خبرگزاری بین المللی اهل بیت علیهم السلام ابنا- بعضیها برای پوشش زن ریشه اقتصادی قائل شده گفته اند حریم و پوشش یادگار عهد مالکیت و تسلط مرد است. مردان به خاطر اینکه از وجود زنان بهره ببرند وآنها را مانند بردگان استثمار کنند، آنها را در خانه نگه می داشتند. و برای اینکه فکر زن را قانع کنند که خود به خود از خانه بیرون نرود و بیرون رفتن را کار بدی بداند فکر حجاب و خانه نشینی را خلق کردند.
گویندگان این سخن ، سعی کردهاند مسائل دیگری از قبیل نفقه و مهر را نیز براساس مالکیت مرد نسبت به زن توجیه کنند . در کتاب " انتقاد بر قوانین اساسی و مدنی ایران " صفحه 27 مینویسد : . " هنگامی که قانون مدنی ایران تدوین شد هنوز از برده فروشی در بعضی از نقاط دنیا اثری به جا بود و در ایران نیز با اینکه این کار علی الظاهر از میان رفته بود ولی باز در مغز قانونگزاران آثاری از بردهفروشی و آزار به زیر دستان وجود داشت . زن را در آن دوره چون " مستأجره " میپنداشتند .
زن حق نداشت با مردان نشست و برخاست کند و در اجتماعات راه یابد و به مقامات دولتی برسد . اگر صدای زن را نامحرم میشنید آن زن بر شوی خود حرام میشد . خلاصه مردان آن دوره زن را چون ابزاری میدانستند که کار او منحصرا رسیدگی به امور خانه و پروردن فرزند بود و هنگامی که این ابزار میخواست از خانه بیرون برود او را سر تا پا در چادری سیاه میپیچانیدند و روانه بازار یا خیابان میکردند " . علائم و نشانههای افترا و غرض و مرض از اتمام این نوشته پیداست . کی و کجا چنین قاعدهای وجود داشت که اگر صدای زن را نامحرم میشنید بر شوی خود حرام میشد ؟ آیا در جامعهای که دائما سخنرانان مذهبیش از بالای منابر خطابه زهرای مرضیه را در مسجد مدینه و خطابههای زینب کبرا را در کوفه و شام به گوش مردم میرسانند ، ممکن است چنین فکری در میان مردم آن جامعه پیدا شود ؟ ! کی و کجا زن در ایران اسلامی برده مرد بوده است ؟ همه میدانند که در خانوادههای مسلمان بیش از آنکه زن در خدمت مرد باشد ، مرد به حکم وظیفه اسلامی در خدمت زن بوده وسیله آسایش او را فراهم میکرده است . زن در خانوادههائی مورد اهانت و تحقیر و ظلم قرار گرفته که روح اسلامی در آن خانوادهها نبوده یا ضعیف بوده است . عجبا میگوید : " زن حق نداشت که با مردان نشست و برخاست کند . " من میگویم : بر عکس ، در محیطهای پاک اسلامی این مرد بود که حق نداشت در نشست و برخاستها از زن بیگانه بهرهبرداری کند . این مرد است که همواره حرص میورزد که زن را وسیله چشم چرانی و کامجوئی خود قرار دهد . هیچگاه مرد به طبع خود مایل نبوده حائلی میان او و زن وجود داشته باشد و هر وقت که این حائل از میان رفته آنکه برنده بوده مرد بوده است و آنکه باخته و وسیله شده زن . امروز که مردان موفق شدهاند با نامهای فریبنده آزادی و تساوی و غیره این حائل را از میان ببرند زن را در خدمت کثیفترین مقاصد خویش گرفتهاند .
بردگی زن ، امروز به چشم میخورد که برای تأمین منافع مادی یک مرد در یک مؤسسه تجارتی خود را صد قلم برای جلب مشتری مرد میآراید و به صورت " مانکن " در میآید و شرف خود را در ازاء چندرغا ز حقوق میفروشد . این نشست و برخاستها که امثال این نویسنده آرزوی آنرا میکنند جز بهرهکشی مرد و بهرهدهی زن مفهومی ندارد . همه میدانند نشست و برخاستها در محیطهای پاک که موضوع بهرهکشی مرد از زن در میان نبوده است هیچگاه در جامعه اسلامی ممنوع نبوده است . نویسنده همین کتاب ، تاریخ روابط زن و مرد را از نظر جامعهشناسی به چهار دوره تقسیم میکند : دوره اول مرحله طبیعی و اشتراکی اولیه که زن و مرد بدون هیچگونه قید و شرطی با هم خلطه و آمیزش داشتهاند . در این دوره به عقیده این نویسنده اساسا زندگی خانوادگی وجود نداشته است . دوره دوم دوره تسلط مرد است . در این دوره مرد بر زن غلبه کرده خود را مالک او دانسته او را همچون ابزاری در خدمت خود در آورده است . حجاب یادگار این دوره میباشد . دوره سوم مرحله قیام و اعتراض زن است . در این مرحله زنان از ناسازگاری مردان به ستوده آمدند و در مقابل مظالم آنها ابتدا مقاومت کردند و چون دریافتند که طبیعت خشن مردان به این آسانی حاضر نیست حق آنها را رعایت کند به منظور احقاق حق خود متدرجا علیه مردان طغیان کردند ، اتحادیهها تشکیل دادند ، به وسیله مطبوعات و کنفرانسها و دسته بندیها با مردان مبارزه کردند .
ضمنا چون دریافتند که زورگوئی مردان نتیجه تربیت ناسالم عهد کودکی و مخصوصا تبعیض بین پسران و دختران است در رفع نقائص آموزش و پرورش عمومی کوشیدند . دوره چهارم مرحله تساوی حقوق زن و مرد است و به دوره اول شباهت کامل دارد . این دوره از اواخر قرن نوزدهم شروع شده هنوز در همه جا استقرار نیافته است . از نظر این منطق ، پوشش زن عبارت است از زندانی شدن زن به دست مرد ، و علت اینکه مرد ، زن را اینچنین اسیر میکرده این است که میخواسته هر چه بیشتر از وجود او بهره اقتصادی ببرد .
حال این نظریه را بررسی می کنیم:
تقسیم تاریخ روابط زن و مرد به چهار دوره به نحوی که ذکر شد تقلید نارسائی است از آنچه پیروان کمونیزم درباره ادوار تاریخی زندگی بشر از نظر عوامل اقتصادی که به عقیده آنها زیربنای همه پدیدههای اجتماعی است ، ذکر کردهاند . آنها میگویند ادوار تاریخی بشر عبارتست از دوره اشتراک اولیه ، دوره ملوک الطوایفی ، دوره سرمایهداری و دوره کمونیزم و اشتراک ثانوی که شباهت کامل به دوره اشتراک اولیه دارد . آنچه درباره ادوار زندگی زن در کتاب سابق الذکر آمده کپیهای است از آنجا ولی کپیهای که به هیچ حسابی درست در نمیآید .
به عقیده ما چنین دورههائی در زندگی زن هرگز نبوده است و امکان نداشته باشد . همان دوره اولی که به عنوان اشتراک اولیه معرفی میکند ، از لحاظ تاریخ جامعهشناسی به هیچ وجه مورد تصدیق نیست . جامعهشناسی تاکنون نتوانسته است قرینهای به دست بیاورد که دورهای بر بشر گذشته که زندگی خانوادگی وجود نداشته است . به عقیده مورخین ، دوره مادرشاهی بوده است ولی دوره کمونیزم جنسی نبوده است . ما درباره این ادوار نمیخواهیم به تفصیل بحث کنیم ، کافی است درباره خود این مدعا که میگویند پوشش زن معلول مالکیت مرد نسبت به زن است بحث کنیم و آنرا مورد بررسی قرار دهیم :
ما این جهت را که در گذشته مرد به زن به چشم یک ابزار مینگریست و از او بهرهکشی اقتصادی میکرد ، به صورت یک اصل کلی حاکم بر همه اجتماعات گذشته قبول نداریم . علائق عاطفی زوجیت هرگز اجازه نمیداده که مردان به صورت یک " طبقه " زبردست ، بر زنان به صورت یک " طبقه " زبردست حکومت کنند ، آنان را استثمار نمایند ، همچنانکه معقول نیست فرض کنیم در دورههای گذشته ، پدران و مادران به عنوان یک " طبقه " بر فرزندان به عنوان یک " طبقه " دیگر حکومت و آنها رااستثمار میکردهاند . علائق عاطفی والدین و فرزندان همواره مانع چنین چیزی بوده است . علائق زوجین به یکدیگر ، حتی در اجتماعات گذشته بیشتر عاطفی و عشقی بوده و زن با نیروی جاذبه و جمال خود بر قلب مرد حکومت کرده او را در خدمت خود گرفته است . مرد به میل و رغبت خود نان آور زن شده و راضی شده او با خیال راحت به خود برسد و مایه تسکین قلب و ارضای عاطفه عشقی او باشد ، همچنانکه با میل و رغبت خود ، زن را در پشت جبهه جنگ برده خود به وظیفه سربازی و فداکاری و دفاع از زن و فرزند قیام کرده است . در عین حال انکار نمیکنیم که مرد در گذشته هم به زن ظلم کرده و هم به فرزند ، و از هر دوی اینها بهرهکشی اقتصادی کرده است ، همچنانکه به خود نیز ستم کرده است . مرد به علت جهالت و تعصبهای بیجا ( نه به قصد استثمار و بهرهکشی ) هم به خود ظلم کرده هم به زن و فرزند .
مرد در گذشته از لحاظ اقتصادی هم در خدمت زن بوده هم از او بهرهکشی اقتصادی کرده است . هر وقت طبیعت مرد به سوی خشونت گرائیده عشق و عاطفه در وجودش ضعیف شده ، از زن به صورت یک ابزار اقتصادی استفاده کرده است . ولی این را به صورت یک اصل کلی حاکم بر تمام جوامع ما قبل [ قرن ] نوزدهم نمیتوان ذکر کرد . تجاوز به حقوق واقعی زن ، استثمار زن ، خشونت نسبت به او منحصر به ما قبل قرن 19 نیست . در قرن نوزدهم و بیستم حقوق واقعی زن کمتر از گذشته پایمال نشده است . منتها چنانکه میدانیم از مشخصات این قرن اینست که روی مقاصد استثمارگرانه سرپوشی از مفاهیم انسانی گذاشته میشود . سخن ما درباره اسلام است . آیا اسلام در دستورات خود درباره پوشش و حریم میان زن و مرد چه هدف و منظوری داشته است ؟ آیا خواسته است زن را از لحاظ اقتصادی در خدمت مرد قرار دهد ؟ ! . قدر مسلم اینست که حجاب در اسلام بدین منظور نیست .
اسلام هرگز نخواسته مرد از زن بهرهکشی اقتصادی کند ، بلکه سخت با آن مبارزه کرده است . اسلام با قطعیت تامی که به هیچ وجه قابل مناقشه نیست ، اعلام کرده است که مرد هیچ گونه حق استفاده اقتصادی از زن ندارد . این مسأله که زن استقلال اقتصادی دارد از مسلمات قطعی اسلام است . کار زن از نظر اسلام متعلق به خود او است . زن اگر مایل باشد کاری که در خانه به وی واگذار میشود مجانا و تبرعا انجام میدهد ، و اگر نخواهد مرد حق ندارد او را مجبور کند . حتی در شیر دادن به طفل با اینکه زن اولیویت دارد ، اولویت او موجب سقوط حق اجرت او نیست ، یعنی اگر زن بخواهد فرزند خود را در مقابل مبلغی فرضا یکهزار ریال در ماه شیر بدهد و زن بیگانهای هم به همین مبلغ حاضر است شیر بدهد پدر باید اولویت زن را رعایت کند . فقط در صورتی که زن مبلغ بیشتری مطالبه میکند ، مرد حق دارد طفل را به دایهای که اجرت کمتری میگیرد بسپارد . زن میتواند هر نوع کاری همینقدر که فاسد کننده خانواده و مزاحم حقوق ازدواج نباشد ، برای خود انتخاب کند و درآمدش هم منحصرا متعلق به خود او است .اگر اسلام در حجاب ، نظر به استثمار اقتصادی زن داشت بیگاری زن را برای مرد تجویز میکرد ، معقول نیست که از یک طرف برای زن استقلال اقتصادی قائل شود و از طرف دیگر حجاب را به منظور استغلال و استثمار زن وضع کند . پس اسلام چنین منظوری نداشته است .
منبع:
کتاب مسئله حجاب- شهید مطهری ص46 تا52
نظر شما