به گزارش خبرگزاری بینالمللی اهلبیت(ع) ـ ابنا ـ عضو هیئت امنای مؤسسه امام خمینی(ره) با تأکید بر اینکه بزرگداشت علامه مصباح به معنای زنده نگهداشتن راه، نگاه و اندیشه اوست، گفت: ابعاد علمی و اجتماعی این اندیشمند کمنظیر چنان گسترده است که هر یک از آنها میتواند موضوع پژوهشی مستقل و دریچهای برای تبیین نیازهای فکری جامعه اسلامی باشد.
حجتالاسلام علی مصباح، عضو هیئت امنای مؤسسه امام خمینی(ره) در نشست خادمین و رابطین دورههای طرح ولایت ضمن توضیح رسالت سنگین جامعه علمی و دینی در معرفی چهرههای شاخص انقلاب اسلامی اظهار کرد: انجام وظیفه در جهت شناساندن شخصیتهای برجسته این مسیر نورانی و آشنایی مردم با آموزهها، رهنمودها و سیره علمی و عملی آنان، نه فقط یک کار فرهنگی یا یک برنامه مناسبتی، بلکه تکلیفی الهی است. تکلیفی که بر دوش همه ما قرار دارد تا چهرههایی را که با اخلاص، مجاهدت و بصیرت راهی را برای ملت روشن کردهاند، آنگونه که شایسته است معرفی کنیم؛ بهویژه برای ملت مؤمنی که برای خدا قیام کردند، در این مسیر برای خدا مجاهدت میکنند و سختیها و مرارتهای فراوان را با نیت الهی تحمل مینمایند.
وی افزود: ابعاد شخصیتی، علمی، فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و اخلاقی حضرت آیتالله مصباح(ره) چنان گسترده و متکثر است که اگر هر چند وقت یکبار یکی از این وجوه را محور تأمل و بحث قرار دهیم، بازهم حق مطلب ادا نخواهد شد.
عضو هیئت امنای مؤسسه امام خمینی(ره) با اشاره به وسعت علمی مرحوم مصباح گفت: در ساحتهای مختلف علوم اسلامی، از فلسفه و کلام گرفته تا عرفان، تفسیر، اخلاق، حدیث و حتی حوزههایی که کمتر در فضای حوزوی مورد توجه قرار میگرفت ، مانند مباحث بنیادین علوم انسانی اسلامی خداوند توفیقی ویژه به ایشان عطا کرده بود.
وی ادامه داد: این حوزهها هرکدام رشتهای تخصصی است و به همین دلیل ضرورت دارد متخصصان هر حوزه، به تبیین عمق اندیشه، ابداعات علمی، نظریههای بدیع و روشهای ابتکاری آیتالله مصباح بپردازند. آنان باید در فهم و توسعه آرای ایشان و در گسترش مرزهای معرفت دینی تلاش کنند و دستاورد این تحقیقات را به جامعه علمی و جهانی عرضه نمایند.
حجتالاسلام مصباح سپس با اشاره به نگاه دقیق و عمیق علامه مصباح در مسائل اجتماعی و سیاسی گفت: در زمینه سیاستورزی اسلامی، ایشان نمونهای بارز از سیاستمداری مؤمن، هوشمند و عمیقنگر بود. برخلاف برخی نگاههای سطحی و ناقص که گمان میکنند دینداری و معنویت با عرصههایی مانند سیاست، اقتصاد و مدیریت اجتماعی جمع نمیشود و این عرصهها باید براساس فرمولهای رایج جهانی هدایت شود، آیتالله مصباح اینگونه نبود. ایشان در همه این عرصهها، نگاه و تحلیل دینی داشتند و نشان دادند که میتوان در سیاست نیز براساس ایمان، حکمت و معیارهای الهی عمل کرد.
وی افزود: این نوع نگاه میتواند الگویی ارزشمند برای کنشگران سیاسی و اجتماعی باشد و مطالعه دقیق آن، درسهای فراوانی را به همراه دارد؛ درسهایی که امروز بیش از هر زمان دیگر جامعه ما به آن نیازمند است.
عضو هیئت امنای مؤسسه امام خمینی(ره) با اشاره به جنبههای اخلاقی و عرفانی مرحوم مصباح بیان کرد: شخصیت ایشان تنها در حوزههای فلسفی و نظری خلاصه نمیشد. در بعد خودسازی، تهذیب و سلوک معنوی نیز میتوان به باب تازهای از شناخت ایشان دست یافت. سلوک عرفانی همراه با نظم، مراقبت، خلوص و تواضع خیرهکننده، بخش مهمی از زندگی ایشان بود که نیازمند بررسی و ارائه به جامعه است؛ بهویژه برای جوانانی که در پی یافتن نمونههای عملی دینداری عالمانه و اخلاقی هستند.
ورود جدی علامه مصباح به علوم انسانی؛ ضرورتی بنیادین برای جمهوری اسلامی
وی یکی از مهمترین حوزههای فعالیت مرحوم مصباح را ورود عمیق ایشان به مباحث علوم انسانی برشمرد و گفت: این بخش از فعالیتهای ایشان یکی از ابتکارات روشن و ماندگار بود؛ بهویژه آنکه پس از پیروزی انقلاب اسلامی و تشکیل نظام جمهوری اسلامی، این حوزه از خلأهای جدی محسوب میشد. ایشان از نخستین کسانی بودند که ضرورت اصلاح، بازسازی و اسلامیسازی علوم انسانی را درک کرده و برای انجام آن وارد میدان شدند.
عضو هیئت امنای مؤسسه امام خمینی(ره) افزود: جمهوری اسلامی، بهعنوان نظامی نوپا، نوآور و متفاوت از نظامهای سیاسی و فکری جهان معاصر، ادعایی جدید در عرصه تمدنی مطرح کرده است؛ ادعایی که با بسیاری از مبانی علوم انسانی رایج که پس از رنسانس و عصر روشنگری در غرب شکل گرفت ـ تعارض دارد. فهم این شکاف و ارائه الگوی اسلامی برای علوم انسانی، یکی از رسالتهای اساسی علامه مصباح بود و ادامه این مسیر، ضرورتی اجتنابناپذیر برای آینده جمهوری اسلامی است.
انقلاب اسلامی؛ پایان چهار قرن نظریهپردازی سکولار و احیای نقش دین در سامان اجتماعی
عضو هیئت امنای مؤسسه امام خمینی(ره) با تشریح روند تاریخی کنار گذاشتهشدن دین از عرصههای اجتماعی در غرب، تأکید کرد انقلاب اسلامی با ارائه الگوی حکمرانی دینی، چهارصد سال تلاش نظریهپردازان سکولار را بیاعتبار ساخت و اکنون وظیفه نخبگان علوم انسانی است که با اتکا به مبانی اسلامی، نظامهای اقتصادی، تربیتی و سیاسی کشور را بازتولید کنند.
حجتالاسلام مصباح با اشاره به پیشینه تاریخی علوم انسانی در غرب اظهار کرد: در دوران پیش از رنسانس، این موضوعات همواره پیوندی عمیق با کلیسا داشتند. اما پس از رنسانس، بهتدریج نقش دین در سپهر زندگی کمرنگ شد و سپس عملا کنار گذاشته شد. همین کنار زدن دین، خلأ بزرگی در زندگی اجتماعی بشر ایجاد کرد؛ زیرا پرسش مهمی مطرح شد که این حوزههایی را که تا دیروز دین متکفل آنها بود، مانند مسائل اقتصادی، بهداشتی، تعلیم و تربیت، یا امور سیاسی، اکنون چه کسی باید پاسخ دهد و کدام دستگاه معرفتی باید آنها را هدایت کند؟
وی افزود: توضیح کامل این روند نیازمند فرصت بیشتری است و دوستانی که مایلاند میتوانند تاریخ شکلگیری علوم انسانی در غرب را مطالعه کنند. به هر حال، یکی از پایههای اصلی علوم انسانی مدرن این است که جایگزین دین شود. با همین نگاه نیز نظریههایی را تولید کردهاند که برای حل مسائل اقتصادی، سیاسی، فرهنگی، اجتماعی، تعلیم و تربیت و غیره ارائه شده است. اما واقعیت این است که بخش قابل توجهی از این نظریهها با مبانی دینی ناسازگار است؛ بلکه در مواردی رویکردی خصمانه نسبت به دین دارد، زیرا آمده است تا رقیب دین باشد و جای آن را بگیرد.
وی با اشاره به صدها سال نظریهپردازی برای تثبیت سکولاریسم بیان کرد: برای اینکه این نوع علوم انسانی سکولار جایگاه خود را پیدا کند و کسی به فکر بازگشت به دین نیفتد، نظریهپردازیهای فراوانی شکل گرفت. نظریه سکولاریسم و جدایی دین از زندگی، بحث بسیار گستردهای است؛ آنقدر که متفکران غربی طی چند قرن برای تثبیت آن تلاش کردند. اگر فرصت بود، بخشی از اعترافات متفکران غربی را میخواندم که صریحاً گفتهاند: متفکران علوم اجتماعی و فلاسفه غربی ۳۰۰ تا ۴۰۰ سال تلاش کردند ثابت کنند که «دین دیگر جایگاهی در جامعه مدرن ندارد و نخواهد داشت.»
حجتالاسلام مصباح ادامه داد: بسیاری از آنان حتی با ادبیاتی تمسخرآمیز و تحقیرآمیز گفتند که دین باید به «موزه تاریخ» سپرده شود و دیگر در زندگی پیچیده و پیشرفته امروز جایی ندارد. اما انقلاب اسلامی آمد و با ارائه یک نمونه عینی، همه این پیشبینیهای چندصدساله را باطل کرد. انقلاب اسلامی نشان داد که دین نهتنها میتواند در جامعه مدرن حضور داشته باشد، بلکه میتواند حکومت کند، راهحل ارائه دهد و مشکلات انسان را حل نماید.
عضو هیئت امنای مؤسسه امام خمینی(ره) تصریح کرد: انقلاب اسلامی مدل جدیدی ارائه داد؛ مدلی که خود متفکران غربی اعتراف کردند تمام تلاش چندقرنی آنها را بیاثر کرد. این سؤال مطرح میشود که «چه چیز جدیدی» جمهوری اسلامی داشته که اینچنین اثرگذار بوده است؟ پاسخ روشن است: اسلامی بودن آن. نه عنوان «جمهوری» که در کشورهای مختلف وجود دارد؛ بلکه محتوای اسلامی آن.
حجتالاسلام مصباح افزود: البته نام جمهوری اسلامی در موریتانی و پاکستان هم هست، اما محتوای آن اسلامی نیست. جمهوری اسلامی ما زمانی اسلامی خواهد بود که اقتصادش اسلامی باشد، نظام تعلیم و تربیتش اسلامی باشد، سیاستش بر مبانی اسلام استوار باشد. این همان حوزهای است که تحت عنوان «علوم انسانی اسلامی» شناخته میشود.
علوم انسانی اسلامی ستون بقا و هویت جمهوری اسلامی است
عضو هیئت امنای مؤسسه امام خمینی(ره) با تأکید بر اینکه تداوم جمهوری اسلامی منوط به استقرار علوم انسانی اسلامی است، گفت: اهتمام علامه مصباحیزدی به بنیانگذاری این علوم از سالها پیش از انقلاب آغاز شد و حمایت قاطع امام خمینی(ره) نیز گواه اهمیت حیاتی این مسیر برای آینده نظام است.
حجتالاسلام مصباح با اشاره به ضرورت نوسازی علوم انسانی بر پایه مبانی دینی اظهار کرد: نظریه اقتصاد اسلامی زمانی اصیل و کارآمد است که «نظام اقتصادی اسلامی» داشته باشیم؛ نه اینکه پدیدههایی همچون ربا را تنها با تغییر نام، اسلامی جلوه دهیم و آن را «بانکداری اسلامی» بنامیم.
عضو هیئت امنای مؤسسه امام خمینی(ره) خاطرنشان کرد: تربیت اسلامی نیز با افزودن تلاوت قرآن در آغاز روز حاصل نمیشود، در حالی که اساس برنامههای تربیتی همچنان مبتنی بر نظریات غربی بماند. مسئله «علوم انسانی اسلامی» برای جمهوری اسلامی یک نیاز حاشیهای یا تزئینی نیست، بلکه امری حیاتی و موجودیتساز است؛ بهگونهای که بودن یا نبودن جمهوری اسلامی به تحقق این علوم وابسته است.
...............
پایان پیام
نظر شما