۱۳ خرداد ۱۴۰۴ - ۲۰:۰۰
مرد حماسه‌ی تاریخ‌ساز با بدرقه‌ای حماسی/ تحلیلی از دیدگاه یک شاهد دوران پهلوی و انقلاب اسلامی

به مناسبت سالگرد رحلت امام خمینی رحمه‌الله‌علیه در نوشتاری بررسی و مقایسه مختصری از دیدگاه یک شاهد حاضر در دو بازه زمانی قبل انقلاب و بعد انقلاب با نگاهی به شخصیت امام خمینی و نقش بسیار مؤثر ایشان در ایجاد حکومت اسلامی صورت گرفته است.

خبرگزاری بین‌المللی اهل‌بیت(ع) ـ ابنا: آنچه که امروز می‌بینیم، تفاوت بسیاری با آنچه که دیروز دیده‌ایم دارد. آزادی، امنیت و استقلال کشور با پیش از انقلاب اسلامی ۵۷ اصلا قابل مقایسه نیست. اگر اوضاع آن دوران سیاه را با آنچه که امروز می‌بینیم، صادقانه مقایسه کنیم، رشد و عظمتی که مردم ایران در سایه رهبری شجاعانه امام خمینی رحمت‌الله‌علیه به دست آورده‌اند، به هیچ وجه قابل انکار نیست. به شکرانه آن برای فرزندانمان، دوستان جوانمان و مخاطبان خود از خاطرات آن دوران و از شکفتن و رویش‌های عظیمی که در ایران و سایر مناطق جهان بر اثر انقلاب اسلامی اتفاق افتاده است، بگوییم.

من نه یک دهه‌هشتادی هستم و نه یک دهه‌هفتادی و نه یک دهه‌شصتی؛ بلکه یک دهه‌چهلی هستم که با گوشت و پوست خود هم دوران پهلوی، و هم چهل‌وچند سال از جمهوری اسلامی را چشیده‌ام. وقتی از خیابان‌های تهران رد می‌شوم، خاطرات این چند دهه در ذهنم مرور می‌شوند و همواره یک سؤال ذهنم را مشغول می‌کند که آیا ما انسان‌های شاکری هستیم؟

به یاد می‌آورم در مسیر رفتن به مدرسه، خیابان نیاوران (شهید باهنر فعلی)، انبوه صف ماشین‌ها و موتورهای اسکورت را، با چه آژیرها و سوتِ دورباش و کورباش‌هایی که ولیعهد پسر شاه و برخی از دوستانش را از کاخ سعدآباد تجریش به مدرسه‌اش در کاخ نیاوران می‌آوردند و بعدازظهر همین بساط در جهت عکس تکرار می‌شد و هر روز تکرار همین مضحکه‌ی تکراری، آن هم در زمانی که اکثراً کودکان در شهرهای کوچک و روستاهای ایران امکان مدرسه‌رفتن و تحصیلات نداشتند و این را مقایسه می‌کنم با خاطراتی از فرزند رهبری انقلاب که سال‌ها، بله سال‌ها در مسجد محل ما ساده و بی‌پیرایه در صف جماعت همراه مأمومین دیگر نماز می‌خواندند، بدون اینکه کسی بداند و بفهمد ایشان فرزند رهبر انقلاب هستند.

یادم می‌آید از آن مجلات و روزنامه‌هایی که جز انتشار فساد و فحشا و ترس و خفقان گویی هیچ مأموریت دیگری نداشتند، چرا که اگر در مقاله‌ای اسمی مثلاً از گل سرخ یا آسمان آبی برده می‌شد، مورد مؤاخذه‌ی ساواک بودند. آن جو استبداد و خفقانی یادم می‌آید که تا عمق و پستوی خانه‌ها کشیده شده بود. روزی را که خواهرم از دبیرستان آمده بود و با ترسی خاص، گوشه‌ی آشپزخانه داشت از درگیری بین گارد دانشگاه و تعدادی دانشجو که خودش هم درگوشی و با ترس از دوستش شنیده بود، با مادر پچ‌وپچ می‌کرد.

از خیابان پاسداران که رد می‌شوم یادم می‌آید که زنان و جوانان آمریکایی در وسط خیابان که برای خودشان چه جولانی می‌دادند و بعدها شنیدیم که تازه، چه حق توحشی را هم برای سکونت در ایران دریافت می‌کرده‌اند.

خاطراتی که از آن کوچه‌ها و خیابان‌ها و خانه‌ها دارم، من را به دوران سیاه پهلوی می‌برد. یاد روزی می‌افتم که خاله‌ام به خانه‌ی ما آمده بود و از شکنجه‌هایی که ساواک برای یک دختر زندانی انجام داده بود، می‌گفت که چگونه زیر ناخن‌های او را پر سوزن کرده بودند، که تازه این حداقل‌هایی بود که آن موقع می‌شنیدم که در مقابل آنچه بعدها از انواع شکنجه‌های ساواک، از سرازیر نگه‌داشتن افراد به مدت‌های طولانی و سوزاندن پوست بدن با سیگار و اتوی داغ، شکنجه‌ی آپولو و... شنیدیم، چیزی نبود. آن سردر سینماها و عکس‌های بزرگی که هرزگی و فسق و فحشا و تاراج حیثیت زن و مرد ایران را به نمایش گذاشته شده بود و آن همه مغازه‌های مشروب‌فروشی که تعدادشان از کتاب‌فروشی‌ها بیشتر می‌نمود... که این ذره‌ای از فضای سیاه و غمبار دوران پهلوی است.

به خیابان انقلاب که می‌رسم، نفسی تازه می‌کنم... یاد روزهای تاریخی این خیابان، از میدان امام حسین تا میدان آزادی، سراسر جمعیت و با شعارهای استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی... و با عکس‌هایی از امام خمینی رحمت‌الله‌علیه. راستی امام خمینی که بود که توانست این جمعیت میلیونی را به راه بیندازد، آنها را متحد کند، نه بالاتر از اتحاد، روح دلیری و اعتمادبه‌نفس را در آنها بدمد؟ زن، مرد، دانش‌آموز، دانشجو، بازاری، حوزوی و... را یکدست و متحد و در صفوف فشرده به خیابان‌ها بیاورد و رژیم خبیث و مستبد پهلوی را سرنگون کند و نظام ۲۵۰۰ ساله‌ی سلطنتی را از جا بکند و به زباله‌دان تاریخ بیندازد؟ اکنون می‌اندیشم چرا و چگونه؟ امام خمینی که بود و چه کرد؟

امام خمینی رحمت‌الله‌علیه پرورش‌یافته‌ی یک خاندان شجاع بود. مادر و عمه‌ای داشت که تا قصاص پدر شهید و مبارز را نگرفتند، از پای ننشستند. امام خمینی خود مصداق «از دامن زن، مرد به معراج می‌رود» شد، خودِ به معراج‌رفته‌اش با نگاه حکیمانه، شجاعت کم‌نظیر، صبر و مقاومت مثال‌زدنی، دانشی عمیق و تنفری عظیم از ظلم و ظالمین، تأثیری ژرف بر تاریخ ایران گذارد. خود حماسه بود و با ملت ایران، حماسه‌ها آفرید. اسلام آمریکایی را رسوا کرد و اسلام ناب، اسلامِ «زندگی بر صراط مستقیم» را، به صحنه آورد. سینه‌به‌سینه‌ی استکبار جهانی ایستاد و دست نفاق آنها با صهیونیسم جهانی را رو کرد و برای مستضعفین و ستمدیدگان جهان، ندای هل‌من‌ناصر ینصرنی امام حسین علیه‌السلام و راه نورانی شهادت و زندگی عزتمندانه را زنده نمود.

در تاریخ، ملت‌های زیادی بوده‌اند که بالاخره کاسه‌ی صبرشان از جور و ستم ستمگران سرریز شده و شورش کرده‌اند و جان داده‌اند تا بلکه حکومتی حق را بر سر کار بیاورند؛ ولی بعد از اندک مدتی دوباره گرفتار ظالمانی جدید شده‌اند؛ اما هنر بزرگ امام خمینی این بود که نه تنها خروش توده‌های مظلوم علیه حکومت ستمگر را پیروز کرد، بلکه این پیروزی را با استقرار جمهوری اسلامی تداوم بخشید، آن هم در اوج مقابله‌ی دشمن علیه نظام حق.

امام خمینی با دوراندیشی و تدبیر و تأمل بر اساس اسلام واقعی، حکومتی را بنا نهاد که جمهور مردم در آن همه‌کاره‌اند، به‌گونه‌ای که رأی مردم در تعیین مهم‌ترین مسئولان و نهادهای اجرایی و تقنینی بسیار تأثیرگذار است و لذا مسئولیت مردم هم بسیار سنگین است. حکومت اسلامی برآمده از دل و اندیشه و ایمان مردم است و به همین خاطر آگاهی و ایمان و حفظ ارزش‌های دینی، بسیار مهم است. امام خمینی نمونه‌ای الهام‌بخش از حکومت ولایت فقیه را برای آزادی، استقلال و جمهوری اسلامی ایجاد نمود. او مرد حماسه‌ی تاریخ‌ساز شد و با بدرقه‌ای حماسی عروج کرد.

.....................

پایان پیام

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha