خبرگزاری بین المللی اهل بیت(ع) _ ابنا: جایگاه سعادت در روایات خوشبختی ترجمه واژه «سعادت» است که نقطه مقابل آن، بدبختی، یا همان «شقاوت» قرار گرفته است. در بعضی از کتاب های روایی، بابی به همین عنوان آمده است. برای نمونه، در بحارالانوار، جلد پنجم، باب ششم به این موضوع اختصاص دارد و آیات و روایات این موضوع در آن جمعآوری شده است. به دلیل فراوانی روایات و احادیثی که در این زمینه وارد شده اند، در این مقال مختصر، به تعدادی از روایات در باب نشانه ها و اسباب بدبختی و این که خوشبخت و سعادتمند کیست، به عنوان نمونه اشاره می شود:
علی (ع) در ابتدای نامه مشهور خود به مالک اشتر، راه سعادت و خوشبختی یا شقاوت و بدبختی را گوشزد نموده و می فرماید: فرد شقی (بد بخت)، مایه عبرت همه مسلمانان، به ویژه مسئولان مملکتی خواهد بود. حضرت، نامه را چنین آغاز می فرماید: به نام خداوند بخشنده مهربان. این فرمان از بنده خدا، علی، امیر مؤمنان، به مالک اشتر پسر حارث است. در عهدی که با او دارد، هنگامی که او را به فرمانداری مصر … و از واجبات و مستحبات، پیروی کند؛ فرمان هایی که جز با پیروی آن، سعادتنمند و خوش بخت نخواهد شد و جز با انکار و ضایع کردن آن، شقی و بدبخت نخواهد گردید.(۱)
امیر مومنان علی (ع)، راه سعادت و خوشبختی را تنها در اطاعت خدا و انجام دادن فرمان های او میداند و شقی و بدبخت را کسی میداند که این راه را نپیماید.
به احادیث دیگری در زمینه سعادت و شقاوت توجه و دقت شود: حضرت علی (ع) فرمود: «بدبخت کسی است که از هوا و هوس و نادرستی های خویش فریب بخورد».(۲)
امام صادق (ع) فرمود: «نافرمانی و عقوق پدر و مادر ازگناهان بزرگ است؛ زیرا خداوند، کسی را که نافرمانی پدر و مادر کند، نافرمان و بدبخت خوانده است».(۳)
امیرمؤمنان علی (ع) در پاسخ این پرسش که بدبخت ترین مردم کیست، فرمود: «کسی که دین خود را به دنیای دیگری بفروشد».(۴)
پیامبر اکرم (ص) فرمود: «بدبخت ترین بدبخت ها کسی است که فقر دنیا و عذاب آخرت در او جمع شود».(۵)
امیر المؤمنین (ع) فرمود: «خوشبخت آن کسی است که از دیگری پند گیرد و به کار بندد».(۶)
همچنین فرمود: «خوشبخت کسی است که از کیفر خدا ترسید، پس ایمن گردید و به پاداش امید بست و نیکوکاری پیشه کرد و شوق بهشت دردلش جای گرفت و شبانه راه پیمود».(۷)
امام صادق (ع) فرمود: «خوش بخت کسی است که در نفس خود فراغتی یابد و به کار اصلاح آن پردازد».(۸)
علی (ع) می فرماید: «خوش بخت کسی است که در طاعت (خدا) اخلاص داشته باشد».(۹)
همچنین فرمود: «خوش بخت کسی است که به آنچه از دست رفته است، بی اعتنا باشد».(۱۰)
پیامبر اکرم (ص) به علی(ع) فرمود: «خوش بخت حقیقی کسی است که تو را دوست بدارد و از تو اطاعت کند».(۱۱)
راه های رسیدن به سعادت
سعادت گرانسنگ ترین گوهری است که تمامی انسانها در طول تاریخ به دنبال آن بوده اند. برای رسیدن به آن سه بخش عمده به برنامه ریزی و تنظیم روابط نیاز دارد که عبارتند از: الف. تنظیم رابطه انسان با خود؛ یعنی آنکه انسان باید خود را به گونه ای بشناسد که بداند از کجا آمده و در کجا هست و به کجا می رود و نیز قدر و منزلت خود را بداند. ب. تنظیم رابطه خود با خدا؛ بدین بیان که باید او را شناخت که چگونه موجودی است و چه اوصافی دارد و آدمی در برابر او چه وظیفه ای دارد و آیا از دایره حکومت او امکان خروج هست یا نه؟ و شناخت که تنها او شایسته عبودیت و پرستش است. ج. تنظیم رابطه با خلق خدا؛ بدین معنا که در این بخش ابتدا باید معیارهای اخلاقی و اجتماعی را به طور کامل فرا گرفت و سپس آنها را به کار بست؛ معیارهایی همچون تقوا، عفاف، عدالت، صداقت، شجاعت، و …. نتیجه بررسی دو بخش الف و جیم همان سعادت دنیوی است که شخص با تنظیم آنها می تواند در دنیا تا حدی به رفاه و خوشبختی برسد.
اما آنچه از همه مهمتر است، آنچنانکه ادیان و مذاهب الهی بیش از همه روی آن تأکید کرده اند، بخش «ب» می باشد؛ چرا که با تنظیم آن نه تنها سعادت دنیوی انسان تنظیم می شود، بلکه سعادت اخروی که مهمترین و واقعی ترین سعادت نیز می باشد، فقط و فقط در گرو آن؛ یعنی تنظیم رابطه با خالق هستی می باشد. پس به همین جهت می توان گفت که سعادت واقعی در نتیجه تنظیم رابطه با خداوند متعال حاصل می شود. اما آیا انسانها به تنهایی از پس تنظیم بخشهای سهگانه که ذکر شد، مخصوصاً بخش دوم؛ یعنی تنظیم رابطه با خداوند متعال بر می آیند؟ مسلماً انسانها قادر به چنین کاری به تنهایی و با به کار بستن عقل بشری نیستند و نمی توانند گوهر گرانبهای سعادت و خوشبختی را به دست آورند، به گواه این که در جهان کنونی با تمام پیشرفتها و تکنولوژی ها انسان ها همچنان در بدبختی و بیچارگی به سر می برند و این نیست مگر به این دلیل که عقل انسانها از خطا و اشتباه مصون و در امان نیست.
پس انسانها احتیاج به کسی دارند که از هر گونه خطا و اشتباه و افراط و تفریط بری باشد و آگاهی کامل نسبت به تمام جوانب و نیازهای بشری داشته باشد. و این کس نمی تواند باشد مگر خداوند متعال که خالق و آفریننده بشر و عالم می باشد و خالق هر چیز از نیازهای آن از همه کس آگاه تر می باشد. اما کمک و یاری خداوند متعال به علت عدم ظرفیت و عدم قابلیت انسانها، نمی تواند به صورت مستقیم و بلا واسطه باشد. از همین رو باید از جانب خداوند کسانی که قابلیت دریافت وحی را دارند فرستاده شوند، تا فرامین و دستورات خداوند متعال را به انسانها برسانند. بنابر این تنها راه رسیدن به سعادت واقعی، پیروی از فرامین انبیاء عظام و تبعیت از روش و طریقه آنها در زندگی است.(۱۲)
پاورقی
۱. نهج البلاغه، گردآورنده سید رضی، ترجمه دشتی، محمد، خطبه ۸۶.، نامه ۵۳.
۲.ح ۹۵۲ میزان الحکمه با ترجمه فارسی، ج ۶۶.
۳. وسائل الشیعه، ج ۱۵، ح ۲۰۶۲۶.
۴. میزان الحکمه، ج ۶، ح ۹۵۵۴.
۵. همان، ح ۹۵۵۷.
۶. همان، ج ۵، ح ۸۵۳۱.
۷. همان، ح ۸۵۳۰.
۸. همان، ح ۸۵۳۳.
۹. همان، ح ۸۵۳۴.
۱۰. – همان، ح ۸۵۳۵.
۱۱. همان، ح ۸۵۳۶.
۱۲. برگرفته شده از: سایت اندیشه قم.
منبع:اسلام پدیا
نظر شما