۱۷ آذر ۱۴۰۴ - ۱۳:۰۸
تناقض یا حقیقت؟ بررسی آیات قرآن درباره فرزند خدا

آیا بیانات قرآن، راجع به امکان فرزندن داشتن خدا متناقض نیست!؟ قرآن گاهی امکان فرزند داشتن خدا را منوط به اراده الهی دانسته است(آیه ۴ سوره زمر)؛ گاهی با این استدلال که خداوند همسری ندارد، امکان عملی فرزند داشتن را نفی می کند(آیه ۱۰۱ سوره انعام)؛ در آیه ای دیگر ذات خداوند را منزّه از چنین امکانی می داند(آیه ۱۷۱ سوره نساء).

خبرگزاری بین‌المللی اهل‌بیت(ع) ـ ابنا: آیات سه گانه مورد اشاره در سؤال شاید در ظاهر یا هم منافات داشته باشند اما این منافات مورد ادعای پرسش کننده نه برآمده از آیات قرآن بلکه به خاطر عدم دقت در معنا و تفسیر صحیح این آیات است. اگر به درستی به آنچه در این آیات بیان شده دقت کنیم هیچ تناقضی در آنها وجود ندارد. برای روشن شدن مسأله این آیات را یک به یک مورد بررسی قرار می دهیم:


۱. در آیه ۴ سوره زمر می خوانیم: «لَوْ أَرادَ اللَّهُ أَنْ یَتَّخِذَ وَلَداً لاصْطَفی‌ مِمَّا یَخْلُقُ ما یَشاءُ سُبْحانَهُ هُوَ اللَّهُ الْواحِدُ الْقَهَّارُ»؛ (اگر [به فرض محال] خدا می خواست فرزندی انتخاب کند از میان مخلوقاتش آنچه را می خواست بر می گزید. منزه است [از اینکه فرزندی داشته باشد] او خداوند واحد قهار است).


حرف «لو» در این آیه «شرطیه» است که بر محال بودن چنین اراده ای از طرف خداوند دلالت دارد. این آیه در صدد بیان این مطلب است که فرزند غالبا برای «کمک» یا «انس روحی» است و به فرض محال که خداوند نیاز به چنین چیزی داشت، باز هم لازم نبود فرزند داشته باشد؛ بلکه از میان مخلوقات شریف خود افرادی را بر می گزید تا این هدف را تامین کنند. ولی از آنجا که او واحد و یگانه و قاهر و غالب بر همه چیز و ازلی و ابدی است نه نیازی به کمک کسی دارد و نه وحشتی در او تصور می شود که از طریق انس گرفتن با چیزی بر طرف گردد و نه احتیاج به ادامه نسل دارد.

بنابراین او منزه‌ و پاک است از داشتن فرزند خواه فرزند حقیقی باشد و یا فرزند انتخابی.


ضمن اینکه کسانی که گاهی فرشتگان را فرزند خدا می پنداشتند و گاهی بین خدا و جن نسبتی قائل می شدند و گاهی هم «مسیح» یا «عزیر» را پسر خدا معرفی می کردند، از این واقعیت روشن بی خبر بودند که این امور امکان پذیر نیست. زیرا اگر منظور از فرزند، فرزند حقیقی باشد، منجر به اموری می شود که تصور همه آنها درباره خداوند محال است؛ اموری مانند: جسم بودن، تجزیه پذیرفتن(چرا که فرزند جزئی از وجود پدر است که از او جدا می شود)، داشتن شبیه و نظیر(چرا که فرزند همیشه شباهت به پدر دارد).


علاوه بر آن اگر منظور از فرزند داشتن خداوند، فرزند انتخابی و به اصطلاح «تبنی» باشد، این فرض نیز معنی ندارد؛ زیرا انتخاب چنین فرزندی یا به خاطر نیاز به کمک جسمانی می باشد و یا انس اخلاقی و مانند آن و خدای قادر و قاهر از همه این امور بی ‌نیاز است.


به هر حال انتخاب تعبیر «لو» که معمولا در موارد «شرط های محال» به کار می رود، اشاره به این است که این یک فرض محال است که خدا فرزندی برگزیند و به فرض محال که نیازی داشت، مخلوقات برگزیده اش این منظور را تامین می کردند. (۱)


۲. بیان خداوند متعال در آیه ۱۰۱ سوره انعام که می فرماید: «بَدیعُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ أَنَّی یَکُونُ لَهُ وَلَدٌ وَ لَمْ تَکُنْ لَهُ صاحِبَةٌ وَ خَلَقَ کُلَّ شَیْ‌ءٍ وَ هُوَ بِکُلِّ شَیْ‌ءٍ عَلیمٌ»؛ (او پدید آورنده آسمان ها و زمین است چگونه ممکن است فرزندی داشته باشد، حال آنکه همسری نداشته و همه چیز را آفریده و او به همه چیز داناست)، بیانی جدلی و در برابر مشرکین و جواب از اعتقاد آنان است. نه اینکه واقعا فرزند نداشتن خداوند به خاطر این است که این وجود مقدس زنی را به همسری نگرفته است؛ چرا که همسر گزیدن برای خدای تعالی معقول نیست. زیرا همسرگزینی از عوارض موجودات جسمانی و مادی است و او از چنین عوارضی پاک و منزه است. (۲)


جدل آن است که با مبانی طرف مقابل با او صحبت شود، اعم از این که خود گوینده آن استدلال را کامل، تام و صحیح بداند یا خیر؛ به عبارت دیگر خدای متعال در این آیه طبق درک و منطق مشرکان جواب داده است که خدا فرزند ندارد، چون همسر ندارد.


۳. آیه ۱۷۱ سوره نساء نیز خطاب به کسانی است که ادعا می کردند حضرت عیسی فرزند خداست. این آیه به صراحت به این نکته تاکید می کند که: «إِنَّمَا اللَّهُ إِلهٌ واحِدٌ سُبْحانَهُ أَنْ یَکُونَ لَهُ وَلَدٌ لَهُ ما فِی السَّماواتِ وَ ما فِی الْأَرْضِ وَ کَفی‌ بِاللَّهِ وَکِیلاً»؛ (خدا تنها معبود یگانه است، او منزه است که فرزندی داشته باشد [بلکه] از آن او است آنچه در آسمانها و آنچه در زمین است و برای تدبیر و سرپرستی آنها خداوند کافی است).


بر اساس این آیه فرزند داشتن خدا با یگانگی او منافات دارد و معنی ندارد او فرزند داشته باشد؛ زیرا اگر فرزندی داشته باشد شبیه او خواهد بود و این با یگانگی خداوند منافات دارد. به علاوه خدا در این آیه خود را مالک آسمانها و همه موجودات روی زمین معرفی می کند (چون خودش آنها را آفریده است)؛ بنابر این عیسی(علیه السلام) نیز مخلوق و مملوک خداست و مخلوق و مملوک نمی تواند فرزند باشد.

از آن گذشته خدایی که ازلی و ابدی است و سرپرستی همه موجودات را از ازل تا ابد بر عهده دارد چه نیازی به فرزند دارد؟ مگر او همانند ما است که فرزندی برای جانشینی بعد از مرگ خود بخواهد!؟ «وَ کَفی‌ بِاللَّهِ وَکِیلًا».(۳)


پی نوشت:

(۱). رک: تفسیر نمونه، مکارم شیرازی، ناصر، دار الکتب الاسلامیه، تهران، ۱۳۷۴ هـ ش، چاپ سی و دوم، ج ‌۱۹، ص ۳۷۵.

(۲). رک: تفسیر نمونه، همان، ج ۵، ص ۳۷۹؛ المیزان فی تفسیر القرآن، طباطبایی، سیدمحمدحسین، ترجمه: موسوی همدانی، سید محمدباقر، قم، انتشارات جامعه مدرسین، ۱۳۷۴هـ ش، چاپ پنجم، ج ۷، ص ۴۰۳.

(۳). رک: تفسیر نمونه، همان، ج ‌۴، ص ۲۲۳ - ۲۲۴.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha