به گزارش خبرگزاری بینالمللی اهلبیت(ع) ـ ابنا ـ دکتر «هادی انصاری» پزشک، محقق و پژوهشگر و از فعالان در عرصه بازسازی عتبات عالیات است. این چهره درخشان پزشکی در عین عضویت در فرهنگستان علوم پزشکی در عرصه فرهنگ و میراث تشیع فعالیت های زیادی داشته و کتاب های متعددی در زمینه تاریخ مکه مکرمه، تاریخ مدینه منوره و تاریخ عراق را ترجمه و تحقیق کرده است.
این مورخ و مولف دینی که از خاندان برجسته حوزوی است در طول عمر با بسیاری از مراجع تقلید و علمای دینی در ایران و عراق در ارتباطات بوده و در طول عمر خود مراودات بسیاری را با جهان اسلام داشته و از جمله شرکت کنندگان در عرصه بازسازی عتبات عالیات در عراق از بدو امر تاکنون بوده است.
آنچه میخوانید، گفتوگوی تفصیلی خبرگزاری اهلبیت(ع) ـ ابنا با دکتر هادی انصاری در خصوص زندگی نامه خود، مراودات با جهان اسلام و تاریخچه بازسازی عتبات عالیات است:
ابنا: در ابتدا مختصری از زندگی و فعالیت هایتان درعرصه های مختلف علمی فرهنگی اجتماعی و تاریخی برای مخاطبان گرامی تبیین بفرمایید؟
من این افتخار را دارم که در نجف اشرف دیده به جهان گشودم و اولین تنفسم در آن فضای زیبا و معنوی بود و اولین نگاه من به بارگاه امیرالمؤمنین(ع)، باز شد. پدرم شهید مرحوم آیتالله حاج شیخ احمد انصاری قمی ، که از شهدای حوزه علمیه نجف أشرف بودند که به دست دژ خیمان بعثی در سال ١٣٥٩ شمسی دستگیر و سپس به شهادت رسیدند و تا کنون از مزار ایشان هیچگونه اطلاعی در دست نداریم، اذان و اقامهی در گوشم را در این فضای ملکوتی و بارگاه علوی انجام داد، این موارد جزو افتخارات من بوده و اگر چیزی هم دارم، مطمئن هستم که انشاءالله از رشحات و برکات معنوی صاحب این قبر و مزار آرمیده در نجف اشرف است.
۱۷ ساله بودم که از مسقط الرأس خودم به تهران آمدم و در دانشگاه تهران مشغول تحصیل شدم و تحصیلات عالیه خود را در رشته دندانپزشکی و سپس جراحی فک و صورت به پایان بردم. توفیق دیگری که نصیب من شد، علاقه ام از ابتدا به تاریخ و به ویژه تاریخ اسلام بود.
روزی در کلاس درسم، دانشجویی را مورد عتاب قرار دادم که چرا وظیفهای که بر عهدهاش بوده را انجام نداده است. او پاسخ داد که من فرصت نکردم. این جمله و پاسخ برای من، سنگین بود و من توضیح دادم که فرصت بسیار زیاد است و ما به دلیل عدم توجه به این مساله، فرصتها را از دست می دهیم. من در شغل پزشکی شاید بیش از هزاران بیمار را درمان کرده ام و چندین هزار عمل را انجام داده ام، اما بعد از اتفاقی که در کلاس درسم در ۳۸ سال پیش رخ دادم، تصمیم گرفتم کارهایمان فقط به عرصه پزشکی و آموزش منحصر نشود. به ذهنم رسید که درست است اقداماتم در عرصه پزشکی، باقیات صالحی است که در ذهن مردم می ماند، اما کار ماندگارتر این است که دست به حرکت هایی همچون تدوین کتاب بزنم. گرچه که بر طبق علم فیزیک، هیچ حرکتی از بین نمی رود، و انرژی همواره پایدار است، اما من یک دوران فعالیتی را در یک سنی دارم که تمام می شود و نهایت هر شخص هم گذشت از این دوران خاکی و ورود به دوران ابدیت است. چیزی که بیشتر باقی می ماند، آثار علمی است که تاثیر خودش را دارد، از این رو دست به تالیف کتاب زدم و مولفات من به حدود ۲۰ کتاب می رسد. کار نگارش را از کتاب «مرآة الحرمین» مربوط به «سفرنامه رفعت پاشا» که شخصیت برجسته ای در دوران خودش بود، آغاز کردم.
نگارش کتاب های متعدد در زمینه تاریخ اسلام
کتابهای من از نوع ترجمه و تألیف و پژوهش و تحقیق است. در ترجمه معتقد به این نیستم که فقط متن را ترجمه کنم و بعد پاورقی بزنم. بلکه معتقدم که ما باید متن را تصحیح کنیم و در پاورقی، تذکر بدهیم که در اینجا اشتباهی رخ داده بود و این اشتباه مورد تصحیح قرار گرفت. کتاب های ترجمه شده من از نویسندههای برجستهی عرب در موضوعات تاریخ اسلام و تاریخ عراق بوده است. این نویسنده ها گاهی لغزشهای عقیدتی و لغزشهای تاریخی در مواردی که اختلاف بین ما شیعیان و اهل سنت، است در کتابهایشان داشتند که من در ترجمه ، این موارد را تصحیح کردم و پاورقی زدم که این مطلب در اینجا تصحیح شده است.
آخرین کتاب من با عنوان «تاریخ نجف؛ از آغاز تاکنون» حدود یک ماه پیش به چاپ رسید. این کتاب ۱۵۰۰ صفحه می باشد و دارای ۳۴۵ عنوان و ٧٠٢ منبع است که تالیف آن حدود پنج سال به طول انجامید. کارشناسان و صاحب نظران در این راستا می گویند که چنین کتاب تاریخ کاملی راجع به آستان علوی در عصر کنونی نداشته و نداریم. من در کتاب از حضور حضرت آدم(ع) در شهر نجف اشرف شروع کرده ام و نام های این شهر را بیان نموده ام و به تاریخ ساخت مزار حضرت امیرالمومنین(ع) در طول پرداخته ام. مزار امام علی(ع) در ابتدا حدود بیش از یک قرن پس از شهادت این حضرت توسط صفوان جمال و به دستور حضرت امام صادق(ع) آشکار شد، روند توسعه مزار حضرت امیرالمومنین(ع) از آن زمان تا دوران کنونی ادامه داشت و بزرگ ترین توسعه عتبه علویه در طول ۱۲ قرن در دوره جمهوری اسلامی ایران، رقم خورد. صحن و سرای کنونی حرم مطهر علوی که بازماندهی دوران صفوی است، حدود ۱۲ هزار مترمربع می باشد، در حالی که مساحت صحن مطهر حضرت زهرا(س) ۲۲۰ هزار مترمربع است و با ساخت این صحن، مساحت حرم مطهر علوی، ۱۵ برابر شده است.
هشت جلد کتاب از کتاب های من هم پیرامون حرمین شریفین می باشد که این کتابها، منبع درسی در مقطع کارشناسی ارشد دانشگاهها در رشتهی تاریخ اسلام شده است، کتاب های «دولت رسول خدا(ص)» و «عرب کهن در آستانه بعثت» از جمله این کتاب ها بود. من سه سال وقت را صرف ترجمه کتاب «عرب کهن در آستانه بعثت کردم، چون یک کتاب خیلی سنگین بود. ترجمه یک کتاب از تالیف آن بسیارسخت تر است. چون مترجم اول باید بتواند تمام مطالب و مفاهیم کتاب را در ترجمه به خواننده، منتقل کند. دوم این که کتاب هم باید تصحیح و تنقیح شود، چون ترجمه بدون تصحیح کتاب نیز قابل اعتماد نیست. دکتر صالحاحمد علی از شخصیتهای برجستهی جهان عرب و رئیس فرهنگستان تاریخ عراق بود که کتاب «تاریخ العرب القدیم والبعثة النبویة» را تالیف کرد و من این کتاب را پس از ترجمه با عنوان «عرب کهن در آستانه بعثت» نام گذاری کردم. کتاب سنگین، جالب و جذابی است که نشان میدهد معجزهی پیامبر(ص) پیش از قرآن ، خود شخصیت رسول اکرم(ص) بود، اینکه پیامبر(ص) در دوران جاهلیت و رونق سنت های عجیب جاهلی دارای چه شخصیتی بودند.

یک کتاب دیگر هم با عنوان «کعبه و مسجد الحرام در گذر تاریخ» دارم که در این کتاب، تمام اطلاعاتی مورد نیاز برای یک فرد درباره مسجد الحرام در طول تاریخ به صورت خلاصه وجود دارد.
کتاب دیگر من سفرنامه حجاز نوشته لبیب بتنونی منشی پادشاه یا خدیو مصر است. این کتاب که بنام ( الرحلة الحجازیة ) است مربوط به سفر خدیو مصر به مکه و مدینه در بیش از یک قرن پیش است.
هشت جلد کتاب در باره تاریخ مکه و مدینه، مدینه در آستانه بعثت، هجرت قبائل عرب مسلمان به ایران و کشورهای اطراف، جامه کعبه در طول تاریخ، دولت رسول خدا، مرآة الحرمین، کعبه و مسجد الحرام در طول تاریخ، سفرنامه حجاز، عرب کهن در آستانه بعثت، همه با عنوان ( پیرامون حرمین شریفین ) به زیور چاپ در آمده است.
تاریخ عراق در سه جلد از کتاب های مهم دیگر من است که مربوط به دکتر علی الوردی تاریخشناس و تاریخپژوه معاصر عراق است و ما کتاب تاریخی به این گستردگی و دقیقی به خصوص به زبان فارسی در مورد عراق نداشتیم. این کتاب تاریخ جالب، از دوران صفویه شروع شده است، به هر حال بخش زیادی از تاریخ ایران و عراق در آمیخته با هم است و این دو کشور، یک فرهنگ داشتهاند. البته کتاب نواقص به لحاظ تاریخی و دیدگاهی هم داشت، به عنوان مثال برخی از دیدگاه های نویسنده درباره حوزه علمیه، افراطی و غیرحقیقی بود که این موارد تصحیح شد. به گفته انتشارات امیر کبیر که کتاب تاریخ عراق را منتشر کرد، استقبال گسترده ای از این کتاب شده است.
سه جلد از نظریات اقتصاد در اسلام مرحوم شهید آیة الله سید محمد باقر صدر و یک جلد کتاب در باره مکاتب اقتصادی سرمایه داری و کمونیسم و .. در اسلام، نوشته مرحوم شیخ باقر قرشی را برگردان به فارسی نموده ام.
کتاب هایی نیز با عنوان (دیدار با شیعیان هند و کشمیر) ، دیدار با طائفه بهره های اسماعیلی داوودی هند ، و نزدیک به پانصد مقاله در زمینه های تاریخی و جز این ها را به تحریر در آورده ام که امیدوارم مقالاتم در سه جلد به زودی منتشر گردد.
ابنا: جناب آقای دکتر انصاری شجره وتبار نیک شما جملگی ازخاندان علم و فقاهت بودند، لطفا مختصری از تاریخچه خاندان گرامی و ویژگی آن ها بالاخص ویژگی جد و والد محترمتان را برای مخاطبان ما بیان بفرمایید؟
ما این افتخار را داریم که اصالت مان به خاندان اشعری برمی گردد. چندین ویژگی در این خاندان وجود دارد، یکی این که در زمان سفر حضرت امیرالمومنین(ع) به نمایندگی از رسول اکرم(ص) به یمن، میزبان ایشان بودند و امام علی(ع) وارد منزل نیای ما شدند و از آن زمان ، جریان شیعیان حضرت امیرالمومنین(ع) یعنی دوستداران ایشان از یمن آغاز گردید. انتساب خاندان اشعری به شیعیان حضرت امیرالمومنین(ع) پس از دوران رسول خدا(ص) ادامه پیدا کرد و این خاندان در زمان امام صادق(ع) ابتدا به شهر مدینه و سپس به شهر کوفه، هجرت کردند.
خاندان اشعری از شیعیان بسیار محکم و مخلصی بودند و شخصیتهای علمی و اجتماعی و هنری در این خاندان حضور داشتند. خاندان اشعری به دلیل فشار حکومت بنی عباس از شهر کوفه به شهر قم، مهاجرت کردند و اولین کوره یا پایتخت شیعه در ایران توسط این خاندان به وجود آمد و در ادامه هم اشعری ها در کاشان و آوه و مناطق پیرامون، پخش شدند.
میتوان عنوان کرد که شیعهی کنونی ما مدیون این خاندان هستند. افتخار دیگر خاندان اشعریان، میزبانی از حضرت معصومه(س) در شهر قم بود.در زمان ورود کریمه اهل بیت(س) به شهر قم، موسی خزرج بزرگ خاندان اشعری در این شهر بود و این نیای ما در آن هنگام ، بزرگ اشعریان قم بود که از حضرت معصومه(س) میزبانی کرد. بعد از بیماری آن حضرت که به قولی وفات می کنند یا به قولی به شهادت می رسند، باز هم موسی خزرج نیای اشعری ها این افتخار را پیدا می کند که پیکر حضرت معصومه(س) را در باغ زمین خود به خاک بسپارد و مزار و آستان مبارک کریمه اهل بیت(س) مامن و سکونت گاه موسی خزرج بزرگ خاندان اشعری بوده است.
پدر و عموی من، همزاد بودند و حدود ۹ دههی پیش به نجف هجرت کردند. آنها در حوزه علمیه نجف، مدارج اولیه و سپس مدارج عالیهی خودشان را نزد علمای برجسته آن زمان همچون مرحوم آیتالله العظمی حکیم، مرحوم آیتالله العظمی شاهرودی، مرحوم آیتالله العظمی خوئی، مرحوم آیتالله العظمی روحانی، مرحوم آیتالله العظمی میرزا عبدالهادی شیرازی و دیگران، طی کردند و به درجه اجتهاد رسیدند. مرحوم پدر من و مرحوم عموی من علاوه بر علم و اجتهاد به خدمتگزاری، شهرت زیادی داشتند و خدمات این دو برادر چه در عراق و چه در ایران تاکنون زبانزد خاص و عام و به خصوص در میان کهنسالان و به ویژه حوزویان است.
خدمات شهید آیت الله انصاری قمی در نجف اشرف
ساخت مسجد خضراء که دومین مسجد قدیمی شهر نجف اشرف بعد از مسجد عمران است، از خدمات مرحوم پدرم می باشد. تاریخ مسجد خضراء به بیش از هزار سال پیش باز می گردد و مرحوم پدرم این مسجد را به شکل زیبایی ساختند که هنوز هم مورد بهره برداری قرار می گیرد، و تا کنون و به گونه ای مسجد مهم و محور مساجد این شهر و حوزه بشمار می آید. گفتنی است که این مسجد مکان درس و نماز جماعت مرحوم آیة الله العظمی خویی و سپس آیة الله سیستانی بود.
ساخت مرقد و صحن کمیل ، صحابی أمیر المومنین علیه السلام از خدمات دیگر پدرم بود، ستون های قرمز رنگ در ایوان حرم مطهر حضرت اباعبدالله الحسین(ع) هم که پیش از این از چوب بود، به همت پدرم ساخته و در آنجا نصب گردید.
خدمات فراوان دیگری از مرحوم پدرم همچون ترمیم مزار رُشید هجری و تهیه ده ها خانه برای سادات ، و ترمیم مدرسه صدر واقع در بازار بزرگ نجف ، و مدرسه أُزری مربوط به طلاب لبنانی ها و ده ها مورد دیگر از اقدامات و خدمات عامً المنفعه را ایشان در نجف و دیگر شهرهای مذهبی عراق عهده دار بودند.
از ایشان تا کنون بزرگان حوزه و شخصیت های علمی بنام ( مجتهد خدمتگزار ) یاد می کنند.
یکی از اقدامات مهم ایشان که در تاریخ کنونی بنظرم طلایه دار خدمات پدر شهیدم بشمار می آید ، تلاش بیش از یک سال برای آزادی ششصد زندانی ایرانی در زندان حلًه عراق بود که به دلایل واهی از جمله عبور قاچاق از مرز برای زیارت اعتاب مقدسه ، و یا کارگرانی که به قصد کار در کشور کویت، از مرز عبور نموده و قصد ورود به کشور کویت از عراق را داشتند ، همه دستگیر و از ٣ تا ١٥ سال به زندان در شرایط بسیار سختی محکوم شده بودند!
بیاد دارم که شاید زیباترین روز زندگی مرحوم پدرم، روزی بود که با اتوبوس به همراه این زندانی ها تا مرز خانقین - خسروی آنان را همراهی نموده و سپس غروب هنگامی در سال ١٣٥٥ شمسی به خانه باز گشتند در حالی تمام پیکر و سلولهای پدرم از خوشحالی در پوست خود نمی گنجید!
پدرم داماد مرحوم آیتالله سید محمد عربزاده مشهور به آقانجفی همدانی بود و در حقیقت مادر بنده، نوهی میرزای نائینی است که با پدرم، ازدواج کرد. مرحوم عمویم آیتالله حاج شیخ محمود انصاری نیز با نوهی مرحوم آیتالله العظمی آقا سیدمحمدکاظم یزدی، وصلت نمود.
درباره ویژگی خاندان مادری ام باید بگویم که پدربزرگم مرحوم آیتالله آقا سید محمد نجفی مشهور به عربزادهی همدانی، تنها داماد میرزای نائینی بود، وی فرزند مرحوم آیة الله سید علی عرب ، از بزرگ مجتهدان دوران خود ، در همدان بشمار می آمد.
ایشان دارای آثاری همچون ١٨ جلد تفسیر انوار درخشان، چهار جلد درخشان پرتوی از اصول کافی و کتاب های متعددی بود. مرحوم پدربزرگم همدورهی مرحوم آیتالله العظمی خوئی، مرحوم علامه طباطبایی و مرحوم آیتالله العظمی سیدمحمدهادی میلانی و بزرگانی این چنینی به شمار می رفت. ایشان علاوه بر ویژگی های علمی، داماد میرزای نائینی بود و حتما ویژگی برجسته ای در شخصیت پدربزرگم بود که میرزای نائینی، تنها دخترش را به او داد تا افتخار نواده میرزای نائینی بودن نصیب ما گردد.
نقش شیخ مرتضی انصاری در رخداد مدرسه فیضیه
یکی از عموهای من مرحوم حاج شیخ مرتضی انصاری معروف به زبان حوزه بود. مرحوم آیتالله العظمی بروجردی به ایشان عنایت زیادی داشتند و تعابیر بسیارزیبایی را نسبت به عمویم معروف به حاج انصاری، بیان کردند. معروف چنین است که در این راستا فرموده بودند: زبان انصاری و قلم شرف الدین ، هر دو خدمتگزار واقعی اسلام هستند.
حاج شیخ مرتضی انصاری در رخداد مدرسه فیضیه و با حضور مرحوم آیة الله العظمی حاج سید محمد رضا گلپایگانی بر روی منبر قرار داشت و آن مجلس با مدیریت قدرتمند ایشان، اداره شد. که در این باره سخن بسیار است و متاسفانه تاریخ نگاران انقلاب ، در این باره کم لطفی فراوان نموده و نقش مرحوم حاج شیخ مرتضی انصاری را بسیار کم رنگ و گاه نیز نام ایشان را از نگاشته های به اصطلاح تاریخی خود از میان برده اند!!!!
آگاهید که مراسمی هر سال از سوی مرحوم آیت الله العظمی گلپایگانی در سالگرد شهادت امام صادق(ع) در مدرسه فیضیه برگزار می شد که با هجوم عوامل رژیم پهلوی به این مراسم در سال ۱۳۴۲ شمسی، آن رخداد تلخ به وقوع پیوست و تاریخی خون بار و نکوهیده از رژیم پهلوی از خود رقم زد!
عموی دیگر من مرحوم حجتالاسلام والمسلمین حاج شیخ محمدعلی انصاری بود که همچون دیگر اعضای خانواده خود، صاحب سخن و دست به قلم به شمار می رفت. مرحوم عمویم برای اولین بار در طول تاریخ، تمام نهج البلاغه را در ۱۰ جلد در قالب شعر فارسی به نظم و نثر در آورد و اشعار بسیار زیبایی در این خصوص سرود، ایشان مثلا درباره خطبه شقشقیه این شعر را سروده است:
«امیرالمؤمنان(ع) روزی به منبر / درونی پر شرار و دل پر آذر / پریشانخاطر و محزون و دلتنگ ……»، ایشان اشعار زیبا و دلنشینی در این زمینه دارد که نشان دهنده جایگاه نهج البلاغه و بیان کلام و سخن درر بار حضرت امیرالمومنین(ع) است و من معتقدم در چنین مواردی، داشتن اخلاص بسیار موثر است. مرحوم حجتالاسلام والمسلمین حاج شیخ محمدعلی انصاری مرد عجیبی بود و بیش از ۵۰ جلد کتاب، تالیف کرد و اشعاری در وصف و رثای ائمه معصومین(ع)، شخصیت ها و بزرگان داشت، در اواخر عمرش از او پرسیدم که چقدر شعر حفظ هستید؟ ایشان پاسخ دادند که من اکنون ۲۰ هزار بیت شعر حفظ هستم!
مرحوم عموی بزرگم حاج شیخ مرتضی انصاری حدود دو سال در دوره پهلوی اول به روستای گَرِکان از توابع شهرستان آشتیان، تبعید شد. پدرم از ایشان نقل می کردند که گفتند: تبعیدم به این روستا، برای من نعمتی بود و من از این دو سال استفاده کردم و تمام روایات بحارالانوار را حفظ نمودم. مرحوم حاج انصاری گاهی در منبرهایش ۵۰ یا ۵۵ روایت را مسلسل وار و پشت سر هم عنوان می کرد که این کار از قدرت هر کسی، خارج است و نشان از تسلط شخص بر بحارالانوار و روایات آن دارد. مرحوم عموی ما، یک منبر واقعا ولایتی و روایتی داشت که گاهی به او، لقب محدث را هم داده اند، چون که منبرهایش، منبرهای روایتی بود.

ابنا: با توجه به حضور حضرت عالی در فعالیت و بازسازی عتبات عالیات، روند مشارکت شیعیان کشورهای مختلف جهان از جمله شیعیان کشور ایران را در بازسازی اعتاب مقدسه چگونه ارزیابی می کنید؟
تاسیس ستاد بازسازی عتبات بعد از رحلت امام خمینی(ره) و به دستور مقام معظم رهبری، حرکت بسیار زیبایی بود. من می خواهم روایت ناگفته ای از درایت و زیرکی این دو بزرگوار و عنایت آنها به مسائل شرعی را بیان کنم تا ببینید که چگونه ستاد بازسازی عتبات عالیات، تشکیل شد.
مرحوم آیت الله واعظ طبسی تولیت وقت آستان قدس رضوی در دوران جنگ تحمیلی ، خدمت امام خمینی(ره) رسید و عنوان کرد که موقوفه های بسیاری را در ایران با نیت هزینه کرد در عتبات مقدسه عراق داریم که این موقوفه ها در اختیار آستان قدس رضوی و سازمان اوقاف است. مبالغ زیادی از پیش از جنگ تحمیلی و از دوران رژیم طاغوت که روابط ایران با عراق، خوب نبود، باقی مانده است. او از امام راحل اجازه هزینه کرد این موقوفات برای جنگ را درخواست کرد، اما امام خمینی(ره) این اجازه را ندادند و تاکید کردند که این منابع باید صرف نیت واقف شود. بعد از پایان جنگ تحمیلی هم رئیس وقف شیعی حکومت صدام چند باری به ایران سفر کرد تا بتواند این مبلغ موقوفات متعلق به عتبات عالیات را بگیرد، اما باری به هر جهت این کار به عقب می افتد و صورت نگرفت، چون مشخص نبود اگر این پول داده می شد در جایگاه اصلی خودش هزینه شود.
در این راستا مقام معظم رهبری دستور تشکیل ستادی دادند و ایجاد ستاد بازسازی عتبات از اینجا شروع شد که منابع مالی موقوفات برای هزینه کرد در عتبات عالیات باقی مانده بود، علاوه بر آن هم شیعیان ایران و دیگر کشورهای جهان برای مشارکت در توسعه عتبات عالیات در عراق، عشق و علاقه داشتند. ایرانی ها در طول تاریخ این افتخار را داشته اند که بالاترین سهم را در توسعه عتبات مقدسه ایفا کنند و این روند از دوران عضدالدوله و دوران سلجوقی بوده و در دوران صفوی و حتی دوره ناصرالدین شاه ادامه داشته و شخصیت های سیاسی و اجتماعی ایرانی در طول ۱۴ قرن ، بیشترین سهم را در گسترش حرم های ائمه معصومین(ع) در عراق، ایفا کردند.
پروژه های ستاد بازسازی عتبات عالیات در عراق
ستاد بازسازی عتبات عالیات هم در دوره معاصر با قدرت بسیاری ظاهر شد و شاهد اجرای پروژه هایی همچون صحن حضرت زهرا(س) و ترمیم گنبد حرم مطهر امام علی(ع) توسط این ستاد بودیم، اکنون هم پروژه توسعه بارگاه مطهر حضرت امیرالمومنین(ع) به شعاع ۱۰۰ متر آغاز شده است.
در کربلای معلی هم شاهد توسعه پیرامون ضریح مطهر امام حسین(ع) و ترمیم گنبد این بارگاه مقدس و سازه با عمر بیش از هزار سال بودیم، زمانی نگرانی فروریختن این گنبد وجود داشت، اما معماران ایرانی با همکاری نیروهای عراقی، ترمیم این گنبد را به خوبی انجام دادند. تعامل بسیار خوب و نزدیکی بین ایرانی ها و عراقی در زمینه توسعه عتبات عالیات در طول بیش از دو دهه، وجود داشت و بدون این همیاری، مطمئنا ستاد بازسازی عالیات این موفقیت ها را کسب نمی کرد.
جا دارد که در کنار مقام معظم رهبری و عنایت ویژه و خاص ایشان به مسئله بازسازی عتبات عالیات از شهید والا مقام حاج قاسم سلیمانی هم یاد کنیم، درصد زیادی از سفرهای ایشان به عراق برای نظارت بر توسعه عتبات عالیات بود. شهید سلیمانی به غیر از مسائل سیاسی و مقابله با داعش در عراق، نقش گسترده ای در مسئله بازسازی عتبات عالیات داشت. علاوه بر این شخصیت ها، باید از آیت الله العظمی سیستانی یاد کنم که ایشان در طول این مدت، حرکتهای جاودانهای را در عراق انجام دادند.
این شخصیت برجسته حدود بیش از دو دهه است که به دلیل شرایط خاص عراق نتوانسته اند که از منزل ۸۰ متری خود خارج شوند، اما عنایت ایشان به تمام مسائل نه فقط در ایران و عراق بلکه در همه جای دنیا است. هر شخصیتی که از هر نقطه جهان به دیدار آیت الله العظمی سیستانی می آید، ایشان از تمام خصوصیات شیعه، سنی و قشرهای مذهبی دیگر در آن نقطه، مطلع هستند. فعالیت های مختلف ستاد بازسازی عتبات عالیات خدمت آیت الله العظمی سیستانی، عرضه می شد و مهر تائید و پشتیبانی ایشان از این فعالیت ها برای پیشبرد اهداف این ستاد، مهم بوده است، ستاد اهداف زیادی دارد و ان شاء الله فعالیت های آن باز هم ادامه پیدا خواهد کرد.
ابنا: جناب عالی سال ها در بازسازی عتبات عالیات حضور مستمر و مفید داشتید و در آن جا خدمات شایانی انجام دادید. یقینا در این سال ها خاطرات بسیاری در این عرصه مهم فرهنگی و مذهبی به خاطر دارید مایل هستیم چند نمونه از این خاطرات را از زبان حضرت عالی بشنویم؟
برای پاسخ به این سوال باید مقدمه ای را عرض کنم که مرحوم پدرم شهید آیتالله حاج شیخ احمد انصاری قمی در حوزه نجف اشرف، شخصیتی محوری بود و ایشان در وضعیتی در این حوزه قرار داشت که عنوان می شد هر رخداد درون حوزه ای و برون حوزه ای حتی به نازکی یک نخ بسیار باریک و نازک ( موسوم به نخ قرقره) در حوزه نجف به مرحوم پدرم مربوط بود.
ایشان به خاطر ارتباطات گستردهای که داشتند، دست حوزه و مراجع عظام تقلید و بازوی قدرتمند مرحوم آیتالله العظمی خوئی به شمار میآمد. براین اساس تمام مسائل حوزه علمیه نجف از جمله وضعیت بیوت مراجع و مشکلات طلاب از جمله اسکان، شهریه و مسائل درمانی به مرحوم پدرم مرتبط بود. ایشان خانه های زیادی را برای سادات خریداری کردند و ساخت مسجد خضراء از مساجد مهم شهر نجف از اقداماتشان بود.
مرحوم پدرم شهید آیتالله حاج شیخ احمد انصاری قمی در بازسازی عتبات مقدسه و مزارها در شهرهای مختلف از جمله نجف و کربلا و کاظمین و سامرا نقش ایفا داشتند.
این توفیق نصیب من شد که بعد از شهادت پدرم و پس از سرنگونی رژیم صدام در عراق در عرصه بازسازی عتبات عالیات ورود کنم و خدماتی را در حد بضاعت جسمی و جایگاه اجتماعی ام، داشته باشم و بتوانم با جمع کردن خیرین، مجموعه کارهای فراوانی را در آستان مقدس علوی و همچنین عتبات عالیات در کربلا و کاظمین و سامراء انجام بدهم.
اما مهم ترین مدال افتخاری که در این عرصه بر سینه زدم، حضورم در پروژه بازسازی خشت های گنبد حرم مطهر حضرت امیرالمومنین(ع) بود. این خشت ها تاریخ ۳۰۰ ساله داشت و درسال ۱۱۵۵ هجری قمری یعنی دوران نادرشاه بر روی این گنبد، نصب شده بود.
بد نیست در اینجا، یک اتفاق خیلی عجیبی را بیان کنم. من مدتها گنبد حرم مطهر حضرت امیرالمومنین(ع) را میدیدم و در نمازها و قنوتهایم، دعا میکردم که «اللهم ارزقنی خدمة امیرالمؤمنین(ع) و أولاده المعصومین(ع)».
سپس خوابهایی دیدم و دیگرانی دیدند! که دلالت بر این داشت که توفیق و عنایتی در این خصوص از حضرت امیرالمومنین(ع) به بنده خواهد شد. شبی در شهر کربلا در حال حرکت به سمت حرم مطهر امام حسین(ع) برای زیارت بودم، بر طبق رسم بزرگان و علما برای دریافت اذن ورود و دخول برای زیارت حضرت اباعبدالله الحسین(ع) وارد حرم مطهر حضرت عباس(ع) شدم. در صحن این حرم مطهر به شخصیتی برخورد کردم و او از من سوال کرد که فلانی، امشب کجا می روی ؟، من پاسخ دادم که می خواهم به زیارت بروم و به نجف برگردم، او به من گفت که کار مهم داری؟ من گفتم: چطور؟
آن شخصیت گفت که من امشب جلسه ای دارم و دوست دارم تو در این جلسه که وجودت ضروری است، حاضر باشی، من پاسخ مثبت به این درخواست دادم و پس از تشرف به حرم امام حسین(ع) و زیارت این بارگاه ، همراه با این شخصیت به منزلی نزدیک حرم حضرت ابوالفضل العباس(ع) رفتم. وقتی وارد آن منزل شدم، دیدم در یک طرف افرادی نشسته اند که همه عراقی هستند و فارسی هم بلد نیستند و در طرف مقابل هم افرادی از ستاد بازسازی عتبات از جمله دکتر خوش رو، آقای فداکار و دیگران نشسته اند و با ورود من به آن جلسه همه خوشحال شدند که من آمده ام.
این دوست ما جلسه را با این سوال شروع کرد که زائرینی که به حرم مطهر حضرت امیرالمومنین(ع) می آیند قصد زیارت دارند یا برای تماشای آثار تاریخی می آیند؟من در ابتدا متوجه قصد از طرح این سوال نشدم و از او خواستم که توضیح بیشتری بدهد، وقتی توضیحات را داد متوجه شدم که چه خوابی برای حرم حضرت امیرالمومنین(ع) دیده اند و بنا دارند که تمام خشت های گنبد، ایوان و مناره های این حرم را تغییر دهند!!.
اگر خوشبینانه نگاه کنیم، مطرح شدن این ایده از روی جهل بوده و عامدانه نبوده است. من از این پیشنهاد ناراحت شدم که این خشت های تاریخی مربوط به قرن دوازدهم هجری قمری است و ۳۰۰ سال است که خشت ها در حرم مطهر حضرت امیرالمومنین(ع) نصب شده است، آن وقت ما این خشت ها را بفروشیم؟ کتیبه های حرم امام علی(ع) از جنس طلای زرین فام تزئین شده مربوط به دوران نادرشاه بود و فقط ۱۸۰ کتیبه در ایوان حرم مطهر حضرت امیرالمومنین(ع) وجود دارد.
در آن جلسه عنوان می شد که هر کتیبه دارای ارزش مادی بسیاری است و هزاران دلار قیمت دارند از این رو ما باید کتیبه ها را بفروشیم و درآمد آن را برای حرم مطهر حضرت امیرالمومنین(ع) خرج کنیم!!
من هنگامی که متوجه این موضوع شدم، دو بار سرم را پایین انداختم و به فارسی به آقایان گفتم که جلسه را ادامه ندهید! جلسه را ادامه ندهید!
اما آنها متوجه نشدند، حاضران عراقی در جلسه، عربزبان بودند و اعضای ستاد بازسازی عتبات هم فارسزبان بودند. البته آقای فداکار هم عربی صحبت میکرد.
من بعد از پایان جلسه بلافاصله حرکت کردم و به شهر نجف آمدم و انقلابی را در عرض یکی دو روز در این شهر به وجود آوردم. خدمت آیت الله العظمی سیستانی، آیت الله العظمی فیاض، آیت الله العظمی سیدمحمدسعید حکیم و آیت الله العظمی بشیر نجفی رسیدم و این مراجع تقلید را آگاه کردم که چنین پروژه ای قرار است اجرا شود. با عنایت حضرت امیرالمؤمنین(ع) و توجه و دقت مراجع به ویژه حضرت آیتالله العظمی سیستانی، تمام آن پروژه نقش بر آب شد.
داستان خشت های طلا در گنبد حرم مطهر امیرالمومنین(ع)
همچنین من توانستم ثابت کنم که خشت ها در حرم مطهر حضرت امیرالمومنین(ع) مربوط به دوران نادرشاه، بوده است. من به یاد دارم که در دوره کودکی، گنبد حرم مطهر امام علی(ع)، ترَکی برداشت و یکی از خیّرین و نیکوکاران شهر نجف به نام حاج رشاد میرزا در سال ۱۳۸۹ هجری قمری، و در دوران مرجعیت مرحوم آیة الله العظمی سید محسن حکیم (ره) و به دستور ایشان ، این گنبد را ترمیم کرد. برخی تصور می کردند که در این ترمیم گنبد، تمام خشت های طلای نادری عوض شده است.
من با توجه به مطالعه تاریخ می دانستم که گنبد حرم مطهر حضرت امیرالمومنین(ع) ترمیم شده و در این ترمیم مقداری طلا هم به آن اضافه شده است، ولی راه اثباتی نداشتم، من برای اثبات این مطلب نیاز به مدرک داشتم و می بایست که در این خصوص دست به تحقیق زده و مدرکی بدست بیاورم.
بنابراین در این راستا شتابان به حرم مطهر حضرت امیرالمومنین(ع) رفتم و از مسئولان آستان خواستم که درب انبار که در زیرزمین دوم زیر کتابخانه در ضلع شمال غربی صحن مطهر واقع است را باز کنند. خشت های گنبد کَنده شده در داخل جعبه های چوبی ویژه سیب در آن انبار روی هم چیده شده بود. یکی از عزیزان در آنجا خواست که یکی از جعبه ها را پایین بیاورد تا آن را از نزدیک ببینیم، اما یک لحظه، حالت الهام گونه ای به من شد و گفتم که یک جعبه خاص که در زیر جعبه ها قرار داشت و آوردنش سخت بود را بیاورد، !
جعبه را که بیرون کشید، اولین خشت را که از جعبه بیرون آوردم، اشک شوق از چشمان من سرازیر شد، چون پشت خشت نوشته شده بود که این خشت در سال ۱۳۸۹ هجری قمری از سوی حاج رشاد میرزا نیکوکار ترمیم شده است، من به سرعت چند عکس از این خشت ها گرفتم و نزد تولیت آن هنگام حجة الاسلام و المسلمین سید نزار حبل المتین بردم تا ثابت کنم که این خشت ها، خشت های قدیمی و مربوط به دوران نادرشاه است.
در این دوران معجزات فراوانی را دیدیم و موفق شدیم که ۹۲۱۷ خشت روی گنبد حرم مطهر حضرت امیرالمومنین(ع) را ترمیم کنیم و مقدار زیادی طلا برای این کار صرف شد. این خشت ها، مسی هستند و روی هر خشت یک لایه ۱۷-۱۸ میکرونی،آب طلا داده شد و مجددا روی گنبد، نصب گردید. اندازه خشت ها روی گنبد متفاوت است و خشت ها در پایین گنبد، بزرگ است و هر چه که بالاتر می رود، کوچک تر می شود.
جالب این است که در آن دوران، پشت تمام خشتها شمارهگذاری شده بود، مثلا ۱۱-۲۵ به معنای ردیف ۱۱ و خشت ۲۵ است. گنبد حرم مطهر حضرت امیرالمومنین(ع) دارای ٧٦ ردیف و ۹۲۱۷ خشت است و گردن و یا گریو گنبد، ۳۶۲۶ عدد است. بعد از گنبد به سراغ مناره های حرم امام علی(ع) آمدند و اکنون هم تعمیر خشت های ایوان این بارگاه مقدس در حال تمام شدن است. در ادامه هم به سراغ ضریح مطهر حضرت امیرالمومنین(ع) رفتیم.
زائران، تسبیح، انگشتر و یادستان خودشان را متبرک به ضریح می کنند و برخورد انگشترها و تسبیح ها به توپ های نقره ای نازک به پنجره های ضریح که عمر ۸۰ ساله داشت، موجب سوراخ شدن حدود ۱۰۰ توپی ضریح شده بود. با اجازه مرجعیت، ۱۷ پنجره ضریح حضرت امیرالمومنین(ع) را عوض کردیم که این توپی های ضریح مطهر ، در داخل خود یک لایه مسی همراه با یک لایه ۳ میلی متری نقره دارند. سنگ درون ضریح، و پیرامون صندوق خاتم کهن و زیبای مزار که از دوران زندیان تا کنون باقی مانده و یکی از آیات زیبایی و هنر بشمار می آید ، هم تعویض گردید که با مرمر سفیدی که در درون آن هفت نوع عقیق به رنگهای متفاوت قرار داده شده است ، جایگزین گردید.
در این هنگام بود که صاحبنظران معتقدند عمر پیش بینی شده برای ضریح کنونی حضرت امیرالمومنین(ع) و پنجره های ضریح بیش از ۲۰۰ سال است.

ابنا: آقای دکتر شما با بسیاری از مردم و علما و بزرگان جهان اسلام در اقصی نقاط جهان به ویژه مردم و علمای بزرگ شیعه درکشورهای مختلف جهان مرتبط هستید، نوع تعامل آنان با مردم و شیعیان کشور ایران و دیدگاهشان نسبت به نظام جمهوری اسلامی ایران را در چه افقی می بینید و آن را چگونه ارزیابی می کنید؟
با این که شیعیان جهان هنوز در اقلیت و در مظلومیت به سر می برند، اما جمهوری اسلامی ایران به پشتوانه ای برای شیعیان جهان تبدیل شده است. ممکن است برخی از شیعیان در عراق یا کشورهای دیگر به لحاظ سیاسی مقداری با ما زاویه داشته باشند، اما چون ارتباط شیعیان با یکدیگر در حقیقت ارتباط با محوریت ائمه معصومین(ع) است، آنها با این وجود، احترام والایی برای نظام جمهوری اسلامی ایران، قائل هستند و ما این مسئله را با چشم خودمان در عراق و کشورهای دیگر می بینیم و مظهر شیعه، ایران شده است.
من پیش از این عنوان می کردم که پرچم امیرالمومنین(ع) در ایران به اهتزاز درآمده است و شهادت ثلاثه در ایران در هنگام اذان، سر داده می شود. اما در یک دهه گذشته شاهد یک رنسانس و انقلابی در دنیا در نتیجه فعالیت جمهوری اسلامی ایرای از یک سو، بیداری شیعیان جهان از سوی دیگر، فعالیت تبلیغی حوزه های علمیه هزار ساله شیعه در نجف اشرف و قم در کشورهای مختلف با ارسال مبلغان در طول سال و حضور نمایندگان حوزه ها و مراجع تقلید در کشورهای اسلامی بودیم.
ما در چهار پنج سال گذشته مظهر این شکوفایی و قدرت را در حرکت میلیونی به سمت کربلای معلی در ایام اربعین با حضور ۲۵ میلیون نفر می بینیم. اوایل از حضور مردم در پیاده روی اربعین به عنوان رودی، یاد می کردیم، در حالی که الان این حضور را به عنوان یک اقیانوس مواج انسانی می بینیم. نه فقط شیعیان و نه فقط مسلمانان بلکه از تمام اقوام و نژادها و مذاهب و ادیان الهی در این مسیر به سمت سرزمین بهشت یعنی کربلای معلی در ایام اربعین، حرکت می کنند. اگر یک فیلم هوایی از جاده های منتهی به کربلای مثلا ۱۰ روز قبل از اربعین گرفته شود، حرکت رودهای انسانی دیده می شود، هر چقدر که جمعیت به کربلا نزدیک تر شود، این موج انسانی به رودخانه ها و اقیانوس های گسترده تبدیل می شوند که از همه جای دنیا هستند. هر قدر که جمعیت زائرین اربعین به کربلا، این قلب تپنده جهان نزدیک تر می شود، آن خروش و حماسه را بیشتر می بینید.
چند سال پیش من در برنامه ای، مطلبی را عنوان کردم که بازتاب فراوان و گسترده ای داشت، آن هم این بود که در روایت داریم امام زمان(عج) در هنگام ظهور که می خواهند خودشان را معرفی کنند، بانگ برمیآورند و خودشان را با امام حسین(ع) معرفی میکنند. نمیفرمایند: که «أنا ابن رسول الله»، بلکه می فرمایند که «إنّ جدی الحسین(ع) قُتلَ عطشانا، إنّ جدی الحسین(ع) کان مظلوما». مفهوم این روایت در گذشته برای ما ناشناخته بود، اما در سال های اخیر دیدیم که نام امام حسین(ع) در دنیا، شناخته شده و حرکت اربعین حسینی چنان انقلابی را در دنیا به وجود آورده است. امیدواریم که ان شاء الله با ظهور امام زمان(عج)، داد و عدل در تمام جهان، فراگیر شود و ما از حکومت عدل و زیبا ائمه معصومین(ع)، بهره ببریم.
ابنا: حضرتعالی از مرتبطین واعضای موسسه محترم آل البیت هستید، از خدمات علمی فرهنگی واجتماعی این موسسه برای شیعیان جهان از جمله شیعیان ایران و عراق را برای مخاطبین ما بیان بفرمایید؟
موسسه وزین و گرانسنگ آل البیت با تدبیر و همت و تلاش حجت الاسلام و المسلمین حاج سید جواد شهرستانی در حال فعالیت است. من این را قاطعانه عرض می کنم که در طول تاریخ حوزه های علمیه، چنین بازوی قدرتمندی برای مرجعیت نداشته ایم. من در ابتدای مرجعیت و زعامت حضرت آیتالله العظمی سیستانی که خدمت شان مشرف شده بودم ، عرض کردم که این از نعمتهای الهی برای شما است که خداوند چنین بازوی قدرتمندی را به نام آقای شهرستانی، داماد و وکیل تام الاختیار شما قرار داده و درب دفتر ایشان به عنوان دفتر مرجعیت نه تنها به روی حوزویان یا دانشگاهیان یا افراد جامعهی ایرانی، بلکه به روی تمام جهانیان و ادیان و مذاهب الهی، باز است.
افرادی بودهاند که خدمات آنها، محصور در خدمات حوزوی بوده است، اما الان ببینید که شخصیت های مختلفی از اقصی نقاط جهان به صورت روزانه با حجت الاسلام و المسلمین شهرستانی، دیدار می کنند. ایشان موسسه آل البیت را برای احیای آثار کهن شیعه، راه اندازی کردند. این موسسه قبل از به مرجعیت رسیدن آیت الله العظمی سیستانی و در دوران مرحوم آیت الله العظمی خویی، وجود داشت، اما ایده هدفمند کردن موسسه آل البیت برای حجت الاسلام و المسلمین شهرستانی بود. ایشان برای این موسسه از جایی کمک نمی گرفت. من زمانی را به خاطر دارم که حجت الاسلام و المسلمین شهرستانی در آخر ماه برای موسسه آل البیت، قرض فراوانی را بالا می آوردند، اما به هر حال چون وجهه ای داشتند و شخصیت برجسته ای هستند، یا پولی می رسید یا این که برای جبران هزینه های موسسه، قرض از دیگری می گرفتند.
بعد از تقریبا نزدیک به بیش از ۴ دهه فعالیت مؤسسهی آل البیت، اکنون در اغلب پایتختهای کشورهای اروپایی، آمریکایی، آسیایی و نیز کشورهای ترکیه و عراق، دفاتر نمایندگی این موسسه وجود دارد و فعالیت ها در این دفاتر نمایندگی به زبان های بومی، انجام می شود.
مترجمانی در دفاتر نمایندگی موسسه آل البیت حضور دارند و با مسلمانان اعم از شیعیان و غیرشیعیان، ارتباط برقرار می کنند. سفر اخیر حجت الاسلام و المسلمین شهرستانی به ترکیه، سفر بسیار درخشان و برجسته ای بود و ایشان در این سفر با تمام گروه ها، ملاقات کردند. در سفر حجت الاسلام و المسلمین شهرستانی به ترکیه شاهد برقراری ارتباط بین ایشان با اهل سنت، علوی ها، مسیحیان و شیعیان در این کشور و نیز اطیاف مذهبی چه در بیت شیعی و چه در بیت غیرشیعی بودیم.
حجت الاسلام و المسلمین شهرستانی بیش از ۳۰ موسسه به وجود آورده اند که از جمله آن، بیمارستان فوق تخصصی نور است. این بیمارستان، یک پروژه عظیم و گسترده است که در تمام رشته ها به خصوص قلب، فوق تخصص دارد و به گونه ای می توان عنوان نمود که دومین شهر سلامت در ایران ، پس از شهر سلامت در صدرای شیراز است.
بیمارستان نور با آخرین تکنولوژی جهانی در حال احداث است و ان شاء الله فاز نخست این بیمارستان تا یک سال دیگر افتتاح می شود. بیمارستان نور از یک سو، دستاوردی برای جامعه ایرانی و از سوی دیگر، دستاورد مرجعیت است. همان طور که مرحوم آیت الله العظمی گلپایگانی در شهر قم، بیمارستانی را ساختند که اکنون آن را به نام بیمارستان آیت الله العظمی گلپایگانی می شناسیم و مرحوم آیت الله العظمی بروجردی نیز موسساتی را در عراق و آلمان احداث کردند، اکنون هم در این دوران، مرجعیت شیعه در این راستا، گام نهاده است و موسسات گسترده ای را در حوزه علمیه نجف اشرف، حوزه علمیه قم و حوزه های دیگر دارد.
من توفیق داشتم که در سفرهای متعددی خدمت حجت الاسلام و المسلمین شهرستانی باشم که این سفرها واقعا سفرهای لذت بخش و معنوی و نیز فشرده ای بودند. ما وقتی که از سفر سه چهار روزه با حجت الاسلام و المسلمین شهرستانی برمی گردیم، باید ۴۸ ساعت بخوابیم.
اخیرا سفر چهار روزه ای همراه با ایشان به شیراز رفتیم که در این چهار روز تنها ۱۵ ساعت خوابیدیم، یعنی از ساعت ۶ صبح تا ساعت دو نیمه شب به صورت مداوم و پشت سرهم ، مشغول برنامه های مختلفی بودیم. ما خودمان را با چای و قهوه، سرپا نگه می داشتیم، اما حجت الاسلام و المسلمین شهرستانی با وجود داشتن بیماری های مختلف مانند دیابت و فشار خون با عشقی که به خدمت دارند، از صبح تا شب، کار می کردند، ما خسته می شدیم، اما ایشان خستگی ناپذیربودند. من همیشه از حجت الاسلام و المسلمین شهرستانی به عنوان (شخصیتی در قالب یک نهاد)، نام می برم که فعالیت های گسترده ای دارند.
مشهور چنین است که در هنگامی و به مناسبتی، رهبر معظًم انقلاب عنوان کرده اند که دستگاه ما باید سه شهرستانی می داشت !
حجت الاسلام و المسلمین شهرستانی در حال احداث کتابخانه عظیمی هستند که ظرفیت نگهداری بیش از ۲ میلیون عنوان کتاب در این کتابخانه به همراه سالن های مطالعه برای برادران و خواهران را دارد. ایشان موسسات فراوانی از جمله موسسه نجوم، موسسه تاریخ، موسسه کلام، موسسه معلولین و موسسات قرآنی و … را ایجاد کرده اند.
حجت الاسلام و المسلمین شهرستانی نه تنها برای مرجعیت زمان بلکه برای حوزه های علمیه و جهان تشیع و دنیای اسلام در عصر کنونی، سرمایه بزرگی است که خداوند به ما، تفضل کرده است. ایشان به صورت شبانه روزی مشغول به خدمت هستند و برکات ایشان شامل همه می شود و ما امیدوار هستیم که توفیقات بیشتری نصیب حجت الاسلام و المسلمین شهرستانی و سایر خدمتگذاران به مکتب اهل بیت(ع) شود.
ابنا : جناب آقای دکتر انصاری بسیار ممنونیم از فرصتی که در اختیار ما گذاشتید. در پایان اگر نکته یا مطلبی باقی مانده بفرمایید استفاده می کنیم؟
من همیشه این مطلب را به خودم می گویم که این فعالیت ها هنوز کم است و باید بیشتر و بیشتر و بیشتر، فعالیت کرد، به خصوص با امکاناتی که اکنون در فضای مجازی وجود دارد. در قدیم ما به دنبال یک رادیو یا تلویزیون سیاه و سفید بودیم که آن را هم فقط برخی از افراد داشتند، اما اکنون دنیا در دست ما است. این که میگویند دنیا، یک دهکدهی کوچکی شده است، واقعا همینطور است. خیلی جالب است که گاهی یک اتفاقی در یکی از اتاق های یک خانه ای در آن سوی دنیا می افتد و من از این رخداد و از داخل آن خبردار می شوم، پیش از آن که شخصی که در آن سوی اتاق نشسته است، مطلع شود!! میخواهم بگویم که دنیای مجازی، اینطور شده است، اما ما باید کمال بهرهبرداری را از این فرصت، داشته باشیم و بدانیم که همهی اینها، عنایات الهی است. مثل یک زمین فوتبال است که اگر ما وارد میدان نشویم و فوتبال بازی نکنیم، و زمین را در اختیار نگیریم ، گروههای دیگر، فوتبال بازی میکنند و توپ را به میدان میبرند، از این رو ما باید این میدانها را در اختیار خود قرار دهیم!ا کنون کودکان و نوجوانان ما تشنه هستند و نیاز به خوراک فکری و رسانه ای دارند. اگر ما به کودکان و نوجوانان خود، خوراک سالم ندهیم، خوراکهای به ظاهر قشنگ اما با درون مسموم به آنها داده می شود و بعد از مدتی می بینیم که مغز و تفکر آنها تغییر داده شده است.
من در طول ماه بیماران زیادی را دارم که به اشتباه به آنها گفته شده است که دچار سرطان فک شده اند و خارج کردن چنین دهنیت غلطی از ذهن یک بیمار، سخت است و این اتفاق به صورت مکرر در ماه برای من رخ می دهد. بیمار یک چایی داغ می خورد و سقف دهانش می سوزد و دچار بیماری به نام لیکن پلان می شود. در این بیماری، سفیدک هایی در سقف دهان او زده می شود که شبیه پیش سرطانی است، اما سرطان نیست و قابل درمان می باشد. من برای این که بیماری سرطان را از ذهن او خارج کنم، به او می گویم که چه کسی به تو گفت که چای داغ بخوری؟ او تا مدتی فکر می کند که اطرافیانش این مسئله را به من گفته اند، در حالی که من فقط به دنبال خارج کردن تصور ابتلا به سرطان از ذهن بیمار هستم، چون واقعا چنین چیزی وجود ندارد و در این زمینه، سختی زیادی می کشیم.
البته منظورم این نیست که ما سرطان دهان نداریم اما اغلب گاه تشخیص اشتباه، دهن و فکر و اندیشه بیمار را رو به قهقرا و مرگ می برد!
ما وظیفه داریم قبل از این که یک شخص، مسموم شود و مجبور شویم هزینه کنیم و او را بیمارستان ببریم، در حالی که در آستانه مرگ است و در صورت زنده ماندن هم زمان زیادی طول می کشد تا به حالت عادی برگردد، از همان ابتدا دقت کنیم که خوراک مناسب را به صورت دقیق به او بدهیم.
شما وقتی می خواهید مواد غذایی بخرید، چقدر مراقب هستید که مثلا این هندوانه از کجا است؟ قیمتش درست است؟ همین دقت را باید در مورد مسائل مذهبی و آن چیزی که فضای مجازی در اختیار یک کودک یا نوجوان قرار می دهد، داشته باشیم. اکنون یک بچه دو سه ساله بهتر از من و شما آگاه است که وارد فضای مجازی شود و فیلم های مختلف را ببیند. او مناظری را می بیند که اصلا نمی تواند تحلیل کند. همجنس بازی با ظرافت در فیلم های کارتونی در ذهن یک کودک، عادی سازی می شود، شما چطور می خواهید که این مسئله را از ذهن کودک خارج کنید؟
ما باید بدانیم که اگر قدرتی در این زمینه داشتیم و کاری نکردیم، در روز قیامت باید جوابگو باشیم و در آنجا از ما پرسیده می شود که شما می توانستید کاری انجام بدهید، اما چرا انجام ندادید؟ ما از آن طرف باید ببینیم که امثال تیجانی ها و زکزاکی ها در زمینه هدایت در جهان چه کرده اند. تیجانی روزی به عنوان یک فرد افراطی به نجف آمده بود تا با آیت الله العظمی خوئی مذاکره کند، اما اکنون می بینیم که مدافع اهل بیت(ع) و شیعه شده است.
..............................
پایان پیام/ ۲۶۸