به گزارش خبرگزاری بینالمللی اهلبیت(ع) ـ ابنا: حجت الاسلام و المسلمین محمد حسین امین، نویسنده و پژوهشگر دینی، در نوشتاری اختصاصی برای ابنا، به بررسی ابعاد قدرت نرم امام حسن مجتبی(ع) پرداخته و نشان داده است که چگونه امام با صبر، اخلاق و تدبیر سیاسی توانست بدون ورود به جنگ نظامی، نقاب از چهره حکومت معاویه بردارد و چهره واقعی او را برای تاریخ آشکار سازد.
محمد حسین امین / نویسنده و پژوهشگر دینی
امام حسن مجتبی(ع)، دومین امام شیعیان، در برههای حساس از تاریخ اسلام قرار گرفت. پس از شهادت امیرالمؤمنین(ع)، جامعه اسلامی با دوگانهای سخت مواجه شد: یا ادامه جنگ با معاویه و قدرتطلبان شام، یا انتخاب راهی متفاوت برای حفظ دین و جان امت. امام حسن(ع) برخلاف انتظارات سیاسیمآبانه، راه دوم را برگزید. بسیاری این تصمیم را نشانه ضعف دانستند، اما حقیقت این بود که امام نه تنها از موضع ضعف، که از موضع اقتدار اخلاقی، تاریخ را هدایت کرد. این مقاله، نگاهی تحلیلی و مستند به آن اقتدار نرم دارد.
صبر؛ استراتژی بلندمدت در برابر فریبکاری شام
امام حسن(ع) در برابر معاویهای ایستاد که از همه ابزارهای دنیاطلبانه بهره میبرد: زر، زور، و تزویر. معاویه با پول و وعدههای دروغین بسیاری از فرماندهان و قبیلههای عراق را خرید. امام حسن(ع) خوب میدانست که ورود به جنگ مستقیم با چنین جامعه متزلزلی، به شکست نهضت و نابودی شیعیان میانجامد. او صبر را انتخاب کرد، صبری که نه از سر انفعال، بلکه از سر آیندهنگری بود.
در قرآن، صبر به عنوان یکی از ارکان پیروزی و نشانه ایمان حقیقی معرفی شده است:
﴿یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اصْبِرُوا وَصَابِرُوا وَرَابِطُوا وَاتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ﴾ [1].
امام حسن(ع) با عمل به این اصل قرآنی، توانست نهضت اهلبیت را از نابودی نجات دهد و چراغ آن را برای آینده، بهویژه برای قیام عاشورا، روشن نگاه دارد.
افزون بر این، باید دانست که تشخیص اینکه در یک رویداد سیاسی، کجا جای صبر و کجا جای حمله و اقدام قاطع است، به آسانی در اختیار همگان نیست. این تشخیص در حیطه امامان معصوم(ع) و نائبان راستین ایشان است؛ کسانی که به دانش کامل قرآنی و بینش الهی مجهز هستند و با آگاهی از شرایط جامعه و حکمت الهی، بهترین تصمیم را اتخاذ میکنند. از این رو، صبر امام حسن(ع) نه صرفاً انتخابی فردی، بلکه تصمیمی الهی و مبتنی بر حجت شرعی بود که مسیر تاریخ را شکل داد.
دیپلماسی عمومی؛ افشای چهره معاویه
یکی از نکات کلیدی در رفتار سیاسی امام حسن(ع)، استفاده از «دیپلماسی عمومی» بود. امام با سخنرانیهای روشنگرانه خود در کوفه و مدینه، همواره چهره واقعی معاویه را برای مردم آشکار میکرد. او نه تنها بر فساد مالی و اخلاقی معاویه انگشت میگذاشت، بلکه نشان میداد که معاویه هیچ التزامی به دین و شریعت ندارد.
در یکی از خطبههای امام آمده است:
«أَلا وَإِنَّ مُعاوِیَةَ دَعَانَا إِلی أَمْرٍ لَیْسَ فِیهِ عِزٌّ وَلا عَدْلٌ»[2].
یعنی: «آگاه باشید که معاویه ما را به امری فرا میخواند که در آن نه عزتی است و نه عدالتی.»
این سخن، افشاگری روشنی بود که نشان میداد معاویه صرفاً به دنبال قدرت است، نه عدالت و نه اسلام.
امام حسن(ع) با این روش، کاری کرد که حتی اگر مردم زمانه فریب زر و زور معاویه را خوردند، تاریخ و آیندگان، حقیقت را بدانند. و این بخشی از سیاست عمیق و زیرکانه امام بود؛ جزئی از اصول و آداب یک «نرمش قهرمانانه» در برابر دشمن که نشان میداد چگونه میتوان با تدبیر، بدون درگیری مستقیم، نقشههای خصم را برملا ساخت. چنین تدبیری در حقیقت آموزهای ماندگار شد تا مسلمانان بدانند در برابر دشمن، تنها شمشیر راهکار نیست، بلکه گاه نرمش حکیمانه خود به شمشیری برندهتر بدل میشود.
اقتدار اخلاقی؛ بزرگترین سرمایه امام
قدرت نرم امام حسن(ع) تنها در صبر و دیپلماسی نبود؛ ریشه اصلی آن در اقتدار اخلاقی او قرار داشت. تاریخ نقل کرده که امام در زندگی شخصی خود به نهایت بخشش، جوانمردی و کرامت انسانی شهره بود. حتی دشمنانش زبان به ستایش اخلاق او میگشودند. چنین شخصیتی وقتی در برابر معاویه قرار میگرفت، خود به خود معیار سنجش حق و باطل میشد.
رسول خدا(ص) درباره او و امام حسین(ع) فرموده است:
«الحَسَنُ وَالحُسَینُ سَیِّدا شَبابِ أَهلِ الجَنَّةِ»[3].
این جایگاه معنوی سبب شد که هر حرکت امام حسن(ع)، چه در سکوت و چه در سخن، اثرگذاریای داشته باشد که از شمشیر فراتر میرفت. همین منزلت والا نیز سبب پذیرش عمومی میشد؛ زیرا مردم جایگاه امام را در کلام پیامبر دیده و شنیده بودند. این سرمایه اخلاقی و معنوی کاری کرده بود که شیعیان هر حرکت یا حتی سکوت امام را رفتاری حکیمانه و برخاسته از هدایت الهی بدانند و با اطمینان قلبی از او پیروی کنند.
امام حسن مجتبی(ع) الگویی کمنظیر از «قدرت نرم» در تاریخ اسلام است. او با صبر، دیپلماسی عمومی و اقتدار اخلاقی، نه تنها حکومت معاویه را رسوا کرد، بلکه زمینه را برای تداوم خط امامت و قیام عاشورا فراهم ساخت. اگر امام به جنگی نابرابر تن میداد، شاید هیچگاه فرصت برای حرکت کربلا فراهم نمیشد. پس صلح او، در حقیقت «انقلاب خاموشی» بود که تا امروز الهامبخش است.
از همین رو، اگر در شرایطی خاص قرار شد که «نرمش قهرمانانه»ای در برابر دشمن صورت گیرد، باید چنین نرمشی از موضع اقتدار و همراه با اخلاق و اصول اسلامی باشد. نرمشی که پشتوانهای از قدرت و عزت نداشته باشد، چیزی جز پذیرش ذلت و خواری نخواهد بود، و گفتمانی که از اخلاق دینی تهی باشد، در نهایت به تحقق خواستههای دشمن منجر میشود.
یک نرمش قهرمانانه واقعی نیازمند ذکاوت و زیرکی برخاسته از مسیر الهی و اخلاق نبوی است؛ نرمشی که نه فریبکاریهای سیاسی و نه افکار عاری از معنویت و اخلاق، توان خلق آن را دارند. تنها بر پایه حکمت اهلبیت(ع) و الهام از سیره پیامبر(ص) است که چنین سیاستی میتواند عزت مسلمانان را حفظ کند و تاریخ را به سوی حق رهنمون سازد.
منابع و پاورقیها
- قرآن کریم، سوره آلعمران، آیه 200.
- ابن اعثم کوفی، الفتوح، ج4، ص150.
- ترمذی، سنن، ج5، ص656؛ شیخ صدوق، الأمالی، ص99.
نظر شما