۸ مهر ۱۴۰۴ - ۱۰:۴۶
قطره‌ای از دریای فضائل علی ابن ابی‌طالب (ع)

در زمان کودکی ایشان از حضرت رسول صلی الله علیه و آله، جدا نمی شدند ومانند سایه همراه ایشان بودند . در نتیجه منش ، سلوک ورفتار حضرت رسول صلی‌الله علیه وآله، طبع برجسته ی ایشان بود در دنیا . لذا ایشان ذوب می شدند در یکتا پرستی وکلمه ی توحید .

خبرگزاری بین‌المللی اهل‌بیت(ع) ـ ابنا:  علی فرزند ابوطالب و فاطمه بنت اسد در روز سیزدهم رجب سال ۳۰ عام الفیل در شهر مکه و در درون خانه کعبه متولد شد.
پدرش ابوطالب چندین فرزند داشت و از نظر معیشت در تنگنا بود خویشان نزدیک به یاری وی شتافتند و هر کدام سرپرستی یکی از فرزندان او را بر عهده گرفتند .
 از آن میان، رسول خدا صلی الله علیه و اله او را برگزید تا همچون عضوی از خانواده آن حضرت در کنار ایشان و خانواده‌اش زندگی کند.
 پیامبر پسری نداشت اما تقدیر الهی چنان بود که از علی چونان فرزندش نگهداری کند و در رشد و تربیت او از هیچ لطفی دریغ نورزد و تمام مهر و عطوفتی که یک پدر به فرزندش دارد برای او به کار گیرند تا آنجا که رسول خدا او را در دامان خویش می‌نشاندند و در آغوش می‌گرفتند و در بستر مخصوص خود جای می‌دادند در کنار ایشان آرام می‌گرفتند و بوی خوش آن حضرت به مشامش می‌رسید حتی گاه لقمه را غذا را لقمه لقمه در دهان علی می‌گذاشت هرگز دروغی از گفتار وی و خطایی در رفتار علی مشاهده نکرد.
رسول خدا صلی الله علیه و آله هر سال چند ماهی را در غار حرا سپری می‌کردند در آن ایام تنها علی علیه السلام بود که با ایشان ملاقات می‌کرد و در طول این مدت جز علی کسی ایشان را نمی‌دید..

نوزادی
حضرت علی علیه السلام،از زمان کودکی همراه حضرت رسول صلی‌الله علیه وآله بود .حضرت وی را در آغوش می فشرد و کنار خویش جای می داد .
زمان نوشیدن ، شیر به وی می نوشانید  و  او را در گهواره می نهاد ونزدیکش می خوابید و اطراف مکه او را می گرداند وغذا را می جوید ودر دهانش می نهاد .(1)
 

کودکی

حضرت علی علیه السلام در غار حراء همراه حضرت رسول بود و ندای جبرئیل را می شنید . حضرت رسول صلی‌الله علیه وآله به ایشان می فرمود : « ای علی همانا تو می شنوی آنچه را که من می شنوم و می بینی آنچه را که من می بینم جز اینکه تو پیامبر نیستی بلکه وزیری و براستی که تو برخیری . »(2)

نوجوانی  
در زمان کودکی ایشان از حضرت رسول صلی الله علیه و آله، جدا نمی شدند ومانند سایه همراه ایشان بودند  . در نتیجه منش ، سلوک ورفتار حضرت رسول  صلی‌الله علیه وآله، طبع برجسته ی ایشان بود در دنیا .  لذا ایشان ذوب می شدند در یکتا پرستی وکلمه ی توحید .
 به ایشان می رسید سهمی از اذیت وسنگ پراکنی هایی که از ناحیه مشرکین وقریش  بر حضرت نبی صلی‌الله علیه وآله وارد می شد . وحضرت علی علیه السلام بیشترین ناگواریها را جهت یاری حضرت رسول صلی‌الله علیه وآله، تحمل می کردند . وایشان اولین کسی بودند که اسلام آوردند و سپس  بانو خدیجه ، تا جائی که حضرت رسول صلی‌الله علیه وآله در مورد حضرت علی علیه‌السلام فرمودند : «من تأدیب شده ی خدا هستم وعلی تأ‌دیب شده ی من »(3)
 

دعوة خویشان
چون آیه شریفه « وانذر عشیرتک الاقربین »)سورهٔ شعراء،آیهٔ۲۱۴ ( نازل شد رسول خدا ص فرزندان عبدالمطلب را در خانهٔ ابو طالب گردآورد که تعداد آنها در حدود ۴۰ نفر بود . حضرت رسول ص فرمود : ای فرزندان عبدالمطلب خداوند مرا به سوی همهٔ مردمان مبعوث نموده و به ویژه به سوی شما فرستاده وفرموده است : « خویشان نزدیک خود را انذار بده » و من شما را به دو کلمه دعوت می کنم که بر زبان آسان و در ترازوی اعمال سنگین است،که به وسیلهٔ اقرار به آن دوکلمه؛برعرب و عجم مالک گردید وهمهٔ ملتها فرمانبردار شما گردندوبه وسیلهٔ آن دو کلمه وارد بهشت شوید و از آتش دوزخ نجات یابید،  آن دوکلمه : شهادت به لا اله الا الله  است و اینکه من رسول خدا هستم.هر کس مرا در این امر اجابت و مساعدت نماید وبر اقامهٔ آن یاری کند؛او برادر ، وصی ، وزیر ، وارث وجانشین پس از من خواهد بود.از آن خاندان بزرگ هیچ کس پاسخ مثبت نداد مگر علی علیه السلام که در آن زمان ده ساله بود . حضرت علی ع در آن مجلس به پا خواست وگفت :« اشهد ان لااله الا الله وانک عبده ورسوله » پیامبر ص فرمود : یا علی بنشین . وتا ۳ مرتبه دعوت خود را تکرار نمود ولی در هر ۳ بار کسی جزء علی ع این دعوت را اجابت نکرد . آنگاه پیامبر ص  به علی ع فرمود : «انت اخی و وزیری و وارثی وخلیفتی من بعدی » ) تو برادر ، وزیر ، وارث و جانشین بعد از من ، خواهی بود .(4)

غزوه احد
علمداران دشمن  در این جنگ نه نفر بودند که همهٔ آنها را حضرت علی علیه‌السلام به درک واصل نمود ودشمن شکست خورد . ولی بعد از اینکه معادله جنگ به نفع دشمن تغییر کرد حضرت علی علیه‌السلام در آن لحظات سرنوشت ساز جز به رسول الله )ص( نمی اندیشید و ملاحظه کرد که مشرکین به طرف حضرت رسول)ص( هجوم آوردند وایشان را هدف اصلی خود قرار دادند حضرت علی علیه‌السلام به آنها حمله ور شد وجمعشان را پراکنده نمود و آنها را هدف ضربات شمشیر بران خود قرار داد در حالی که ایشان پیاده بود ومشرکین بر پشت اسبها سوار بودند و آنها را از رسول خدا )ص( دور  می کرد و بسیاری از آنها را کشته یا مجروح نمود تا اینکه شمشیر ایشان شکست لذا نزد نبی )ص( آمد وعرض کرد که همانا  مرد با سلاحش می جنگد ، شمشیر من شکسته است . پس نبی ) ص(  شمشیر ذوالفقار را به ایشان اعطاء نمود . وی پیوسته از حضرت رسول )ص( دفاع می نمود به  حدی که غرق در جراحت شد و از خود گذشت . در این هنگام جبرئیل علیه‌السلام نازل شد وعرض کرد : یا محمد این است مواسات )برادری ( علی برای تو . پیامبر فرمود : «براستی که او از من است ومن از اویم » جبرییل علیه‌السلام فرمود : من هم از شما دونفر هستم . و در این لحظه ندائی از آسمان شنیده شد که : « لا سیف الا ذوالفقار ولا فتی الا علی » ) شمشیری جز ذوالفقار نیست وجوانمردی چون علی وجود ندارد.(5)


پی نوشت:

1-بحارالانوار جلد ۳۷ ، ص ۲۷ و نهج البلاغه  خطبه قاصعه ، خطبه 192

2-همان

3-میزان الحکمه ، ج ۱ ، ص58

4-منبع دعوت عشیرهٔ اقربین : کتاب ؛  علی ع کیست ؟ از مرحوم فضل الله کمپانی  صفحات : ۱۸، ۱۹ ،۲۰ ، انتشارات دارالکتب الاسلامیة؛تاریخ طبری، ج ۲ ، ص۲۱۷ . ارشاد مفید ، ج ۱،  باب۲، فصل۷ .

5-منتهی الآمال ، ج ۱ ، ص77

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha