۱۷ فروردین ۱۴۰۴ - ۱۴:۵۶
یادداشت |  چگونه انگلیسی‌ها در مکر و فریب، شهرت جهانی دارند!

رئیس مرکز اسلامی آفریقای جنوبی در یادداشتی، به جریان سفر به انگلستان اشاره می‌نماید و خاطره‌ای را بازگو می‌کند.

به گزارش خبرگزاری بین‌المللی اهل‌بیت(ع) ـ ابنا ـ حجت‌الاسلام‌والمسلمین «سیدعبدالله حسینی» رئیس مرکز اسلامی آفریقای جنوبی، یادداشتی را با موضوع نبوغ ایرانیان و حیله انگلیسی‌ها نوشته که در ادامه می‌آید:

آمار جالبی است؛

ایران بعد از چین و کره و ژاپن از نظر هوش و نبوغ در رتبه چهارم جهانی قرار دارد.  

جالبه که انگلیس رتبه ۳۳، اسرائیل رتبه ۴۵ و کشور های عربی با رتبه ۶۰ به پائین در قعر جدول هستند و آمریکا رتبه ۳۰.

نمونه‌ای از خنگ بودن‌های مردم انگلیس؛

در سفر  چند سال پیش به انگلیس اتفاقی افتاد که نشون میده چقد انگلیسی‌ها برخلاف اونچه که میگن ادمای خنگی هستن.  

در انگلیس فیش‌های اتصال به برق مثل ایران دوشاخ نیست؛ بلکه از فیش های اتصال سه شاخ استفاده می‌کنن. پریز های نصب شده در دیوارها نیز دارای سه سوراخ متناسب هستند. حال اگر شما دارای فیش دو شاخه هستید باید از تبدیل پریز سه شاخه به دوشاخه استفاده کنید. ازین سه شاخ، اون بالایی به عنوان ضامن عمل می‌کند. من با توجه به اینکه فیش شارژر موبایلم دو شاخه بود و تبدیل هم نداشتم، خیلی طبیعی راهی برای دور زدن تکنولوژی پیدا کردم. در داخل ترنی که از لندن عازم برمینگهام بود، پریزهای سه شاخه‌ای تعبیه شده بود. دور میزی که پریزها در آن قرار داشت، تقریبا ۸ نفر حضور داشتند. صبر کردم یکی از پریزها خالی شد و من میتونستم فیش شارژرم رو وصل کنم. خیلی عادی دسته عینکم رو وارد سوراخ بالایی پریز کردم که کار شاخ سوم با همان ضامن را انجام بدهد و دو تا سوراخ دیگر برای ورود شارژر باز شود و فیش دوشاخ رو در دو تا سوراخ پایینی پریز نصب کردم. یهو دیدم  چند نفر چشماشون چهار شد. هر کدوم باهمان لهجه‌های غلیظ انگلیسی با صدای بلند اظهار شگفتی می کردند: Wow you are a ginious یعنی تو یه نابغه‌ای. دیگری گفت: How you figurd out that یعنی چطوری فکرت به این رسید.  یه خانمی گفت: how we never thought about it before یعنی چطوری من تا حالا به این روش فکر نکرده بودم.

پیر مردی که ۶۰ سال در انگلیس زندگی کرده بود، نمی‌دانست که میشه با یه حرکت انقلابی از پریز سه شاخه برای نصب شارژر دوشاخ استفاده کرد.

برای من عکس العمل‌های متعجبانه انگلیسی‌ها به یه اتفاق کاملا معمولی در ایران خیلی عجیب بود.  

بعدش به فکر فرو رفتم گفتم احتمالا این افرادی که دور این میز هستند، اینقدر خنگ هستند، بذار برم رومیز های شارژ جمعی واگن‌های دیگه هم امتحان کنم و این دفعه با آمادگی کامل و یه مقدار جلب توجه و حرکات اضافی دوباره این کار رو در چند واگن دیگر تکرار کردم و همان عکس‌العمل‌های متعجبانه رو شاهد بودم.  

حال سوال اینجاست که این مردم خنگ، چگونه در مکر و فریب و حیله در جهان مشهور هستند.  

داستانی واقعی از مکر و حیله انگلیسی‌ها را سال‌ها پیش به نظم در آورده‌ام که خواندنش خالی از لطف نیست.  

پیر مردی ز شهر آبادان

دفتر خاطرات خود وا کرد

گفت سالی که انگلیس خبیث

دفتری در جنوب بر پا کرد

یک شب از آن هزار شب کنسول

مجلس عیش را مهیا کرد

شخص کنسول انگلیس آنجا

افتخار حضور پیدا کرد

کارمندی فضول با کنسول

از جهالت مزاح بیجا کرد

صندلی را کشید و مستر را

نقش بر خاک و محفل آرا کرد

مرد خندید قاه قاه براو

مست رقصید و مست هورا کرد

نقش برخاک گشت چون مستر

شادی از شوق پیر و برنا کرد

خشمگین گشت بی شمار ولی

خنده ای با هزار معنا کرد

عوض اعتراض با آن‌ مرد

شوخی و رافت و مدارا کرد

بعد ازین‌ماجرا همه دیدند

کارمندی که کار بیجا کرد

جای اخراج و انتقام وادب

ارتقاء مقام‌پیدا کرد

نتوانست هیچکس آنروز

ظاهرا حل این معما کرد

یکی از روسای دفتر شد

در بریز و بپاش غوغا کرد

ثروت بی شمار بر هم زد

در عمارات قصر ماوا کرد

وام بی حد گرفت با زد و بند

سفته بیشمار امضا کرد

رشوه از این و آن ستاند زیاد

خویش را غرق مال دنیا کرد.

ز اختلاس و کلاه برداری

کار آن مرد بیخ پیدا کرد

تا که کنسول کرد بازرسی

رفت و پرونده ای مهیا کرد

کار مردک به دادگاه کشید

بازرس هرچه داشت افشا کرد

کار هایی که کرده  بود او را

پیش آن دادگاه رسوا کرد

حکم اعدام مرد صادر شد

قاضی شهر نیز امضا کرد

مرد ابله سریع زندان رفت

مدتی را به بند سکنی کرد

مرد فرجام خواست از آن حکم

دادگاه از قبول حاشاکرد

التماسش نداشت هیچ اثر

خواهش و کرنش و تقلا کرد

مرد بیچاره پای چوبه دار

گریه و ناله و تمنا کرد

روز اجرای حکم ماموری

چوبه دار را مهیا کرد

همه انگار منتظر بودند

افسر انگلیس در وا کرد

با تبختر به سوی مردگ رفت

جمله ای با غرور نجوا کرد.

گفت آن صندلی بیادت هست

که کشیدی و خنده برپا کرد

صندلی را چنین بکش نه چنان

جمله را گفت و دست بالا کرد

صندلی را کشید و با این کار 

حکم را با قساوت اجرا کرد

چند گامی به پشت سر برداشت

مرگ آن مرد را تماشا کرد

روبه پیر، حیله را آنروز

با تمام وجود معنی کرد

مکر ابلیس از انگلیس آموخت

هر کجا رفت فتنه بر پا کرد

سیدعبدالله حسینی

......................

پایان پیام / ۳۴۸

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha