۱۳ اردیبهشت ۱۴۰۴ - ۱۵:۳۹
منبع: تبیان
از قارون، ثروتمندترین فرد بنی‌اسرائیل چه می‌دانید؟

قارون قبل از کوچ بنی‌ اسرائیل به سمت سرزمین موعود، به موسی (ع) ایمان آورد و با گذشت زمان، صاحب موقعیتی در میان یهودیان شد و حتی او را عالم به تورات نیز دانسته‌ اند.

خبرگزاری بین المللی اهل بیت علیهم السلام _ ابنا: قارون ظاهری زیبا و موجه داشت و با فضل و تقوا بود. به طوری که مردم پس از موسی (ع) برای او احترام زیادی قائل بودند. قارون یکی از هفتاد نفری بود که با موسی (ع) به کوه طور رفت.

وی فقیر و بی‌ بضاعت بود و خداوند او را به مال و منال و اموال بسیار مورد امتحان قرار داد. قارون به واسطه علوم غریبه و علم کیمیا ثروت زیادی بدست آورد به‌گونه‌ ای که ذکر شده مردان قوی و نیرومند، کلید گنج‌ های او را نقل و انتقال می‌ دادند.

«قارون بن یصهر بن قاهت» از بنی‌ اسرائیل و از نزدیکان حضرت موسی (ع) بوده است.(1)

قارون در نزد فرعون مقام ویژه‌ ای داشت(2) و گویا عامل و کارگزار فرعون بر بنی‌ اسرائیل بود.(3)

قارون از نظر علم و آگاهی، معلومات قابل توجهی از تورات داشت، و در صف مؤمنان قرار داشت اما ضعف ایمان و غرور و ثروت و ظرفیت پایین، او را به کفر کشانید و دشمن موسی (ع) شد.(4)

 قارون دارای صدای زیبایی بود و تورات را به زیبایی برای یهودیان می‌ خواند.(5) قارون به همراه بنی‌ اسرائیل، مصر را ترک کرد و به سمت سرزمین موعود رفت؛ اما به جهت نافرمانی در جنگ، خداوند آن‌ ها را سال‌ ها در بیابان سرگردان ساخت.(6)

بنی‌ اسرائیل در دوران سرگردانی در بیابان؛ مشغول توبه بودند تا خداوند آنان را ببخشد. اما قارون از جمع توبه‌ کنندگان جدا شد. حضرت موسی (ع) که قارون را دوست می‌ داشت، به او گفت: ‌به قوم بپیوند که شامل عذاب الهی خواهد شد؛ اما قارون گفتار او را به تمسخر گرفت.

معرفی قارون در آیات قرآن

در بخشی از آیات سوره قصص از درگیری بنی‌ اسرائیل با این مرد ثروتمند و سرکش سخن به میان آمده، قارونی که مظهر ثروت آمیخته با کبر و غرور و طغیان بود؛ همانطور که قرآن درباره ثروت قارون و طغیان او چنین می‌ گوید:

«قارون از قوم موسی بود، اما بر آنان ستم کرد، ما آنقدر از گنج‌ ها به او داده بودیم که حمل کلیدهای آن برای یک گروه زورمند مشکل بود! [به خاطر آورید] هنگامی را که قومش به او گفتند: این همه شادی مغرورانه مکن، که خداوند شادی‌ کنندگان مغرور را دوست نمی‌ دارد»(7)

در میان بنی‌ اسرائیل افراد متعهد و دلسوزی بودند که نگران آثار تکبر و مال اندوزی قارون، هم برای خودش و هم برای دیگران بوده و او را نصیحت می‌ کردند:  

«و در آنچه خدا به تو داده، سرای آخرت را بطلب و بهره‌ ات را از دنیا فراموش مکن و همان‌ گونه که خدا به تو نیکی کرده نیکی کن و هرگز در زمین در جست‌ و جوی فساد مباش، که خدا مفسدان را دوست ندارد.»(8)

اما قارون در پاسخ می‌ گفت: «این ثروت را به‌ وسیله دانشی که نزد من است به دست آوردم.»(9)  

قارون بعد از ثروتمند شدن، خواست که بنی‌ اسراییل را زیر فرمان خود در آورد. تختی از طلا ساخت و مهمانخانه ساخت و از مردم پذیرایی می‌ کرد. ثروت زیاد، موجب غرورش شد و سرکشی را آغاز نمود و از اطاعت خداوند سرپیچی کرد.

روزها را به عیش و نوش سپری می‌ کرد. روزهای شنبه که تعطیل عمومی بود زین طلا بر روی اسب می‌ گذاشت و لباس‌ های ارغوانی می‌ پوشید و همراه ملازمان و کنیزان بسیار، با کبکه فراوان از میان مردم عبور می‌ کرد.

همه آرزوی زندگی او را داشتند و حسرت او را می‌ خوردند. ولی علمای بنی‌ اسرائیل نصیحتش می‌ کردند که به مال دنیا غره مشو و راه حق را از دست مده، ولی در او اثری نداشت.

تهمت قارون به پیامبر الهی

قارون، بنی‌ اسرائیل را جمع کرد و برای آن‌ ها سخنرانی نمود. در آن سخنرانی گفت: ای بنی‌ اسرائیل، موسی (ع) شما را به هر چیزی دستور داد، از او اطاعت کردید، ولی اینک می‌ خواهد به عنوان زکات، ثروت شما را از دستتان خارج سازد.

عده‌ ای از بنی‌ اسرائیل فریب سخنان قارون را خوردند و گفتند: «ای قارون تو سرور و بزرگ ما هستی، ما مطیع تو هستیم. هرگونه تو دستور دهی، اطاعت می‌ کنیم.

قارون گفت: به شما دستور می‌ دهم فلان زن بی‌ عفّت را به اینجا بیاورید و با او قرار بگذارید تا او (در مقابل گرفتن رشوه) در انظار مردم بگوید: موسی با من زنا کرده است.

آن‌ ها نزد آن زن رفتند و قراردادی در این مورد با او بستند، و آن زن قبول کرد. روزی قارون بنی‌ اسرائیل را در یکجا جمع کرد، و سپس نزد موسی (ع) آمد و گفت: «ای موسی! قوم تو برای شنیدن سخنرانی شما، اجتماع کرده‌ اند.

قارون از نظر علم و آگاهی، معلومات قابل توجهی از تورات داشت، و در صف مؤمنان قرار داشت اما ضعف ایمان و غرور و ثروت و ظرفیت پایین، او را به کفر کشانید و دشمن موسی (ع) شد
موسی (ع) نزد قوم خود آمد، و شروع به سخن کرد، تا به اینجا رسید، گفت:

«ای بنی‌ اسرائیل! کسی که دزدی کند، دستش را جدا می‌ کنیم، کسی که نسبت زنا (از روی دروغ) به کسی بدهد، هشتاد شلاق به او می‌ زنیم، و اگر کسی زنا کند ولی همسر نداشته باشد، صد تازیانه به او می‌ زنیم، ولی اگر همسر داشته باشد، او را سنگسار می‌ کنیم تا جان بدهد.

ناگهان قارون در میان جمعیت فریاد زد: اگر چه زناکار خودت باشی؟! موسی گفت: اگر چه خودم باشم. قارون گفت: بنی‌ اسرائیل می‌ گویند تو با فلان زن بدکاره زنا کرده‌ ای.

موسی (ع) گفت: آن زن را به اینجا بیاورید، اگر گفت با من زنا کرده، مرا سنگسار کنید. عده‌ ای رفتند و آن زن را آوردند، موسی به او گفت: ای زن آیا من با تو زنا کرده‌ ام؟! زن گفت: نه، آن‌ ها دروغ می‌ گویند، آن‌ ها با من قرارداد بستند که این نسبت دروغ را به تو بدهم.

موسی (ع) به خاک افتاد و سجده شکر بجا آورد که خداوند آبرویش را حفظ نمود. در این هنگام مجازات قارون، از طرف خدا صادر شد.

عاقبت قارون

پس از تهمت زدن قارون به حضرت موسی (ع) خداوند بر قارون و آن جمعیت، غضب کرد و به موسی (ع) فرمود: به زمین فرمان بده تا قارون و خانه‌ اش را در کام خود فرو برد.(10) موسی (ع) به زمین گفت: «آن‌ ها را بگیر.»

زمین آن‌ ها را تا ساق پایشان گرفت، بار دیگر موسی گفت: «ای زمین آن‌ ها را بگیر.» زمین آن‌ ها را تا زانوانشان گرفت، بار دیگر موسی (ع) گفت: «ای زمین آن‌ ها را بگیر.»

زمین آن‌ ها را تا گردن‌ هایشان گرفت، آن‌ ها ناله و گریه می‌ کردند و به موسی التماس می‌ نمودند که به آن‌ها رحم کند، موسی برای آخرین بار گفت: «ای زمین آن‌ ها را بگیر.» زمین همه آن‌ ها را در کام خود فرو برد.

پندهای اخلاقی در جریان قارون

در این روایت خصایص بدی دیده می‌ شود که به واسطه آن ها انسان در ورطه فلاکت و بدبختی می‌ افتد؛ مانند:

طغیان و سرکشی به واسطه خودغنی بینی: براساس آیه " ان الانسان لیطغی ان راه استغنی" بسیاری از انسان ها وقتی به ثروت یا مقام یا قدرت می‌ رسند طغیان کرده و فراموش می‌ کنند که این نعمت ها همه از جانب خداوند است.

تکبر و فخرفروشی: وقتی فرد ثروت را از جانب خود می‌ داند نه لطف پروردگار، دچار خودبزرگ بینی شده و فخرفروشی می‌ کند.

به سخره گرفتن دیگران: این حربه نیز در کنار تهمت زدن مورد استفاده قرار می‌ گیرد تا به نوعی جریان حق را ضعیف کرده یا از مقبولیت بیندازند.

باور نداشتن به وعده‌ های الهی: این افراد بعد از آنکه از سوی جریان حق از عاقبت خطاهایشان انذار می‌ شوند آن را رد می‌ کنند.

حضرت موسی (ع) در طول زندگی خود با سه قدرت طاغوتی تجاوزگر مبارزه کرد: فرعون که مظهر قدرت حکومت بود، و قارون که مظهر ثروت بود، و سامری که مظهر صنعت و فریب و اغفال بود.

سرنوشت قارون نشان‌ دهنده شرایط بسیار خطرناک ثروت بدون یاد خداوند را متذکر می‌ شود. و این که ثروتی ارزش دارد که یاد خدا و انفاق برای خداوند در کنارش باشد.


پی نوشت ها و منابع:
1- التبیان شیخ طوسی، ج۸، ص۱۷۵
2- قاموس قرآن، قرشی، ج۵، ص۳۱۰
3- مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج‏۷، ص۴۱۶
4- تفسیر نمونه، ج۱۶، ص۱۵۲
5- البدایة و النهایة، ج۱، ص۳۰۹
6- سوره مائده، آیات ۲۴-۲۶
7- سوره قصص، آیه ۷۶
8- سوره قصص، آیه ۷۷
9- سوره قصص، آیه ۷۸
10- سوره قصص، آیه ۸۱

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha