۱۸ شهریور ۱۴۰۴ - ۰۹:۱۶
حوصله ندارم با فرزندم بازی کنم

مَن کانَ عِندَهُ صَبِیٌ فَلیَتَصابَ لَه هر کس کودکی داشته باشد باید با او مانند خودش رفتار کند

خبرگذاری بین المللی اهل بیت(ع) ابنا- هر صبح توی دفتر بولت ژورنال ام می نویسم: .بازی با محمد حسن.

جز وظایف می گذارمش. بیشتر اوقات خودم را الزام می کنم که روزی دو ساعت یا کم کم اش یک ساعت را فقط با او بازی کنم.

من از کودکی، بچه دوست بوده ام و حالا هم از معاشرت با پسر دو ساله ام یا بقیه ی بچه ها غرق لذت می شوم.

ولی خب چون تمام طول روز باهمیم، انگار چیز جالب و جدیدی نداریم برای هم رو کنیم.

اگر کمی کسالت داشته باشم، یا بی حوصله باشم، که دیگر بهانه هم جور جور می شود.

   مادرهایی با فرزندان دو سه ساله می دانند که یک مادر اصلا همه ی تایم روز اش را درحال معاشرت و سروکله زدن با کودک است؛ اما اینکه بگویی از الان تا نیم ساعت دیگر فقط در اختیار فرزندم هستم، خیلی فرق دارد.

اولش خوش نمی گذرد، نمیدانی چه بازی کنی، از اسباب بازی هایش، بازی های تکراری اش، کلافه ای و هرچه فکر میکنی هیچ بازی جدیدی نمی‌تواند انجام دهد.

اما کافی است چند دقیقه مثل او فکر کنی، بچه ها همه چیز را آن طور که خودشان دوست دارند می بینند. مثلاً یک ماشین اسباب بازی می تواند واقعی باشد، سوارت کند و ببردت مشهد! 

حالا مشهد کجاست؟ آن یکی اتاق که روی دیوارش یک عکس حرم دارد.

عروسک فقط یک شی بی جان نیست. بلکه میتواند یک نوزاد واقعی باشد که نیاز به پارک رفتن دارد، یا گاهی دستشویی اش میگیرد یا مثلاً دلش برای بابایش تنگ می شود و باید تلفنی باهاش حرف بزند. 

اینطوری که به دنیای بچه ها نگاه میکنی، خستگی هایت در می رود و کلی بازی هم پیدا میکنی که جذاب و جدید اند.

  البته فرزندان ما نیاز دارند بازی های هیجانی هم کنند، اینکه کودک موقع بازی با والدین اش، و حتماً هردو والدش بخندد، قضیه خیلی مهمی است. این خنده ها توی ذهنش ثبت می شود.

شاید فکر کنیم توی خانه های آپارتمانی، چه جای بازی هیجانی است اما هیجان همیشه به دویدن نیست.

به چشم خود دیده ام که محمد حسن دوساله توی حسینیه بین چند دختر ۸،۹ ساله نشسته بود و صدای خنده شان اعتراض همه را بلند می کرد. حالا بازی شان چه بود؟

پسرک بیخودی خودش را می انداخت زمین و از خودش صدا و ادا در میاورد و دخترها از خنده غش می کردند.

حالا جالب است که خودش این ترفند را از مادرش یاد گرفته است و حسابی هم باهاش خندیده.

البته اینها به این معنا نیست که یک مادر کل زمان خالی روز اش را به بازی با فرزندش بگذراند.

اگر نیم ساعت خیلی خوب به بازی با بچه دل بدهیم، او خودش کم کم از ما فارغ می شود و تنهایی مشغول بازی می شود. از نق و بهانه هم خبری نیست‌.

حالا نشستن توی یک گوشه دنج و خوردن چای مورد علاقه ات می چسبد، یا شاید هم دلت بخواهد از این فرصت کوتاه استفاده کنی و با سرعت ۱۴۰ در ساعت، کارهای عقب مانده را انجام دهی.

وقتی شیطانی وسوسه کنان حین بازی می گوید:« تو چه آدم به در نخوری هستی، نهایت کار مفیدت همینه که با ی بچه دو ساله بازی کنی؟ لااقل دو صفحه قرآن بخون». 

لازم است همانجا جوابش را بدهیم.

پیامبر خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: «مَن کانَ عِندَهُ صَبِیٌ فَلیَتَصابَ لَه»

هر کس کودکی داشته باشد باید با او مانند خودش رفتار کند.(۱) 


پی‌نوشت:

(۱)شیخ صدوق، محمد بن علی، من لایحضره الفقیه، ج‌۳، ص۴۸۳-۴۸۴. حر عاملی، محمد بن حسن، وسائل ‌الشیعة، ج۲۱، ص۴۸۶.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha