خبرگزاری بینالمللی اهلبیت(ع) ـ ابنا: «شکر» در لغت از ریشه «شکر» به معنای آشکار ساختن اثر نعمت بر زبان و عمل آمده است. راغب اصفهانی در مفردات الفاظ القرآن میگوید: شکر، یاد کردن نعمت از سوی بنده است به زبان، قلب و رفتار. از نگاه قرآن، شکر تنها لفظی نیست که بر زبان جاری شود، بلکه حالتی وجودی است که در آن انسان منعم را میشناسد، نعمت را درک میکند و آن را در مسیر الهی بهکار میگیرد (۱).
در سنت اسلامی، شکر نقطه مقابل «کفران» است. قرآن کریم میفرماید:
﴿وَإِذْ تَأَذَّنَ رَبُّکُمْ لَئِنْ شَکَرْتُمْ لَأَزِیدَنَّکُمْ وَلَئِنْ کَفَرْتُمْ إِنَّ عَذَابِی لَشَدِیدٌ﴾ (سوره ابراهیم/۷ )
«و پروردگارتان اعلام داشت: اگر سپاس گزارید، قطعاً نعمتتان را افزون میکنم و اگر ناسپاسی کنید، بیگمان عذاب من سخت است.»
این آیه یکی از محکمترین پیوندهای بین اخلاق فردی و قانون الهی را ترسیم میکند. علامه طباطبایی در المیزان معتقد است که شکر، نوعی «حرکت به سوی فزونی وجودی» است؛ یعنی انسانِ شاکر نه تنها از نعمت بهرهمند میشود بلکه وجودش توسعه مییابد (۲).
در واقع، شکر بر سه پایه استوار است: شناخت، یاد و عمل. شناخت، آگاهی از نعمت و منعم است؛ یاد، حفظ این آگاهی در قلب است؛ و عمل، استفادهی درست از نعمت در مسیر رضای الهی. امام صادق(ع) نیز فرمودهاند: «مَن أُنعِمَ علیه فَعَرَف النِّعمَةَ بقلبِه فَقَد أدّی شُکرَها» (۳).
این نگاه چندلایه نشان میدهد که شکر نه احساس سادهی رضایت، بلکه نظامی معرفتی است که بین عقل، عاطفه و اراده پیوند برقرار میکند. از همین روست که در ادبیات عرفانی، شکر یکی از «مقامات سلوک» به شمار آمده و در فلسفه اسلامی نیز با مفهوم «عدل» نسبت دارد، زیرا شکر، قرار دادن هر چیز در جای خود است.
۲. شکر در قرآن کریم
قرآن کریم، در بیش از هفتاد موضع از «شکر» و مشتقات آن سخن گفته است. این تکرار نشان از محوریت این مفهوم در نظام تربیتی اسلام دارد. بررسی ساختارهای نحوی آیات نشان میدهد که شکر هم به انسان نسبت داده شده («اشکروا لی») و هم به خداوند («والله شکور حلیم»). یعنی شکر نه تنها وظیفهی انسان بلکه صفتی الهی است که خدا نیز نسبت به بندگانِ نیکوکارش شاکر است (۴).
در سوره نحل آیه ۷۸ آمده است:
﴿وَاللهُ أَخْرَجَکُم مِّن بُطُونِ أُمَّهَاتِکُمْ لَا تَعْلَمُونَ شَیْئًا وَجَعَلَ لَکُمُ السَّمْعَ وَالأَبْصَارَ وَالأَفْئِدَةَ لَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ﴾
«و خدا شما را از شکم مادرانتان بیرون آورد در حالی که چیزی نمیدانستید و برایتان گوش و چشم و دل قرار داد تا شاید سپاس گزارید.»
این آیه نشان میدهد که ابزارهای شناخت، خود مقدمهی شکرند. در نگاه تفسیری، خداوند با یادآوری حس شنوایی، بینایی و دل، مسیر شکر را از ادراک آغاز میکند. شکر حقیقی آن است که انسان این ابزارها را در راه حق بهکار گیرد، نه صرفاً در گفتار.
تفسیر مجمعالبیان ذیل آیه فوق تصریح میکند که «شکر، به کارگیری نعمت در موضع طاعت» است (۵). بدین ترتیب، شکر عملی همان استفادهی مشروع و اخلاقی از نعمت است.
خداوند متعال در قرآن کریم می فرماید: ﴿وَلَقَدْ آتَیْنَا لُقْمَانَ الْحِکْمَةَ أَنِ اشْکُرْ لِلَّهِ وَمَن یَشْکُرْ فَإِنَّمَا یَشْکُرُ لِنَفْسِهِ﴾ (لقمان، آیه ۱۲)
«و به لقمان حکمت دادیم که سپاسگزار خدا باش؛ و هر کس سپاس گزارد، تنها به سود خویش سپاس گزارده است.»
علامه طباطبایی این آیه را نشانهی رابطهی درونی میان شکر و حکمت میداند: شکر مقدمهی حکمت است، زیرا انسانِ شاکر، واقعیت نعمت و نسبت خود با خالق را درک میکند.
در سوره سبأ آیه ۱۳، پس از بیان نعمتهای عظیم الهی بر داوود و سلیمان، آمده است:
﴿اعْمَلُوا آلَ دَاوُودَ شُکْرًا وَقَلِیلٌ مِّنْ عِبَادِیَ الشَّکُورُ﴾
«ای خاندان داوود، به شکرانه عمل کنید، و اندکاند بندگان سپاسگزار من!»
واژهی «اعملوا» در این آیه به روشنی نشان میدهد که شکر، مفهومی عملی است نه صرفاً قلبی یا زبانی. در واقع، شکر در قرآن با عمل صالح پیوندی ناگسستنی دارد.
در آیه ۲۲ سوره انسان نیز خداوند میفرماید:
﴿إِنَّ هَذَا کَانَ لَکُمْ جَزَاءً وَکَانَ سَعْیُکُم مَّشْکُورًا﴾
«این پاداش شماست، و کوشش شما مورد سپاس قرار گرفته است.»
در اینجا خداوند خود را شاکر معرفی میکند؛ یعنی او نیز نسبت به اعمال نیک انسان، سپاسگزاری میکند. چنین نسبتی از سوی خداوند، بیانگر کمال لطف و عدالت الهی است (۶).
در مجموع، قرآن شکر را نه تنها یک واکنش اخلاقی بلکه مسیر تعالی انسان میداند. در مکتب قرآنی، ناسپاسی موجب «زوال نعمت» و شکر موجب «افزایش ظرفیت وجودی» است.
۳. شکر در حدیث و سیره معصومین(ع)
در سنت نبوی و روایی، شکر جایگاهی بسیار والا دارد و به عنوان معیار ایمان و سلامت اخلاقی معرفی شده است.
پیامبر اکرم(ص) فرمودند:
«مَن لا یَشکُرِ النّاسَ لا یَشکُرِ اللهَ.»
«خدا را سپاس نمی گزارد، آن که سپاسگزار مردم نباشد.» (۷)
این حدیث، پیوندی میان شکر اجتماعی و ایمان به خدا برقرار میکند؛ یعنی قدردانی از دیگران، بازتابی از شناخت حضور الهی در جامعه است.
همچنین در روایت دیگری آمده است که پیامبر(ص) فرمودند: «إنَّ لِلطّاعِمِ الشَّاکِرِ مِنَ الأجرِ مِثلَ ما لِلصّائمِ الصّابرِ.» «پاداش آن که غذا میخورد و شکر میگزارد، مانند روزهدار صبور است.»
آن کسی که غذا می خورد و سپاسگزار خداوند است اجر او همانند پاداش کسی است که برای خدا و به منظور نیل به ثواب الهی روزه گرفته است. کسی که سالم است و خدا را بر نعمت سلامتی شکر می کند اجر او همانند اجر بیمار مومنی است که برای خداوند در بیماری صبر می کند.
کسی که از نعمت خداوند برخوردار است و به دیگران هم می بخشد اجر او همانند اجر تهیدست محرومی است که برای خدا قانع است و مضیقه زندگی را تحمل می نماید.
امیرالمؤمنین علی(ع) نیز در نهجالبلاغه میفرمایند:
«الشُّکرُ حِصْنُ النِّعَمِ، و الشُّکرُ یَزیدُ النِّعَمَ.» (۹)
«شکر، دژ استوار نعمتها و موجب فزونی آنهاست.»
این بیان کوتاه، یک قاعدهی روانشناسی معنوی را نشان میدهد: آنچه با شکر همراه شود، دوام مییابد؛ و آنچه ناسپاسی گردد، زایل میشود.
امام صادق(ع) شکر را سه مرحله معرفی میکند: «شناخت نعمت، شادمانی از آن، و عمل در راه آن» (۳). این سه مرحله دقیقاً با نظریهی «سهسطحی بودن شکر» در روانشناسی مثبتنگر امروزی تطابق دارد؛ یعنی شکر شناختی، هیجانی و رفتاری.
در صحیفه سجادیه، امام زینالعابدین(ع) در دعای نخست میفرمایند:
«الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی لَوْ لَمْ یُلْزِمْنَا شُکْرَهُ عَلَی طَاعَتِهِ، لَأَوْجَبَ ذَلِکَ شُکْرًا لِمَا مَنَّ بِهِ عَلَیْنَا مِنْ نِعْمَةِ الإِسْلامِ.» (۱۰)
«سپاس خداوندی را که اگر شکرش را در طاعتش بر ما واجب نمیکرد، همین که ما را به نعمت اسلام مفتخر کرد، خود بر ما واجب مینمود که شکر او را بهجا آوریم.»
در این بیان عارفانه، امام سجاد(ع) شکر را وظیفهای همیشگی و برخاسته از فطرت میداند.
همچنین از امام صادق(ع) روایت شده است: «هرگاه خدا نعمتی به بندهای دهد و او بگوید الحمد لله، شکرش ادا شده است؛ و اگر سه بار بگوید، خداوند آن نعمت را بر او کامل میسازد» (۱۱)
از نگاه اهلبیت(ع) ، شکر قلبی برترین مرتبهی شکر است؛ زیرا از معرفت برمیخیزد. امام علی(ع) فرمود: «أَفضَلُ الشُّکرِ مَعرِفَةُ المُنعِمِ» (۱۲) — برترین شکر، شناخت بخشندهی نعمت است.
حکایت آموزنده:
نقل است در زمان حضرت موسی(ع) ، مردی فقیر از او خواست دعا کند تا ثروتمند شود. موسی(ع) دعا کرد و خداوند او را بینیاز ساخت. اما پس از مدتی، مرد از عبادت غافل شد و زکات نداد. خداوند ثروتش را گرفت. موسی(ع) به او گفت: «نعمت بیشکر، ماندنی نیست.» این داستان، نمونهای از سنت الهی در زوال نعمت ناسپاسان است (۱۳).
۴. شکر در دیدگاه علمای معاصر
در نگاه علمای معاصر شیعی، شکر نه صرفاً وظیفهای اخلاقی بلکه نظامی معرفتی و وجودی است.
علامه طباطبایی مینویسد: «شکر، حرکتی وجودی است از انسان به سوی مبدأ فیض. انسان با شکر، در مدار فیض باقی میماند، زیرا شکر خود فیضی است از خدا» (۱۴).
آیتالله جوادی آملی در مفاتیحالحیاة تأکید میکند که «شکر واقعی، بهرهگیری از نعمت در جهت هدف آفرینش آن است» (۱۵). این تعریف، شکر را از یک حالت احساسی به یک راهبرد اخلاقی تبدیل میکند.
در حکمت علوی، شکر با عدالت پیوند دارد؛ زیرا شکر، نهادن نعمت در جای درست خویش است. امام علی(ع) در خطبه ۱۱۰ نهجالبلاغه میفرمایند: «خداوند بندگانش را به شکرگزاری واداشت تا بر آنان نعمتش را بیفزاید».
از نظر فلسفی، ملاصدرا در اسفار اربعه، شکر را «توجه وجود به علتِ هستیبخش» میداند؛ یعنی هرگاه انسان علت خویش را بشناسد، خودبهخود در حال شکر است (۱۶).
در نتیجه، در مکتب تشیع، شکر یک نظام تربیتی است که معرفت، ایمان، اخلاق و عمل را بههم پیوند میدهد. از این منظر، «عبدِ شاکر» کسی است که خود را در برابر خداوند نه صاحب نعمت، بلکه امانتدار آن میداند.
۵. شکر در عرفان اسلامی و ادب فارسی
در عرفان اسلامی، «شکر» نه تنها به عنوان یکی از مقامات سلوک، بلکه بهعنوان پایهای از شهود و حضور الهی مطرح است.
قشیری در الرسالة القشیریة میگوید: «الشُّکرُ أنْ لا تَعصِیَهُ بنِعمتِهِ» — شکر آن است که با نعمتی که خدا داده، معصیت نکنی (۱۷). یعنی هر استفادهی نادرست از نعمت، ناسپاسی است.
مولوی در مثنوی معنوی، شکر را جوهر زندگی مؤمن میداند:
هر نفَس نو میشود دنیا و ما
بیخبر از نو شدن اندر بقا
عمر همچون جوی نونوش است دائم
نو نو آید و کهن میمیرد از یم
پس شکر آن کن که دگر باره شدی
در حیات آمدی و زنده شدی
در این نگاه عرفانی، شکر یعنی درک تداوم فیض خدا در هر لحظه. انسان شاکر، نه تنها نعمتهای گذشته، بلکه جریان دائمی هستی را سپاس میگوید.
شیخ سعدی نیز در دیباچهی گلستان مینویسد:
«هر نفسی که فرو میرود ممدّ حیات است و چون برمیآید مفرّح ذات، پس در هر نفسی دو نعمت موجود است و بر هر نعمتی شکری واجب.» (۱۸)
این جمله درخشان، فلسفهی هستیشناسانهی شکر را بیان میکند: هر لحظه، نعمتی تازه است و غفلت از آن، غیبت از حضور الهی.
نجمالدین رازی در مرصادالعباد مینویسد: «شکر، شناختِ نیکو از منعم است و هر که شناختش بیشتر، شکرش افزونتر.»
از این دیدگاه، شکر مرحلهای است میان «معرفت» و «محبت»؛ بنده ابتدا منعم را میشناسد، سپس او را دوست میدارد، و آنگاه سپاس میگوید.
۶. شکر در روانشناسی مثبتنگر معاصر
در روانشناسی مدرن، بهویژه در شاخهی «روانشناسی مثبتنگر»، شکر بهعنوان یکی از مؤلفههای کلیدی سلامت روان و رضایت از زندگی شناخته میشود. مارتین سلیگمن، بنیانگذار این رویکرد، در کتاب Flourish مینویسد که سپاسگزاری بهطور مستقیم باعث افزایش احساس معنا و کاهش اضطراب میشود (۱۹).
پژوهش مشهور امونز و مککالاف (۲۰۰۳) در دانشگاه کالیفرنیا نشان داد که نوشتن فهرست روزانهی «سه نعمت» بهمدت ده هفته، سطح شادکامی، انرژی و امید را در شرکتکنندگان بهشکل معناداری افزایش داده است (۲۰). آنان نتیجه گرفتند که شکر، یک تمرین شناختی-هیجانی است که مدارهای عصبی مثبت در مغز را فعال میکند.
از منظر علوم اعصاب، مطالعات فاکس و داماسیو (۲۰۱۵) با استفاده از fMRI نشان داد که هنگام تجربهی شکر، بخشهایی از مغز مربوط به پاداش و همدلی (نظیر قشر پیشپیشانی و آمیگدالا) فعال میشوند (۲۱). این یافته با وعدهی قرآنی «لَئِن شَکَرْتُمْ لَأَزِیدَنَّکُمْ» همسو است: شکر، هم نعمت بیرونی را میافزاید و هم احساس درونی لذت از زندگی را.
در ایران نیز پژوهشهای دانشگاهی در سالهای اخیر به بررسی ارتباط شکر با سلامت روان و دینداری پرداختهاند.
در مقالهی واکاوی تأثیر نعمتشناسی بر هیجانهای مثبت از منظر قرآن کریم، نشان دادند که آیات قرآنی مرتبط با شکر، ساختاری دقیق برای تقویت هیجانهای مثبت در انسان ارائه میدهند؛ از جمله آرامش، امید و احساس پیوند با جامعهی مؤمنان (۲۲).
همچنین پژوهش دیگری با عنوان اثربخشی آموزش روانشناسی مثبتگرا با تأکید بر آموزههای دینی بر کاهش رفتارهای پرخطر دانشآموزان دارای افکار خودکشی، اثبات کرد که برنامههای مبتنی بر سپاسگزاری، به شکل معناداری افکار منفی و تمایل به آسیبرسانی را کاهش میدهند (۲۳). این یافتهها نشان میدهد که آموزهی شکر نه تنها در دین، بلکه در علم روز نیز کارکردی درمانگرانه دارد.
در حقیقت، روانشناسی مدرن در مسیر «علمیسازی شکر» گام برداشته است. همانگونه که دین، شکر را شرط دوام نعمتها میداند، روانشناسی آن را شرط دوام شادیها معرفی میکند. این همسویی، نشانهای است از پیوند فطری میان وحی و روان انسان.
۷. بررسی تطبیقی و فلسفی
مقایسهی مفهوم شکر در اسلام، مسیحیت و روانشناسی مدرن، چشماندازی جذاب ارائه میدهد. در الهیات مسیحی، شکر (Thanksgiving) بیشتر ناظر به «نعمت نجات» از طریق عیسی مسیح است، در حالی که در اسلام، شکر مفهومی عام و جاری در سراسر زندگی است. در بودیسم نیز تمرکز بر «آگاهی از لحظهی حال» شبیه همان چیزی است که در قرآن با عنوان «ذکر و شکر» آمده است.
در دیدگاه اسلامی، شکر فقط واکنشی احساسی نیست؛ بلکه تصمیمی عقلانی است که موجب رشد روحی و اخلاقی انسان میشود. ملاصدرا شکر را «حرکت وجودی به سوی مبدأ» میداند (۲۴)، و فیلسوفان معاصر مسلمان مانند شهید مطهری نیز آن را ریشهی عدالت اجتماعی معرفی کردهاند، زیرا انسان شاکر، خود را بدهکار جامعه و خدا میبیند، نه طلبکار هستی (۲۵).
از نظر اجتماعی، جامعهی شاکر جامعهای است که در آن افراد بهجای رقابت، به تعاون و احسان گرایش دارند. در اینجا شکر بهعنوان یک «اصل تمدنی» عمل میکند. همانگونه که قرآن میفرماید: «اعْمَلُوا آلَ دَاوُودَ شُکْرًا»، یعنی شکر را به عمل اجتماعی تبدیل کنید.
تحلیل فلسفی این گزاره آن است که شکر، پیوند میان هستیشناسی و اخلاق است: انسانِ شاکر، نسبت خود با مبدأ را میشناسد و از آن شناخت، مسئولیت اجتماعی زاده میشود.
۸. تأثیر شکر بر سبک زندگی دینی معاصر
جامعهی امروز، بیش از هر زمان دیگری نیازمند بازخوانی فضیلت شکر است. سرعت تحولات، مصرفگرایی، و فشار رسانههای اجتماعی، ذهن انسان را از نعمتهای موجود دور کرده و احساس ناکامی را گسترش داده است. در چنین فضایی، شکر نه تنها یک دستور اخلاقی، بلکه راهبردی روانی و اجتماعی برای بازسازی آرامش فردی است.
در سبک زندگی دینی، شکر بهصورت یک «فرآیند فعال» در سه سطح تعریف میشود:
سطح فردی: انسان در خلوت خویش به شناخت نعمتها میپردازد و به یادآوری آنها از طریق دعا و ذکر میرسد. در قرآن آمده است: «فَاذْکُرُونِی أَذْکُرْکُمْ وَاشْکُرُوا لِی وَلَا تَکْفُرُونِ» (بقره: ۱۵۲)؛ یعنی یاد و شکر، در حقیقت دو روی یک سکهاند. پژوهشهای روانشناسی نیز نشان دادهاند که تمرین روزانهی قدردانی (gratitude journaling) موجب کاهش اضطراب و افزایش رضایت از زندگی میشود (۲۶).
سطح خانوادگی: شکرگزاری متقابل میان اعضای خانواده، موجب افزایش همدلی و کاهش تعارض میشود. آموزهی نبوی «مَن لا یَشکُرِ النّاسَ لا یَشکُرِ اللهَ» (۲۷) بنیانی است برای تقویت روابط خانوادگی و تربیت فرزندان بر پایهی سپاس و محبت.
سطح اجتماعی: جامعهای که فرهنگ شکر را در خود نهادینه کند، از حسادت و مقایسههای بیمارگونه رها میشود. در آموزههای اسلامی، شکر عملی با صدقه، انفاق و خدمت اجتماعی پیوند دارد. آیتالله جوادی آملی در تفسیر تسنیم مینویسد: «شکر مالی آن است که انسان، مال خود را در راه خدا به کار گیرد و بداند که مالک حقیقی خداست» (۲۸).
از منظر روانشناسی اجتماعی، سپاسگزاری نوعی «سرمایهی اخلاقی» است که انسجام گروهی را افزایش میدهد. پژوهش دانشگاه تهران (شفیعی سروستانی، ۱۳۹۸) نشان داد که جوامعی با شاخص دینداری بالاتر و فرهنگ شکر قویتر، از سطح رضایت و امید اجتماعی بیشتری برخوردارند (۲۹).
۹.نمونههای کاربردی در زندگی معاصر
- در رسانهها: آموزش شکر از طریق تولید محتوای مثبت، گزارشهای امیدبخش و داستانهای الهامبخش میتواند فرهنگ قدردانی را تقویت کند.
- در آموزش: گنجاندن درسهایی دربارهی شکر و رضایت در برنامههای درسی، بر اساس آموزههای دینی و روانشناسی مثبتنگر، اثر مستقیمی بر سلامت روان دانشآموزان دارد (۲۷).
- در اقتصاد و محیط کار: فرهنگ شکر در محیطهای کاری، منجر به افزایش رضایت شغلی و کاهش فرسودگی روانی میشود. مدیران موفق معمولاً با قدردانی از کارکنان، انگیزهی درونی آنان را تقویت میکنند.
- در مجموع، «شکر» در دنیای مدرن میتواند به یک سبک زندگی مبتنی بر آگاهی و آرامش تبدیل شود؛ سبکی که همزمان ریشه در ایمان و علم دارد.
۱۰.جمعبندی پژوهشی
تحلیل تطبیقی مفاهیم دینی و علمی نشان میدهد که شکر، نه تنها مفهومی اخلاقی بلکه سازوکاری روانی و اجتماعی برای حفظ تعادل انسان است. قرآن کریم، شکر را عامل فزونی نعمت و رشد روح معرفی میکند؛ حدیث، آن را سپر زوال نعمتها میداند؛ عرفان، شکر را راه شهود الهی میبیند؛ و روانشناسی مدرن، آن را ابزاری برای سلامت روان.
بر این اساس، میتوان گفت که شکر، پیونددهندهی «الهیات، انسانشناسی و روانشناسی» است. انسانِ شاکر، نه تنها به خدا نزدیکتر است، بلکه از نظر علمی نیز از سطح اضطراب، افسردگی و پرخاشگری پایینتری برخوردار است (۳۰)(۳۱).
بنابراین، بازگشت به فرهنگ شکر، بازگشت به معنویت و آرامش است. جامعهای که شاکر باشد، جامعهای خواهد بود امیدوار، متعادل و پویا.
نتیجه
شکر، زبانی است میان عقل و دل، میان انسان و خدا. در جهانی که سرعت و رقابت جای تأمل و سپاس را گرفته است، آموزهی شکر ما را به سکینهی از دسترفته بازمیگرداند.
قرآن میفرماید: «لَئِنْ شَکَرْتُمْ لَأَزِیدَنَّکُمْ» — وعدهای که نهتنها به افزایش نعمت، بلکه به آرامش درون اشاره دارد. انسان شاکر، جهان را نه با کمبودها بلکه با وفور نعمت میبیند. چنین نگاهی، هم ایمان را میپرورد و هم سلامت روان را تضمین میکند.
منابع:
۱.راغب اصفهانی. مفردات الألفاظ القرآن. بیروت: دارالقلم، ۱۴۱۶ق.
۲.طباطبایی، محمدحسین. المیزان فی تفسیر القرآن، ج ۱۳، قم، جامعه مدرسین، سوره ابراهیم، آیه ۷.
۳.کلینی، محمد بن یعقوب. الکافی. ج۲، ص۹۶.
۴.قرآن کریم، سوره نحل، آیه ۷۸.
۵.طبرسی، فضل بن حسن. مجمعالبیان فی تفسیر القرآن. بیروت: دارالمعرفه.
۶.قرآن کریم، سوره انسان، آیه ۲۲.
۷.ابن بابویه، محمد بن علی، (معروف به شیخ صدوق)، من لایحضره الفقیه، ج ۴، ص ۳۸۰.
۸.پاینده، ابوالقاسم، نهج الفصاحه، حدیث شماره ۸۰۱.
۹.علی بن ابیطالب. نهجالبلاغه. حکمت ۲۴۴.
۱۰.امام سجاد(ع). صحیفه سجادیه. دعا ۱.
۱۱.کلینی، محمد بن یعقوب. الکافی. ج۲، ص۹۶.
علی بن ابیطالب. نهجالبلاغه۱۲...
۱۳.صدرالدین شیرازی (ملاصدرا). الحکمة المتعالیة فی الأسفار الأربعة. قم، ۱۳۸۳.
۱۴.طباطبایی، محمدحسین. المیزان فی تفسیر القرآن، ج ۱۳، قم، جامعه مدرسین، سوره ابراهیم، آیه ۷.
۱۵.جوادی آملی، عبدالله. مفاتیحالحیاة. قم: نشر اسراء، ۱۳۹۱.
۱۶.صدرالدین شیرازی (ملاصدرا). الحکمة المتعالیة فی الأسفار الأربعة. قم، ۱۳۸۳.
۱۷. قشیری، عبد الکریم. الرسالة القشیریة. قاهره: دارالمعارف، ۱۳۷۴ق.
۱۸.سعدی شیرازی. گلستان. تصحیح غلامحسین یوسفی. تهران: خوارزمی، ۱۳۷۳.
۱۹. Emmons, R. A. & McCullough, M. E. (۲۰۰۳). Counting blessings versus burdens. Journal of Personality and Social Psychology, ۸۴(۲), ۳۷۷–۳۸۹.
۲۰. Fox, G. R., Kaplan, J., Damasio, H., & Damasio, A. (۲۰۱۵). Neural correlates of gratitude. Brain, Behavior, and Immunity, ۴۹, ۵۴–۶۳.
۲۱.امیری و همکاران (۱۴۰۱). واکاوی تأثیر نعمتشناسی بر هیجانهای مثبت از منظر قرآن کریم. مجله مطالعات قرآنی.
۲۲.ملکی گلندوز، پری و سرداری، باقر (۱۳۹۹). اثربخشی آموزش روانشناسی مثبتگرا با تأکید بر آموزههای دینی بر کاهش رفتارهای پرخطر. دانشگاه اصفهان.
۲۳. مطهری، مرتضی. عدل الهی. تهران: صدرا، ۱۳۸۲.
۲۴.علی بن ابیطالب. نهجالبلاغه. حکمت ۲۴۴.
۲۵.شفیعی سروستانی، رضا. جامعهشناسی دین در ایران معاصر. تهران: پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، ۱۳۹۸.
۲۶. Emmons, R. A. & McCullough, M. E. (۲۰۰۳). Counting blessings versus burdens. Journal of Personality and Social Psychology, ۸۴(۲), ۳۷۷–۳۸۹.
۲۷. ابن بابویه، محمد بن علی، (معروف به شیخ صدوق)، من لایحضره الفقیه، ج ۴، ص ۳۸۰.
۲۸. جوادی آملی، عبدالله. مفاتیحالحیاة. قم: نشر اسراء، ۱۳۹۱.
۲۹. شفیعی سروستانی، رضا. جامعهشناسی دین در ایران معاصر. تهران: پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، ۱۳۹۸.
۳۰. Fox, G. R., Kaplan, J., Damasio, H., & Damasio, A. (۲۰۱۵). Neural correlates of gratitude. Brain, Behavior, and Immunity, ۴۹, ۵۴–۶۳.
۳۱.امیری و همکاران (۱۴۰۱). واکاوی تأثیر نعمتشناسی بر هیجانهای مثبت از منظر قرآن کریم. مجله مطالعات قرآنی.
نظر شما