خبرگزاری بین المللی اهل بیت علیهم السلام ابنا-
اهمیت تربیت فرزند
یکی از بایستههای زندگی اجتماعی، تربیت فرزندان است؛ زیرا ایجاد خانواده متعادل وجامعه آرمانی، به این امر بستگی دارد. ازاین رو، تعلیم وتربیت فرزندان، همواره ازدغدغههای انسانها بوده است. پیش از آنکه سقراط را محاکمه کنند، از وی پرسیدند: بزرگترین آرزویی که در دل داری، چیست؟ پاسخ داد: «بزرگترین آرزوی من، این است که به بالاترین مکان آتن صعود کنم و با صدای بلند به مردم بگویم: ای دوستان! چرا با این حرص و ولع، بهترین وعزیزترین سالهای زندگی خود را به جمعآوری ثروت و سیم و طلا میگذرانید؛ در حالی که آنگونه که باید و شاید، در تعلیم و تربیت اطفالتان که مجبور خواهید شد ثروت خود را برای آنها باقی بگذارید، همت نمیگمارید؟»[1]
امروزه، تربیت فرزندان از اهمیت بیشتری برخوردار است؛ زیرا دشمنان، فرزندان ما را نشانه رفته و در قالب جنگ نرم وارائه الگوهای کاذب، در صدد سستنمودن عقاید وهویتزدایی از آنان میباشند. یکی ازروشهای مقابله با شبیخون فرهنگی، تربیت روشمند فرزندان است. در آیات و روایات نیز به تربیت فرزند ومصونیتبخشی خانواده از ناهنجاریها تأکید شده است: «یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا قُوا أَنْفُسَکُمْ وَ أَهْلِیکُمْ ناراً وَقُودُهَا النَّاسُ وَ الْحِجارَةُ...؛[2]ای کسانی که ایمان آوردهاید! خود و خانوادههایتان را از آتشی که هیزمش مردم و سنگها خواهند بود، نگه دارید.» ابوبصیر میگوید: از امام صادق(ع) در باره سخن خداوند: «قُوا أَنفُسَکُمْ وَ أَهْلِیکُمْ نَاراً...» پرسیدم و گفتم: نفس خود را از آتش حفظ میکنم؛ اما چگونه خانواده خود را حفظ کنم؟ فرمود: «آنان را به آنچه خداوند امر فرموده، امر کن و از آنچه خدا نهی فرموده، نهی کن. پس اگر از تو پیروی کردند، تو آنان را حفظ نمودهای و اگر نافرمانی کردند، تو تکلیف خود را انجام دادهای.»[3]
اهل بیتعلیهم السلام نیزبه تربیت فرزندان خود اهتمام وافری میورزیدند؛ زیرا عبودیت، سعادت و طی مسیر پُرفراز ونشیب زندگی فرزندان، نیازمند تربیت صحیح است. ازاین رو، علی(ع) درنامه 31 نهج البلاغه اصول تربیتی را برای فرزندش امام حسن(ع) بیان نمود. امامان دیگر نیز به این امر میپرداختند. آنان، تنها به تربیت فرزندان خود اکتفا نمیکردند؛ بلکه همگان را به این امر سفارش مینمودند. امام سجاد(ع) فرمود: «... و اما حق فرزندت آن است که بدانی او از تو است و تو نسبت به تربیت شایسته او، مسئولی... .»[4]
روشهای تربیت در سیره اهل بیت:
1. انتخاب همسر شایسته
برخی تصور میکنند که تربیت فرزند، بعد از تولدش آغاز میشود؛ حال آنکه این امر، به زمان پیش از تولد برمیگردد. ازاین رو، در آموزههای دینی برای قبل وبعد بارداری زن، آداب و شرایط خاص تعریف شده است که رعایت یا عدم رعایت آن، در شخصیت و آینده فرزند تأثیر شگرفی دارد. به موجب آمار، تعداد بسیاری از کودکان ناقصالخلقه جهان و کودکانی که رشد مغزی، عصبی و جسمی ناقصی دارند، در دوران بارداری مادرانشان درست تغذیه نشدهاند.[5] طبق برخی تحقیقات، علاقهمندی مادر به فرزند در هنگام شیردادن، در ثبات شخصیت او مؤثر است.[6] به همین جهت، در روایات تأکید شده است که پیش و پس از بارداری، رعایت برخی مسائل ضرورت دارد؛ مثلاً سفارش شده که در هنگام ازدواج، برای فرزنددارشدن دعا کنیم. امام صادق(ع) میفرماید: وقتی قصد ازدواج داشتید، چنین دعا کنید: «اللَّهُمَّ... قَدِّرْ لِی وَلَداً طَیِّباً تَجْعَلُهُ خَلَفاً صَالِحاً فِی حَیَاتِی وَ بَعْدَ مَمَاتِی.»[7] همچنین سفارش شده است که از خوردن لقمه و مال حرام پرهیز کنیم؛ زیرا این امر در روح و جسم فرزند تأثیر دارد. امام صادق(ع) فرمود: «آثار کسب حرام، در نسل انسان آشکار میشود.»[8]
بر این اساس، انتخاب همسرشایسته، ازمهمترین زمینههای تربیت فرزند است؛ زیرا طبق قانون وراثت، همان طورکه صفات ظاهری والدین و اجداد به فرزند منتقل میشود، رذایل وفضایل اخلاقی آنان نیز به او انتقال مییابد.از این رو، اهل بیت: درانتخاب همسر دقت مینمودند؛ چنانکه علی(ع) به برادرش عقیل دستور داد که همسرشایستهای برایش گزینش نماید. امام سجاد(ع) ، یکی از بهترین نوادگان امام مجتبی(ع) را به همسری انتخاب نمود که حاصل آن، تولد امام باقر(ع) بود.[9] امام حسن عسکری(ع) نیز با همسری بافضلیت ازداوج کرد و این گونه، آخرین حجت خداوند به دنیا آمد.[10]
معصومان(علیهم السلام) ، نه تنها خود در انتخاب همسر دقت مینمودند، بلکه دیگران را نیز به این امر سفارش میکردند. امام صادق(ع) میفرماید: «از طایفه پاکدامن و خوشاخلاق، همسر انتخاب کنید. بهدرستی که عِرْق (ژن) در فرزند اثر میگذارد.»[11] علی(ع) نیز میفرماید: سجایای اخلاقی، دلیل پاکی وراثت و فضیلت ریشة خانوادگی است.»[12] محمد حنفیه، فرزند علی(ع) ، در جنگ جمل پرچمدار بود. علی(ع) به وی فرمان حمله داد و او نیز حمله کرد؛ ولی دشمن با تیر و ضربات نیزه، جلوی او را گرفت. محمد از پیشروی باز ماند. حضرت خود را به او رساند و فرمود: از حملات دشمن مترس، حمله کن. محمد، قدری پیشروی کرد؛ ولی باز متوقف شد. علی(ع) از ضعف فرزندش آزردهخاطر شده، نزدیک آمد و با قبضه شمشیر به دوشش کوبید وفرمود: «أدرکک عرق أمّک؛[13] این ترس را از مادرت به ارث بردهای.» من که پدر تو هستم، ترسی ندارم.
2. انتخاب نام نیکو
از روشهای مهم تربیت فرزند، انتخاب اسم خوب و زیبا برای فرزند است؛ زیرا نام، وسیلهای برای توجه به شخصیت فرزند بوده، خوبی وبدی آن در شخصیتسازی فرزند اثرگذار است؛ اگر نام خوب نباشد، سبب رنجش روحی و آزردگی خاطر کودک خواهد شد.[14]
پیشوایان معصوم(علیهم السلام) ، به نامگذاری فرزندان خود بسیار اهمیت میدادند و مقید بودند که نیکوترین و بهترین اسم را برای فرزندان خود گزینش کنند. از این رو، از آغاز تولد نوزاد پسر تا روز هفتم، او را «محمد» مینامیدند تا از بدو تولد، روح، فکر و مغز کودک را با حضرت آشنا کرده باشند. امام صادق(ع) فرمود: «لَا یُولَدُ لَنَا وَلَدٌ إِلَّا سَمَّیْنَاهُ مُحَمَّداً فَإِذَا مَضَی لَنَا سَبْعَةُ أَیَّامٍ فَإِنْ شِئْنَا غَیَّرْنَا وَ إِنْ شِئْنَا تَرَکْنَا؛[15] هیچ نوزادی برای ما متولد نمیشود، مگر اینکه نخست نام او را «محمّد» مینامیم و پس از هفت روز، اگر خواستیم، نامش را تغییر میدهیم؛ وگرنه همان نام را بر او میگذاریم.»
ابوهارون میگوید: در مدینه همنشین امام صادق(ع) بودم. چند روزی حضرت مرا ندید و پس از چند روز، به حضورش رفتم. حضرت فرمود: ای ابوهارون! چند روزی است که تو را ندیدهام؟ عرض کردم: پسری برایم متولد شد. حضرت فرمود: مبارک باشد، او را چه نام میگذاری؟ عرض کردم: محمد. حضرت تا نام «محمد» را شنید، گونه خود را به طرف زمین برده و فرمود: محمد، محمد، محمد، به احترام نام محمد خم شد و سپس فرمود: جانم، فرزندم، همسرم، پدر و مادرم به فدای رسول خدا باد! مبادا او را دشنام دهی یا بزنی! مبادا با او بدی و بدرفتاری کنی!»[16]
عبدالرحمن بن محمد عزرمی میگوید: «معاویه به مروان بن حکم، والی مدینه، دستور داد تا برای جوانان قریش مبلغی مقرر کند. امام سجاد(ع) میفرماید: من نیز نزد او رفتم و او از نامم پرسید: گفتم: علیبن حسین. گفت: نام برادرت چیست؟ گفتم: علی. گفت: علی و علی! مثل اینکه پدرت قصد دارد نام تمام فرزندانش را علی بگذارد... از نزد او بیرون آمده و به حضور پدرم رسیدم و ماجرا را به ایشان عرض کردم. پدرم فرمود:... اگر صاحب صد فرزند نیز شوم، دوست ندارم جز «علی» نامی بر آنها بگذارم.»[17]
امروزه، انتظار میرود مردم ما به فرهنگ نامگذاری اهل بیت: بیشتر توجه نمایند. اسامیای را برای فرزندان خویش انتخاب کنند که با آموزههای دینی و فرهنگ ما همسویی داشته باشد. متأسفانه، برخی والدین تحت تأثیر فرهنگ بیگانه قرار گرفته ونامهایی را برای فرزندان خود گزینش مینمایند که در شأن جامعه دینی نیست. البته ناگفته نماند که ـ بحمدالله ـ تعداد فراوانی از فرزندان این مرز و بوم، به نام اهل بیت: نامگذاری شدهاند.
3. فرصتشناسی
اگرچه زمان تعلیم وتربیت، ازگهواره تا گور است، اما برخی زمانها برای این امرمناسبتر میباشد. دوران کودکی، فرصت خوبی برای تربیت است. دربرخی روایات، تربیت در زمان کودکی و نوجوانی، به نقاشی برسنگ تشبیه شده است[18] که نشان از اهمیت توجه به زمان دارد. به تعبیر بعضی روانشناسان بالینی، ذهن کودکان، مانند صفحه سفید، آماده نگاشتن تجارب است. در روانشناسی گفته شده است: «کودک در پنج و شش سالگی، نسخه کوچک جوانی است.»[19]
معصومان(ع) ، تربیت فرزندان خود را از دوران کودکی آغاز مینمودند؛ زیرا هنوز گناه، قلب آسمانی کودکان را سیاه نکرده است. افزون بر آن، پدر و مادر همیشه توان تربیت فرزندان را ندارند؛ چون پیری توان آنان را خواهد گرفت. حضرت علی(ع) خطاب به فرزندش، امام حسن(ع) فرمود: «پسرم! هنگامی که دیدم سالیانی از من گذشت و توانایی رو به کاستی رفت، به نوشتن وصیت برای تو شتاب کردم و ارزشهای اخلاقی را برای تو بر شمردم... پیش از آنکه خواهشها و دگرگونیهای دنیا به تو هجوم آورند؛ زیرا قلب نوجوان، چونان زمین کاشته نشده، آماده پذیرش هر بذری است که در آن پاشیده شود. پس، در تربیت تو شتاب کردم؛ پیش از آنکه دل تو سخت شود... .»[20]
پی نوشت:
[1]. فردوسیان، فرحناز، «نکتههایی پیرامون تربیت فرزند»، مجله طوبی، ش 5.
[2]. تحریم، آیه 6.
[3]. قمی، علی بن ابراهیم، تفسیر قمی، قم: دار الکتب الاسلامیة، چهارم، 1367ش، ج 2، ص 377.
[4]. ابن شعبه حرانی، حسن بن علی، تحف العقول، مصحح: علیاکبر غفاری، قم: جامعه مدرسین، 1404 ق، ص 104.
[5]. امینی، ابراهیم، تربیت، قم: بوستان کتاب، هفتم، 1390ش، ص 39.
[6]. حسینیزاده، علی، سیره تربیتی پیامبر9 و اهل بیت: در تربیت فرزند، قم: پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، 1380ش، ص 62.
[7]. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، مصحح: علیاکبر غفاری و محمد آخوندی، تهران: دار الکتب الإسلامیة، چهارم، 1407ق، ج 3، ص 482.
[8]. همان، ج 5، ص 125: «کَسْبُ الْحَرَامِ یَبِینُ فِی الذُّرِیَّةِ.»
[9]. کلینی، محمدبن یعقوب، اصول کافی، ترجمه: محمدعلی اردکانی، تصحیح: وفادار مرادی و محمد مسعودی، قم: دار الحدیث، اوّل، 1388 ش، ج 2، ص 609.
[10]. نیشابوری، فتال، روضة الواعظین، بیروت: مؤسسة الأعلمی للمطبوعات، اوّل، 1406 ق، ص 283.
[11]. طبرسی، حسن بن فضل، مکارم الأخلاق، قم: الشریف الرضی، چهارم، 1412ق، ص 197: «تَزَوَّجُوا فِی الْحِجْرِ الصّالح فَإِنَّ الْعِرْقَ دَسّاسٌ.»
[12]. خوانساری، آقا جمال، شرح غرر الحکم و درر الکلم، تهران: دانشگاه تهران، ج 3، ص 393: «حُسْنُ الْأخلاقَ بُرهانَ کَرَمِ الأعراقِ.»
[13]. هاشمی خویی، میرزا حبیبالله، منهاج البراعة فی شرح نهج البلاغة، مصحح: ابراهیم میانجی، تهران: المکتبة الإسلامیة، ج 17، ص 68.
[14]. ر.ک: طبسی، محمدجواد، حقوق فرزند در مکتب اهل بیت:، قم: بوستان کتاب، ص 37.
[15]. کلینی، الکافی، پیشین، ج 6، ص 18.
[16]. همان، ص 39.
[17]. بروجردی، حسین، جامع أحادیث الشیعة، مصحح: جمعی از محققان، تهران: انتشارات فرهنگ سبز، اوّل، 1386ش، ج 26، ص 722.
[18]. مجلسی، محمدباقر، بحار الأنوار، بیروت: دار احیاء التراث العربی، دوم، 1407ق، ج 1، ص 222: «قَالَ رَسُولُ اللَّهِ9: مَنْ تَعَلَّمَ فِی شَبَابِهِ کَانَ بِمَنْزِلَةِ الرَّسْمِ فِی الْحَجَر.»
[19]. افروز، غلامعلی، روانشناسی کودکان و نوجوانان، تهران: انتشارات انجمن اولیا و مربیان، نهم، 1380 ش، ص 62.
[20]. دشتی، محمد، ترجمه نهج البلاغه، قم: مفاتیح قرآن، اوّل، ص 373.
نظر شما