خبرگزاری بینالمللی اهلبیت(ع) ـ ابنا: در دوره رضاخان، سیاست "کشف حجاب" با هدف مدرنسازی و همسانسازی با غرب به صورت اجباری اجرا شد. این سیاست، با هدف تغییر ساختارهای سنتی جامعه و تقلید از الگوهای غربی، به دنبال ایجاد تحول در پوشش زنان بود.
در مقابل، در جمهوری اسلامی، سیاست "حجاب اجباری" با هدف حفظ ارزشهای اسلامی و مقابله با تهاجم فرهنگی غرب پیگیری میشود.
این سیاست، با تأکید بر اهمیت حجاب به عنوان یک نماد دینی و فرهنگی، به دنبال حفظ هویت اسلامی جامعه است. شبهه اصلی که در این میان مطرح میشود، این است که چه تفاوتی بین این دو اجبار وجود دارد و آیا هر دو به یک اندازه مذموم و غیرقابل قبول هستند؟
آیا میتوان این دو سیاست را صرفاً به عنوان دو روی یک سکه در نظر گرفت، یا تفاوتهای اساسی در مبانی، اهداف و روشهای اجرای آنها وجود دارد که نمیتوان آنها را نادیده گرفت؟
پاسخ ۱: تفاوت نوع اجبار و محتوای امر اجباری
برای تحلیل شبهه «اجبار چه از طرف رضاخان باشد چه از جمهوری اسلامی، هر دو ناپسند است»، باید میان نوع اجبار و محتوای آن تمایز قائل شویم.
اجبار در اصل، مفهومی توصیفی است، نه ارزشی. یعنی به خودی خود نه خوب است نه بد، بلکه ارزش آن به هدف و محتوای عملی بستگی دارد که به آن اجبار میشود. مثلاً بردن فردی بیمار به بیمارستان با زور، اگر برای درمان باشد پسندیده و اگر برای آزار باشد، ناپسند است.
در بحث حجاب نیز، آنچه اهمیت دارد صرف اجبار نیست، بلکه این است که فرد به چه چیزی و چرا اجبار میشود. بر این اساس، دو نوع اجبار وجود دارد:
اجبار فیزیکی: شامل زور، خشونت یا تهدید برای وادار کردن فرد.
اجبار قانونی: از طریق قانونگذاری و تعیین قواعد الزامی در جامعه.
هردوی اینها میتوانند خوب یا بد باشند؛ بسته به این که هدف نهایی و محتوای آن عمل چیست. مثلاً:
اجبار به انجام کار ناپسند (مثل کشتن بیگناه) هم ذاتاً ناپسند است و هم اجبارش.
اجبار به عمل نیک (مثل نماز یا حجاب)، میتواند جنبهی هدایتگر داشته باشد.
عدهای ممکن است با استناد به آیه «لا إِکْرَاهَ فِی الدِّینِ» (بقره/۲۵۶) نتیجه بگیرند که هرگونه اجبار دینی مردود است. اما این آیه ناظر به اصل پذیرش دین است، نه اجرای احکام آن. کسی را نمیتوان به اسلام آوردن مجبور کرد، اما بعد از پذیرش اسلام، مکلف به رعایت احکام است.
در این چارچوب، حکومت اسلامی میتواند برای اجرای احکام عمومی (مثل حجاب) قانون وضع کند، اما این قوانین باید با رعایت مصلحت، اعتدال و حفظ کرامت افراد اجرا شوند، نه با افراط و خشونت.
روایت امام علی(ع) : «لَا یُقِیمُ أَمْرَ اللَّهِ سُبْحَانَهُ إِلَّا مَنْ لَا یُصَانِعُ...» نیز نشان میدهد که اجرای دستورات الهی نیازمند قاطعیت، بیطرفی و پرهیز از طمع و مماشات است. اما این به معنای رفتار خشن یا افراطی نیست.
پاسخ ۲: تمایز بین منع الهی و منع دنیوی
منع الهی:
دستوراتی که خداوند در قرآن و روایات واجب یا حرام اعلام کرده است (مثلاً حرمت زنا، دزدی، واجب بودن نماز، روزه و غیره).
این احکام مطلق، همیشگی و تغییرناپذیرند.
تخلف از آنها علاوه بر پیامدهای دنیوی، مجازات اخروی نیز دارد.
هدفشان حفظ مصالح بندگان و جلوگیری از ضرر است.
منع دنیوی:
قوانینی که توسط حکومتها و جوامع برای حفظ نظم، امنیت و پیشرفت وضع میشوند (مانند قوانین رانندگی، مالیات و غیره).
این قوانین نسبی و قابل تغییر با شرایط جامعهاند.
تخلف از آنها مجازاتهای دنیوی دارد (جریمه، حبس و...).
ممکن است هماهنگ یا مخالف با احکام شرعی باشند.
اجبار رضاخانی به کشف حجاب، نقض منع الهی است، زیرا حجاب یک حکم شرعی است و کشف آن از نظر بسیاری از فقها گناه محسوب میشود. یعنی اجبار به انجام عمل حرام.
قوانین حجاب در جمهوری اسلامی، منع دنیویای هستند که در جهت حفظ منع الهی وضع شدهاند، یعنی برای جلوگیری از معصیت و حفظ ارزشهای دینی.
اجرای قوانین باید همراه با اعتدال و رعایت مصلحت باشد و کمترین آسیب را به حقوق فردی وارد کند.
پاسخ ۳: الزام قانونی به حجاب، اجبار به معصیت نیست
۱. وجوب حجاب در اسلام:
حجاب برای زنان مسلمان واجب شرعی است؛ مستند به آیات قرآن و روایات معصومین (ع).
گرچه در جزئیات حجاب اختلاف نظر وجود دارد، اما اصل وجوب آن پذیرفته شده است.
۲. وظیفه حکومت اسلامی:
بر اساس اصل «امر به معروف و نهی از منکر»، حکومت موظف است زمینه اجرای واجبات و جلوگیری از محرمات را فراهم کند.
۳. الزام قانونی به حجاب = اجرای یک واجب شرعی:
قوانین حجاب در جمهوری اسلامی، تلاشی برای تشویق زنان به رعایت وظیفه شرعی خود است و از ارتکاب معصیت (کشف حجاب) جلوگیری میکند.
۴. تفاوت اساسی با اجبار رضاخانی:
رضاخان زنان را به انجام یک عمل حرام (کشف حجاب) مجبور میکرد.
جمهوری اسلامی زنان را به انجام یک عمل واجب (حجاب) موظف میکند.
۵. پاسخ به ابهامات حقوق بشری:
محدودیتهای قانونی در زندگی اجتماعی طبیعی و لازم است (مثلاً قوانین رانندگی).
بسیاری از زنان حجاب را انتخابی آگاهانه برای حفظ حریم شخصی میدانند.
باید اصل نسبیت فرهنگی در نظر گرفته شود؛ ارزشها و حقوق در فرهنگها متفاوتند.
پاسخ ۴: تفاوت در نیت و انگیزه
۱. انگیزه رضاخان:
ترویج بیدینی، سکولاریسم اجباری و فرهنگ غربگرایی افراطی
هدف: حذف مظاهر فرهنگ سنتی و دینی و تقلید کامل از فرهنگ غربی
کشف حجاب نماد این سیاست بود؛ رهایی زنان از قیدهای مذهبی و سوق دادن به سبک زندگی غربی
مستند تاریخی: خاطرات ارتشبد حسین فردوست
۲. انگیزه جمهوری اسلامی:
حفظ ارزشهای اسلامی، جلوگیری از فساد و فحشا، تحکیم بنیان خانواده
حجاب را حکم الهی و وسیله حفظ عفت و پاکدامنی میداند
هدف: سوق دادن جامعه به فضیلت و معنویت و جلوگیری از گسترش فساد و بیبندوباری
مستند: سخنان امام خمینی در صحیفه امام
۳. نکته مهم:
ممکن است در اجرا اشتباهاتی رخ دهد یا سوء استفاده شود، اما هدف و انگیزه اصلی متفاوت است.
انگیزه رضاخان نیز ممکن است ترکیبی باشد، اما شواهد تاریخی ترویج سکولاریسم و غربگرایی را نشان میدهد.
نتیجهگیری نهایی:
در این مقاله، با بررسی تطبیقی اجبار در مسئله حجاب در دوران رضاخان و جمهوری اسلامی، به این نتیجه رسیدیم که اگرچه هر دو دوره شامل نوعی اجبار بودهاند، اما تفاوتهای اساسی در اهداف، مبانی و روشهای اجرای این اجبارها وجود دارد.
اجبار رضاخانی، با هدف مدرنسازی و تقلید از غرب، به دنبال تغییر اجباری پوشش زنان بود، در حالی که اجبار در جمهوری اسلامی، با هدف حفظ ارزشهای اسلامی و مقابله با تهاجم فرهنگی، به دنبال تثبیت حجاب به عنوان یک نماد دینی و فرهنگی است.
این تفاوتها، نشان میدهد که نمیتوان این دو اجبار را صرفاً به عنوان دو روی یک سکه در نظر گرفت، بلکه باید آنها را به عنوان دو رویکرد متفاوت به یک مسئله پیچیده و چالشبرانگیز در تاریخ معاصر ایران مورد بررسی قرار داد. در نهایت، انتخاب آگاهانه و آزادانه پوشش، میتواند راهکاری مناسبتر برای حل این مسئله باشد.
منابع:
۱.سوره بقره، آیه ۲۵۶ .
۲. تفسیر نور، ج ۱، ص ۴۱۲.
۳.نهج البلاغه، خطبه ۱۰۵
۴. آیه ۳۲ سوره اسراء
۵.آیه ۳۸ سوره مائده
۶.سوره نور، آیه ۳۱
۷.سوره احزاب، آیه ۵۹
۸.سوره آل عمران، آیه ۱۰۴
۹.فردوست، حسین. ظهور و سقوط سلطنت پهلوی. جلد اول، صفحه ۳۲۷.
۱۰.امام خمینی، سید روحالله. صحیفه امام خمینی. جلد ۵، صفحه ۱۷۸
نظر شما