۱۹ مهر ۱۴۰۴ - ۱۱:۰۳
انکار ولادت امام مهدی(عج) از منظر اهل سنت و نقد آن بر اساس مبانی کلام شیعه

باور به مهدی موعود، از مشترکات مسلّم اعتقادی میان شیعه و اهل سنت است؛ اما محور اصلی اختلاف، نه در اصل این باور کهن، که در «تولد» منجی بشریت است. مقاله‌ای جدید از ابنا با واکاوی مبانی کلامی و شواهد تاریخی، به این پرسش کلیدی می‌پردازد که چرا جریان اصلی اهل سنت، با وجود پذیرش اصل مهدویت، ولادت امام دوازدهم شیعیان در سده سوم هجری را انکار می‌کند و چگونه می‌توان به این شبهه پاسخی مستدل داد.

خبرگزاری بین المللی اهل بیت(ع) -ابنا: بحث مهدویت یکی از محوری‌ترین موضوعات در الهیات اسلامی است. اختلاف اصلی میان شیعه و اهل سنت در این زمینه، نه اصل باور به مهدی موعود بلکه موضوع «ولادت امام زمان(عج)» است. شیعه امامیه معتقد است که حضرت مهدی(عج) فرزند امام حسن عسکری(ع) در سال ۲۵۵ هجری قمری در سامرا متولد شد و اکنون در غیبت به سر می‌برد. در مقابل، بخش عمده‌ای از اهل سنت بر این باورند که مهدی هنوز به دنیا نیامده و در آخرالزمان متولد خواهد شد. این مقاله با تمرکز بر این شبهه، به بررسی دلایل اهل سنت در انکار ولادت و نقد آن از منظر مبانی کلامی و منابع معتبر می‌پردازد.

           ۱. مبانی اعتقادی اهل سنت در انکار ولادت

اهل سنت با پذیرش اصل مهدویت، ولادت او را در قرن سوم هجری نمی‌پذیرند. مهم‌ترین دلایل آنان عبارت‌اند از: 
سکوت بخشی از مورخان اهل سنت: بسیاری از تاریخ‌نگاران سنی گزارشی آشکار از ولادت فرزند امام حسن عسکری(ع) نقل نکرده‌اند. بر همین اساس، برخی متکلمان سنی همچون ابن تیمیه تولد آن حضرت را انکار کرده و مدعی شده‌اند که امام یازدهم بدون فرزند درگذشت [۱].
پنهانی بودن ولادت: ولادت حضرت به دلایل امنیتی (فشار عباسیان) به صورت مخفیانه انجام شد و همین امر به ادعای آنان زمینه تردید را فراهم ساخت.
انکار مبنای امامت شیعه: در کلام اهل سنت، امامت استمرار نبوت نیست بلکه منصبی سیاسی ـ اجتماعی است. در نتیجه، ضرورتی برای تعیین جانشین الهی در نسل امامان وجود ندارد. بر همین اساس، پذیرش تولد فرزند امام عسکری(ع) با مبانی نظری آنان ناسازگار است.

        ۲. شواهد تاریخی و اعترافات اهل سن ت به ولادت

برخلاف جریان غالب، شماری از متفکران و مورخان اهل سنت به ولادت حضرت مهدی(عج) اذعان کرده‌اند. برای نمونه:

  • ابن صباغ مالکی در الفصول المهمة می‌نویسد: «برای امام حسن عسکری(ع) پسری متولد شد که نامش محمد و کنیه‌اش ابوالقاسم است و همان مهدی منتظر می‌باشد» [۲].
  • سبط ابن جوزی حنفی در تذکرة الخواص به تفصیل از فرزند امام عسکری(ع) و ویژگی‌های او سخن می‌گوید [۳].

ابن حجر هیثمی شافعی در الصواعق المحرقة تولد فرزند امام عسکری(ع) را می‌پذیرد و او را همان مهدی وعده داده‌شده معرفی می‌کند [۴].
این شواهد نشان می‌دهد که انکار مطلق ولادت، حتی در میان اهل سنت اجماعی نبوده و شکاف‌های جدی در رویکرد آنان وجود دارد.

    ۳. پاسخ کلام شیعه به شبهه انکار ولادت 

عالمان امامیه بر چند محور استدلال می‌کنند:

ضرورت استمرار امامت: در کلام شیعه، زمین هرگز خالی از حجت الهی نمی‌ماند. این اصل که در روایات نبوی با تعابیری چون «لا تخلو الأرض من حجة» آمده [۵]، مستلزم وجود جانشین پس از امام عسکری(ع) است.
نقل‌های متواتر شیعه: شیخ صدوق در کمال‌الدین و شیخ طوسی در الغیبة با ذکر اسناد متعدد، ولادت آن حضرت را اثبات کرده و حتی نام شاهدان عینی را گزارش کرده‌اند [۶][۷].
توضیح چرایی پنهانی بودن ولادت: فشار حکومت عباسی به‌ویژه در تعقیب فرزندان امامان، علت اصلی مخفی‌بودن ولادت است. این امر نه تنها نشانه انکار نیست بلکه با سنت الهی در حفظ حجت خویش هماهنگ است.

اذعان برخی اهل سنت: همان‌گونه که اشاره شد، نقل‌های متعدد در منابع سنی خود گواهی بر صحت ادعای شیعه است.

   ۴. تحلیل تطبیقی: مبناگرایی در اختلاف

اختلاف درباره ولادت امام مهدی(عج) بیش از آنکه صرفاً تاریخی باشد، ریشه در مبانی کلامی دارد:

  • در اندیشه شیعه: امامت منصبی الهی، استمرار نبوت و لازمه تحقق غایت خلقت است؛ لذا وجود امام در هر عصر ضروری است.
  • در اندیشه اهل سنت: خلافت نهادی انسانی و انتخابی است؛ بنابراین، حتی اگر نسل امام عسکری(ع) قطع شود، خللی در نظام اعتقادی آنان ایجاد نمی‌شود.


این تفاوت مبنایی سبب شده است که انکار ولادت در سنت اهل سنت بیشتر ناشی از تعارض با نظریه امامت باشد تا فقدان شواهد تاریخی.

نتیجه‌گیری

انکار ولادت حضرت مهدی(عج) از سوی اهل سنت بر سه پایه استوار است: سکوت بخشی از مورخان، پنهانی بودن ولادت و ناسازگاری با نظریه خلافت. در مقابل، شیعه با استناد به نصوص معتبر، شهادت مورخان اهل سنت و مبانی کلامی خود، این شبهه را مردود می‌شمارد. در واقع، اختلاف یادشده بیش از آن‌که نزاع تاریخی باشد، بازتاب دو رویکرد کلامی متفاوت به مسئله رهبری دینی در اسلام است. از این رو، بررسی دقیق منابع تاریخی نشان می‌دهد که ادعای شیعه از پشتوانه علمی و روایی محکم‌تری برخوردار است.


منابع

  1. ابن تیمیه، منهاج السنة النبویة، ج۴، ص۸۲.

  2. ابن صباغ مالکی، الفصول المهمة فی معرفة الأئمة، ص۲۷۳.

  3. سبط ابن جوزی، تذکرة الخواص، ص۳۶۳.

  4. ابن حجر هیثمی، الصواعق المحرقة، ص۲۰۸.

  5. کلینی، الکافی، ج۱، ص۱۷۹.

  6. شیخ صدوق، کمال‌الدین و تمام النعمة، ج۲، ص۴۲۳.

  7. شیخ طوسی، الغیبة، ص۲۱۹.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha