خبرگزاری بین المللی اهل بیت (ع) _ ابنا: امام رضا علیه السلام که از ناحیه مامون عباسی به ایران دعوت شد این سوال مطرح است که حضور ایشان تا چه میزان در هدایت و دعوت مردم ایران به تشیع و مکتب اهل بیت (ع) موثر بوده است ؟ هجرت تاریخی امام رضا علیه السلام به ایران، در تبلیغ اسلام اهل بیتی و تشیع اثنا عشری (دوازده امامی) و در جهات مختلف اعتقادی، اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و علمی نقش بسیار مهمی داشته است. آنچه به عنوان یک نقطه اشتراک در طول تاریخ زندگی ائمه علیهم السلام مشاهده می شود مسئله خفقان و فشاری است که از سوی خلفای بنی امیه و بنی عباس بر شیعیان تحمیل می شد مسیر حرکت امام رضا به سمت ایران سفر امام رضا(ع) از مدینه به مرو در سال ۲۰۰ قمری [1] یا سال ۲۰۱ قمری[2] بود. به گزارش یعقوبی فرستاده مأمون برای انتقال امام رضا از مدینه به خراسان، رجاء بن ابیضحاک خویشاوند فضل بن سهل بود. و او را از راه بصره به مرو آورد.[3]
به عقیده برخی مأمون مسیر مشخصی برای سفر امام رضا به مرو انتخاب کرد تا آن حضرت از مراکز شیعهنشین عبور نکند، زیرا از اجتماع شیعیان بر گرد او میترسید از این رو دستور داد تا حضرت را از مسیر کوفه نیاورند بلکه از طریق بصره، خوزستان و فارس، به نیشابور بیاورند.[4] مسیر حرکت طبق کتاب اطلس شیعه چنین بوده است: مدینه، نقره، هوسجه، نباج، حفر ابوموسی، بصره، اهواز، بهبهان، اصطخر، ابرقوه، ده شیر (فراشاه)، یزد، خرانق، رباط پشت بام، نیشابور، قدمگاه، ده سرخ، طوس، سرخس، مرو.[5] به گزارش شیخ مفید مأموران مأمون، امام رضا(ع) و برخی از بنیهاشم را از مسیر بصره به مرو بردند. مأمون آنها را در خانهای و امام رضا(ع) را در خانهای دیگر جای داد و او را اکرام کرد.[6]
آمدن امام رضا به ایران نقشه سیاسی مامون بود. پس از شهادت امام هفتم هارون تصمیم گرفت از فشار حکومت علیه امام رضا علیه السّلام بکاهد، هارون در جواب کسانی که درباره امام رضا علیه السّلام بدگویی می کردند گفت: آیا آنچه با پدرش کردیم کافی نیست؟[7]
می خواهید یکباره شمشیر بردارم و همه علویان را بکشم. در زمان مأمون هم وجود نابسامانیهای مختلف و نگرانی از انقلاب های پیاپی علویان وی را بر آن داشت تا راهکارهای سیاسی لازم را پیاده کند. وی بر آن شد تا سیاست چند جانبه حل مشکلات را عملی سازد. چون دست یابی به اهداف با شدت عمل ممکن نبود، طرحی نو اجرا کرد و خود را از دوستداران علی و فرزندان وی معرفی نمود و در این راستا نقشه ولیعهدی امام رضا علیه السّلام را طرح کرد. البته کار انتخاب ولیعهدی امام رضا علیه السّلام از سوی مأمون با تهدید عباسیان به قتل مأمون همراه بود. هر چند مأمون در پی بهره گیری سیاسی از امام علیه السّلام بود ولی با تدبیر امام علیه السّلام در این کار شکست خورد. از جمله نکات برجسته تدبیر حضرت عبارت بود از سرباز زدن امام علیه السّلام از آمدن به خراسان در برابر مأمون.[8] زیرا نفس این عمل می توانست برای مأمون یک پیروزی به شمار آید. امام تا آنجا مخالفت کرد که رجاءبن ابی ضحاک فرستاده مأمون ناگزیر شد امام علیه السّلام را به زور به مرو ببرد. [9]
با آنکه مأمون تقاضا کرده بود امام علیه السّلام با اهل بیت خویش به سمت مرو رهسپار شود تا مایه تأیید حکومت او باشد، امام رضا به اجبار سفر به ایران را پذیرفت حضرت علیه السّلام کسی را با خود نبرد بلکه تنها فرزندش را نیز در مدینه گذاشت و این امر به خاطر اطلاع آن حضرت از آینده این سفر بود.مؤید این امر وداع امام علیه السّلام با قبر پیامبر صلی الله علیه و آله و طرز خروج حضرت از مدینه بود که همه دریافتند ناگزیر و بالاجبار پای در راه سفر نهاده است و امنیت و آرامش و برگشتی وجود ندارد.[10] بنابراین چون آمدن حضرتش به ایران به اختیار خود نبود وتحت الحفظ توسط مأموران مأمون به ایران آمدند به جز برخی از غلامانش مثل اباصلت هیچ کس از خاندان حضرت به ایران نیامد. اهداف مأمون از آوردن حضرت به ایران، سیاسی بود که تحت نظر بودن حضرت و خاموش شدن شورش های علویان و شیعیان از جمله آنها بود که همراه بودن خانواده امام هرگز در صلاح نبود لذا حضرت تنها به ایران تشریف آوردندتا هدف مامون محقق نشده وخانواده اش تحت نظر اونباشند. آمدن امام رضا (ع) به دلیل عدم بیعت وعدم مشروعیت حکومت مامون.
مامون پس از خلافت دریافت که در نزد مردم مقبولیت ندارد ، شورش های پی در پی علویان بالا گرفته بود و عموم مسلمانان نیز از بیعت با مأمون خودداری می کردند. در چنین شرایطی مامون تنها راه مشرعیت دادن به حکومت و ساکت نمودن علویان را در حضور امام رضا ع به عنوان ولیعهدی می پنداشت تا ضمن جلوگیری از اعتراض و شورش علویان مسلمانان را برای بیعت با حکومتش ترغیب نماید . لذا با سیاست فریبکارانه ایشان را دعوت نمود تا برای ولیعهدی به مرو سفر کند حضرت با اطلاع کامل از نیت مامون جواب منفی داده و خودداری نموند. لکن مامون ، پس از بی اعتنایی و استنکاف آن حضرت به تهدید و زور متوسل شده و حضرت نیز علیرغم میل باطنی از بیم آزار حاکم ناخلف بر یاران و دوستدارانش ناگزیر سفر به خراسان را پذیرفت .
از اینجا مبارزه سیاسی امام رضا ع آغاز گردید ، ایشان در طول سفر دست از افشاگری سیاست های پلید مامون برنداشته و طی مسیر نسبت به آگاه نمودن مردم و تبیین شرایط سیاسی روز اقدام نمودند . امام ع از فرصت حضور مردم برای استقبال از ایشان ، استفاده نموده و از اجبار در سفر به مرو و پذیرش ولیعهدی و مقاصد ریاکارانه مامون پرده برمی داشتند . دعوت و انتقال اجباری امام رضا (ع) بهترین فرصت برای اما م بود. وقتی مامون موفق شد برادر خود امین را کشته و خلافت را تصاحب کند، با چندین هدف امام رضا(ع) را از مدینه به مرو دعوت کرد اما این دعوت و انتقال اجباری، یک فرصت تاریخی مهم در زندگی شیعه بود که اثرات و دستاوردهای فراوانی نیز در گسترش اسلام اهل بیتی در ایران و خراسان به دنبال داشت.
پس از این دعوت اجباری، امام در مسیر مدینه تا خراسان به شهر نیشابور می رسند و در این شهر حدیث معروف «سلسلة الذهب » را بیان می کنند که : «کَلِمَةُ إلاَ اِله اِلاَّ اللّهُ حِصْنِیِ، فَمَنْ قَالَ لا اِلهَ اِلاَّ اللّهُ دَخَلَ فِی حِصْنِی وَمَنْ دَخَلَ فِی حِصْنِی اَمِنَ مِنْ عَذَابِی بشروطها و انا من شروطها»!. این حدیث پر معنی در کتب حدیثی ما از جمله در عیون اخبار الرضا علیه السلام تالیف شیخ صدوق نقل شده است.
در این زمان علما و بزرگان نیشابور و اطراف آن با توجه به آزادی مختصری که برای آنها وجود داشت، به محض این که متوجه می شوند یکی از اولاد پیامبر صلی الله علیه و آله به نام «علی بن موسی الرضا» علیه السلام از مدینه به سوی خراسان می روند. خود را به آنجا رسانده و از ایشان درخواست می کنند تا برای آنها صحبت کنند و امام در پاسخ این حدیث را می فرمایند و این نکته بسیار مهم، درس آموز و آموزنده ای است .
1.عرفانمنش، جغرافیای تاریخی هجرت امام رضا علیهالسلام از مدینه تا مرو، ص۱۸.
2.جعفریان، حیات فکری و سیاسی امامان شیعه، ۱۳۸۱ش، ص۴۲۶.
3.یعقوبی، تاریخ یعقوبی، ۱۳۷۸ش، ج۲، ص۴۶۵.
4.مطهری، مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ۱۳۸۱ش، ج۱۸، ص۱۲۴.
5.جعفریان، اطلس شیعه، ۱۳۸۷، ص۹۵.
6.مفید، الارشاد، ۱۳۷۲ش، ج۲، ص۲۵۹.
7. محمد بن علی بن شهر آشوب، المناقب آل ابی طالب، بیروت، دارالاضواء، 1405 ق، ج 3، ص 218 8.
8. نصیری، محمد، تاریخ تحلیلی اسلام، دفتر نشر و پخش معارف، بهار 1380 ش، ص 114 9.
9. صدوق، عیون الاخبار الرضا علیه السّلام ، مؤسسه الاعلمی للمطبوعات، 1404ق، ج 2، ص 115 10.
10. علی بن عیسی الاربلی، کشف الغمه فی معرفه الائمه، تبریز، مکتبه بنی هاشمی، 1381ق، ج 2، ص 118
نظر شما