۲۹ تیر ۱۴۰۴ - ۱۳:۱۲
چگونه با شناخت امام زمان (عج) از مرگ جاهلیت نجات یابیم؟

به روایتی از پیامبر اسلام (ص) درباره ی معرفت امام اشاره کردیم که بر ضرورت معرفت وشناخت امام زمان(عج) اشاره داشت که همان روایتی است که در بالا آن را ذکر کردیم.  مورد اتفاق بودن حدیث «من مات...، این روایت هم در منابع حدیثی شیعه آمده است وهم در منابع حدیثی عامه وجود دارد و در حقیقت یک امر مسلم بین تمامی مسلمانان است. 

خبرگزاری بین‌المللی اهل‌بیت (ع) ـ ابنا: امام صادق علیه السلام از پیامبر خدا (ص) روایت کرده اند: مَنْ ماتَ وَ لَمْ یعْرِفْ إمامَ زَمانِهِ مَاتَ مِیتَةً جَاهِلِیة.[۱] هرکس بدون اینکه امام زمان(عج) خود را بشناسد، از دنیا برود، به مرگ جاهلیت مرده است.

به روایتی از پیامبر اسلام (ص) درباره ی معرفت امام اشاره کردیم که بر ضرورت معرفت وشناخت امام زمان(عج) اشاره داشت که همان روایتی است که در بالا آن را ذکر کردیم.  مورد اتفاق بودن حدیث «من مات...، این روایت هم در منابع حدیثی شیعه آمده است وهم در منابع حدیثی عامه وجود دارد و در حقیقت یک امر مسلم بین تمامی مسلمانان است. 

معنای اجمالی این حدیث

این حدیث در حقیقت شناخت امامِ حق را در همه دوره‌ها واجب دانسته و مرگ بدون شناخت او را مرگ جاهلی خوانده‌ است. و به روشنی بر این مطلب دلالت دارند که با حذف مسئله امامت و رهبری، جامعه اسلامی به دوران جاهلیت پیش از اسلام باز می‌گردد.

روایات دیگری در تأیید حدیث «من مات...»

در منابع روایی ما، روایات دیگری مشابه این حدیث وجود دارند که این حدیث را تأیید میکنند ومعنای واقعی این حدیث را برای ما مشخص میکنند که به ذکر آنها میپردازیم.

۱) به نقل از عبد الأعلی از امام صادق (ع)، صحّت‌ سخن مردم را که از پیامبر خدا (ص) نقل می‌کنند که فرمود:«مَن ماتَ ولَیسَ لَهُ إمامٌ ماتَ میتَةً جاهِلِیَّةً» هر کس بدون امام بمیرد، به مرگ جاهلی مرده است. 

فَقالَ: الحَقُّ وَاللَّهِ. حضرت فرمودند:« به خدا سوگند، حقیقت دارد».[۲]

۲) به نقل از فضیل بن یسار: روزی امام صادق (ع) برای ما آغاز سخن کرد و فرمود:«پیامبر خدا (ص) فرمود: مَن ماتَ ولَیسَ عَلَیهِ إمامٌ فَمیتَتُهُ میتَةُ جاهِلِیَّةٍ. هر کس بمیرد و امامی نداشته باشد، مردنش مردنی جاهلی است. 

گفتم: این را پیامبر خدا (ص) فرموده است؟ فَقالَ: إی‌ وَاللَّهِ قَد قالَ، قُلتُ: فَکُلُّ مَن ماتَ ولَیسَ لَهُ إمامٌ فَمیتَتُهُ میتَةُ جاهِلِیَّةٍ؟ قالَ: نَعَم. فرمود: آری، به خدا سوگند، او فرموده است. گفتم: پس هر کس بمیرد و امامی نداشته باشد، مرگش مرگ جاهلیت است؟ فرمود: آری.»[۳]

۳) به نقل از ابن ابی یعفور از امام صادق (ع) در باره این سخن پیامبر خدا (ص) که:« مَن ماتَ ولَیسَ لَهُ إمامٌ فَمیتَتُهُ میتَةُ جاهِلِیَّةٍ. هر کس بمیرد و امامی نداشته باشد، مرگش مرگی جاهلی است.

پرسیدم: میتَةُ کُفرٍ؟ قالَ: میتَةُ ضَلالٍ، قُلتُ: فَمَن ماتَ الیَومَ ولَیسَ لَهُ إمامٌ، فَمیتَتُهُ میتَةُ جاهِلِیَّةٍ؟ فَقالَ: نَعَم. آیا مقصود، مردن در حال کفر است؟ فرمود: مردن در حال گم‌راهی است. گفتم: پس امروز هم هر کس بمیرد و امامی نداشته باشد، مرگش مرگی جاهلی است؟ فرمود: آری.»[۴]

۴) به نقل از حسین بن ابی العلاء: از امام صادق (ع) در باره این سخن پیامبر خدا (ص) سؤال کردم که:« مَن ماتَ لَیسَ لَهُ إمامٌ ماتَ میتَةً جاهِلِیَّةً.هر کس بمیرد و امامی نداشته باشد، به مرگ جاهلی مرده است.

فرمود: نَعَم، لَو أنَّ النّاسَ تَبِعوا عَلِیَّ بنَ الحُسَینِ علیه السلام وتَرَکوا عَبدَ المَلِکِ بنَ مَروانَ اهتَدَوا. آری، اگر مردم از علی بن حسین (ع) پیروی می‌کردند و عبد الملک بن مروان را رها می‌ساختند، هدایت می‌شدند. 

گفتیم: هر کس بمیرد و امامش را نشناسد، به مرگ جاهلی مرده است، به معنای‌ مرگ در حال کفر است؟ فرمود: لا، میتَةَ ضَلالٍ. نه، مردن در گم‌راهی است.»[۵]

۵) به نقل از حارث بن مغیره-: از امام صادق (ع) پرسیدم: آیا پیامبر خدا (ص) فرموده است:« مَن ماتَ لا یَعرِفُ إمامَهُ ماتَ میتَةً جاهِلِیَّةً. هر کس بمیرد و امامش را نشناسد، به مرگ جاهلی مرده است؟ فرمودند: آری. 

قُلتُ: جاهِلِیَّةً جَهلاءَ، أو جاهِلِیَّةً لا یَعرِفُ إمامَهُ؟ قالَ: جاهِلِیَّةَ کُفرٍ ونِفاقٍ وضَلالٍ. گفتم: جاهلیت محض، یا جاهلیتی که امامش را نشناسد؟ فرمود: جاهلیت کفر و نفاق و گم‌راهی.»[۶]

مفاد این احادیث در واقع تأیید و تبیین احادیثی است که مرگ بدون شناخت امام را مرگ جاهلی دانسته‌اند.

مرگ کفر یا گمراهی؟

نکته قابل تأمّل در این احادیث، آن است که روایت حسین بن علا (روایت ۴) و روایت ابن ابی یعفور (روایت ۳) تصریح می‌کنند که مردن بدون امام، مرگ در حالت کفر نیست؛ بلکه مرگ در حالت ضلالت و گم‌راهی است. 

در مقابل، روایت حارث بن مغیره (روایت ۵) تصریح می‌نماید که مرگ بدون شناخت امام، مرگ در حال کفر و نفاق و ضلالت است. 

بنا بر این چگونه می‌توان مفاد این دو دسته از احادیث را در تبیین مرگ جاهلی با هم جمع کرد؟

معنای کفر

برای پاسخ به این سؤال باید توجّه داشت که «کفر» معانی مختلفی دارد. یکی از آنها کفر جهلی است. کفر جهلی، به معنای پنهان کردن جهل با ادّعای علم به مجهول است.

کسی که جهل خود را کتمان میکند بر چیزی که به آن علم ندارد، ادعای دانستن آن چیز را میکند، کافر نامیده میشود. همان طور که به کشاورز به دلیل پنهان کردن دانه‌ زیر خاک، کافر اطلاق می‌گردد.

در کتاب مفردات الفاظ القرآن، کفر اینگونه معنا شده است:« الکفر فی اللغة ستر الشئ. ووصف اللیل بالکفر لستره الأشخاص. والزارع لستره البذر فی الأرض. کفر در لغت عبارت است از پنهان کردن چیزی. واینکه به شب کافر گفته میشود به خاطر این است که اشخاص را در تاریکی خود میپوشاند. وبه کشاورز کافر گفته میشود به این دلیل است که دانه را در زمین میپوشاند.»[۷] 

بنابراین اگر جاهل، جهل خود را با ادّعای علم و انکار آنچه نمی‌داند، پنهان نکند، کافر نیست.  

امام صادق (ع) می‌فرماید:« لَو أنَّ العِبادَ إذا جَهِلوا وَقَفوا وَ لم یَجْحَدوا لم یَکْفُروا. اگر بندگان به هنگام ندانستن، درنگ می‌کردند و انکار نمی‌کردند، کافر نمی‌شدند.»[۸]

ولی اگر جاهل، با انکار آنچه نمی‌داند، مدّعی علم شود و با این ادّعا جهل خود را بپوشاند، علاوه بر این که جاهل است، کافر نیز هست.

جمع بین روایات ومعنی کفر در آنها

در مورد مسئله مورد بحث (یعنی جهل به امام زمانِ هر دوران) نیز دو نوع جاهل، قابل تصوّر است: جاهلی که انکار کننده امام است، و جاهلی که انکار ندارد.

حدیثی که تأکید دارد مرگ بدون امام، گم‌راهی است (نه کفر) ناظر به حال جاهلی است که مجهول خود را انکار نمی‌کند وامام زمانش را انکار نمیکند.

حدیثی که تصریح می‌کند مرگ بدون شناخت امام، مرگ کفر و نفاق و گم‌راهی است، ناظر به حال جاهلی است که منکِر امامت است وامام زمانش را انکار میکند.

نتیجه گیری

روایت شریف «مَن ماتَ وَ لَمْ یعْرِفْ إمامَ زَمانِهِ مَاتَ مِیتَةً جَاهِلِیَّةً» بر ضرورت شناخت امام زمان (عج) تأکید فراوانی دارد. این حدیث که در منابع شیعه و سنی آمده است، به وضوح بیان می‌کند که عدم شناخت امام، فرد را به مرگ جاهلیت محکوم می‌کند.

معنای دقیق مرگ جاهلیت در این روایت:

- گمراهی: مرگ جاهلیت به معنای مرگ در حالی است که فرد از مسیر حق منحرف شده و در گمراهی به سر می‌برد.

- کفر جهلی: در مواردی که فرد به دلیل جهل، امام را انکار کند، مرگ او به عنوان مرگ کفر تلقی می‌شود.


پی‌نوشت :

۱. کمال الدین، ج۲، ص۴۰۹

۲.  الکافی، ج۱، ص۳۷۸، ح۲

۳.  الکافی، ج۱، ص۳۷۶، ح۱

۴.  الکافی، ج۱، ص۳۷۶، ح۲

۵.  المحاسن، ج۱، ص۲۵۲، ح۴۷۶

۶. الکافی، ج۱، ص۳۷۷، ح۳

۷. مفردات الفاظ القرآن، ص۴۳۳

۸. الکافی، ج۲، ص۳۸۸، ح۱۹

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha