۲۰ فروردین ۱۴۰۴ - ۱۲:۵۰
نگاهی به اندیشه سیاسی و کلامی خوارج

تمام دیدگاه های خوارج همراه با دلایلی از نص همراه می شود که در این میان قرآن رتبه نخست و سنت پیامبر پس از آن قرار می گیرد. در اندیشه خوارج در فهم نص و استخراج احکام به تناسب شرایط تاریخی، عقل نیز نقش ایفا می کند و مجتهد می تواند بر اساس مصلحت عمومی حکمی خلاف نص صادر کند.

خبرگزاری بین المللی اهل بیت (ع) ابنا- در مورد این گروه واژه وحدت شکن میان مسلمین استفاده می شود. در نگاه خوارج خلافت عمر تجربه آرمانی محسوب می شود و معمولا تجارب دیگر در قیاس با این تجربه سنجیده می شود.

گفتمان خارجی بر دور کردن دستاویزهای الهی از حوزه سیاست تاکید می کند و تنها عملکرد بشری و شرایط تاریخی را مبنای قضاوت قرار می دهد. بنابراین پیروزی یک جریان سیاسی بر دیگری رابطه ای با حمایت الهی  ندارد.

آن ها ملاک موفقیت سیاست خلفا را بر اساس رضایت مندی مردم می دانستند و این رضایت مهم ترین وزنه در تعیین موفقیت یا عدم موفقیت عملکرد سیاسی حاکمان می باشد.

تمام دیدگاه های خوارج همراه با دلایلی از نص همراه می شود که در این میان قرآن رتبه نخست و سنت پیامبر پس از آن قرار می گیرد. در اندیشه خوارج در فهم نص و استخراج احکام به تناسب شرایط تاریخی، عقل نیز نقش ایفا می کند و مجتهد می تواند بر اساس مصلحت عمومی حکمی خلاف نص صادر کند.

چنانکه در اندیشه خوارج در دوران عمر این گونه اجتهادات مخالف با نص قرآن بسیار است و اندیشه شیعه آن را نادرست می داند و اندیشه سنی سعی در پنهان کردن کردن آن دارد. بنابراین مرجعیت عقل اصلی است که برای فهم موضع گیری های خوارج باید به آن دقت نمود.

اصل شورا از اجزا جدا نشدنی اندیشه خوارج است که در تایید آن از نصوص زیادی استفاده می شود. نکته جالب این جاست که اندیشه خارجی در مقابل شرط مرد بودن امام نیز منعطف است و برخی فرقه به صراحت اجازه امامت زنان را نیز داده اند.

نکته دیگر در اندیشه سیاسی این گروه رابطه میان حاکم و مردم است. مردم باید در امور مرتبط با معیشت و دین از حاکم پیروی کنند و حاکم نیز باید بر اساس عدالت امور را میان مردم سامان دهد. مردم همواره حق دارند سیاست حاکم را کنترل کنند و اطاعت از امام ستمگر گناه شمرده می شود.

خوارج معتقدند ایمان و عمل جدایی ناپذیرند و ایمان به سبب عمل افزایش یا کاهش می یابد. بنابراین جدایی میان ایمان و عمل از نظر آن ها غیر قابل توجیه است و کسانی که با موضع ایمانی اعمالی خلاف عقیده انجام می دهند نمی توانند ادعای ثبات ایمان کنند.

جبر و اختیار از موضوعات مهم دیگری است که می خواهد میان آزادی انسان و اعتقاد به خداوند قادر و رقم زننده سرنوشت توضیحی قانع کننده ارائه دهد. پژوهشگران اباضی معتقدند در این موضوع اباضیان از اول حد وسط میان این دو عقیده را برگزیدند آن ها مانند اهل سنت که  قائل به جبر بودند عمل نکردند بلکه بر این باور بودند که خداوند خالق تمام اعمال است و انسان از میان این اعمال برخی را انتخاب می کند و در برابر آن مسئول است.

علیرغم اینکه اصطلاحات فقهی اسلام تقریبا یکسان است اما تصور از آن ها یکسان نیست و این اصطلاحات بر اساس حدود حجیت تعریف خاص خود را می یابند. خوارج اباضی در تعریف نص با اهل سنت هم عقیده اند و قرآن را محفوظ و مصون از باطل می دانند.

خوارج از ادبیات به عنوان ابزاری برای نشر آرا و حفظ حیات خود استفاده نمودند. گفتمان خوارج به ویژه شعر نزد آن ها دارای آرامش شهرنشینی نیست و بیش از آن که با آرامش آشنایی داشته باشد آماده رویایی و جنگ است.

در ادبیات خارجی موضوع درستی و دروغ شعر از زاویه میزان مطابقت با واقع بررسی می شود و از دروغ در شعر به دلیل آثار سو اخلاقی پرهیز می شود. ادیب خارجی همواره برای اجرای وظایفش و پیگیری ادبیات مقاومت می کوشد و فارق از ملاک های هنری و زیباشناختی به دنبال نقد واقعیت های موجود، جاودان کردن افتخارات خوارج، مرثیه سرایی برای شهدای خود و هدایت و پنددهی است.

از دستاوردهای ادبی خوارج برخلاف محصولات فکری آنان استقبال شد و مبرد مهم ترین فردی است که به آثار این گروه اشاره می کند.

ادبیات خوارج به قدری وقف در دفاع از عقیده شد که زندگی توام با رفاه و آسایش و شعر آمیخته به لهو مانند ادبیات خمری، قصیده سرایی درباره مظاهر طبیعت را از خود دور کرد. ادیب خارجی با تمسخر زندگی و تمسخر در ادب آشنا نیست و شراب و فساد را نمی شناسد و در ادبیات او اثری از آن دیده نمی شود بلکه تنها با جهاد آشنا است.

آنها احادیث و سخنان مفید برای دنیا و آخرت را از سخنان سرگرم کننده برتر می دانند و به قدری در برتر دانستن سخنان جدی جلو رفتند که هرگونه حوزه مرتبط با معانی لهوی چون مجالس غنا و فساد تحریم و محکوم شد.

زن در نگاه خوارج همپای مرد شمشیر یا قلم به دست است. چهره زن در این نگاه نه موجودی پشت پرده و شهوت برانگیز بلکه تصویری هماهنگ با مرد است و بنابراین زن در موضوعات ادبی نیز طرح نمی شود و از گفتمان های رایج ادبی در این حوزه نیز به دور است.

اباضی ها توانستند در مشرق و مغرب جهان اسلام به مرکزیت بصره فعالیت های سیاسی خود را گسترش دهد و در برخی مناطق موفق به برپایی امامت ظهور شد. در کتب تاریخی در توصیف این دوره اصولی مشترک دیده می شود که التزام حاکمان بر عدالت مهم ترین رکن این اصول است.

یکی از مهم ترین ویژگی های اجتماعی خوارج، جایگاه زن در این فرقه است. خوارج برای تحقق همه اهداف نظامی و فرهنگی خود از همه نیروهای موجود استفاده کردند و برای همین استفاده از زنان اهمیت یافت و این فرصت باعث شد که  زن خارجی مذهب در ابعاد عملی و فکری تاثیرگذار و راهگشا ظاهر شود.

برای بیان مشارکت زنان در جنبش ها و جنگ ها علیه امویان و عباسیان نمونه های زیادی آمده است. در برخی فرقه های خوارج امامت زنان از اصول عقاید آن ها محسوب می شود. در فقه ارزقی نیز زن حائض مکلف به روزه گرفتن و انجام نماز است.


منابع:

1- اسلام وحدت مبانی کثرت ظهور، عبدالمجید شرفی و عبدالله ناصری

2- الاسلام الخارجی، دکتر ناجیه وریمی بوعجیله

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha