خبرگزاری بینالمللی اهلبیت(ع) ـ ابنا: هیچ چیز و هیچ کس از خداوند متعال پنهان و مستور نمی شود و با پوشش و بی پوشش بودن در برابر خداوند و آگاهی و بینش او یکسان و علی السواء است. پس چرا زن در حال نماز در مکان خلوت و دور از نظر اجنبی باید بدن خود را بپوشاند؟
جواب: «حُسْنُ السُّوالِ نِصْفُ التَّعَلُمِ». این پرسش با این بیان از وجوب پوشاندن عورت بر مرد در حال نماز در مکان خلوت نیز قابل طرح است و اختصاص به پوشش شرعی زن در حال نماز ندارد. چه از پوشش واجب مرد در حال نماز سوال شود یا از پوشش زن، هر دو سوال یک جواب دارد.
اگر بخواهیم پرسش را اختصاص به زن بدهیم، باید به این نحو پرسش کنیم: چرا زن باید بدن خود را علاوه بر عورتین حتی در جای خلوت در حال نماز بپوشاند و بر مرد واجب نیست؟ بنابراین دو سوال پیش می آید و مناسب این است که به ترتیب پاسخ به هر دو سوال را بررسی نماییم.
اما اینکه چرا با اینکه با پوشش و بی پوشش از نظر علم خدا فرق ندارد، پوشاندن عورت در مکان خلوت در حال نماز واجب است، اگر دلیل فقهی آن را می خواهید دلیل آن احادیث معتبره و دستور و سنّت قولیه و فعلیه پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم و ائمّه طاهرین علیهم السلام و اجماع قولی و عملی مسلمانان از عصر اول تا حال است.
بدیهی است چنین حکم معروف و مورد اتّفاق بدون اینکه از صاحب شریعت مطهّره رسیده باشد، نخواهد بود. با این وجود برای مزید بصیرت هم در مورد این سوال و هم سوال دوّم به کتب و جوامع حدیث و فقه مراجعه فرمایید.
اگر غرض از سوال، پرسش از حکمت این حکم است، چنان که ظاهر سوال هم همین است، در جواب عرض می کنیم: عبادت و پرستش خدا به معنی اعمّ ـ که طاعت امر خدا و نظامات الهی در جمیع شئون مادّی و معنوی و سیاسی و اجتماعی و اخلاقی و اقتصادی و ترک و طرد اطاعت از طواغیت و احکام غیرخدا و نظامات غیرالهی و معبود نگرفتن غیر خدا باشد ـ عالی ترین و راقی ترین حالات بشر و برترین جایگاهی است که در آن افراد و جماعات در اوج مقام بلند انسانیت و آزادی و برابری قرار گرفته و از هر استثمار و استعباد و نظام و حکومت غیرخدا آزاد می شوند.
روح و لب و مغز و حقیقت دعوت انبیا و فرستادگان خدا و خلاصه آن همین است که در قرآن مجید می فرماید: «وَلَقَدْ بَعَثْنَا فی کلِّ أُمَّه رَسُولاً أَنِ اعْبُدُوا اللهَ وَاجْتَنِبُوا الطَّاغُوتَ». چنان که می فرمایند: «مَنْ أَصْغَی إِلَی نَاطِقِ فَقَدْ عَبَدَهُ» : هر کس سخن واعظی را بشنود او را پرستش کرده است.
اگر واعظ از خداوند سخن بگوید و به سوی خدا دعوت کند، شنونده خدا را پرستش کرده است و اگر از شیطان و سخن شیطان و اتباع شیطان و حزب شیطان بگوید، شنونده آنها را پرستش کرده است.
هر کس هم به هر نظامی عمل کند و مومن گردد و با زبان یا کار، قبول و تأیید خود را از آن نظام اعلام کند صاحب آن نظام را پرستش کرده است، اگر نظام، نظام خدایی باشد، خدا را پرستش کرده است و اگر نظام غیرخدایی باشد، غیرخدا را پرستیده است.
این بحث در عبادت به معنی اعم بسیار مفید، و درک آن لازم و نجات بخش است و شعب آن تمام نواحی زندگی انسان ها را فرا می گیرد که در این پاسخ مختصر، محلّ بررسی آن نیست. اجمالاً باید تمام اطاعت ها و فرمانبری ها برای خدا باشد که: «وَمَا أُمِرُوا إِلَّا لِیعْبُدُوا اللهَ مُخْلِصِینَ لَهُ الدِّینَ» اگرچه مشرکان و آنان که می خواهند مردم را فرمانبر خود کنند و فرمانروایی کنند، کراهت داشته باشند.
معنی اخصّ عبادت و به عبارت دیگر معنی خصوصی آن نظامات شرعی و برنامه هایی است که در برابر نظامات مالی و سیاسی و اجتماعی قرار دارد؛ هرچند آن نظامات نیز در نظامات مالی و سیاسی و اجتماعی درج است و همه احکام به هم مربوط می باشند؛ به بیان دیگران نظاماتی است که در آن قصد قربت و نیت اطاعت و فرمانبری از خدا و داعی الهی اعتبار دارد، مانند نماز و روزه و حج و حتی زکات. در جاهلیت این نوع عبادت علاوه بر شرک و بت پرستی آلوده به جنبه های حیوانی و لهو و لعب بود. چنان که در قرآن مجید می فرماید:
«وَمَا کانَ صَلَاتُهُمْ عِنْدَ الْبَیتِ إِلَّا مُکاءً وَتَصْدِیه»
عبادت و نماز و پرستش آنها مشتمل بر لهویات، بلکه فقط صفیر و دست زدن بود. چنان که، هم اکنون و در بعضی طرق متصوّفه این برنامه های لهوآمیز و طرب انگیز و حرکاتی که از شرع نرسیده است، وجود دارد. حتی در جاهلیت در هنگام طواف نیز صروره ای که از «حمس» یعنی «قریش» و «کنانه» و «خزاعه» و کسانی که به آنها ملحق بودند نبود و از «احمسی» جامه عاریه یا اجاره ای نگرفته بود، برهنه طواف می کرد و داستان زنی که برهنه طواف کرد و گفت:
اَلْیوْمَ یبْدُو بَعْضُهُ أَوْ کلُّهُ ذفَمَا بَدَا مِنْهُ فَلَا أُحِلُّهُ
مشهور است.
انقلاب اسلام وضع عبادت و پرستش را زیر چتر توحیدی هدایت و ارشاد خود گرفت و در رشته های مختلف اصلی و فرعی عبادات با شرک ها و گمراهی ها به شدّت مبارزه کرد و به اوضاع مستهجن و قبیح و وحشیانه عصر جاهلیت پایان داد.
همچنین اسلام با تأکید، توقیفی بودن برنامه عبادات را اعلام کرد؛ دخالت افراد و اشخاص را در تعیین برنامه های عبادی، ممنوع ساخت و برنامه هایی را که مشحون از توحید و تقدیس الهی، و پاک و منزّه از تجسّم و تشبیه بود به مردم عرضه کرد؛ عبادات را مظهر تعبّد و تسلیم که روح و حقیقت اسلام و از مهم ترین حکمت های عبادات است، قرار داد؛ افرادی را پرورش داد که اقبالشان به اطاعت و عبادت در آن مواردی که حکمت ها مخفی تر است کمتر از مواردی که حکمت ها آشکار است، نباشد و ابراهیم سان و اسماعیل وار فرمان برند و از حکمت و فلسفه نپرسند، و غرض و فایده را نجویند تا خدا در قرآن، اسلام آنها را به خلق جهان چنین اعلام فرماید:
«یا بُنَی إِنِّی أَرَی فِی الْـمَنَامِ أَنِّی أَذْبَحُک فَانْظُرْ مَا ذَا تَرَی قَالَ یا أَبَتِ افْعَلْ مَا تُومَرُ سَتَجِدُنی إِنْ شَاءَ اللهُ مِنَ الصَّابِرِینَ * فَلَمَّا أَسْلَمَا وَتَلَّهُ لِلْجَبِینِ».
بنده آن باشد که بند خویش نیست جز رضای خواجه اش در پیش نیست
گر ببرد خواجه او را پا و دست دست دیگر آورد کاین نیز هست
نه ز خدمت مزد خواهد نه عوض نه سبب جوید ز امرش نه غرض
پس از این مقدّمه، می گوییم: نماز ظاهرترین و کامل ترین مصداق عبادت و معارج پرستندگان خدا و وسیله قرب پرهیزکاران است و تمام آداب مناسب شأن و قدس مقام آن باید مراعات گردد.
حکمت پوشانیدن عورت در این حال شریف و مقدس، پنهان کردن و مستور نمودن از خدا نیست؛ زیرا چیزی از علم خدا مستور و پنهان نمی شود؛ بلکه یکی از حکمت های آن مناسبتی است که عرفاً و در ظاهر حال بین حضور خدا رفتن (نماز) و پوشانیدن عورت وجود دارد که برحسب عرف بدون ستر عورت خلاف ادب و استهزا و توهین شمرده می شود و اگر این پوشش نباشد، نماز بی احترام و سبک می گردد.
چنان که قدس و عظمت نماز مقتضی است که بدن و لباس و محلّ سجده پاک باشد و لباس و مکان نمازگزار غصبی نباشد و با طهارت از حدث و ستر عورتین انجام شود و خلاصه در تمام این جهات طهارت و پاکی معنوی و ظاهری ملاحظه شود.
حکمت دیگر این است که این آداب از جنبه روانی و به جهت حصول حضور قلب موثّر است و رعایت این برنامه ها شخص را از غیاب به حضور می رساند و پرده ها و حجاب هایی را که میان بنده و خدا ایجاد شده است کنار می زند.
حکمت دیگر این است که حیا و شرم و آزرم که غریزه انسان است و در اسلام آن همه به آن توصیه شده، پوشش عورت را در حال نماز لازم می شمارد و شرط قرار ندادن آن برای نماز منافی با خواست این غریزه شریف انسانی است.
چهارمین حکمت این است که برنامه نماز در اعمال و رفتار انسان اثر می گذارد و اگر در حال نماز نپوشاندن عورت مجاز باشد، افراد به پوشاندن خود اهمیت نمی دهند و به بی شرمی و بی آزرمی متمایل می شوند.
موضوع دیگر این است که شخص در حال نماز نه فقط در حضور خدا است؛ بلکه ملائکه و بسا ارواح طیبه هم او را می بینند و محتمل است که این ستر و پوشش اگرچه مانع از علم آنها نیست مانع از رویت آنها باشد.
پرسش دوم که چرا زن باید علاوه بر پوشاندن عورت در مکان خلوت در حال نماز بدن خود را بپوشاند، پاسخش این است که:
موضوع صحّت و درستی عقاید بشر در الهیات در رأس مسائل اسلامی قرار دارد. اسلام اجازه نمی دهد که بشر در عقاید سر مویی به خرافات و خلاف واقع نزدیک گردد و حریم عقاید و عبادت و پرستش خدا را از ورود هر اندیشه بیگانه و آلوده پاک نگاه می دارد.
مثلاً مجسمه سازی در اسلام ممنوع است و ساختن مجسمه و اجیر شدن و مزد گرفتن برای ساختن مجسّمه جایز نیست، و معامله آن باطل است. چرا؟ برای اینکه مجسمه سوابق ننگین مشرکانه دارد و در گذشته و حال بشر آن را به عناوین مختلف پرستش کرده است و مظهر پستی و سقوط فکر و عمل بشر گردیده، و گردن کلفت ها، زورمندان، و استعبادگران نیز با برپا کردن مجسمه علاوه بر تحمیل شخص خود بر مردم مجسّمه خود را نیز تحمیل کرده اند.
امروز در موزه های بزرگ دنیا این مجسّمه ها که یادگار عصر استعبادهای سلسله ها و استبدادگران تاریخ و استضعاف جوامع بشری است، می بینیم و برای مردمی که در برابر این مجسمه ها نیایش و تعظیم می کردند، متأسف می شویم؛ مگر همه مردم برابر نیستند؟ مگر همه، انسان نمی باشند؟ مگر آنها غیر از استضعاف و سلب آزادی از مردم و برپا کردن قصور و قتل و غارت و تاراج و ویران کردن این شهر و حمله به آن شهر چه فضیلتی داشته اند؟ بنابراین برای اینکه نابرابری ها، فاصله ها، بشرپرستی ها و دیکتاتورسازی ها جلو نیاید، اسلام مجسمه سازی را تحریم کرده است؛ مبادا که بت پرستی پیش بیاید؛ مبادا که در حریم پرستش خدا ستمکاران و استبدادگران را وارد نمایند.
در این حکم وجوب پوشش بدن بر زن در حال نماز علاوه بر پوشانیدن عورت نیز یکی از حکمت های مهم مسئله تنزیه خدا از عیب و نقص و دور نگاه داشتن مردم از تجسّم و تشبیه و برای تحصین فکر و عقیده مردم است.
برهنه نماز خواندن زن برای جهّال و عوام، معرض این توهّم نارواست که در حریم کبریائی و درگاه رفیع و قدس مقام ربوبی جنبه های التذاذ جنسی وارد است.
چنان که بر اساس این گونه توهّمات، بعضی ملائکه را در جنس زن گمان می کردند. در مصر تا هنگام ظهور آفتاب درخشان هدایت اسلام همه ساله زیباترین دخترها را انتخاب کرده و به نام عروس با تشریفات خاص و عروسی مفصّل طعمه نیل قرار می دادند تا به گمان خود رب النوع آب را از خود راضی کرده و غریزه جنسی او را اشباع نمایند و این یعنی مسئله حفظ بشر از آلودگی به این خرافات و گمراهی های فکری مربوط به تنزیه خدا و چه مربوط به حمایت از حریم عقاید بسیار مهم است.
حکمت دیگر، کمال تأکید در موضوع پوشش و حجاب بانوان است و اینکه حجاب و پوشیده بودن بدن زن ـ فی حدّنفسه و بالذات ـ پسندیده و محبوب خدا است؛ بنابراین شایسته است که زن جز در مواردی که کشف بدن وجوب دارد یا مستحب است یا ضرورت عادی اقتضای آن را دارد، این حال شرافتمندانه را حفظ نماید.
حکمت سوم این است که مناسب ترین لباس زن برای نماز لباسی است که نشانه عفّت و پاکدامنی و اهتمام او به حفظ شرافت باشد و از تهییج غریزه جنسی و آلایش به آن منزّه باشد و آن لباسی است که تمام بدن او را بپوشاند.
منبع:
سایت دفتر حضرت آیت الله العظمی صافی گلپایگانی (قدس سره)
نظر شما