۲۳ آبان ۱۴۰۴ - ۱۱:۴۲
احکام وجوب، حرمت، کراهت و جواز نسبت به «تقیّه»

بر خلاف آن چه بعضی می پندارند، «تقیّه» در همه جا واجب نیست؛ بلکه در پاره ای از موارد، «حرام» و یا «مکروه» یا «جایز» است. اگر هدف های عالی بخواهد پایمال شود یا تقیّه موجب تقویت ظلم و فساد، تزلزل در ارکان اسلام، محو شعائر، قتل فرد بی گناه شود تقیه حرام است. هم چنین در شرب خمر و مسائل روشن و مسلّم دین، تقیّه جایز نیست.

خبرگزاری بین‌المللی اهل‌بیت(ع) ـ ابنا: بر خلاف آن چه بعضی می پندارند، «تقیّه» در همه جا واجب نیست، چنان که در همه جا جایز نیست؛ بلکه در پاره ای از موارد، «حرام» و یا «مکروه» است، همان طور که در مواردی برای حفظ مصالح مهمتر «جایز» یا «واجب» می باشد، و به تعبیر فقهی، تقیّه منقسم به احکام خمسه است؛ چنان که جمعی از بزرگان فقها به این موضوع تصریح کرده اند.


اکنون ببینیم تقیّه در چه مواردی حرام است. طبق ضابطه ای که برای این حکم بیان شد روشن می شود که هرگاه هدف های عالیتری به خاطر تقیّه پایمال گردد، قانون اهمّ و مهمّ، شکستن تقیّه را در چنین مواردی واجب می سازد. در اخبار اسلامی به پاره ای از موارد که تقیّه در آن حرام گردیده، اشاره شده است، بدون این که منحصر به این موارد باشد، از جمله:


۱. هنگام بروز خطراتی که حق را تهدید می کند
هر گاه تقیّه موجب تقویت ظلم و فساد، تزلزل در ارکان اسلام، محو شعائر و از بین رفتن احکام حیاتبخش آن گردد، شکستن آن واجب است. همان طور که در چنین مواردی در کتاب جهاد، ضرورت اقدام به جهاد پیش بینی شده است و تعبیر به «و لو بلغ ما بلغ»؛ (به هر جا برسد) مربوط به همین قسمت است، البتّه شکّی نیست که تشخیص چنین مواردی اغلب به وسیله افراد عادّی ممکن نیست و چون جنبه تخصّصی دارد، باید به دست فقیه و حاکم شرع - که می تواند مسائل مهمّ و اهمّ اسلامی را با هم مقایسه کند و تشخیص دهد - روشن شود.


این موضوع علاوه بر این که به حکم عقل قابل انکار نیست و قاعده عقلیّه «اهمّ و مهمّ» پشتوانه آن می باشد، در احادیث اسلامی نیز به آن اشاره شده است. در کتاب شریف «کافی» از امام صادق(علیه السلام) چنین نقل شده است که: «فرد با ایمان هنگامی که اظهار ایمان کرده و سپس آن را نقض کند، از دایره ایمان بیرون می رود، و اگر اتّکا به تقیّه کند در اموری که تقیّه در آن جایز نیست، عذر او پذیرفته نخواهد شد؛ زیرا تقیّه مواضعی دارد که اگر کسی از آن تجاوز نماید پذیرفته نمی شود، مثل این که انسان در میان جمعیّت بدکاری گرفتار شود و تقیّه کند، اگر این تقیّه موجب از بین رفتن اهداف مقدس نباشد، جایز است».(۱)


از ابو حمزه ثمالی از امام صادق(علیه السلام) نقل شده که فرمود: «وَ أیْمُ اللّهِ لَوْ دُعِیتُمْ لَتَنْصُرُونَا لَقُلْتُمْ لاَ نَفْعَل إنَّمَا نَتَّقِی وَ لَکَانَتْ التَّقِیَّةُ أحَبَّ إلَیْکُمْ مِنْ آبَائِکُمْ وَ أمَّهَاتِکُمْ وَ لَوْ قَدْ قَامَ القَائِمَ مَا احْتَاجَ إلَی مُسَائَلَتِکُمْ عَنْ ذَلِکَ وَ لَأَقَامَ فِی کَثِیر مِنْکُمْ حَدَّ النِّفَاقِ».(۲) از این روایت به خوبی استفاده می شود که تقیّه به هنگام لزومِ حمایت از حق نه تنها جایز نیست؛ بلکه مصداق بارز نفاق است و اگر حکومت عادلانه اسلام برقرار باشد، درباره این گونه تقیّه کنندگان، حدّ منافق اجرا خواهد شد.


در حدیث دیگری از «دُرُسْتَ بنِ اَبِی مَنصُور» نقل شده که می گوید: «خدمت امام موسی بن جعفر(علیهما السلام) بودم و کمیت، شاعر معروف در آن جا حضور داشت، امام(علیه السلام) به عنوان اعتراض به او فرمود: تویی که [درباره بنی امیّه] چنین گفته ای!؟ «فَالآنَ صِرْتُ إِلَی أُمَیَّةَ وَ الْأُمُورُ لَهَا إلَی مَصائِرَ قَالَ: قُلْتُ: ذَلِکَ وَ اللهِ مَا رَجَعْتُ عَنْ إِیمَانِی وَ إنِّی لَکُمْ لَمُوَالٍ وَ لِعَدُوِّکُمْ لَقَالٍ وَ لَکِنِّی قُلْتُهُ عَلَی التَّقِیَّةِ قَالَ: أمَا لَئِنْ قُلْتَ ذَلِکَ إنَّ التَّقِیَّةَ تَجُوزُ فِی شُرْبِ الخَمْرِ»؛ (تویی که درباره بنی امیّه مدح کرده ای؟ گفت: من هرگز از ایمان و دوستیم با شما برنگشته ام، این را از روی تقیّه گفته ام! فرمود: اگر چنین باشد باید تقیّه را در شرابخواری نیز جایز بدانی)».(۳) از این حدیث برمی آید که حتّی «کمیت» شاعر - که مدافعاتش از حریم اهل بیت(علیهم السلام) و مبارزه با دستگاه جور و ستم معروف است و سرانجام جان خود را در همین راه از دست داده - هنگامی که در مدح بنی امیّه رعایت تقیّه می کند، مورد مؤاخذه و سرزنش قرار می گیرد.


۲. در مواردِ لزومِ معرّفی حق
آن جا که بیان محتویات مکتب و معرّفی مبانی آن برای پیشبرد هدف لازم است و بدون آن هدف پایمال می گردد، شکستن سدّ تقیّه لازم است و اگر می بینیم در آغاز اسلام، مسلمانان کمتر از مسئله تقیّه استفاده می کردند و حتّی با این که در اقلیّت شدید بودند، در کنار کعبه نماز می خواندند و از هر گونه خطر در این راه استقبال می کردند، یا در دوران تاریک و خفقان بار حکومت معاویه، افراد برجسته ای برای اعتلای کلمه حق و کوبیدن ارتجاع جاهلی که به وسیله «بنی امیّه» پیاده می شد به پا خاسته و با حمایت از مکتب امام علی(علیه السلام) که مکتب اصیل اسلام بود، حقایق را اعلام داشتند، و در این راه شربت شهادت نوشیدند، نیز به خاطر همین موضوع بوده است؛ زیرا بدون آن آثار اسلام محو می شد.


۳. تقیّه در خونریزی جایز نیست
از مواردی که تقیّه به هیچ وجه در آن مجاز نیست، مسئله خون است؛ به این معنا که اگر کسی بداند، اگر دست به قتل فرد بی گناهی نزند، جان خود او احتمالا و یا به طور قطع در خطر است، در این جا به هیچ وجه تقیّه مجاز نیست؛ زیرا همان طور که در روایات اسلامی وارد شده یکی از اهداف تشریع تقیّه، حفظ نفوس بوده است، بنابراین چگونه ممکن است، تقیّه مجوّز از بین رفتن نفوس گردد. مرحوم کلینی در «کافی» از امام باقر(علیه السلام) نقل می کند که فرمود: «إنَّمَا جُعِلَ التَّقِیَّةُ لِیُحْقَنَ بِهَا الدَّمُ فَإذَا بَلَغَ الدَّمَ فَلَیْسَ تَقِیَّةٌ» (۴)؛ (تقیّه به خاطر آن تشریع شده که خون بی گناهان حفظ شود، هنگامی که تقیّه سبب خونریزی گردد جایز نیست). شاید محتاج به تذکّر نباشد که در این قسمت، خون مسلمانان با یکدیگر برابر است و کوچک و بزرگ و پیر و جوان و باسواد و بی سواد یکسانند.


۴. در شرب خمر و مسائل روشن و مسلّم، تقیّه جایز نیست
از روایات مختلف استفاده می شود که در مسائل روشنی همانند شرب خمر، تقیّه جایز نیست و باید به این گونه کارها تن نداد و همچنین در سایر مسائلی که مدارک روشنی دارد و می توان با آن استدلال کرد و درستی عمل را مدلّل ساخت، تقیّه مجاز نیست؛ مانند حجّ تمتّع که با صراحت در متن قرآن مجید آمده و بعضی از مسلمانان بی خبر، تحت تأثیر یک سنّت جاهلی با آن مخالفت می کردند(۵) و حجّ تمتّع را مجاز نمی دانستند و همچنین بعضی از افراد در وضو به جای مسح بر روی پا که به وضوح در قرآن آمده(۶) روی کفش مسح می کردند، در هیچ یک از این مسائل تقیّه جایز نیست.


در کتاب شریف «کافی» از «زراره» که از یاران دانشمند و باوفای امام باقر(علیه السلام) بود چنین نقل شده است: «ثَلَاثَةٌ لَا اَتّقِی فِیهِنَّ أَحَداً: شُرْبُ الْمُسْکِرِ وَ مَسْحُ الْخُفَّیْنِ وَ مُتْعَةُ الْحَجِّ» (۷)؛ (در سه چیز هیچ گاه تقیّه نمی کنم، نوشیدن شراب، مسح بر کفشها و حجّ تمتّع)؛ زیرا به طور معمول در این گونه موضوعات در محیط های اسلامی که مسلمانان زندگی می کنند، موردی برای تقیّه پیدا نمی شود، تقیّه در جایی است که انسان، منطق روشن و عموم پسندی برای اثبات عقیده خود نداشته باشد و مسلّم است اثبات تحریم شرب خمر در یک محیط اسلامی با استفاده از صریح آیات قرآن، کار مشکلی نیست و همچنین مسأله وجوب حجّ تمتّع و یا مسح بر روی پا.
از این جا روشن می شود که هرگاه انسان بتواند، مسائل مختلف اجتماعی، سیاسی و عقیدتی را - که در سرنوشت جامعه اسلامی مؤثّر است - با استفاده از منطقِ زنده اثبات کند، نوبت به تقیّه نمی رسد؛ بلکه باید تقیّه را کنار زد و از حربه منطق استفاده کرد و افراد را آگاه و روشن ساخت، در حقیقت در این گونه موارد قدرتِ منطق، جانشین قدرتِ تقیّه می شود. (۸)


پی نوشت:

(۱). الکافی، کلینی، محمد بن یعقوب بن اسحاق، محقق / مصحح: غفاری، علی اکبر، آخوندی، محمد، دار الکتب الإسلامیة، تهران، ‌۱۴۰۷ قمری، چاپ: چهارم، ج ‌۲، ص ۱۶۸، باب (فیما یوجب الحق لمن انتحل الإیمان و ینقضه).

(۲). تهذیب الأحکام، طوسی، محمد بن الحسن، محقق / مصحح: خرسان، حسن، دار الکتب الإسلامیة، تهران، ۱۴۰۷ قمری، چاپ: چهارم، ج ‌۶، ص ۱۷۲، باب (النوادر).

(۳). إختیار معرفة الرجال، کشی، محمد بن عمر، محقق / مصحح: طوسی، محمد بن حسن / مصطفوی، حسن، مؤسسه نشر دانشگاه مشهد، مشهد، ۱۴۰۹ قمری، چاپ: اول، ص ۲۰۷.

(۴). الکافی، همان، ج ‌۲، ص ۲۲۰، باب (التقیة).

(۵). «فَمَنْ تَمَتَّعَ بِالْعُمْرَةِ إِلَی الْحَجِّ فَمَا اسْتَیْسَرَ مِنَ الْهَدْیِ فَمَنْ لَمْ یَجِدْ فَصِیَامُ ثَلَاثَةِ أَیَّام فِی الْحَجِّ وَ سَبْعَةٍ إِذَا رَجَعْتُمْ تِلْکَ عَشَرَةٌ کَامِلَةٌ ذَلِکَ لِمَن لَّمْ یَکُنْ أَهْلُهُ حَاضِرِی الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ»؛ (سوره بقره، آیه ۱۹۶).

(۶). «وَ امْسَحُواْ بِرُءُوسِکُمْ وَ أَرْجُلَکُمْ إِلَی الْکَعْبَیْنِ»؛ (سوره مائده، آیه ۶).

(۷). الکافی، همان، ج ‌۳، ص ۳۲، باب (مسح الخف).

(۸). گردآوری از کتاب: پیدایش مذاهب، مکارم شیرازی، ناصر، مدرسه امام علی بن ابی طالب(علیه السلام)، قم، ۱۳۸۴ شمسی، چاپ: اول، ص ۸۲.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha