خبرگزاری بین المللی اهل بیت(ع)_ابنا: صلح امام حسن مجتبی (ع)، دومین امام شیعیان، با معاویه بن ابوسفیان یکی از رویدادهای سرنوشتساز و در عین حال مورد بحث در تاریخ صدر اسلام است. این واقعه، نه یک تسلیم ساده، بلکه یک تصمیم استراتژیک و عمیقاً حکیمانه بود که در پاسخ به شرایط بحرانی زمانه خود اتخاذ شد. درک این صلح مستلزم بررسی زمینههای تاریخی آن، به ویژه خیانتهای گسترده در سپاه امام و تحلیل شخصیت و اهداف امام حسن (ع) است.
زمینههای تاریخی: جنگ و خیانت
پس از شهادت امام علی (ع) در سال ۴۰ هجری، مردم کوفه با امام حسن (ع) به عنوان خلیفه جدید بیعت کردند. معاویه که سالها خود را حاکم شام کرده و با امام علی (ع) میجنگید، نه تنها بیعت نکرد، بلکه برای تصاحب خلافت آماده جنگ شد.
امام حسن (ع) برای دفاع از حق خود و مقابله با فتنه معاویه، سپاهی عظیم تشکیل داد. اما این سپاه روی هوای نفس بود، نه در عمل. مشکلات اصلی که امام را در تنگنا قرار داد، عبارت بودند از:
1. نفوذ عوامل معاویه: معاویه با ثروت انبوه شام، به راحتی فرماندهان و قبایل سپاه کوفه را میخرید. آنان با دریافت پول، وعده حکمرانی یا تهدید، به طور پنهانی با معاویه ارتباط برقرار کرده و به امام خیانت میکردند.
2. ضعف ایمان و انگیزه سپاه کوفه: بسیاری از سپاهیان امام حسن (ع) فاقد ایمان راسخ و انضباط بودند. آنان بیشتر دنبالهرو غنیمت و مقام بودند تا دفاع از حق. این موضوع در تاریخ به وضوح ثبت شده است.
3. حمله به خیمهگاه امام: در اوج درگیریها، گروهی از خوارج و عوامل معاویه به خیمه امام حسن (ع) حمله کردند و ایشان را مجروح ساختند. این حمله نشان داد که حتی جان امام در میان سپاه خودش در امان نیست.
4. شایعهپراکنی: معاویه شایعه کرد که امام حسن (ع) قصد صلح دارد. این شایعه بهانهای به دست سستعناصر سپاه داد تا فرار کنند یا تمایل خود به جنگ را از دست بدهند.
در چنین شرایطی، امام حسن (ع) دریافت که ادامه جنگ به معنای شهادت شخصی ایشان و نابودی کامل باقیمانده شیعیان وفادار است، بدون آنکه نتیجهای برای اسلام داشته باشد. پیروزی در جنگ با سپاهی خائن و بیانگیزه غیرممکن بود.
مفاد صلح و اهداف پنهان امام
امام مجبور به پذیرش صلح شد، اما شرایطی را تعیین کرد که ماهیت غاصبانه حکومت معاویه را آشکار میکرد. برخی از مفاد مهم صلحنامه عبارت بودند از:
· حکومت به معاویه سپرده میشود به شرط اینکه بر اساس کتاب خدا و سنت پیامبر (ص) عمل کند.
· معاویه حق تعیین جانشین پس از خود را ندارد (خلافت باید شورایی باشد).
· جان و مال و ناموس شیعیان امام علی (ع) در عراق و شام در امان باشد.
· معاویه حق سب و لعن امام علی (ع) را در نمازها و خطبهها ندارد.
معاویه این شرایط را پذیرفت، اما به محض تثبیت قدرت، همه آنها را نقض کرد. او به طور علنی امام علی (ع) را سب کرد، یزید را به جانشینی تعیین نمود و به کشتار شیعیان پرداخت.
این نقض آشکار صلحنامه ثابت کرد که امام حسن (ع) حقانیت خود و باطل بودن معاویه را برای همیشه در تاریخ به ثبت رساند. هدف امام از این صلح، نه پذیرش حکومت معاویه، بلکه نجاپ اسلام از نابودی، حفظ جان شیعیان و افشای چهره واقعی امویان بود. این صلح، یک تاکتیک زمانی برای زنده نگاه داشتن اصل تشیع بود.
پرسش فرضی: اگر امام حسن در زمان یزید بود، چه میکرد؟
این سؤال کلیدی، تفاوت شرایط دو امام را آشکار میسازد. برای پاسخ باید به دو دوره کاملاً متمایز نگاه کرد:
۱. شرایط زمان معاویه: معاویه اگرچه غاصب و فاسد بود،اما تا حدی به ظاهر قانون و اسلام پایبند بود. او با حیله و فریب و خریداری قلوب مردم کار میکرد و سعی میکرد خود را در لباس یک "خلیفه مسلمین" نشان دهد. در چنین فضایی، قیام مسلحانه به دلیل خیانت گسترده سپاه کوفه محکوم به شکست بود و تنها به نابودی کامل شیعیان میانجامید. بنابراین، امام حسن (ع) با انتخاب صلح ظاهری، به مبارزه در بعد فرهنگی و افشاگری پرداخت.
۲. شرایط زمان یزید: یزید فردی شرابخوار،سگباز و آشکارا بیاعتقاد به اصول اسلام بود. او حتی به ظاهر هم پایبند نبود و حکومت خود را به صورت سلطنتی موروثی اعلام کرده بود. با به قدرت رسیدن یزید، پردههای فریب کنار رفت و ماهیت واقعی حکومت اموی که تبدیل به یک سلطنت ضداسلامی شده بود، برای همگان آشکار گردید.
نتیجهگیری: با تحلیل فوق،به وضوح میتوان گفت که امام حسن مجتبی (ع) در زمان یزید، همان راه برادرش امام حسین (ع) را در پیش میگرفت. دلایل این امر عبارتند از:
· عدم مشروعیت یزید: یزید به صورت آشکارا فاسق بود و درخواست بیعت از امام به معنای پذیرش کامل یک نظام طاغوتی و ضداسلامی بود.
· آشکار شدن باطل: با نقض صلحنامه توسط معاویه و به قدرت رسیدن یزید، دیگر جایی برای تاکتیک صلح و انتظار نمانده بود. زیرا دشمن حتی به شروط خود هم پایبند نمانده بود.
· تغییر شرایط مردم: امام حسین (ع) با دریافت هزاران نامه از کوفه مواجه شد که نشان میداد مردم از فساد یزید به ستوه آمده و آماده قیام هستند (هرچند که در عمل خیانت کردند). این تغییر فضای عمومی، یک فرصت برای قیام به وجود آورده بود.
امام حسن (ع) و امام حسین (ع) هر دو دارای یک هدف واحد بودند: احیای دین اسلام و مبارزه با طاغوت. اما هرکدام بنا به شرایط زمانه خود، استراتژی متفاوتی را انتخاب کردند. امام حسن (ع) با صلح خود، زمینه را برای قیام برادرش امام حسین (ع) آماده کرد. اگر امام حسن جنگ میکرد و کشته میشد، تشیع برای همیشه نابود میشد. اما صلح ایشان، نسلی از شیعیان را حفظ کرد که توانستند نهضت عاشورا را درک کنند و آن را جاودانه سازند.
بنابراین، صلح امام حسن (ع) و قیام امام حسین (ع) دو روی یک سکه و دو مرحله از یک مبارزه برای نجات اسلام هستند که در پاسخ به شرایط مختلف تاریخی شکل گرفتند.
نظر شما