوند چه کسانی را به ویل مذمت کرده؟

ابن عباس در پاسخ گفت: «هُمُ الْمَشاؤنَ بِالَنمِیمَةِ اَلْمُفَرِقُونَ بَیْنَ الاْحِبَّةِ اَلناعِتُونَ لِلناسِ بِالْعَیْبِ»؛ (آنها کسانی هستند که اقدام به سخن چینی می کنند و میان دوستان تفرقه، ایجاد می نمایند و عیب بر مردم می گذارند). مرحوم «طبرسی» در «مجمع البیان» این معنی را بعنوان اولین تفسیر برای آیه ذکر کرده و «فخر رازی» آن را هفتمین و آخرین تفسیر برای آیه ذکر می کند؛ خداوند به این گونه اشخاص وعده مجازات «حُطَمَه» را داده؛ همان آتش برافروخته الهی که از دلها سر می زند و تمام وجود آدمی را فرا می گیرد. از این آیه استفاده می شود که آتش قیامت بر عکس آتش دنیا نخست به درون می زند و اعماق قلب را می سوزاند سپس به برون؛ از آنجا که عقاب های اخروی در اثر اعمال دنیوی است، اختصاص این نوع عذاب به این افراد نیز شاید به این خاطر باشد که رذائل اخلاقی و اعمال زشت ناشی از آن، از درون انسان سرچشمه می گیرد و انعکاسش در اعمال بیرون است.

آیه ۶ سوره حجرات می فرماید: «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِنْ جَاءَکُمْ فَاسِقٌ بِنَبَإٍ فَتَبَیَّنُوا أَنْ تُصِیبُوا قَوْمًا بِجَهَالَةٍ فَتُصْبِحُوا عَلَی مَا فَعَلْتُمْ نَادِمِینَ»؛ (ای کسانی که ایمان آورده‌ اید! اگر شخص فاسقی خبری برای شما بیاورد، درباره آن تحقیق کنید، مبادا به گروهی از روی نادانی آسیب برسانید و از کرده خود پشیمان شوید!). شأن نزول مربوط به قضیه ای است که «ولید بن عقبه» با گروهی از سوی پیامبر(صلی الله علیه وآله) برای جمع آوری زکات طایفه «بنی مصطلق» اعزام شدند.

هنگامی که اهل قبیله با خبر شدند که نماینده رسول خدا(صلی الله علیه وآله) به سوی آنها می آید با خوشحالی به استقبال او شتافتند، ولی از آنجا که بین آنها و «ولید» خصومت شدیدی وجود داشت، تصور کرد آنها قصد کشتن او را دارند، یا اینکه به عمد آنها را متهم به چنین قصدی کرد-، خدمت پیامبر(صلی الله علیه وآله) بازگشت و عرض کرد آنها از پرداخت زکات خودداری کردند. پیامبر سخت بر آشفت و آماده، مقابله با آن طایفه شد و مطابق روایتی مردم برای جنگ با آنان فشار آوردند(۱)؛ آیه نازل شد و به مسلمانان دستور داد که هرگاه فاسقی خبری برای شما آورد درباره آن تحقیق کنید (مبادا دروغ، تهمت و یا سخن چینی باشد).

پیغمبر اکرم(صلی الله علیه وآله) دستور تحقیق به «خالد بن ولید» داد که با گروهی به سراغ آنها برود. پس از تحقیق معلوم شد طایفه بنی المصطلق کاملا به اسلام وفادارند. خبر به پیامبر(صلی الله علیه وآله) رسید و پیامبر فرمود: «اَلتَّاَنّی مِن اللّهِ وَ الْعَجَلَةُ مِنَ الشَّیْطانِ» (۲)؛ (درنگ کردن و تحقیق نمودن از سوی خدا و عجله از شیطان است). طبق حدیثی از امام صادق(علیه السلام) آیه فوق اشاره به نمّام و سخن چین دارد. (۳) از این تعبیر روشن می شود که نمّامی و سخن چینی، سخنان دروغ را نیز شامل می شود. (۴)


پی نوشت:

(۱). السیرة النبویة، الحمیری المعافری، عبد الملک بن هشام، تحقیق السقا، مصطفی، الأبیاری، ابراهیم، شلبی، عبد الحفیظ، دار المعرفة، بیروت، بی تا، ج ‌۲، ص ۲۹۶، (الولید بن عقبة و بنو المصطلق و ما نزل فی ذلک من القرآن).

(۲). الجامع لأحکام القرآن، قرطبی، محمد بن احمد، انتشارات ناصر خسرو، تهران، ۱۳۶۴ ش، چاپ اول، ج ‌۱۶، ص ۳۱۱، سورة الحجرات، آیة ۶؛ الدر المنثور فی تفسیر المأثور، سیوطی، جلال الدین، کتابخانه آیة الله مرعشی نجفی، قم، ۱۴۰۴ ق، ج ‌۶، ص ۸۹، قوله تعالی یا أیها الذین آمنوا إن جاءکم فاسق الآیات.

(۳). الأمالی، ابن بابویه، محمد بن علی، کتابچی، تهران، ‌۱۳۷۶ ش، چاپ ششم، ص ۶۱۳، (المجلس التاسع و الثمانون)؛ بحار الأنوار، مجلسی، محمد باقر بن محمد تقی، محقق/ مصحح: جمعی از محققان، دار إحیاء التراث العربی، بیروت، ۱۴۰۳ ق، چاپ دوم، ج ‌۷۲، ص ۲۶۴، باب ۶۷ (النمیمة و السعایة).

(۴). اخلاق در قرآن، مکارم شیرازی، ناصر، تهیه و تنظیم: جمعی از فضلاء، مدرسة الامام علی بن ابی طالب(علیه السلام)، قم، ۱۳۷۷ ش، ‌ چاپ اول، ج ۳، ص ۲۹۸.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha