۱۹ مهر ۱۴۰۴ - ۱۲:۳۰
جهانگردی در اسلام

در اسلام نیز جهانگردی وجود دارد، و به آن اهمیت زیادی داده شده، اما نه بسان توریست های هوسران و هوسباز امروز، بلکه برای تحقیق و بررسی آثار و سرنوشت پیشینیان و مشاهده آثار عظمت خداوند در نقاط مختلف جهان، و این همان چیزی است که قرآن نام آن را «سیر فی الارض» گذارده و طی آیات متعددی به آن دستور داده است. متأسفانه از طرف مسلمانان به این دستور زنده اسلامی نیز مانند بسیاری از دستورات فراموش شده دیگر، توجهی نمی شود.

خبرگزاری بین‌المللی اهل‌بیت(ع) ـ ابنا: آثاری که در نقاط مختلف روی زمین از دورانهای قدیم باقی مانده اسناد زنده و گویای تاریخ هستند، و حتی ما از آنها بیش از تاریخ مدون بهره مند می شویم.
آثار باقی مانده از دوران های گذشته، اشکال و صور و نقوش روح و دل و تفکرات و قدرت و عظمت و حقارت اقوام را به ما نشان می دهد، در صورتی که تاریخ فقط حوادث وقوع یافته و عکس های خشک و بی روح آنها را مجسم می سازد.


آری ویرانه کاخ های ستمگران، و بناهای شگفت انگیز اهرام مصر و برج بابل و کاخ های کسری و آثار تمدن قوم سبأ و صدها نظائر آن که در گوشه و کنار جهان پراکنده اند، هر یک در عین خاموشی، هزار زبان دارند و سخن ها می گویند، و اینجا است که شاعران نکته سنج، به هنگامی که در برابر خرابه های این کاخ ها قرار می گرفتند، تکان شدیدی در روح خود احساس کرده و اشعار شورانگیزی می سرودند، چنان که «خاقانی» و شعرای معروف دیگری این آوازها را از درون ذرات کاخ شکست خورده کسری و مانند آن با گوش جان شنیده، و آنها را در شاهکارهای ادبی سرودند. (۱)


مطالعه یک سطر از این تاریخ های زنده، معادل مطالعه یک کتاب قطور تاریخی است و اثری که این مطالعه در بیداری روح و جان بشر دارد، با هیچ چیز دیگری برابری نمی کند؛ زیرا هنگامی که در برابر آثار گذشتگان قرار می گیریم گویا یک مرتبه ویرانه ها همه جان می گیرند و استخوان های پوسیده از زیر خاک زنده می شوند، و جنب و جوش پیشین خود را آغاز می کنند.
بار دیگر نگاه می کنیم همه را خاموش و فراموش شده می بینیم و مقایسه این دو حالت نشان می دهد افراد خودکامه چه کوتاه فکرند که برای رسیدن به هوس های بسیار زودگذر، آلوده هزاران جنایت می شوند.
لذا قرآن مجید دستور می دهد: مسلمانان در روی زمین به سیر و سیاحت بپردازند و آثار گذشتگان را در دل زمین و یا در روی خاک با چشم خود ببینند و از مشاهده آن عبرت گیرند.
آری، در اسلام نیز جهانگردی وجود دارد، و به آن اهمیت زیادی داده شده، اما نه بسان توریست های هوسران و هوسباز امروز، بلکه برای تحقیق و بررسی آثار و سرنوشت پیشینیان و مشاهده آثار عظمت خداوند در نقاط مختلف جهان، و این همان چیزی است که قرآن نام آن را «سیر فی الارض» گذارده و طی آیات متعددی به آن دستور داده است از جمله:
۱- «قُلْ سیرُوا فِی الأَرْضِ فَانْظُرُوا کَیْفَ کانَ عاقِبَةُ الْمُجْرِمین»؛ (بگو: بروید در روی زمین گردش کنید سپس بنگرید عاقبت و سرانجام گناهکاران چگونه بوده است). (۲)


۲ ـ «قلْ سیرُوا فِی الأَرْضِ فَانْظُرُوا کَیْفَ بَدَأَ الْخَلْق»؛ (بگو: در زمین سیر کنید و بنگرید خداوند چگونه آفرینش را به وجود آورده است). (۳)


۳- «أَ فَلَمْ یَسیرُوا فِی الأَرْضِ فَتَکُونَ لَهُمْ قُلُوبٌ یَعْقِلُونَ بِه»؛ (آیا آنان در زمین سیر نکردند، تا دل هائی داشته باشند که حقیقت را با آن درک کنند؟)، (۴) و آیات دیگر. (۵)


این آیه می گوید: این جهانگردی معنوی و سیر در ارض، قلب انسان را دانا، چشم انسان را بینا و گوش او را شنوا می گرداند، و از خمودی و جمود، رهائی می بخشد.
متأسفانه از طرف مسلمانان به این دستور زنده اسلامی نیز مانند بسیاری از دستورات فراموش شده دیگر، توجهی نمی شود، حتی جمعی از علماء و دانشمندان اسلامی گویا در محیط فکر خود، زمان و مکان را متوقف ساخته، و در عالمی غیر از این عالم زندگی می کنند، از تحولات اجتماعی دنیا بی خبرند و به کارهای جزئی و کم اثر که در مقابل کارهای اصولی و اساسی ارزش چندانی ندارد خود را مشغول ساخته اند.
در دنیائی که حتی پاپ ها و کاردینال های مسیحی که بعد از قرن ها انزوا و گوشه گیری و قطع ارتباط با دنیای خارج، به سیر در ارض می پردازند تا نیازمندی های زمان را درک کنند، آیا نباید مسلمانان به این دستور صریح قرآن عمل کنند و خود را از تنگنای محیط محدود فکری به در آورند، تا تحول و جنبشی در عالم اسلام و مسلمین پدید آید؟ (۶)


پی نوشت ها:

(۱). «خاقانی» در قصیده معروف خود به هنگام اشک  ریختن در برابر ایوان مدائن می‌ گوید: بر دیده من خندید کاین جا ز چه می‌ گرید؟ *** خندند بر آن دیده کاین جا نشود گریان! و عالم معروف مرحوم شیخ «ابی وردی» در قصیده معروفش در برابر تخت جمشید می‌ گوید: جم عبرت مردم شد، افسر ز سرش گم شد *** سر خشت سر خم شد، هان ای سرباهُش هان! این پند خموشان است گر پند زبان خواهی *** رو آیه «اورثنا» از مکتب قرآن خوان!

(۲). سوره نمل، آیه ۶۹.

(۳). سوره عنکبوت، آیه ۲۰.
(۴). سوره حج، آیه ۴۶.
(۵). سوره یوسف، آیه ۱۰۹؛ سوره روم، آیات ۹ و ۴۲؛ سوره فاطر، آیه ۴۴؛ سوره غافر، آیات ۲۱ و ۸۲؛ سوره محمّد، آیه ۱۰؛ سوره انعام، آیه ۱۱؛ سوره نحل، آیه ۳۶.
(۶). گرد آوری از کتاب: تفسیر نمونه، آیت الله العظمی مکارم شیرازی، دار الکتب الإسلامیه، چاپ چهل و دوم، ج ۳، ص ۱۳۸.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha