خبرگزاری بین المللی اهل بیت (ع) ابنا- شـنـاخت مردان بزرگ و شخصیت های الهی و آشنا شدن با ویژگی ها و خـصـوصـیات روحی و اخلاقی آنان، زمینه تربیت و خودسازی را در ما فـراهـم مـی کـند و می توانیم در رسیدن به صفات متعالی و کمالات انسانی آنان را الگوی خویش قرار دهیم.
در مـیان شخصیت های بزرگ جهان، علی (ع) از موقعیت فوق العاده ای بـرخـوردار بـود که توانست با بهره مندی از الطاف خاص خداوند و قـرار گـرفـتن در شرایط مناسب تربیتی، استعدادهای خود را شکوفا کـرده و در همه ابعاد به اوج قله کمالات انسانی برسد و مظهر همه خوبی ها شود که در حق او می توان گفت:
کـتـاب فـضل تو را آب بحر کافی نیست
که تر کنم سرانگشت و صفحه بشمارم
نگاهی کوتاه به زندگی سراسر افتخار امیرمومنان علی (ع) ما را به ایـن حـقیقت آشنا می سازد که فضایل و کمالات علی (ع) چون اقیانوس وسـیـع و عـمـیقی است که شناگران ماهر هم نمی توانند به عمق آن رسـیـده و گـوهـرهـای درخـشـان آن را بیرون بیاورند.
علی کیست و راز عظمتش چیست؟
پدر علی (ع) ابوطالب و مادرش فاطمه بنت اسد (س) است. زندگی ایشان از زمـان تولد با شگفتی های زیادی همراه بود. عموم عالمان شیعه و گـروهی از دانشمندان اهل سنت نوشته اند: علی (ع) در خانه کعبه زاده شد.
ای بارگهت قبلگه اهل نیاز
وی روضه حضرت تو خلوتگه راز
در خانه کعبه زادی و زادگهت
شد قبله مسلمین به هنگام نماز
ایـن خـانـه زاد مـعبود، روز به روز و مرحله به مرحله با شرایط خـاصـی روبرو می شد که تاییدات الهی و امدادهای غیبی زمینه رشد معنوی و تکامل انسانی را برایش فراهم می ساخت. در شش سالگی او قـریـش دچـار تنگنای اقتصادی و مشکلات زندگی گردید.
ابوطالب پدر امـام عـلـی (ع) نیز به علت عیال مندی در مضیقه قرار گرفت. رسول خـدا (ص) بـه عـمـوی خـود عباس پیشنهاد داد که بعضی از فرزندان ابـوطـالـب را نـگهداری کنند تا باری از دوش وی برداشته شود و خـود، عـلـی (ع) را بـرگزید و عباس، جعفر را.
این کار سبب شد تا عـلـی (ع) تـحت تربیت مستقیم پیغمبر اکرم (ص) قرار گیرد و هر روز یـکـی از صـفات پسندیده او را بیاموزد. چنان که خود فرمود: او (پـیامبر) هر روز یکی از صفات پسندیده اش را بر من آشکار می کرد و مرا می فرمود که به او اقتدا کنم.
در سـایـه پـرورش مـربـی والامقامی چون شخص پیامبر از او انسانی سـاخته شده بود که سرلوحه زندگیش، عشق و ایمان به خدا بود. لذا او نـخـسـتـین مردی بود که دعوت اسلام را لبیک گفته و به پیامبر ایـمان آورد. بهترین گواه این مطلب سخن خود حضرت است که فرمود:
روزگـاری جـز خـانـه ای کـه رسول خدا (ص) و خدیجه و من در آن می زیـسـتیم، اسلام در خانه دیگری نبود، نور وحی و رسالت را به چشم خـود مـی دیـدم و عـطر نبوت را استشمام می کردم.
هنگامی که وحی نـازل مـی شـد مـن صدای ناله شیطان را می شنیدم، می پرسیدم: یا رسـول الـله! این صدای چیست؟ می فرمود: صدای شیطان است از این کـه او را بپرستند نومید شده است؛ تو هم می شنوی هرچه را من می شنوم و می بینی آن چه را من می بینم، جز آن که تو پیامبر نیستی ولی تو وزیر منی و تو به راه خیر می روی.
ایـمـان راسـخ عـلی (ع) که از او فداکاری بی نظیر ساخته بود، در صـحنه امتحان های بزرگ افتخاراتی نصیب وی کرد و او را از همگان مـمـتاز ساخت. هنوز در عنفوان جوانی بود که قضیه (لیله المبیت) برگ درخشانی بر کتاب زندگیش افزود.
شبی که مشرکان قریش از در و دیـوار خـانـه پـیامبر (ص) بالا رفتند تا او را در بستر بکشند به نـاگـاه دیـدند کسی غیر از پیامبر (ص) در بستر خوابیده و او کسی جـز عـلی (ع) نبود که خود را برای رضای خدا و دفاع از پیامبر (ص) در مـعرض خطر جدی قرار داده بود.
و بدین جهت خدایش این جان بازی و فـداکـاری او را سـتـوده فـرمـود: و از مردم کسی است که برای خـشـنـودی خـدا جـان خـویـش را فدا می کند و خدا به این بندگان مهربان است.
پس از مهاجرت مسلمانان به مدینه هم که به آنان اجازه دفاع داده شـد، عـلـی (ع) در هـمـه غـزوات چـون سربازی فداکار شرکت کرد و هـمـواره پـیـشـاپیش سپاه اسلام بر دشمن می تاخت.
او در راه حفظ اسـلام و مـصـالـح مـسلمانان از هیچ کوششی دریغ نداشت و در تمام مـوضـع گـیـری هـا به همین هدف توجه می کرد. با این که در زمان پـیـامـبـر (ص) یـکه تاز میدان های نبرد بود و برای پیروزی اسلام شـمشیر می زد و از هیچ دشمنی نمی هراسید.
پس از رحلت پیامبر (ص) وقـتـی دیـد عـده ای حق او را نادیده گرفته و مانع رسیدن وی به خـلافـت شـدند، خود را سر دو راهی حساسی دید؛ یک راه، جنگیدن با مـخـالـفـان و بـه دسـت گـرفـتن قدرت و رسیدن به حق خود که خطر پـراکـنـدگـی مسلمانان و بازگشت از دین را به دنبال داشت.
و راه دیـگـر، گـذشـتـن از حق مسلم خویش و حفظ اسلام و وحدت مسلمانان. عـلـی (ع) راه دوم را بـرگـزیـد و سـختی های آن را به جان خرید.
الـبـتـه ایـن بـدان مـعـنا نیست که از مطالبه حق خویش و اظهار مـظـلـومـیت و روشن گری افکار عمومی سرباز زده باشد بلکه در هر فـرصـتـی که دست می داد، شایستگی و حقانیت خود را ابراز می کرد امـا دسـت به شمشیر نبرد و قیام نکرد؛ بلکه با سکوت حساب شده و منطقی خویش در حفظ اسلام کوشید.
چـنان که در سخنی به این حقیقت اشاره کرده فرمود: به خدا سوگند اگر بیم تفرقه مـیـان مـسـلمانان و بازگشت کفر و تباهی دین نبود، رفتار من با آنـان طـوری دیـگـر بـود. و در جایی دیگر فرمود:
دیدم صبر از تـفـرق کـلـمـه مـسـلمانان و ریختن خونشان بهتر است، مردم تازه مـسـلـمـانند و دین مانند مشکی که تکان داده می شود؛ کوچک ترین سستی تباهش می کند و کوچک ترین فردی آن را وارونه می سازد.
پیدا است علی (ع) همان طوری که در گذشته با جهاد و شمشیر در حفظ اسـلام مـی کـوشید، اینک با سکوتی تلخ در فکر حفظ اسلام است.
عـلی (ع) برای پست و مقام ارزشی قائل نبود و آن را فقط به عنوان ابزاری برای احقاق حقوق مظلومان و سرکوب ستم گران می پذیرفت.
لـذا از هـمان روزهای نخستین که مسلمانان پس از کشته شدن عثمان بـا او بـیعت کردند، برنامه حکومت خود را براساس خدا محوری اعلام کـرد و فـرمود: بیعت شما با من کاری نبوده که به تصادف یا بدون انـدیشه صورت پذیرفته باشد.
کار من با شما یکی نیست؛ من شما را برای انجام کارهای خدایی می خواهم و شما مرا برای منافع خود می خـواهـید. ای مردم مرا یاری کنید هرچند خلاف میلتان باشد. سوگند بـه خدا که حق ستم دیده را از ستم گر می ستانم و مهار در بینی سـتـم گـر کـرده چـون شتر می کشانم تا او را به آبشخور حق برم، اگرچه رفتن به آن را ناخوش دارد.
ایـن ایـمـان ثـابت و صلابت در حق و عدالت خواهی و ستم ستیزی هم چـنان در او بود تا هنگامی که جانش را در این راه فدا کرد و در محراب عبادت به فوز عظیم شهادت نایل آمد.
میسر نگردد به کس این سعادت
به کعبه ولادت به مسجد شهادت
پی نوشت ها و منابع:
1- تفاسیر قرآن.
2- نهج البلاغه و شرح های آن.
3- فروغ ولایت، استاد آیه الله سبحانی.
4- زندگانی علی (ع)، سید هاشم رسولی محلاتی.
5- زندگانی علی(ع)، دکتر شهیدی.
6- جاذبه و دافعه علی (ع)، آیه الله مطهری.
7- انسان کامل، آیه الله مطهری.
8- ترجمه الغدیر.
9- سیری در سیره ائمه اطهار (ع)، آیه الله مطهری.
نظر شما