به گزارش خبرگزاری بینالمللی اهلبیت(ع) ـ ابنا ـ حجت الاسلام و المسلمین عبدالقدیر عالمی امام جمعه غرب کابل در خطبه های نماز جمعه این هفته (۵ بهمن) درباره لزوم توجه به مسائل اقتصادی و اهتمام افراد به کار و تلاش برای مهار فقر سخنانی را ایراد کرد.
وی در ابتدا یکی از بنیادی ترین عوامل موفقیت، کامیابی و رشد در تمام ابعاد زندگی، داشتن اقتصاد مطلوبدانسته و گفت: هرگاه اقتصاد فرد، خانواده یا جامعهای دچار آسیب گردد، علاوه بر آشفتگی و آسیب پذیر شدن روند زندگی، باورها، اخلاق و دین داری آن فرد، خانواده و اجتماع نیز متاثر میگردند. پیامبر بزرگوار اسلام(صلیالله علیه وآله وسلم) در حدیث فرموده است: «کَادَ الْفَقْرُ أَنْ یَکُونَ کفْراً» فقر، انسان را در آستانه کفر قرار میدهد. (اصول کافی، ج۲، ص۳۰۷).
عالمی در ادامه نیاز انسان به اسباب زندگی طبیعی را لازمه توجه با مسائل اقتصادی دانست و گفت: لذا در دین مقدس اسلام روی بارور ساختن اقتصاد و توجه به آن تاکید صورت گرفته است؛ در قرآن کریم بعنوان آخرین کتاب آسمانی و جامع دستورات دنیا و آخرت برای بشریت تا روزقیامت، بیش از ۴۵۰ آیه برای اقتصاد و مسائل اقتصادی اختصاص یافته اند.
در منابع روائی ما نیز تعداد زیاد و بیش از هزار حدیث از پیامبر اکرم(ص) و ائمه اطهار(ع) در منابع معتبر روائی به مسائل اقتصادی اختصاص یافته اند.
امام جمعه شیعیان غرب کابل در باب توجه ویژه فقه به اقتصاد گفت: ما هفتاد و دو باب فقه داریم که تعداد زیادی از این ابواب فقهی از قبیل: بیع، رهن، اجاره، وکالت، وصیت، کفالت و... هرکدام به نحوی به مسائل اقتصادی پرداخته اند. و میتوان ادعا نمود که مسائل اقتصادی قسمت اعظم فقه اسلامی را تشکیل میدهند.
این خود نشاندهندهٔ توجه و عنایت دین مقدس اسلام به اقتصاد و مسائل اقتصادی است.
وی با بیان حدیثی از امیرالمومنین(ع) ایجاد زمینه رشد اقتصادی را از وظایف حکومت دانسته و گفت: امیرالمؤمنین(ع) فرمود: قوام دین و دنیا و ستون زندگی مردم اقتصاد است. ازحقوقی که مردم و رعیت بر حکومت و حاکم دارند این است که حاکم توفیر فیئ نماید، یعنی تکثیر سرمایه، فراهم ساختن زمینه کار، رشد دادن اقتصاد جمعی و عمومی و فراهم ساختن زمینهٔ رشد و شکوفائی اقتصاد مردم است.
عالمی بعد از بیان اینکه در تشکیلات حکومتی وزارت های بنام اقتصاد، تجارت، زراعت و مالداری داریم که وظیفه اصلی این وزارتها مساعد ساختن زمینه کار و فعالیت برای مردم و رشد و توسعهٔ اقتصاد مردم است ادامه داد: لذا میطلبد افراد متعهد، متخصص و خدمت گزار متولی و عهده دار این وزارتخانه ها باشند، تا اقتصاد کشور رونق پیدا کرده و مردم از فقر، تنگدستی، گرسنگی، بیکاری و مشکلات اقتصادی و معیشتی نجات پیدا نمایند.
چرا ما فقیر و تنگدست باشیم؟
چرا رنگ و رخ ما پریده باشد؟
چرا خانهای برای سکونت نداشته باشیم؟
چرا جوانان ما خوار و سرگردان با قبول صدها خطر دنبال کار و کاسبی پیش دیگران بگردند؟
چرا بستر کار در سرزمین و کشور خود ما فراهم نشود؟
این عالم دینی پیش رفت یک کشور را در درگرو اقتصاد دانست و گفت: نشانه ترقی و توسعهٔ یک کشور اقتصاد آن است؛ لذا وظیفه اصلی حکومتها و حاکمان در کنار تامین امنیت، برقرار ساختن عدالت و رسیدگی به امور مدیریتی و سیاسی، رشد و توسعه دادن مسائل اقتصادی از راههای مشروع و حلال است که بنیادی ترین و مهمترین عامل موفقیت انسان هاست.
وی با اشاره به اینکه رشد و توسعه اقتصاد برنامهٔ تمام انبیاء و اولیای الهی بوده است، ادامه داد: پیامبران الهی هرکدام دارای شغل و حرفهٔ بوده و در رشد و توسعهٔ اجتماعی که در آن زندگی مینموده اند، نقش داشته و بلکه اسوه و الگو بوده اند.
شما کدام پیامبر را سراغ دارید که صاحب شغل و پیشه نبوده باشد؟
از آهنگری تا بنائی، خیاطی، چوپانی، ماهی گیری و... مشاغلی بوده اند که انبیاء الهی انجام میداده اند.
امام جمعه شیعیان غرب کابل با اشاره با شهادت امام کاظم(ع) در هفته پیش رو، ایشان را الگویی برای رشد و توسعه اقتصادی دانسته و گفت: شما سیرهٔ عملی امام موسی کاظم(ع) را بررسی بفرمائید، در سیره ایشان آمده است که از کودکی علاقه مند کار و کاسبی بود، با آنکه بچههای کوچک طبیعتا دنبال بازیهای کودکانه اند.
از امام صادق(ع) پرسیدند: حجت خدا بعد ازشما کیست؟
امام فرمود: حجت خدا بعد از من کسی است که حتی در کودکی علاقهٔ چندانی به بازیهای کودکانه ندارد و دنبال کار، تلاش و پیش رفت در مسائل علمی و فکری مردم است.
راوی میگوید: در همین حال دیدم یک پسر بچه چهار پنج ساله دنبال چند تا گوسفند آمد، امام (ع) فرمود: همین امام آینده شماست.
این سیره امام موسی کاظم است.
امام جمعه غرب کابل با اشاره به حدیثی از امام کاظم(ع) گفت: امام از افراد بیکار، بیشغل و بیبرنامه بشدت بیزار بود و فرمود: «إنّ اللهَ جَلَّ و عَزَّ یُبغِضُ العَبدَ النَّوّامَ الفارِغَ؛ خداوند عزّ و جلّ، از بنده پر خوابِ بی کار نفرت دارد». (الکافی، ج ۵، ص ۸۴).
..........................
پایان پیام/
نظر شما