خبرگزاری بینالمللی اهلبیت(ع) ـ ابنا: امام علی(علیه السلام) در بخشی از نامه ۲۵ «نهج البلاغه» - که همواره به دست مأموران جمع آوری زکات می دادند - پس از آن که دستورات لازم را درباره چگونگی اخذ زکات از کسانی که زکات بر آنها واجب است بیان فرمود، توصیه هایی درباره چگونگی حفظ این اموال و طرز رفتار با حیواناتی که به عنوان زکات پرداخته شده اند، بیان می نماید. نخست امام(علیه السلام) صفات کسانی را که مأمور انتقال زکات به سوی بیت المال می شوند، بیان می کند و چندین ویژگی برای آنها بر می شمرد.
در نخستین و دومین صفت می فرماید: (آنها را به غیر از کسی که به دینش اطمینان داری و نسبت به اموال مسلمین دلسوز است، مسپار تا آن را [سالم] به ولی مسلمین برساند و او در میان مسلمانان تقسیم کند)؛ «وَ لَا تَأْمَنَنَّ عَلَیْهَا إِلَّا مَنْ تَثِقُ بِدِینِهِ، رَافِقاً بِمَالِ الْمُسْلِمِینَ حَتَّی یُوَصِّلَهُ إِلَی وَلِیِّهِمْ فَیَقْسِمَهُ بَیْنَهُمْ».
بنابراین مهمترین شرط در این گونه مسائل، امانت و وثاقت و شرط دوم رفق، مدارا و دلسوزی است و اگر این دو شرط در متصدیان بیت المال و خزانه داران کشورهای اسلامی رعایت شود به یقین مشکلی در امور مالی پیدا نخواهد شد؛ نه خیانتی رخ می دهد و نه حیف و میل و افراط و تفریطی. سپس در ادامه این سخن، هشت وصف دیگر برای مأموران انتقال این اموال و چوپان ها بیان کرده و می فرماید:
(تنها کسانی را مأمور این کار کن که خیرخواه و مهربان و امین و حافظ باشند، سخت گیر و اجحاف گر نباشند، حیوانات را خسته نکنند و به زحمت نیندازند)؛ «وَ لَا تُوَکِّلْ بِهَا إِلَّا نَاصِحاً شَفِیقاً وَ أَمِیناً حَفِیظاً، غَیْرَ مُعْنِفٍ(۱) وَ لَا مُجْحِفٍ(۲)، وَ لَا مُلْغِبٍ(۳) وَ لَا مُتْعِبٍ(۴)».
به یقین این اوصاف هشت گانه ارتباط نزدیک با یکدیگر دارند؛ چوپانی که ناصح و شفیق است قطعاً حیوانات را خسته نمی کند و تند نمی راند؛ زیرا هم حیوانات به زحمت می افتند که بر خلاف عدل اسلامی است و هم وزن آنها کم می شود و یا بیمار می گردند که به زیان مصرف کنندگان است.
قابل توجّه اینکه این دستورات را امام(علیه السلام) هنگامی بیان فرمود که نه از حقوق حیوانات سخنی در میان دانشمندان جهان مطرح بود و نه از حقوق بشر؛ ولی اسلام به عنوان آئینی مملوّ از برنامه های اخلاقی، حرمت حیوانات و حقوق آنها را نیز فراموش نکرده و مشمول محبّت و رأفت قرار داده است.
آن گاه در دستور دیگری می فرماید: (سپس آنچه نزد تو جمع شده فوراً به سوی ما روانه کن تا آن را در مصارفی که خداوند امر فرموده صرف کنیم)؛ «ثُمَّ احْدُرْ(۵) إِلَیْنَا مَا اجْتَمَعَ عِنْدَکَ نُصَیِّرْهُ حَیْثُ أَمَرَ اللهُ بِهِ». این دستور به دو دلیل داده شده است: نخست اینکه ممکن است نیازمندانی به صورت فوق العاده در انتظار کمک های بیت المال باشند که اگر حق آنها زودتر برسد، مشکلاتشان حل خواهد شد و دیگر اینکه تأخیر در رساندن این اموال، معرض آفات است و برای نجات از آن آفات باید تعجیل کرد و اموال زکات را به ولی امر مسلمین رسانید.
بعضی از شارحان «نهج البلاغه» از این جمله احکام فقهی متعدّدی استفاده کرده اند: نخست اینکه نقل زکات از شهری به شهر دیگر جایز است و دیگر اینکه مأموران جمع آوری زکات حق ندارند خودسرانه آنها را تقسیم کنند و سوم اینکه زکات باید به دست ولی امر مسلمین برسد و زیر نظر او تقسیم گردد.
بدیهی است این دستور مربوط به مناطق نزدیک به مرکز حکومت امام(علیه السلام) است و اما مناطق دور دست که انتقال مال زکات به غیر صورت نقدی عملاً امکان پذیر نیست حکم دیگری دارد؛ یعنی نمایندگان امام(علیه السلام) می توانند آن را در مرکز نمایندگی خود جمع آوری و تقسیم کنند.
آن گاه امام(علیه السلام) درباره کیفیت نقل حیوانات زکَوی به نماینده خود دستورات ده گانه دقیق و ظریفی می دهد و می فرماید:
(هنگامی که امین تو آنها را در اختیار گرفت به او سفارش کن که میان شتر ماده و نوزادش جدایی نیفکند و شیر آن را چنان ندوشد که به بچه اش زیان وارد شود و در سوار شدن بر شتران، آنها را به زحمت نیفکند و عدالت را در این امر در میان آنها رعایت کند [گاه بر این سوار شود و گاه بر دیگری] و نیز حال شترِ خسته و یا زخمی را که سواری دادن برایش مشکل است رعایت کند و با حیوانی که سم او ساییده یا لنگ شده مدارا نماید)؛ «فَإِذَا أَخَذَهَا أَمِینُکَ فَأَوْعِزْ(۶) إِلَیْهِ أَلَّا یَحُولَ بَیْنَ نَاقَةٍ وَ بَیْنَ فَصِیلِهَا(۷) وَ لَا یَمْصُرَ(۸) لَبَنَهَا فَیَضُرَّ ذَلِکَ بِوَلَدِهَا، وَ لَا یَجْهَدَنَّهَا رُکُوباً، وَ لْیَعْدِلْ بَیْنَ صَوَاحِبَاتِهَا فِی ذَلِکَ وَ بَیْنَهَا، وَ لْیُرَفِّهْ عَلَی اللَّاغِبِ، وَ لْیَسْتَأْنِ(۹) بِالنَّقِبِ(۱۰) وَ الظَّالِعِ(۱۱)».
آنچه در بالا آمد شش قسمت از دستوراتی است که امام(علیه السلام) برای مراعات حال حیوانات زکوی بیان فرموده که هم جنبه انسانی و اخلاقی دارد و نشان می دهد که اسلام حتی مراعات حال حیوانات را نیز لازم می شمرد؛ حیواناتی که زبان برای گفتن ندارند و قادر بر دفاع از خویشتن نیستند.
آن گاه در ادامه این سخن چند دستور دیگر می دهد و می فرماید:
(امین تو باید هنگامی که در اثنای راه به غدیرهای آب می رسد، آنها را سیراب کند و از کناره های جاده علف دار به درون جاده های خشک و بی گیاه منحرف نسازد و ساعاتی به آن حیوانات استراحت دهد و چون به آب و علفزار می رسد به آنها مهلت دهد [تا به اندازه کافی آب بنوشند و از علف ها تغذیه کنند] تا هنگامی که نزد ما می آیند به اذن خدا فربه و سرحال باشند نه خسته و کوفته)؛ «وَ لْیُورِدْهَا مَا تَمُرُّ بِهِ مِنَ الْغُدُرِ(۱۲)، وَ لَا یَعْدِلْ بِهَا عَنْ نَبْتِ الْأَرْضِ إِلَی جَوَادِّ(۱۳) الطُّرُقِ، وَ لْیُرَوِّحْهَا فِی السَّاعَاتِ وَ لْیُمْهِلْهَا عِنْدَ النِّطَافِ(۱۴) وَ الْأَعْشَابِ(۱۵)، حَتَّی تَأْتِیَنَا بِإِذْنِ اللَّهِ بُدَّناً(۱۶) مُنْقِیَاتٍ(۱۷)، غَیْرَ مُتْعَبَاتٍ وَ لَا مَجْهُودَاتٍ».
در این چهار دستور اخیر، امام(علیه السلام) بیشتر به آب و علف این حیوانات نظر دارد. هدف آن است که اینها تشنگی نکشند، گرسنه نشوند، در مسیر راه به اندازه کافی آب بنوشند و در کنار جاده ها که غالبا علف وجود دارد، از آنها استفاده کنند.
این دستورات افزون بر اینکه جنبه اخلاقی و انسانی دارد، به نفع بیت المال و نیازمندانی است که از حقوق بیت المال بهره می گیرند؛ لذا در آخر این عبارات فرمود: باید چنان کنند که این حیوانات سالم و سرحال و چاق و فربه به نزد ما آیند.
در پایان این نامه، به هدف نهایی اشاره کرده و می فرماید: (هدف این است که آنها را مطابق دستور خداوند و سنّت پیغمبرش(صلی الله علیه وآله) [در میان نیازمندان] تقسیم کنیم [بی آنکه منافع شخصی در آن وجود داشته باشد])؛ «لِنَقْسِمَهَا عَلَی کِتَابِ اللَّهِ وَ سُنَّةِ نَبِیِّهِ(صلی الله علیه وآله)». آن گاه اضافه می کند: (عمل به این برنامه پاداش تو را بیشتر و هدایت تو را افزون تر خواهد کرد؛ إن شاء الله)؛ «فَإِنَّ ذَلِکَ أَعْظَمُ لِأَجْرِکَ، وَ أَقْرَبُ لِرُشْدِکَ إِنْ شَاءَ اللهُ».(۱۸)
پی نوشت:
(۱). «مُعنف» از ریشه «عنف» بر وزن «قفل» به معنای گرفتن چیزی با شدت و قساوت است.
(۲). «مُجحف» از ریشه «اجحاف» از ریشه «جحف» بر وزن «حرف» به معنای اصرار بر ضرر زدن به کسی است.
(۳). «مُلغب» از ریشه «لغوب» به معنای خسته شدن و خستگی و هنگامی که به باب افعال می رود به معنای خسته کردن است.
(۴). «مُتعب» این واژه که از ریشه «تعب» به معنای خستگی گرفته شده، هنگامی که باب افعال برود مفهوم آن خسته کردن است، با «ملغب» قریب المعناست؛ ولی بعضی گفته اند: «لغوب» به معنای تعب و زحمت روحی است در حالی که تعب رنج جسمانی را نیز شامل می شود.
(۵). «اُحدُرْ» از ریشه «حدر» بر وزن «حرف» به معنای به سرعت حرکت کردن و نیز به معنای پایین آوردن چیزی از بلندی است و در اینجا معنای اوّل مراد است؛ یعنی حیواناتِ زکات را که جمع آوری کردی به سرعت نزد ما بیاور تا به اهلش برسانیم.
(۶). «اَوعِز» از ریشه «وعز» بر وزن «وعظ» به معنای پیشنهاد کردن و سفارش نمودنِ کاری به دیگری است.
(۷). «فصیل» به معنای بچه شتری است که از شیر باز گرفته شده و از ریشه «فصل» به معنای جدایی است؛ ولی با توجّه به اینکه امام(علیه السلام) بعد از این جمله دستور می دهد که تمام شیر ناقه را ندوشند تا بچه او هم بهره ای داشته باشد، استفاده می شود که منظور از فصیل در اینجا بچه شتری است که در آستانه از شیر باز گرفتن است و هنوز از شیر باز گرفته نشده است.
(۸). «لا یمصر» از ریشه «مصر» بر وزن «نصر» به معنای دوشیدن شیر به طور کامل است.
(۹). «یَسْتأنِ» از ریشه «أنْی» بر وزن «امر» به معنای مهلت دادن و هنگامی که به باب استفعال برود، به معنای انتظار کشیدن و مدارا کردن است.
(۱۰). «نقب» به معنای شتری است که کف پای او ساییده شده (و به زحمت راه می رود).
(۱۱). «ظالع» از ریشه «ظَلع» بر وزن «زرع» به معنای لنگیدن گرفته شده است.
(۱۲). «غَدر» جمع «غدیر» به معنای برکه آب است.
(۱۳). «جوادّ» جمع «جادّه» به معنای راه وسیع است.
(۱۴). «نطاف» جمع «نطفه» به معنای آب زلال است.
(۱۵). «الاَعْشاب» جمع «عُشب» بر وزن «قفل» به معنای گیاهان سبز است.
(۱۶). «بُدّن» جمع «بادن» به معنای حیوان چاق و فربه است.
(۱۷). «مُنقیات» جمع «مُنقیة» به معنای حیوانی است که چربی فراوان داشته باشد.
(۱۸). گردآوری از کتاب: پیام امام امیرالمؤمنین(علیه السلام)، مکارم شیرازی، ناصر، تهیه و تنظیم: جمعی از فضلاء، دار الکتب الاسلامیة، تهران، ۱۳۸۶ شمسی، چاپ: اول، ج ۹، ص ۳۱۸.
نظر شما